eitaa logo
انارستان‌عشق_ناردُهْدَر
886 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
188 ویدیو
0 فایل
انارستان‌عشق #اشعارمهین‌اسدی‌آسترکی #ناردُهدَر_دخترانار همان #شاعراشک قدیم #بختیاری‌هم‌تبارشهیدقاسم‌سلیمانی #عشایرزاده #توانبخش‌ودرمانگربیماران‌استثنایی #ارشدفقه‌وحقوق #روانشناس #علوم‌تربیتی #خادمة‌المهدی 🔴 #کپی‌باذکرنام‌شاعروکانال 🇮🇷 @Mahass تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️‍🔥🌹❤️‍🔥 🏴 🌹 همیشه همراه لا الهَ تو بودی اِلَّا اللّٰه ؛خدیجه ! در اوج غربت، هجوم محنت، به وقت درد ُو آه ؛خدیجه ازِ عشق ُو صبر ُو شجاعت تو، ملیکه جان از کرامت تو اساس دین محکم‌َست ُو برجا، به هجمه‌ی شب، ماه ؛خدیجه! همیشه هرجا ‌تو پا به پایم، شهیده ی رنج ‌ُو غصّه هایم به وقت بعثت ،به شعب طالب، تو بوده ای همراه ؛خدیجه! همیشه جبریل وقت وحیَ َاز خدا سلامی به تو رسانده کسی مقام تو را ندارد ؛ به راز من آگاه؛ خدیجه تجارتی (بِهْ/بیش َ) از این نبوده، حیاتِ دینی گُلِ ستوده فراتر از این عـبا بخواه ای حبیبه ی دلخواه؛ خدیجه هجوم طوفان به کافرینی، فقط خودت اُمِّ مؤمنینی در اوجِ جاهی ُو جاه دادی، تو وجهٌ عندالله ؛خدیجه تویی که مستوره ای به جنّت، جمیله صورت، فضیله خصلت ملیکه‌ی شأن دین حقّی ُو برتر از هر شاه؛ خدیجه شروع راهی، صعود راهی، قیام راهی، قعود راهی بدون تو مانده خلق در چاه ُو می‌شود گمراه؛ خدیجه منم به قعر چَهِ ضلالت، تویی به عرشِ رَه هدایت تو سر به ‌راهم کن از کرامت، رَهان مرا ‌از چاه؛ خدیجه تویی که امّ الائمّه باشی، به سفره ام دانه‌ها بپاشی منم کبوتر که با امیدی رسیده تا درگاه، خدیجه سکینه بانو؛ امینه ؛ مه‌رو ؛ متینِ خوش‌خو ؛ توانِ زانو عزیز احمد تو ضامنم شو؛ که کمترم از کاه ؛ خدیجه اگرچه بوده بَـر ِپیمبر به جز تو بانو زنان دیگر ولی تو آن عشقِ برترینی، به فاطمه اُمّاه؛ خدیجه صدیقه وُ طاهره ،زکیّه؛ بدون تو فاطمه چه سازد؟ به درد پهلو وُ رنج بازو، به ضربه ی ناگاه ؛خدیجه به روی تل، لحظه‌های ‌مقتل، کنار زهرا، کنار زینب سِیَهْ لباس ُو دو دست بر سر رسیده‌ استَ ‌از راه ؛ خدیجه 🖍 ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ بحر در مصرع یک و مصرع های زوج ؛ رکن آخر اختیار وزنی دارد به ضرورت قافیه. تبدیل به 🖍 ╭━━⊰❀🌸❀⊱━━╮ ☘ @nardohdar1 ✍ ☘ @nardohdar1 ✍ ╰━━⊰❀🌸❀⊱━━╯
🏴 دلتنگیِ یک مرد آزاده، بر سینه اش آوار ، افتاده مثل همان روزی که معشوقش، بین در و دیوار افتاده شب می رود، مانند آن شب که، آرام رو به قبله می بارید در کوچه ای با درد می افتد، از روی دوشش بار افتاده از کوچه که خرما به دوش آمد، دارد صدای ناله می آید شاید زنی با یک پسر بچّه ،از ضربه ای ، ناکار، افتاده او می دود، شاید توان باشد، راه نجاتِ ناتوان باشد شاید زنی حامل ؛ لگدخورده ،در خنده ی انظار افتاده او می دود تا آخر کوچه ، امّا زنی آنجا نمی بیند دستش به روی قلب، می‌بیند بار غذا آوار افتاده آرام می بارد به روی خاک، بار غذا بر دوش می‌گیرد با درد برمی‌خیزد این یعنی: مردی به یاد یار، افتاده بار غذا را داده وُ حالا ، وقت نماز صبح نزدیک‌ست این کوچه را تا سینه ی مسجد ، صدبار با آزار، افتاده مثل همان زن، آن زن زخمی، که کوچه ی کوتاه سنگی را بین لگدها پا شُد امـّا بعد ، از هجمه ی کفتار ، افتاده مثل همان زن، می رود مسجد، مثل همان زن، خانه می آید آن پهلوانِ دست بر پهلو ، چشمش به یک مسمار، افتاده وقتی که قوم فتنه می‌بُردند، حقّ ولی الله بی کس را با استخوانی در گلو می ساخت، در چشمهایش خار افتاده صبح‌ست و دارد می‌رود مسجد؛ او می رود با اینکه می دانَد_ _یک ابن ملجمْ مست در مسجد با خنجری سَم دار افتاده... هو ذکر می گوید ، وَ او هم ذکر، مابین این اذکار فرقی هست هو: ذکر حق می گوید، امّا او: ابلیسِ در اذکار افتاده تا سجده ،نه ، تاعرش اعلی،نه، در سجده‌گاهش عرشْ هم فرش‌ست... جبریل از تاج سما آمد ، شاه ملائک زار افتاده شمشیر سفیانی فرود آمد ،بر فرق حقُّ و نفس پیغمبر فریاد می زد که...ای وای ْ افتاده مولا ، اباالایتام در سجده فزتُ و ربّ الکعبه می گوید ای خلق ارکان الهدی لرزید چون حیدر کرّار ، افتاده... با ضربه ی قومِ کپک خورده، زخم انار او نمک خورده در گوشه ی بستر،ترک خورده، با یک تن تب‌دار ، افتاده خرمابه‌دوش شهر نامردی ؛ تشییع میشد نیمه شب پنهان هم روح پاک او در آغوشِ پیغمبرِ اخیار افتاده... باید که سلمان بود ، یا مالک، تا که علی را عین حـق ، فهمید بر دار نخل عشق در کوفه ، یک میثم تمّار افتاده تیزی برق تیغ ایمانش ، چشمان تار فتنه ها را کـَند در گوشه ی محراب پر نورش ، خونِ دل مختار افتاده 🖍 ✍ بـداهـه ‌۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ 🖍 ✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬۰•●✿ 💐 @nardohdar1 ✍ 💐 @nardohdar1 ✍ ✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬۰•●✿
🌹 💕 مثل زلیخایم ،که یوسف می پرستد 💕 یعنی:دلم خیلی شما را دوست دارد 🖍 ✍ بــداهـــہ‌ 🖍 ╔══⊰❀🌸❀⊱══╗ @nardohdar1@nardohdar1 ✍ ╚══⊰❀🌸❀⊱══╝
🌼 مثل کبوتر که هوا را دوست دارد این زائرت ، صحن و سرا را دوست دارد💕 مثل فقیری که نشد کربُ‌بلایی خیلی دلم باب الرضا را دوست دارد💕 🖍 ✍ بــداهـــہ‌ 🖍 ╔══⊰❀🌸❀⊱══╗ @nardohdar1@nardohdar1 ✍ ╚══⊰❀🌸❀⊱══╝
🍀 رَمه‌ی گرگ زده ، بین غروب دِه ُو مِه دل رنجیده ی چوپان مرا ، می بینی؟ دلْ زمستانیِ بی‌رحم ، سر برف خودت ردّ خون من ُو ایمان مرا ، می بینی؟ 🖍 ✍ بــداهـــہ‌ 🖍 ╔═══⊰❀🌸❀⊱═══╗ 🌸 @nardohdar1 ✍ 🌸 @nardohdar1 ✍ ╚═══⊰❀🌸❀⊱═══╝
دور سر یک شیر کفتار است یا ماه در مرداب افتاده خون دل مختار تنهایی در گوشه ی محراب افتاده 🖍 ✍ بــداهـــہ‌ 🖍 ╔══⊰❀🌸❀⊱══╗ @nardohdar1@nardohdar1 ✍ ╚══⊰❀🌸❀⊱══╝
💔‌ دستان قنوت سرخ مولا شده ای دست فرجی؛ به عشق اعطا شده ای ازکودکی‌ات شهد شهادت خوردی از قبلِ ولادتت مهیّا شده ای بی وقفه دویده عشق از لشکر جهل_ _ تا پیش سرِ شکسته ی وا شده ای ا‌طفال‌وحرم منتظر معجزه ات ای یل به جوانِی‌ت چرا تا شده ای؟ کوپال تو خاکی‌َست ُو خونی؛ای شیر صفّین شده؟حیدرِبابا شده ای؟ ای دشت پر از سبزه و پرلاله ی عشق قدْقامتِ سبز و سرخ زهرا شده ای کرّار بلافرارِ هر معرکه ای طوفان دل ساحل ُو دریا شده ای چشم عسلت، گسل زده بر دل عشق شقّ‌ُ القمری شدی، معمّا شده ای چشمان بصیرتت شده ضربُ اْلْاَجل بس ضربه زدی، ضربِ مثل ها شده ای پُر خار شده‌ست کوه سبزِ بدنت غوغا شده حالاکه تو سقّا شده ای مشک‌وعلم و دست و سر و پا دادی ای وایِ حرم؛ چگونه پیدا شده ای؟ گم کرده‌أمَت به هجمه لشکر شب کردی به دلم رحم و هویدا شده ای تسبیح علی؛ مقطع الاعضایی مانند علی اکبر لیلا شده ای با صورت و بی دست از َاسب افتادی ای غیرت اعظم؛ غمِ عظمیٰ شده ای با دست بریده؛ بس‌که خوردی به زمین دست فرج خلق دو دنیا شده ای یک عمر مرا امام خود میخواندی آن کاشف کرب ما به هرجا شده ای یاس آمده که ادرک اخا می خوانی؟ ای مصحف پرپر شده، یغما شده ای تفسیر حیات‌بخش قرآن نبی شمس و قمر حرای صحرا شده ای الله مدد، إنکسرَظهرَحسین یک خیمه یِ افتاده یِ غوغاشده ای جان میدهی ای جان برادر، برخیز احسنت به غیرت ُو ادب، پا شده ای بی پا نتوانی که به پا برخیزی لا حول و لا قوة الّا...شده ای 🖍 ✍ قدیمی۹۴ 🖍 💐 @nardohdar1 ✍ 💐 @nardohdar1 ✍ ════●⃟ ✿ ⃟●᪥᪥᪥═══
👆 ببار از آسمان‌لطفت ای دمی ، ایمان قحطی خورده مان را ——┄┄┅┅✿🍃❀💞❀🍃✿┅┅┄—— 🌺 @amir_mokhtar_saghafi 🌺 ——┄┄┅┅✿🍃❀💞❀🍃✿┅┅┄——
🔺🔰🔻 چشم را دوختم به چشمانت 💗 آمد به بند عشق تو و اسیرست به چشمانت جان شیرین ما فدای این 💗عسل_ُ شهد_ُ حَبِّ چشمانت مست گشته‌ست،قومی ای ساقی از شراب عِنَبِّ چشمانت عربی یا عجم؟ نمی دانم 💗هر دو غرق نسبِّ چشمانت از شرابی چنین رطب‌آمیز می‌تراود طربِّ چشمانت بر دل خون ما شده واجب چشمانت 🖍 🌺 ••••✾•🌿🌺🌿•✾•••• 🍀 @nardohdar1 🍀 @nardohdar1 ••••✾•🌿🌺🌿•✾••••
🌺 ازدواج امام علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها ، مبارک باد. 🌺 ازدواج امام علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها ، مبارک باد. 🔵 تا عرش خدا بوده فقط راه از این در حاجت به همه داده شهنشاه از این در از نخل علی رزق دو دنیاست فراهم خوشبخت شد آن دل که شد آگاه از این در سلمان به درِ بیت علی دست زد و گفت: بدبخت ؛ دلی که کند اکراه از این در ... فروشد سپر و جوشن جنگش _ _ تا این که قدم رنجه کند ، از این در از بیت نبی تا دم بیت علی ؛ از چه _ _طولانی‌َست این حدِ کوتاه ؛ از این در ؟! دلشاد، عروس آمد از این کوچه گذشته جمعیتُ و لبخندُ و گلُ و راه ، از این در تا بگذرد ُو داخل این خانه بیاید _ _ آن حضرت معشوقه ی دلخواه،از این در سلمان به سر چاه حیاط‌ست ُو قرار است تا آب بپاشد دَمِ درگاه ، از این در _ _تا خاک به آن چادر پر نور نیفتد اسفند به دستست که ناگاه از این در_ _ اطفال و زنان مژده رساندند به سلمان آواز و کِل شادی و آن‌گاه از این در... یک دست به معجر زد ُو یک دست به در تا _ _ وارد بشود با ولی الله ، از این در تا چشم حسودان به گلش زخم نریزد ذبحی جلوی پاش کند شاه ؛ از این در با برکت عشق علی و فاطمه ؛ هر دل _ _ بیرون شود از ظلمت هر چاه ؛ از این در صد شکر کسی دست تهی رد نشده پس _ _ حاجات روایَم منِ گمراه ، از این در 🖍 💚 ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ 👇💧🏴💧👇 🏴 🌹 🏴 تاعرش خدا، بوده فقط راه از این در حاجت به همه داده شهنشاه از این در نُه سال شدُ و پشت همین در؛ همه جمعند چه می‌طلبد فرقه‌ی دل‌ْکاه از این در؟ شاید که به تسلیّت داغ آمده باشند پس چیست صدای بد ُو بیراه از این در؟ شک نیست علی صاحب حقّ‌َست، چرا پس_ _با فتنه همه در طلب جاه ؛ از این در؟! در باز شد ُو با لگد و آتش و سیلی؛_ _خورده چقَدَر ضربه‌ی ناگاه از این در حال زن حامل وسط آتش غم چیست؟ زیرِ کتک مردم بدخواه؛ از این در؟ یا فضّه بیا محسن من می رود از دست نگذار حسینم شود آگاه از این در بستند دو دست علی از فتنه وُ بردند_ _تا مسجد غم ؛ مردم گمراه، از این در نُه سال شد ُو فاصله ی خانه ی حیدر_ _تا بیت نبی؛ این همه کوتاه؛ از این در_ _آن قدْر زیادست، چرا؟ بس‌که زمین خورد_ _دنبال علی؛ وقت بزنگاه؛ از این در حق با علی‌َست؛ خواسته ثابت بکند پس_ _در خلوت شب می‌رود آن ماه از این در در هق هق ُو بی آن‌که بفهمند خلایق شب میگذرد آن ولی الله؛ از این در حرف از کتک ُو کوچه و در؛ پیش حسن؛ نه... دارد غم جان سوزی ُو جانکاه از این در زینب که شده باخبر از مادر و در؛ سوخت خیبرشکنش می کند اکراه از این در هر نیمه‌ی شب می‌رود از در ولی آرام چون تازه حسن رفته به خواب آه از این در عبّاس خودش دیده پدر نیمهءشب رفت_ _از فتنهء مردم؛ طرف چاه ؛ از این در... 🖍 💚 بـــــداهـــــہ‌ 🖍 ✭𓅃 @nardohdar1 𓅃✭ ✭𓅃 @nardohdar1 𓅃✭ ─✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾─
🌺 شعر_حضرت‌علی‌اکبر علیه السلام 🌺 شعر اگر شعر عاشقی باشد می‌شود واژه واژه اش تنزیل شعرباید خودش وحی بشود و بیاید به بال جبراییل شعرتاشعر وصف آل نبی ست آیه های اصیل قرآنَ‌ست میتوان شعر گفت هر لحظه شعر هم می‌شود به مِی تبدیل مِی؟ اگر جام کوثری باشد نمکش هم پیمبری باشد رطب از خاک حیدری باشد ناز هم ، ناز مجتبای جلیل خون چ‌گویم؟که خونِ خونِ خداست پدرِ مادر؟ اشبه العیسی‌ست مادرش لیلی دل آقاست او علی اکبرست، ذبح خلیل خوب باشد پدر غزل پاشد و علی اکبرش عسل باشد یاعلی،زین پدر _پسر، وقتی کربلای خدا شود تکمیل شده قدقامت حسین، علی همه ی صولت حسین،علی ارباً اربا،عین وحدت شد همه ی قوت حسین، علی 🖍 🌺 ••••✾•🌿🌺🌿•✾•••• 🍀 @nardohdar1 🍀 @nardohdar1 ••••✾•🌿🌺🌿•✾••••
تو ماه منی ،این همه بی رحمی که _ _ غرقم به تب دوری و بی سهمی که... من عاشق و منگم ، نمی فهمم که... تو خنگ و نفهمی ، نمی فهمی که ... 💖 🖍 💚 بـــــداهـــــہ‌ 🖍 @nardohdar1 ❀ ꧁•⊱•𖥸༺⃟‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ⃟⃟ ⃟ ‌ུྃ𖥸•⊰•꧂
💧 😭 ُ اوضاع قلبم 🌓 شب نازت بخیر ، ای ِ شاعر 🍃 بخوان یک چارقل ، دفع بلا کن 😭 نگیرد دامنت را ، ِ شاعر 🖌 🌝 🍀 🌹 @nardohdar1 🌹 @nardohdar1 ♡-----♡☆♡-----♡
🌺 🌺 عشق ، از مِهرِ خودش، جام بلا آورده بود ماه و مِی بر کف،به درد شب ، دوا آورده بود آن قَدَر از چِلّه ی تغییر تیر انداخت تا_ _شکوِه و داد قدر را از قضا آورده بود کافر از تیر بلا ، معشوقِ ‌مومن‌ برگزید قبله را در هشت سو، دست دعا آورده بود بی‌وضو ،یک آنْ ، سحرگاهی ،به دل ،میل نماز عشق تا این حد سر کافر ، بلا آورده بود خود شکسته،بت شکسته، در هجوم بی کسی هر چه غم در چنته ی دل داشت را،آورده بود در مقام صبر ُو در اوج فنا ، جام رضا چنگ مستی می زد و رقص سما ، آورده بود سجده بر خاکی زد و آه دعا بالا گرفت خویش را در محضرش، بی ادعا آورده بود اشک جبریل آمد و خیل ملائک در دعا عشق از چِلّه برون تیر وفا آورده بود وحی آمد عاقبت بعد از فراقت وصل شد رفته بود و داد خود را از خدا آورده بود آن قدَر نشناخت دست از سر وَ سر از پا ؛ سحر_ _خویش را مانند یک بی دست و پا ، آورده بود آن قدَر بارید تا قحطی مصر آمد به سر کور شد، خود را به دستان عصا آورده بود وقت پیری ،رنج کوری ، یوسفی در سیل خلق آن زلیخای پریشان را به جا آورده بود ════════════════ بر سر دارالعماره مسلم آمد ؛گفت : عشق هستی اش را از ره سعی و صفا آورده بود خون حنجر،اربأً اربا ، مشک و چشم و دست و آب زینب از خاک بلا ، راس جدا آورده بود معجز شق القمر کم داشت دشت کربلا که قمر در علقمه فرق دو تا ، آورده بود ماه با صورت ز روی اسب بی چشم و دو دست بر زمین افتاد و داد از ماسوا آورده بود بعد چندین سال رسم عاشقی بر پای یار رو سفید آهِ اخا ادرک اخا آورده بود حضرت طوفان به قلب قوم گرگ آمد فرود یک کمر بشکسته تا صاحب لوا آورده بود یک حرامی آتشی آماده از بهر خیام دیگری کین از علیِ مرتضی آورده بود تیغ کین بدر و‌ خیبر را ز حیدر، تا قفا خنجر شیطان به قلب مصطفی آورده بود یک سه ساله منتظر مانده ببیند خنده ی شیرخواری که پدر بین عبا آورده بود ماه‌ی از عرش خدا افتاد و داد وا اخا روی تل یک مادر صاحب عزا آورده بود کعبه آمد در طوافش ، روی نی قرآن به لب سوره ی کهف از دل غار حرا آورده بود سجده میکرد آسمان بر پای ثاراللهی‌اش روی نی عشق خدا ، زلف رها آورده بود تا که اندوه یتیمی بر پدر کامل شود در طبق سر را ،به آیین غذا آورده بود خوش بحال آن‌که در این معرکه بر پای عشق یک سرِ آماده از بهر فدا آورده بود از میان روضه ها ، با کلّنا عباسک یک دل آماده و حاجت روا آورده بود نامه ای امضا شد و رفت اربعین دیدار عشق زائر آمد تربت از بحر شفا آورده بود کاش بر کفرم چنین تیری ز ایمان سر رسد تا شوم چون او که نی را با نوا آورده بود 🖍 ✍ بـداهـہ‌ 🖍 ✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬۰•●✿ 💐 @nardohdar1 ✍ 💐 @nardohdar1 ✍ ✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬۰•●✿
🌺 مبارک باد 🌹 💐 بی تو من هیچمُ و از اوج فلک می افتم بی ولای تو ، به اعماق دَرَک می افتم در بزنگاهِ فِتَن ، بی نظر لطف تو ، من مثل شن ریزه ام از دست اَلک ، می افتم تا نمک پرور خوان تو شدم ، زنده شدم بی نمک خوردنِ خوانت ، به کپک می افتم آنقَدَر که بِه شک می افتم آن قدَر که زِ شک می افتم از شده ام ، مستِ ولیُ اللّــٰهـَم کج نگاهم نکن آقا به می افتم روی دستان خودت ، دست خودت بالا رفت من به دُور سرت از دُور فلک ، می افتم من به عشق رخت از قلبِ بهشت افتادم منِ مایَملکـــَتَ َاز مُلک ُو مـَلـَک می افتم یک لبت قند ُو رُطب ، آن لب دیگر انـگـور مست ْ، پای تو ، به دریای نمک می افتم ساقیِ حوضیُ و ما تشنهء جام چشمت پای هر کویْ که نامت شده حک ، می افتم تو مَعَ الْحقّیُ و اَلْحقُّ مَعک، إنَّــکَ حقْ ذکر عشّاق ؛ به اللّٰهُ مَعَک می افتم و بر اصحاب سقیفه، متواتر لعنت تا به یاد غم بانوی فدک می افتم بشکند دست هرآن که کمرش را خم کرد من به آتش ز تداعیِ کتک ، می افتم سخت می‌زد وَ خدا بشکند آن دستش را یادِ فریاد ِ: بیا فِضّه کمک، می افتم باخته قومْ به فتنه ،به سقیفه ،به یهود یاد آن روز، همان سنگ محک، می افتم ضربه ی خندق تو افضلِ بر ثـقـْلین‌َست خوش برای نجف‌ت دل زده لک ،می افتم شاعرت می‌شوم، از بردن نامت سرمست نایِ نی می شوم ُو، زِ نی لبک می افتم 🌺🖍 ✍ بــداهـــہ‌۱۸/اردیبهشت/۱۳۹۸ 🖍 ✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬۰•●✿ 💐 @nardohdar1 ✍ 💐 @nardohdar1 ✍ ✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬۰•●✿
🌹 🌹 🌹 هم شاه بی رقیبی ُو صاحب_لِوا علی هم بر غریبیِ نیِ عاشق؛ نَوا ؛ علی یا اشجع المتین خدا ؛ اصلع الامین یا اشرف المکین؛ ولی الاولیا ؛ علی شاهی و عرش خلقتی از چشم مست تو شد فرش زیر پای خودت بوریا علی نخل تو رزق کل جهان را رسانده است تکرار نان و جوست برایت غذا؛ علی بالاست روی دست خودت دست راستت کامل شده‌ست دین نبی با تو یا علی حق با علیستُ و علی‌است حقّ آشکار حق ؛ چرخشش به دور تو در هرکجا ؛ علی ای باب شهر علم نبی ؛ نَفْسِ احمدی حبل المتینِ حقّی ُو عِلم الهدیٰ ؛ علی وقتی که عقل خسته؛ به قرآن نمی رسد نهج البلاغه ات بشود رهنما ؛ علی با خمّ الغدیر امینی شدیم مست از قلب ما زدوده حدیثت ریا ؛ علی تسلیم خاص و عام نباید شود دلم دل را فقط بکن به خودت مبتلا علی گر ما پسندِ تو نشدیم؛ اختیار کن شاه قدَر ! عوض بنِما این قضا ؛ علی! سعیُ و صفا وُ مروه وُ رمیُ و تمام حج قدقامت ُو رکوعُ و سجود ُو دعا ، علی صاحب‌زمان؛ ظهور به عشق تو می کند ای مبتدا وُ مقصد هر دو سرا ، علی گفته حدیث: رجعت حیدر مکرر است عصر ظهور ؛ بَهْ چه بهشتی‌یست! با علی هوهوی توست اذن ظهور امام عصر دشمن به ذوالفقار تو بیند سزا ؛علی اهل سقیفه باید علاوه بر آخرت_ _ گیرد عذاب دنیویِ آن جفا ؛ علی رجعت کند نبی که ببیند امیری‌َات زهرا رسد به دیدنِ فرمانرَوا ؛ علی سلمان بدون اذن تو رجعت نمی کند ایران همیشه بوده به تو باوفا ؛ علی خُمّ‌ِ غدیر تو شده راهِ بهشت مان ای خالقِ بهشتُ و وَریٰ ، ماوریٰ ، علی حتّی معاویه به صدای بلند گفت : بعدَاز محمّدست ، خیرالوریٰ ؛ علی خیرالبریّه ای ُو وَلیّ ُو ، ابوتراب هستی ابوالیَتٰمیٰ ، شاهِ وِلا ، علی فرق میان باطل و حق در رضای توست فرقان؛ قسیم ُو دابة‌ ُالارض ُو سَما! علی! آری شکسته هیمنه ی کفر از لبت جایی نکرده تیر نگاهت خطا ؛ علی مرحب کُشی که گفته به تو مرحبا؛ خدا یا عون الاتْقیا؛ اجل الاشقیا ؛ علی کفر و نفاق و شرک و یهودان فتنه را عشاق شیعه ات؛ بکُشد زیر پا ؛ علی آزادگان غرب رجزگوی حیدرند به به شده‌است کل جهان یکصدا ؛ علی از کعبه آمدی ، به سجود تو کعبه ، مست ای روح اکبر اِی همه ی دین ما ، علی تنها صراط و ثقل و امیری به مؤمنین ما را بیا ببر تو به راه تو تا علی یا رب تو رفع شبهه کن از عقل من ، چرا_ _ عبد خداست عین خدا ؟! مرحبا علی صوت خدا صدای علی شد شب عروج دل ! شک نکن ، نگو که خدا شد چرا ، علی ؟ آن سجده گاه خونی تو ؛ زد تشر به عقل کامل شوی به عشق اخَ المصطفی ؛ علی در روضه پای داغ تو هر گریه_کن شود_ _ یک عاقبت بخیر ِرهِ مرتضیٰ علی حیّ‌ عَلیٰ عَلٖیاً و حیّ علَی الصّلاة خیرالعمل ؛ به وقت عذاب و جزا، علی من را توانِ رنج جهنم به سینه نیست در آتشم، بیا وُ رها کن مرا ، علی دست مرا بگیر ُو ببر ، عشق ؛ با خودت زخمی ترین دلم به جهانُ و ، دوا ؛ علی این زهر بغضِ توی گلو می کُشد مرا از عقده های دل گِرهی وا گشا علی یا حضرت ابوالبشر و یا ابوالخِیَر خیرم رِسان ز محض رضای خدا؛ علی آتش گرفته ام به شرار فِتـَن بیـا _ _ تنها رقیبِ بی بدلِ فتنه ها ، علی ! _ _ دست مرا بگیر که از پا شکسته ام ای ثروت دو دستِ تهیِ گدا ، علی ! با ذکر یاطبیبي ُو مَن لا طبیب لَه گیرم به نان داغ تنورت شفا علی قبرم ، خدا کند به نجف در حرم شود این اربعین ببر همه را کربلا ، علی 🖍 🖍 ✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬۰•●✿ 💐 @nardohdar1 ✍ 💐 @nardohdar1 ✍ ✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬۰•●✿
🏴🏴🏴 🌺 داره میرسه به گوش دل ما صدای زنگ ُو نوای قافله رفته حج داره میاد به کربلا صدای اومدنای چلچله با یه کاروان حج رفته میاد صدای غصّه وُ دردای دله وسط لالایی خوندنا رباب صدای قَه قهِ مستِ حرمله میگن اکبر،نه پیمبر اومده حسنِ حیدریه،شیر یله عسل از عشقِ نبی‌ه به علی واسه این شیرینه ضرب المثله توی چشمای ابالفضل بصیر توو شهادت واسه قاسم عسله میگن عباس که می‌زد به معرکه توو دل دشمنا میشد زلزله غیرتِ عبّاس و اکبر نمیذاش کمری خم بشه توی غائله نمیذاش بالای گودی سرِ تل بشکنه تعادلِ معادله نمیذاش توی حرم بین دلا بشینه ماتمُ‌و ترس و مشغله نمیذاش بچّه ها سیلی بخورن به پاها بشینه زخمُ‌ و آبله نمیذاش خیمه ها آتیش بگیرن بمونه توو دلا از دردا گله نمیذاش چادری از سری بره سر چادر بکنیم مجادله نمیذاش توو مجلس یزید بشه عمّه با بزم شراب مقابله نمیذاش چوبی به لب‌ها بخوره یا سرِ سرت بشه معامله یه صدایی میرسه از علقمه اومده مادری بین ولوله ولی حالا که داداشُ و عمو نیست سرِ دستا همه بند و سلسله یه سه ساله توو دلِ آتیش و دود صدای هق هقِ توی هلهله وسط یه گودیُ و دُور یه سر خبرا داغه میون غلغله روی سینه ی حسین ابن علی پای لعنتیِ شمرِ قاتلِ‌ه یکی داد زد که برین سر بیارین تا بشه غائله مون به فیصله سر تل یه مادری، یه خواهری می رسن ولی چطُور؟باعجله نمیشه بگم چطو سر بریدن روضه،مکشوفه وُ سخته مرحله جنگی افتاده سرِ سر که داداش بین ما افتاده خیلی فاصله سرِ خورشید،سرِ نی یه اربعین بین دستا میشه هی مبادله بعد از اون تشنه لبیِ شهدا واسم آب ، زهرُ و غم ُو هلاهِلِ‌ه اسیری ، محلّه ی یهودیا برای آل علی یه معضله کاری کرده فتنه بامسلمونا حتّی امضاشونَم عهدِ باطله غمِ حاج قاسم سلیمانیِ ما صحنه ای از همه ی مقاتلِ‌ه آی مسلمونا ، امامت و ولا به خدا خودش یه وحیِ نازله ما باید حواسمون باشه هَمش نشکنه پا، وقتی حرفِ عمله سرِ ما فداییِ سیّدعلی عَلمِ دستاشه حلِّ مسئله 🖍 🖍 •••✾•🌿🌺🌿•✾••• 🍀 @nardohdar1 🍀 @nardohdar1 •••✾•🌿🌺🌿•✾•••