نرگِث
اغلب، ناخودآگاه پیش از ما میداند آنچه را که ما هنوز از آن بیخبریم. تنها کافیست به واکنشهای بدنی
رهائی تنها به معنای فاصله گرفتن از موضوع نیست. اونچه رو که آگاهانه ترک کردیم، اگر در ناخودآگاه پذیرفته و هضم نشه، همچنان در ما زنده خواهد موند. این رو امشب فهمیدم وقتی که اولین قطره اشک از چشم چپ پائین اومد.
نرگِث
حقیقتاً پیدا کردن یک آدم با طنز بالا خیلی موهبته. از خط رو کاشیا برات طنز میسازه، همش تو خندهای. ط
نه تنها یک آدم با طنز بالا رو باید رو سر گذاشت، آدمی که طنزت رو متوجّه شه رو هم همینطور
باید بوسید و روی سر گذاشت.
اینشکلیه که با مواجهه با طنزت قرار نیست برّ و برّ نگات کنه.
نرگِث
خواهر داشتن اینجوریه که باهم دسر و درست میکنید و بند و بساط پیتزا رو راه میندازید و قهوه دم میکن
امروز حسنا گفت اگه برم دندونپزشکی و تو نیای یهجوری میشم، اگه برم خونه مامانگلی و تو نیای یه جوری میشم، اگه وقتائی که میرم خرید و تو نیای یه جوری میشم.
القصّه که ما وسیلههامونو جمع کردیم و مقصدمون پلاژه تا کمپ کنیم و یه جوری نشیم. شببخیر
داشتم فکر میکردم این آدما که ذوق زندگی کردن دارن چه خفنن، یعنی برای ذوقزدگیآنه زندگی کردن محدودیت سنی ندارن؛ یه نفر میتونه ۷۰ سالش باشه و برای فوت کردن قاصدک ذوق داشته باشه. و چه و چه و چه
امیدوارم آدم سریع الذوقکنی باشم. آمین