eitaa logo
✅ محسن ناصحی
821 دنبال‌کننده
193 عکس
116 ویدیو
2 فایل
شعر آیینی
مشاهده در ایتا
دانلود
تصور کن که حرف از دین ، فقط روی زبان باشد تصور کن که ایمان قصه باشد داستان باشد تصور کن اگر بیش از عقول ما زمینی ها سؤال مردمان از راههای آسمان باشد در این ظرفیّتِ اداراکِ محدودی که ما داریم تصور کن اگر حرف از جهان بیکران باشد شبی پَر وا کند سیمرغ عقل عاقلان امّا اگر در جستجو حیران اگر بی آشیان باشد اگر مظلوم ، ظالم را ببیند دم فرو بندد اگر حتّی سیاست ، بازیِ نابخردان باشد اگر قاضی ترازو را به نفع ظلم سنگین کرد اگر مظلوم را قفلِ تغافل بر دهان باشد اگر داروغه بر مَسند پیاپی شمع روشن کرد کلید قفل بیت المال دست این و آن باشد اگر در خطبه های جمعه های شهر ، خوابت برد خطیب شهر اگر خُرسند از این خواب گران باشد رها در دشتها دیدی اگر پاپوش چوپان را اگر جای رعیّت گرگ را دیدی شبان باشد کجا آغوشِ امنی روبرویت باز خواهد ماند؟ مگر جایی که حرف از ثانیِ قرآن میان باشد عدالت ، مهربانی ، پایمردی در علی جمع است بخوان از خطبه هایش هرقَدَر فهم و توان باشد اگر مظلوم اگر غمگین اگر در جستجوی دین به قرآن با علی رو کن ، هدایت توأمان باشد t.me/nasehi_mohsen sapp.ir/nasehi_mohsen eitta.com/nasehi_mohsen
کلاه و کفشم و دیدی؟! چه سالِ خوبیه امسال قراره واسه ی تفریح برم حوالیِ توچال صعود می کنم از کوه برای اینکه بفهمین دلار میره به عرش و ریال می کشه پائین به جای اونکه بنالی یه لحظه فکر کن اصلاً؛ کی بود که رأیِش و انداخت تو جعبه های دل من؟ مگه خودِ تو نکردی برای موندنم اصرار؟ مگه تو رأی ندادی به من ، به خاطرِ تَکرار آخه کلاغِ قشنگم! چی شد که گولم و خوردی؟ بازم پنیرت و بردم بازم بهونه آوُردی؟ به تو دوباره خوروندم تمومِ نِرخا رو از دم بنال و نِق بزن امّا منم میگم؛ به جهنّم هنوز مونده بفهمی چی بوده معنیِ تدبیر چی شد من این همه بالا چی شد که جای تو اون زیر؟ شاید که زردیِ چهره ت یواش یواش بدرَخشه ولی محاله بفهمی که رنگِ حیله بنفشه t.me/nasehi_mohsen sapp.ir/nasehi_mohsen eitta.com/nasehi_mohsen
مَمّد ! هنوزم دوستِت دارم عُمراً نمیشم با مرامِت قهر قطعاً اگه امروز هم بودی باز جون می دادی واسه خرمشهر میگن که ارثِ اعتقادت سوخت امروز این غم قاتل من بود اینکه کجایِ بعضیا ؟!!.. اما چیزی که سوخت از من دل من بود از خونه مون - این خیمه ی بی آب - دیدم یه عدّه روضه می بردند عبّاس میخواد خیمه ی بی آب امّا یه عدّه آتیش آوُردند... t.me/nasehi_mohsen sapp.ir/nasehi_mohsen eitta.com/nasehi_mohsen
مثل آن پرچم سبزم که رها در باد است که گرفتار تو مانده است اگر آزاد است مثل این قافیه گل می کنم آن وقتی که شاعرت در غزلش زائر گوهرشاد است حال من حال جوانی است که در پای ضریح مبتلا مانده به یک کوری مادرزاد است راستی پای ضریحت چقدر بنشیند؟! نامه اش دیرزمانی است که تو افتاده است از سه باری که قرار است یکی هم کافی است احتیاجی چه به رو کردن آن اسناد است؟! به طمع آمده ام ، باز عطش آوردم به امیدی که بنوشانیم آبی با دست آنقدر حرف زیاد است ،خودم خسته شدم خوب شد حوصله ی پنجره از فولاد است.
السلام از قضا ما را خدا از اهل ایمان می‌نویسد  ما أطیعوالله می‌دانیم، قرآن می‌نویسد قُل تَعالَو نَدعُ می‌خوانیم، ثابت می‌کند ما  مومنِ عشقیم، آری آلِ عمران می‌نویسد در مسلمانی قدم برداشتیم آنجا که حیدر  ما مسلمانِ علی هستیم، سلمان می‌نویسد سختی از دین نیست -لا اِکراهَ فِی الدّین- شیعه هستیم  مذهبِ ما را امامِ صادق آسان می‌نویسد صادقُ الوَعدیم، ما را عشق این سان می‌پسندد  صادقُ القَولیم اگر از راستگویان می‌نویسد حرف از ابراهیم از آتش می‌شود، کو یارِ صادق؟  از تنورِ خانه می‌پرسم، گلستان می‌نویسد سرّ تبیاناً لِکلِّ شیء یعنی او که حتی  طفلِ مکتب خانه‌اش تفسیر تبیان می‌نویسد آفرینش در نگاهش شرحِ توحیدِ مُفضَّل  علم یعنی قالَ صادق ، اِبنِ حیّان می‌نویسد
عیدتان مبارک
ملکوت هشتم عرض ارادت شاعران اصفهان به حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام شنبه 22 تیرماه ساعت 18 خیابان آمادگاه سالن سوره حوزه هنری اصفهان
می دونی واسه چی تو رو می‌خوام؟ می دونی من چرا دوسِت دارم؟ چرا اون وقتایی که غمگینم سر روی شونه ی تو میذارم؟ با خودت فکر می کنی گاهی چرا پابند عشق و احساسم؟ چرا هرجا که اسمت و می برن اینقده غیرتی و حساسم؟ شده اصلاً یه بار بگی واسه چی من باید علّت سؤالت شم؟ چرا وقتی که می وَزی با نسیم نمی تونم که بی خیالت شم؟ شده حتی یه بار به خاطر تو نذارم جونم و کف دستم؟ سینه م و شد برات سپر نکنم؟ شده حتی یه بار بگم خسته م؟ نشده تا همیشه هم نمیشه مگه دل کندن از تو آسونه هرکی یک بار عاشق تو شده بی خیالِت باشه؟! نمی تونه عشقِ روزای بچِگیمی تو خیلی ساله بِهِت وفادارم تو یه عُمره عزیز جون منی من یه عمره که دوستِت دارم وسط سینه ی سه رنگ تنت لاله روئیده بسکه خون دادیم کم نذاشتیم و کم نمیذاریم پای عشقت همیشه ایستادیم