#یمن
#مرگ_بر_آمریکا
#مرگ_بر_اسرائیل
#مرگ_بر_آل_سعود
تو را چه می شود؟!
مرا چه می شود؟!
کنون که ما نشسته ایم
خانه را چه می شود؟!..
زمین ،
چرا چنین؟
زمان،
چرا چنان؟
کسی نگفت؛
این زمانه را چه می شود؟
جهان،
جهان فتنه و مرافعه است
جهان جنگهای قومی و تعصبی است
وهابیت،
گلوی قرن را فشرده و
بشر
اسیر مسلک تقلبی است
عقیده
بوی نفت می دهد
خُرافه از توهّم آب می خورد
وهابیت
دهان گشوده جهل را و نان
میان منجلاب می خورد
کسی نگفت؛
داعش از کجاست؟
که وحشت از هجوم سایه را سفارش از کجاست؟
بریدن سر شرف
مرام مردمی است کینه توز
آهای حامی شرارت مدرن!
یمن جرقّه بود
میان شعله های نفت خود
بسوز
هنوز ،دست انتقام
از آستین روزگار در نیامده
نفس نفس وهابیت
به کام مرگ رفته وسوار،
از سفر نیامده
هنوز هم به اعتقاد راسخ قبیله ی علی
به کعبه تکیه می زند
کسی که مقصد است انتظار را
که ما کنار گوشمان
درست گوشه ی خلیج فارس
انتظار می کشیم
ذوالفقار را...
#محسن_ناصحی
t.me/nasehi_mohsen
sapp.ir/nasehi_mohsen
eitta.com/nasehi_mohsen
تصور کن که حرف از دین ، فقط روی زبان باشد
تصور کن که ایمان قصه باشد داستان باشد
تصور کن اگر بیش از عقول ما زمینی ها
سؤال مردمان از راههای آسمان باشد
در این ظرفیّتِ اداراکِ محدودی که ما داریم
تصور کن اگر حرف از جهان بیکران باشد
شبی پَر وا کند سیمرغ عقل عاقلان امّا
اگر در جستجو حیران اگر بی آشیان باشد
اگر مظلوم ، ظالم را ببیند دم فرو بندد
اگر حتّی سیاست ، بازیِ نابخردان باشد
اگر قاضی ترازو را به نفع ظلم سنگین کرد
اگر مظلوم را قفلِ تغافل بر دهان باشد
اگر داروغه بر مَسند پیاپی شمع روشن کرد
کلید قفل بیت المال دست این و آن باشد
اگر در خطبه های جمعه های شهر ، خوابت برد
خطیب شهر اگر خُرسند از این خواب گران باشد
رها در دشتها دیدی اگر پاپوش چوپان را
اگر جای رعیّت گرگ را دیدی شبان باشد
کجا آغوشِ امنی روبرویت باز خواهد ماند؟
مگر جایی که حرف از ثانیِ قرآن میان باشد
عدالت ، مهربانی ، پایمردی در علی جمع است
بخوان از خطبه هایش هرقَدَر فهم و توان باشد
اگر مظلوم اگر غمگین اگر در جستجوی دین
به قرآن با علی رو کن ، هدایت توأمان باشد
#محسن_ناصحی
t.me/nasehi_mohsen
sapp.ir/nasehi_mohsen
eitta.com/nasehi_mohsen
#رنگ_حیله_بنفشه
#اندر_زبان_حال_رئیس_جمهور
کلاه و کفشم و دیدی؟!
چه سالِ خوبیه امسال
قراره واسه ی تفریح
برم حوالیِ توچال
صعود می کنم از کوه
برای اینکه بفهمین
دلار میره به عرش و
ریال می کشه پائین
به جای اونکه بنالی
یه لحظه فکر کن اصلاً؛
کی بود که رأیِش و انداخت
تو جعبه های دل من؟
مگه خودِ تو نکردی
برای موندنم اصرار؟
مگه تو رأی ندادی
به من ، به خاطرِ تَکرار
آخه کلاغِ قشنگم!
چی شد که گولم و خوردی؟
بازم پنیرت و بردم
بازم بهونه آوُردی؟
به تو دوباره خوروندم
تمومِ نِرخا رو از دم
بنال و نِق بزن امّا
منم میگم؛ به جهنّم
هنوز مونده بفهمی
چی بوده معنیِ تدبیر
چی شد من این همه بالا
چی شد که جای تو اون زیر؟
شاید که زردیِ چهره ت
یواش یواش بدرَخشه
ولی محاله بفهمی
که رنگِ حیله بنفشه
#محسن_ناصحی
t.me/nasehi_mohsen
sapp.ir/nasehi_mohsen
eitta.com/nasehi_mohsen
مَمّد ! هنوزم دوستِت دارم
عُمراً نمیشم با مرامِت قهر
قطعاً اگه امروز هم بودی
باز جون می دادی واسه خرمشهر
میگن که ارثِ اعتقادت سوخت
امروز این غم قاتل من بود
اینکه کجایِ بعضیا ؟!!.. اما
چیزی که سوخت از من دل من بود
از خونه مون - این خیمه ی بی آب -
دیدم یه عدّه روضه می بردند
عبّاس میخواد خیمه ی بی آب
امّا یه عدّه آتیش آوُردند...
t.me/nasehi_mohsen
sapp.ir/nasehi_mohsen
eitta.com/nasehi_mohsen
مثل آن پرچم سبزم که رها در باد است
که گرفتار تو مانده است اگر آزاد است
مثل این قافیه گل می کنم آن وقتی که
شاعرت در غزلش زائر گوهرشاد است
حال من حال جوانی است که در پای ضریح
مبتلا مانده به یک کوری مادرزاد است
راستی پای ضریحت چقدر بنشیند؟!
نامه اش دیرزمانی است که تو افتاده است
از سه باری که قرار است یکی هم کافی است
احتیاجی چه به رو کردن آن اسناد است؟!
به طمع آمده ام ، باز عطش آوردم
به امیدی که بنوشانیم آبی با دست
آنقدر حرف زیاد است ،خودم خسته شدم
خوب شد حوصله ی پنجره از فولاد است.
#محسن_ناصحی
#امام_صادق_علیه السلام
از قضا ما را خدا از اهل ایمان مینویسد
ما أطیعوالله میدانیم، قرآن مینویسد
قُل تَعالَو نَدعُ میخوانیم، ثابت میکند ما
مومنِ عشقیم، آری آلِ عمران مینویسد
در مسلمانی قدم برداشتیم آنجا که حیدر
ما مسلمانِ علی هستیم، سلمان مینویسد
سختی از دین نیست -لا اِکراهَ فِی الدّین- شیعه هستیم
مذهبِ ما را امامِ صادق آسان مینویسد
صادقُ الوَعدیم، ما را عشق این سان میپسندد
صادقُ القَولیم اگر از راستگویان مینویسد
حرف از ابراهیم از آتش میشود، کو یارِ صادق؟
از تنورِ خانه میپرسم، گلستان مینویسد
سرّ تبیاناً لِکلِّ شیء یعنی او که حتی
طفلِ مکتب خانهاش تفسیر تبیان مینویسد
آفرینش در نگاهش شرحِ توحیدِ مُفضَّل
علم یعنی قالَ صادق ، اِبنِ حیّان مینویسد
#محسن_ناصحی
#ایران_من
می دونی واسه چی تو رو میخوام؟
می دونی من چرا دوسِت دارم؟
چرا اون وقتایی که غمگینم
سر روی شونه ی تو میذارم؟
با خودت فکر می کنی گاهی
چرا پابند عشق و احساسم؟
چرا هرجا که اسمت و می برن
اینقده غیرتی و حساسم؟
شده اصلاً یه بار بگی واسه چی
من باید علّت سؤالت شم؟
چرا وقتی که می وَزی با نسیم
نمی تونم که بی خیالت شم؟
شده حتی یه بار به خاطر تو
نذارم جونم و کف دستم؟
سینه م و شد برات سپر نکنم؟
شده حتی یه بار بگم خسته م؟
نشده تا همیشه هم نمیشه
مگه دل کندن از تو آسونه
هرکی یک بار عاشق تو شده
بی خیالِت باشه؟! نمی تونه
عشقِ روزای بچِگیمی تو
خیلی ساله بِهِت وفادارم
تو یه عُمره عزیز جون منی
من یه عمره که دوستِت دارم
وسط سینه ی سه رنگ تنت
لاله روئیده بسکه خون دادیم
کم نذاشتیم و کم نمیذاریم
پای عشقت همیشه ایستادیم
#محسن_ناصحی
کتاب خلق را فردا روایت می کند حیدر
جماعت ایستاده ند و امامت می کند حیدر
حساب دشمن حیدر که روز حشر معلوم است
میان دوستدارانش قضاوت می کند حیدر
علی عمّار می خواهد علی تمّار می خواهد
جز این باشد ، ز دست ما شکایت می کند حیدر
تو بینا باش و ردّ پای حیدر را بجو در شهر
که با هر کور نابینا ، محبّت می کند حیدر
*
شهیدا ! فتنه در خون تو تن شُست و نمی داند
به حکم مَن یَمُت ... با تو رفاقت می کند حیدر
شهیدا ! ای چراغ پیش رو ! امروز فهمیدم
که با خون تو خلقی را هدایت می کند حیدر
کماکان مرتضی فُزتُ و ربّ الکعبه می خواند
کماکان بین خون دارد عبادت می کند حیدر
عجب محراب خونینی ! دعایم کن که می دانم
قنوت شیعه را در خون اجابت می کند حیدر
#محسن_ناصحی
#شهید #شهادت #شاهچراغ #فتنه #بصیرت #علی #حیدر #شیعه
هدایت شده از علی مقدم
کانال اشعار بعضی از دوستان شاعر؛
♦️محسن ناصحی؛
وعدهی عشق است و میدانم که فردا مال ماست
عالمی با ما نمیماند، خدا با ما که هست.
https://eitaa.com/nasehi_mohsen
♦️محمد خادم؛
در آزمون غمت مرگ از شروط قبولی است
خوشا که نقش به خون برگه ای سفید بگیرد
https://eitaa.com/khadempoet
♦️محمدحسین ملکیان؛
به جمهوری اسلامی ایران گفتهایم: آری.
به هرچه غیر جمهوری اسلامی ایران: نه!
https://eitaa.com/farazmalekianpoet
♦️صادق میرصالحیان؛
گفتیم که مرگ نقطه پایان است
دیدیم به پایان نرسیده ست شهید
https://eitaa.com/hiiiist
♦️مسعود یوسفپور؛
ما همانیم که در فتنه به دستور امیر
شتر ما نه سواری به کسی داد، نه شیر
https://eitaa.com/yosefpoor_ir
♦️علی مقدم؛
امروز ببین که در کدامین راهی
در باطل و حق ، راه میان یعنی چه؟!
https://eitaa.com/Asi_khorasani
♦️مجتبی خرسندی؛
ما اهل گذشتیم، ولی از همهتن نه!
از خون خود آری، ولی از خاک وطن نه!
https://eitaa.com/Mojtaba_khorsandi
ای شعر غیور ! گرمِ مقصد شو ، نمان
با سرو بلند باغ ، هم قد شو ، نمان
جنگ است و مدافع حرم می خواهد
از گفتنِ عرض تسلیت رد شو ، نمان
#محسن_ناصحی
برای خودم و بعضی رفقای هیأتی این روزهای دلگیر :
نفهمیدیم اوّل را و آخر را نفهمیدیم
که مهدی را ندیدیم و پیمبر را نفهمیدیم
سرودیم از شب هجرت ولی در خانه ی تاریخ
دلیلِ ماندنِ حق بین بستر را نفهمیدیم
من از مَن کنتُ مولا خواندن خود نیز حیرانم
که حیدر را پرستیدیم و قنبر را نفهمیدیم
چه زهرا دوستهای نا تلاوت کرده قرآنی
که از آیات أعطیناک ، کوثر را نفهمیدیم
شب هیأت برای روضه ی در سوختیم امّا
همین که صبح آمد صبر حیدر را نفهمیدیم
به پای نامه های کوفیان امضا زدیم از بس
که سلمان را که مالک را ابوذر را نفهمیدیم
عبای إرباٌ إربایی برای خیمه ها بردیم
اذان شد ، سینه کوبیدیم و اکبر را نفهمیدیم
همیشه کربلایی باب میل خویشتن داریم
که حال زخمی امروزِ کشور را نفهمیدیم
چگونه کربلا را یافتید؟! از ما اگر پرسند
چه پاسخ می توان دادن اگر سر را نفهمیدیم
ستون خیمه را وقتی که می افتاد ، نالیدیم
ولی افتادن سردار لشگر را نفهمیدیم
برای پرچمی امروز دلخونم که در پایش
به خون غلطیدن سرو و صنوبر را نفهمیدیم
#محسن_ناصحی
مرد راهم، دل به دریا می زنم دریا که هست
شک ندارم نیل طغیان می کند ، موسی که هست
وارث طوفانم آری پس نمی مانم به جای
گیرم از دریا گذشتم ، سینه ی صحرا که هست
ای به شب سرمست ! صبحِ کعبه کم کم می دمد
گیرم از ما ناقه پِی کردی ، فَسَوّیها که هست
در شبِ قدری خروشیدی و فرق ما شکافت
صبح را از ما گرفتی ، ظهر عاشورا که هست
کربلا رفتیم و خون دادیم و جاویدان شدیم
سر به نی دادیم و کافی نیست سامرّا که هست
در یمن در شام در بحرین و ایران و عراق
هرچه از میدان مین گفتند گفتم پا که هست
نعره ی جاءالحقیم این دشت غُرّشگاه ماست
تا که بود این بود و خواهد بود اینسان تا که هست
وعده ی عشق است و می دانم که فردا مال ماست
عالمی با ما نمی ماند ؟! خدا با ما که هست
"یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور "
غم ندارم ، کانَ اَمرُاللّهِ مفعولا که هست.
#محسن_ناصحی
t.me/nasehi_mohsen
https://eitaa.com/nasehi_mohsen
May 11
راه از بیگانه می جستیم ، آخر گم شدیم
خانه ی خود را نمی دیدیم و سر در گم شدیم
کوچه ی تاریخ ما تکرار خود ناباوری است
ما مکرّر ما مکرّر ما مکرّر گم شدیم
پایمان در مسجد اما دستمان بر جام بود
بی وضو در کوچه ی الله اکبر گم شدیم
ای یتیم خانه ی همسایه از ما دور شو
فقر پیدای تو را دیدیم و در زر گم شدیم
با علی بودیم ، تا وقتی علی عمّار داشت
شهر را گشتیم امّا بی ابوذر گم شدیم
با شهیدان تا کنار جبهه آری بوده ایم
خط در آتش ماند و ما سنگر به سنگر گم شدیم
ما گلوی زخمیِ بی سیمِ بی فرمانده ایم
حاج قاسم! حاج قاسم! ما که دیگر گم شدیم
تا شهیدان بینمان بودند مقصد گم نبود
بی شهیدان یک به یک معبر به معبر گم شدیم
ای برادر! عشق - این آتش - دلیل راه بود
هرچه در ما بیشتر افروخت کمتر گم شدیم
#محسن_ناصحی
https://eitaa.com/nasehi_mohsen
هدایت شده از هیئت فدائیان حسین(ع)اصفهان
90.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #فیلم
🔹 #تک | کتاب خلق را فردا روایت میکند حیدر
🔹کربلایی سید رضا نریمانی
_
📅 جلسه هفتگی پنجشنبه ۵ آبان ماه ١۴٠١
🔻 آستان مقدس شاه میرحمزه علیه السلام، هیئت فدائیان حسین علیه السلام
___
@Fadaeianhoseinir
@seyedrezanarimani
#شهادت
#حسرت
#عاشورا
#مهدویت
مائیم و همین حسرت در خون نتپیدن
ماندن وسط راه و به مقصد نرسیدن
آنان که دویدند رسیدند به مقصود
مائیم و زمین خوردن و دیگر ندویدن
بازار غریبی است ، ضرر کرده ام ای عشق
از آمدن و دیدن و یوسف نخریدن
شمعی است شهادت که به سوسو زدن افتاد
از پیله خوشا ! لحظه ی پروانه پریدن
زنده است شهادت که پیاپی شده کارش
در کالبد مرده ی ما روح دمیدن
پرواز ، تو را می طلبد فرصت خوبی است
از لانه نیفتادن و از شاخه پریدن
از شمع و گل و ناله ی پروانه بیاموز
« افروختن و سوختن و جامه دریدن »
آزادگیِ بی تنِ بر نیزه چگونه است ؟!
برخیز که حیف است چنین قد نکشیدن
قد قامتِ ظهرِ عطش از پا نفتاده است
ای سرو ! خوشا پا شدن و قد نخمیدن
مائیم و قراری که قرار است بیاید
مائیم و همین حسرت دلدار ندیدن
بگذار بمیریم و بسوزیم و برآییم
از آتشِ خاکسترِ ققنوس شنیدن
#محسن_ناصحی
t.me/nasehi_mohsen
https://eitaa.com/nasehi_mohsen