eitaa logo
ایةالله بهجت (ره) ایةالله مجتهدی (ره)
2.2هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
43 فایل
ھوﷻ 🆔 @Ad_noor1 👈ارتباط ✅کپی ازاد 💌دعوتید👇 مجموعه ای ازسخنرانی ها ونصایح و مطالب اخلاقی وکلام اساتید اخلاق ایت الله بهجت وایت الله مجتهدی تهرانی ره🌱🦋
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌▫
6.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👤 استاد رائفی پور ❌ بود و نبود امام زمان رو توی زندگیمون حس می‌کنیم یا نه؟ 🔁 هرروز باید با امام زمان بیعت کرد ◦•●◉✿ ✿◉●•◦
هدایت شده از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌▫
✍ مرحوم میرزایی قمی نقل کردند: روزی در منزل ما دو نفری با علامه طباطبایی نشسته بودیم و از علوم محتجبه صحبت می‌شد، علامه فرمود: 💐 ختم فواتح سُوَر را در نجف اشرف گرفتم و نیّتم این بود که چه راهی را در پیش بگیرم که خیر دنیا و آخرت در آن باشد؟ 🌷 بعد از پایان ختم به من گفته شد : افتادگی آموز اگر طالب فیضی هرگز نخورد آب زمینی که بلند است 📚 علوم اسراری ص۶۹
هدایت شده از 🗞️
6.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌🎥 مقام مومنین در آخرالزمان آنهایی که در بیعت امامشان میمانند و به ایمان دارند 🎙 🔻
هدایت شده از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌▫
💌 | اولیاء خدا را تماشا کنیم تا ... 🌱
✅ عاشقانه شهدایی🌹 ♥️🍃 ... 🍃♥️ 🌹🍃شهید سیاهکالی به روایت همسر🍃🌹 🍃قسمت60 حمیدبه شوخی میگفت:"عه حاج خانم،کمترگریه کن!"تااین رامیگفت یادحرف راننده می افتادیم ومیزدیم زیرخنده. رفتاروظاهرحمیدطوری بودکه خیلی هامثل این راننده فکرمیکردندطلبه است یا"آسید"صدایش میکردند.البته حمیدهمیشه به من میگفت من سیدم.چون ازطرف مادربزرگ پدری،نسب حمیدبه سادات میرسید.سه،چهارماه آخرسال93برادرزاده های حمیدیکی یکی به دنیاآمدند.کوثر،دخترحسن آقا،برادربزرگترحمید،هشتم آذر. نرگس،دخترسعیدآقا،برادردوقلوی حمید،بیست ودوم آذر؛درست شب اربعین.محمدرضا،پسرحسین آقا،هفتم اسفند. وقتی دورهم جمع میشدیم صدای بچه هاقطع نمیشد. حال وهوای جالبی بود.تایکی ساکت میشد،آن یکی شروع میکردبه گریه کردن.حمیدتاآن موقع حرفی ازبچه دارشدن نمیزد،امابابه دنیاآمدن این برادرزاده هاخیلی علاقه مندشده بودکه ماهم بچه دارشویم. این شوق حمیدبه بچه دارشدن من راخیلی امیدوارمیکرد.حس میکردم زندگی ماشبیه یک نهال نوپاست که میخواهدشاخ وبرگ بدهدوماسالهای سال کنارهم زندگی خواهیم کرد. یک روزبعدازتولدنرگس،حمیدبرای ماموریتی پانزده روزه سمت لوشان رفت. معمولاازماموریتهایش زیادنمی پرسیدم، مگراطلاعات کلی که بازیرکی چندتاسوال میپرسیدم تااوضاع چندروزی که ماموریت بوددستم بیاید.شده باشوخی وخنده ازحمیداطلاعات جمع میکردم.به شدت قلقلکی بود.بی اندازه!این بارهم که ازلوشان برگشته بودباقلقلک سراغش رفتم.قلقلک میدادم وسوال میپرسیدم. گفتم:"حمیدتودست داعش بیفتی کافیه بفهمن قلقلکی هستی.همه چی رودقیقه اول لومیدی!" البته حمیدهم زرنگی کرد.وقتی باقلقلک دادن ازاوپرسیدم:"فرمانده ی سپاه کیه؟"گفت:"تقی مرادی! "گفتم:"فرمانده اطلاعات کیه؟"گفت:"تقی مرادی!"هرسوالی میپرسیدم،اسم پدرم رامیگفت.باخنده گفتم:"دست پدرم دردنکنه بااین دامادگرفتنش.توبایداسم پدرزنت روآخرین نفرلوبدی،نه اولین نفر!"حمیدهم خندیدوگفت:"تاصبح قلقلک بدی من فقط همین یه اسم روبلدم!" بعضی اوقات هم خودش ازآموزش هایی که دیده یانکاتی که درآن ماموریت یادگرفته بودصحبت میکرد. دوره ی لوشان بهشان گفته بودند:"اگرگاوی رودیدین که به سمتی میره،بدونین اونجاچیزمشکوکیه.چون گاوذاتاحیوان کنجکاویه وهرطرف که حرکت میکنه اون سمت لابدچیزخاصیه.برعکس گاو،گوسفندهاهستن.هروقت گوسفندازجایی دوربشه بایدبه اونجاشک کرد.چون گوسفندذاتاحیوان ترسوییه وباکوچکترین صدایی که بشنوه یاچیزی که ببینه ازاونجادورمیشه." بعدازکلی احوال پرسی،عکس هایی که طی ماموریت لوشان انداخته بودرانشانم داد.این اولین باری بودکه میدیدم حمیداین همه عکس درمدل های مختلف مخصوصابابادگیرآبی انداخته است.داخل عکس هاچسب اتوکلاوی که بعدازمسابقه کاراته به انگشت پایش بسته بودم مشخص بود. غرق تماشای عکس هابودم که باحرف حمیددیگرنتوانستم باقی عکسهاراببینم.به من گفت:"این عکس هاروبرای شهادتم گرفتم.حالاکه داری نگاهشون میکنی،ببین کدوم خوبه بنربشه؟" دلم هری ریخت.لحن صحبت هایش نه جدی بود،نه شوخی. همین میانه صحبت کردن اذیتم میکرد.نمیدانستم جوابش راچه بدهم.ازدوره ی نامزدی هربارکه عکس های گالری موبایلش رانگاه میکردم وازمن میپرسیدکدام عکس برای شهادتم خوب است،زیادجدی نمیگرفتم وباشوخی بحث راعوض میکردم،ولی این بارحسابی جاخوردم ودلم لرزید. دوست نداشتم این موضوع راادامه بدهد.چیزی به ذهنم نمیرسید. پرسیدم:"پات بهترشده.آب وهواچطوربود؟سوغاتی چیزی نگرفتی؟"کمی سکوت کردوبعدبالبخندی گفت:"آن قدرآنجادویدیم که پام خوب خوب شده.تامن برم به مادرم سربزنم،توازبین عکس هایکی روانتخاب کن ببینم سلیقه ی همسرشهیدچه شکلیه!" وقتی برای دیدن عمه رفت باپدرم تماس گرفتم وگفتم:"باباجون.حمیدتازه ازماموریت برگشته،خسته است.امروزباشگاه نمیاد.خودتون زحمت تمرین شاگردهاروبکشید. "این حساسیت من روی حمیدشهره ی عام وخاص شده بود.همه دستشان آمده بود.پدرم ازپشت گوشی خندیدوگفت:"حمیدخواهرزاده ی منه.اون موقعی که من اسمش روانتخاب کردم،توهنوزبه دنیانیومده بودی،ولی الان انگارتوبیشترهواش روداری!کاسه ی داغ ترازآش شدی دختر!" خداحافظی که کردم،دوباره رفتم سراغ عکسها. باهرعکس کلی گریه کردم.اولین باری بودکه حمیدرااین شکلی میدیدم. نورخاصی که من راخیلی می ترساند همان نوری که رفقای پاسداروهم هییتی به شوخی میگفتند:"حمیدنوربالامیزنی.پارچه بندازروی صورتت!"آن قدراین حالات درچهره ی حمیدموج میزدکه زیرعکسهایش مینوشتند"شهیدحمیدسیاهکالی"یابه خاطرشباهتی که چشم های باحیایش به شهید"محمدابراهیم همت"داشت،اورا"حمیدهمت"صدامیکردند. یکی ازدوستانم که حمیدرامی شناخت همیشه به من میگفت:"نمیدونم چه موقعی،ولی مطمینم شوهرتوشهیدمیشه &ادامه دارد... ❌❌کپی رمان بی اجازه ممنوع❌❌ ♥️خدایا 🕋 رهایم نکن🔗 @khodaya_1
هدایت شده از 🗞️
💚 "مولای غریبـــم" گفتیم بیا ولی دلی تنگ نشد بر هیچ لبی نام تو آهنگ نشد صد بار شده وزیر فرهنگ عوض صد حیف که انتظار فرهنگ نشد ❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
هدایت شده از 🗞️
برخیز که فجر انقلاب است امروز بیگانه صفت، خانه خراب است امروز هر توطئه و نقشه که دشمن بکشد از لطف خدا نقش بر آب است امروز 🕊🍃🌹🇮🇷🕊🇮🇷🌹🍃🕊
هدایت شده از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌▫
✍... حضرت عجل‌الله تعالی‌فرجه: اگر شيعيان ما وفادار بودند، هرگز ملاقات(ظهور، و حضور) ما با آنها به تأخير نمى‌افتاد و ديدار با ما براى آنها به دست می‌آمد هیچ‌چيزى به جز كارهاى ناشايست شیعیان،ما را از ايشان دور نمی‌سازد 📚بحارالانوار ج۵۳ص۱۷۷ آنکه از شرم گنه باید کند غیبت منم تو چرا جور گنهکاران عالم میکشی
💠 تقرب به امام زمان 🔰 کاش به جای ریاضت، عمرم را در راه تقرب به امام زمان ارواحنا فداه صرف کرده بودم. مرحوم شیخ حسنعلی 📙:صحیفه مهدیه؛ ص 50 🍃الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🍃
✍ دلیل"تاکید بر نماز صبح" ازلحاظ علمی با خواب غلظت خون بالا میرود و هرچه به صبح نزدیک میشویم خون غلیظ تر میشود. و درست لحظات نزدیک شدن به اذان به حد اعلا می رسد.‌بهمین خاطر است که اکثر سکته ها سحر اتفاق میفتد... کسانی که بیدار میشوند با وضو گرفتن قدری خون تنظیم میشود و با خواندن نماز ، بدن کاملا بالانس شده و به حالت نرمال باز میگردد... و این چنین است که هیچ کدام از دستورات خداوند مهربان بدون حکمت نیست...
🌱🌸 میگن‌وقتایۍڪه‌بنده‌میخوادیه‌گناه‌ِبزرگ انجام‌بده‌خدابه‌فرشتگان‌یاهمون‌ڪرام الڪاتبین‌میگه‌فرشته‌هاشماهابرید...! من‌و‌بندموتنهابزارید ✨ ماباهم‌یه‌ڪارخصوصی‌داریم... ڪه‌نڪنه‌موردلعن‌ملائڪه‌واقع‌شیم، ڪه‌آبرومون‌نره... انقدرعشق‌واین‌همه‌بی‌وفایی؟! 💡
🔔⚠️ حاج‌آقاپناهیان‌میگفت:🍃 آقا صبح به عشق شما چشم باز میکنه..💕 این عشق فهمیدنی نیست...!!! بعد ما صبح که چشم باز میکنیم👀✨ به جایِ عرض ارادت به محضر آقا گوشیامونُ چک میکنیم📲💔...!