💠استاد حسین انصاریان
◽️از خصوصيات اهل عرفان اين است كه از سردىِ برخوردِ احدى دلگير نمی شوند. اين امور به زبان راحت است ولی در عمل، نياز به ممارست و توجه دارد.
#سخن_بزرگان
🆔 @Alnafs_almotmaenah
♦️مشاوره مذهبی انلاین رایگان☝️
♦️مشاوره مذهبی تلفنی باهزینه☝️
🌟کانال ایتالله بهجت ره_ایت الله مجتهدی ره 🔗
@nasemebehesht
هدایت شده از تبلیغات گسترده ریحون
جاریم خدای #سلیقه ست 😱 تو فریزرش از شیر مرغ تا جون آدمیزاد پیدا میشه 😅
لامصب جوری #پاکتی / #کف_دستی /#حلزونی /#کتابی #بسته_بندی میکنه مواد غذایی رو که بیا و ببین😳
نگاه کردم از #برفک و نامرتبی خبری نبود🤷♀
دید خیلی نگاه میکنم😄 گفت از اینجا #ایده میگیره برای خونه داریش😍👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1483538738C6165a07429
☝️☝️☝️☝️☝️
تا توهم از جاری جماعت عقب نیفتادی ؛بیا
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
💟🔰💟🔰💟🔰💟🔰💟🔰💟🔰💟
💠مژده به خانم ها😍😍😍😍
💢حتما نباید تحصیل کرده باشی تا درآمد داشته باشی😇
💯💯💯💯
♨️ #کار میخوای #ایده میخوای
فقط جاش اینجاس👇😄💯💯💯
https://eitaa.com/joinchat/1483538738C6165a07429
تا پاک نشده زود برو👆🏃♀
💟🔰💟🔰💟🔰💟🔰💟🔰💟🔰💟
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند:
هرگاه وقت نمازت رسید آماده آن شو وگرنه شیطان تو را سرگرم می کند.
🔥♨️🛑همه ترفندهای شیطان برای به تأخیر انداختن نماز است،
نمازت را اول وقت بخوان.
#سخن_بزرگان
🆔 @Alnafs_almotmaenah
♦️مشاوره مذهبی انلاین رایگان☝️
♦️مشاوره مذهبی تلفنی باهزینه☝️
🌟کانال ایتالله بهجت ره_ایت الله مجتهدی ره 🔗
@nasemebehesht
هدایت شده از گستردهتبلیغاتیترابایت
برای تولد بچهت نمیدونی از کجا
لباس ست و خاص بگیری؟🥲
وقت گشتن تو خیابونارو نداری؟🤕
خسته شدی از بس زود به زود
لباسای فرزندت داغون شد؟ 😕
کل ایتا و اینستا و ... رو بگردی ،
لباسای به این خوشگلی پیدا نمیکنی😇👇
https://eitaa.com/joinchat/2905800903C9405e099e7
با "فیلم" غیرژورنال 🥳☝️
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
☝️☝️☝️
پوشاک کودک نی نی نمکدون👼
کـیـف و کـفـش و اکـسـسـوری💕
لباس سِت مجلسی "کودک نوجوان"💕
لباس سِت کاربردی و خونگی بشور بپوش💕
ببین و لذذذت ببرررر ☺️👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2905800903C9405e099e7
مـحـرم هـرسـال
نذر تیشرت مشکی رایگان دارن🖤👆
#حافظ_و_علامه_طباطبایی...
🍃علامه طباطبایی می فرمودند گاهی من دو صفحه تفسیر یک آیه در المیزان را می نوشتم ، بعد می دیدم خواجه حافظ شیرازی تمام آن را در یک بیت شعر آورده است!
#سخن_بزرگان
🆔 @Alnafs_almotmaenah
♦️مشاوره مذهبی انلاین رایگان☝️
♦️مشاوره مذهبی تلفنی باهزینه☝️
🌟کانال ایتالله بهجت ره_ایت الله مجتهدی ره 🔗
@nasemebehesht
هدایت شده از گستردهتبلیغاتیترابایت
لوازم خانگی دسته دوم یک سوم قیمت
🎁 🔴نو 🔴درحدنو 🔴دسته دوم
#لوازم_خانگی #طلانقره #گوشی_و....
❄️کولر آبی ❄️کولر گازی ❄️اسپلیت
👈#گوشی درحد با گارانتی ٢ ملیون 😱
👈#انواع_لوازم_آشپزخانه ١٠ هزار 😱
👈#روفرشی و کمد و موکت اهدایی😱
👈#یخچالفریزر٤ملیون #گاز ٩٠٠ هزار
👈#طلا_نقره بدون اجرت و دستمزد
سریع برین تو کانال تا پاکش نکردم 🏃♂🏃♀
https://eitaa.com/joinchat/3524132927Cdc9985dac3
https://eitaa.com/joinchat/3524132927Cdc9985dac3
جشنواره فروش ویژه رمضان 🌙🌙🌙
با ٢٠ درصد تخفیف ویژه 😱😱😱
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
🔹هر وسیله ای لازم داری روش بزن
🚗یخچال 👑طلا 🪙کولر
📲گوشی 💻لپتاب 🖥تبلت
🩺موکت 📒اسپلیت 🗃تابلو
🛢مبلمان 🗃بخاری ❄️یخچال
🌄فرش 🧱کابینت 🚰کولر
👜کیف 👠کفش 👕لباس
🛏تخت 🛀غذاساز 🪠جاروبرقی
🖥تلویزیون 🔥گاز 🛁لباسشویی
https://eitaa.com/joinchat/3524132927Cdc9985dac3
بیا اینجا لوازم خونه گرون نخری
#داستان_آموزنده
🔆فكر پليد
🍂در زمان حكومت موسى هادى (چهار خليفه بنى عباس ) مرد توانگرى در بغداد زندگى مى كرد. وى همسايه اى نسبتا فقيرى داشت كه هميشه به ثروت او حسد مى برد و براى اينكه به همسايه توانگرش آسيبى برساند از هيچ گونه تهمت نسبت به وى كوتاهى نمى كرد. ولى هر چه تلاش مى كرد به مقصد پليد خود نمى رسيد. روز به روز حسدش شعله ور گشته و خويشتن را در شكنجه سخت مى ديد. پس از آن كه از همه تلاش و كوشش نااميد شد. تصميم گرفت نقشه خطرناكى را پياده كند، لذا غلام كوچكى را خريد و تربيت كرد تا اينكه غلام جوانى نيرومند گشت . روزى به غلام گفت : فرزندم ! من تو را براى انجام كار مهمى خريده ام و به خاطر آن مساءله اين همه زحمتها را تحمل كرده ام و با چنان مهر و محبت تو را بزرگ نموده ام . در انجام آن كار چگونه خواهى بود؟
🍂 اى كاش مى دانستم آن گاه كه به تو دستور دادم ، هدفم را تاءمين مى كنى و مرا به مقصود مى رسانى يا نه ؟ غلام گفت : اى آقا! مگر بنده در مقابل دستور مولا و بخشنده اش چه مى توانم بكنم ؟ آقا! به خدا قسم اگر بدانم رضايت تو در اين است كه خود را به آتش بزنم و بسوزانم يا خود را در آب انداخته و غرق بسازم ، حتما اين كارها را انجام مى دهم ...
🍂همسايه حسود از سخنان غلام سخت خوشحال گشت و او را در آغوش كشيد و چهره اش را بوسيد و گفت :
- اميدوارم كه لياقت انجام خواسته مرا داشته باشى و مرا به مقصودم برسانى .
🍂غلام گفت : مولايم ! بر منت بگذار و مرا از مقصود خود آگاه ساز تا با تمام وجود در راه آن بكوشم . همسايه حسود گفت : هنوز وقت آن نرسيده . يك سال گذشت روزى او را خواست و گفت :
🍂- غلام ! من تو را براى اين كار مى خواستم . همسايه ام خيلى ثروتمند شده و من از اين جريان فوق العاده ناراحتم ! مى خواهم او كشته شود.
غلام مانند يك ماءمور آماده گفت : اجازه بدهيد هم اكنون او را بكشم .
🍂حسود اظهار داشت : نه ! اين طور نمى خواهم ؛ زيرا مى ترسم توانايى كشتن او را نداشته باشى و اگر هم او را بكشى ، مرا را قاتل دانسته ، مرا بجاى او بكشند و در نتيجه به هدفم نمى رسم . لكن نقشه اى كشيده ام و آن اين كه مرا در پشت بام او بكشى تا به اين وسيله او را دستگير نمايند و در عوض من او را قصاصش كنند. غلام گفت : اين چگونه كارى است ؟
🍂شما با خودكشى مى خواهيد آرامش روح داشته باشيد. گذشته از اين شما از پدر مهربان نسبت به من مهربان تريد. مرد حسود در برابر سخنان غلام اظهار داشت اين حرفها را كنار بگذارد من تو را به خاطر همين عمل تربيت كرده ام . من از تو راضى نمى شوم مگر اينكه فرمانم را اطاعت كنى . هر چه غلام التماس كرد مولاى حسودش از اين فكر پليد صرف نظر كند فايده اى نداشت . در اثر اصرار زياد غلام را به انجام اين عمل حاضر نمود. سه هزار درهم نيز به او داد. و گفت : پس از پايان كار، اين پولها را بردار و به هر كجا كه مى خواهى برو. فرد حسود در شب آخر عمرش به غلام گفت :
🍂- خودت را براى انجام كارى كه از تو خواسته ام آماده كنى . در اواخر شب بيدارت مى كنم . نزديك سپيده دم غلامش را بيدار كرد و چاقو را به او داد و با هم به پشت بام همسايه آمدند و در آنجا رو به قبله خوابيد و به غلام گفت : زود باش كار را تمام كن .
🍂غلام ناچار كارد را بر حلقوم آقاى حسودش كشيد و سر او را از تن جدا نمود و در حالى كه وى در ميان خون دست و پا مى زد، غلام پايين آمده در رختخواب خود خوابيد.
🍂فرداى آن شب خانواده مرد حسود به جستجويش پرداختند و نزديك غروب جسدش را آغشته به خون در پشت بام همسايه پيدا كردند! بزرگان محله را حاضر كردند. آنان نيز قضيه را مشاهده كردند. اين ماجرا به موسى هادى رسيد. خليفه ، همسايه توانگر را احضار كرد و هر چه از وى بازجويى نمود مرد ثروتمند اظهار بى اطلاعى كرد. خليفه دستور داد او را به زندان بردند. غلام هم از فرصت استفاده نموده و به اصفهان گريخت . اتفاقا يكى از بستگان توانگر زندانى در اصفهان متصدى پرداخت حقوق سپاه بود. غلام را ديد. چون از كشته شدن صاحب غلام آگاه بود قضيه را از وى پرسيد.
🍂 غلام نيز ماجرا را بدون كم و زياد به او بازگو نمود. وى چند نفر را براى گفتار غلام شاهد گرفت . سپس او را پيش خليفه فرستاد. غلام در آنجا نيز تمام داستان را از اول تا به آخر بيان نمود. خليفه از اين موضوع بسيار تعجب كرد. دستور داد زندانى را آزاد كردند و غلام را نيز مرخص نمودند.
📚داستانهاى بحارالانوار جلد دوم، محمود ناصری
هدایت شده از گستردهتبلیغاتیترابایت
تولد دعوت بودیم خونه خواهر شوهرم 🧕تولده دخترش بود....🎈 👧🏻🎂🎁
لامصب ۶ مدل کیک خونگی درست کرده بود😟 همش ام متفاوت بودن 😋😅
از تعجب نزدیک بود شاخ دربیارم ، آخه کارمنده و وقت کیک پختن نداره 😕اصلا چطوری تو زمان کم انواع کیک هارو درست کرده بود؟ 😳😳😳
دیگه طاقت نیاوردم بهش گفتم چطوریییی این همه کیک درست کردییییی ؟؟؟ 🧐
گفت به رااااحتیییییی🤪 بیا برو تو این کاناله خودت میفهمی🧁🎂🥧🍩
https://eitaa.com/joinchat/4194828555Cc5062429be
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
دوستدارای ِخوشمزهجات😻💜!
اینجا مخصوصشماست😌👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/4194828555Cc5062429be
بیا فقط کیک هاشونو ببین🍰🥧💋 ^-^
دبل چاکلت، وانیلی، توت فرنگی🍓🍌🥐
شیرینی، کوکی اسمارتیز، کاپ کیک موزی🍌🍎🍪🍩
https://eitaa.com/joinchat/4194828555Cc5062429be
مخزنِ خوشمزه جاتِ راحت و خانگی🍦🍫🧁