eitaa logo
ایةالله بهجت (ره) ایةالله مجتهدی (ره)
2.2هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
43 فایل
ھوﷻ 🆔 @Ad_noor1 👈ارتباط ✅کپی ازاد 💌دعوتید👇 مجموعه ای ازسخنرانی ها ونصایح و مطالب اخلاقی وکلام اساتید اخلاق ایت الله بهجت وایت الله مجتهدی تهرانی ره🌱🦋
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
ای‌زن‌به‌توازفاطمه‌س اینگونه‌خطاب‌است ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است فرقی نداره چادری هستی یا نه بزن روی چادر ببین تورو کجا می‌بره👇 ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️ ⚫️⚫️ ⚫️⚫️⚫️⚫️ ⚫️ ♦️♦ ♦️ سری در این دعوته حتماً ببین چیه🎁👆
هدایت شده از 🗞️
🌺 یه روایت ناااب براتون آوردم: امام صادق علیه‌السلام فرمودند: " هر کار نیکی که انسانِ با ایمان انجام می­‌دهد، پاداشش در قرآن ذکر شده است؛ جز نماز شب که به خاطر اهمیت[بالای] آن خداوند آن را با صراحت بیان نفرمود، همین قدر فرموده است: {تتجا فی جنوبهم عن المضاجع... سوره سجده/آیه ١٦ و ١٧ ... یعنی: پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور می­شود (و به پا می­‌خیزند و رو به درگاه خدا می­‌آورند) و پروردگار خود را با بیم و امید می­‌خوانند و از آنچه به آنان روزی داده­‌ایم، انفاق می­‌کنند!} هیچکس نمی­‌داند چه پاداش­‌های مهمی که مایه روشنی چشم هاست، برای آنان نهفته شده و این پاداش کارهایی است که انجام می­‌دهند.(تفسیر نمونه،ج ۱۲،ص ۲۳) 🌸خداوند متعال خطاب به رسول گرامی اسلام فرمود: ای محمد(ص)، اگر خشنودی ما را می­‌خواهی در روز به وظایف رسالت عمل کن؛ و اگر مقام محمود را می­‌خواهی شب بیدار باش و نماز شب بخوان... بهترین وقت برا خوندن نماز شب ، قبل از اذان صبح است. اما اگه به هر دلیلی نمی‌تونی اون وقت بیدار بشی، بعد از نیمه شبِ شرعی و قبل از خواب ، دو رکعت نماز شب بخون و بخواب... عینِ نماز صبح خونده میشه ، با نیت نماز شب...
✅ عاشقانه شهدایی🌹 ♥️🍃 ... 🍃♥️ 🌹🍃شهید سیاهکالی به روایت همسر🍃🌹 🍃قسمت41 بعدهم تادرحیاط بدرقه اش کردم وگفتم:"حمیدجان!وقتی رسیدی حتماتک بندازیاپیامک بده تاخیالم راحت بشه که به سلامت رسیدی."ازلحظه ای که راه افتادتارسیدن به محل کارش،یعنی حدودساعت هفت که تک زنگ زد،صلوات میفرستادم.حوالی ساعت نه صبح زنگ زد.حالم راکه جویاشد،به شوخی گفت:"خواب بسه.پاشوبرای من ناهاربذار!" این جریان روزهای بعدهم تکرارشد.هرروزمن بعدازنمازصبحانه راآماده میکردم ومنتظرحمیدمیشدم تابیایدسرسفره بنشیند. چندلقمه ای باهم صبحانه بخوریم وبعدهم بابدرقه من راهی محل کارش شود.ساعت دوونیم که میشدگوش به زنگ رسیدن حمیدبودم.همه ی وسایل سفره راآماده میکردم تارسیدغذارابکشم.اکثراساعت دوونیم خانه بود،البته بعضی روزهادیرتر؛حتی بعدازساعت چهارمی آمد.موقع برگشت دوست داشت به استقبالش بروم.آیفون راکه میزدم،میرفتم سرپله هامنتظرش می ماندم.بادیدنش گل ازگلم میشکفت. روزسومی که حمیدطبق معمول ساعت نه صبح زنگ زدوسفارش ناهارداد،مشغول آماده کردن مواداولیه ی کباب کوبیده شدم.همه وسایل راسرسفره چیدم ومنتظرشدم تاحمیدبیایدوکوبیده راسیخ بزنیم. حمیدسیخ ها راکه آماده کرد،شروع کردم به کباب کردن سیخ هاروی اجاق.مشغول برگرداندن سیخ ها بودم که حمیداسپنددونی راروی شعله دیگرگازگذاشت وشروع کردبه اسپنددودکردن.تامن کباب هارادرست کنم،خانه رادوداسپندگرفته بود.گفتم:"حمیدم!این کباب ها به حدکافی دودراه انداخته،تودیگه بدترش نکن." جواب داد:"وقتی بوی غذابره بیرون،اگه کسی دلش بخوادمدیون میشیم.اسپنددودکردم که بوی کباب روبگیره." حمیدروی مبل نشسته بودومشغول مطالعه ی کتاب"دفاع ازتشیع"بود.محاسنش رادست میکشیدوسخت به فکرفرورفته بود.آن قدردرحال وهوای خودش بودکه اصلامتوجه آبمیوه ای که برایش بردم نشد.وقتی دو،سه باربه اسم صدایش کردم،تازه من رادید.روکردبه من وگفت:"خانوم هرچی فکرمیکنم میبینم عمرماکوتاهترازاینه که بخوایم به بطالت بگذرونیم. بیایه برنامه بریزیم که زندگی متاهلیمون بازندگی مجردی فرق داشته باشه."پیشنهاددادهم صبح هاوهم شب هایک صفحه قرآن بخوانیم.این شدقرارروزانه ی ما. بعدازنمازصبح ودعای عهدیک صفحه ازقرآن راحمیدمیخواند،یک صفحه رامن.مقیدبودیم آیات رابامعنی بخوانیم کنارهم می نشستیم.یکی بلندبلندمیخواندودیگری به دقت گوش میکرد. پیشنهادش راکه شنیدم به یادعجیب ترین وسیله ی جهازم که یک ضبط صوت بودافتادم.زمانی که خانه خودمان بودیم یک ضبط صوت قدیمی داشتیم که باآن پنج جزءقرآن راحفظ کرده بودم.مادرم هم برای خانه مشترکمان به عنوان جهازیک ضبط صوت جدیدخریدتابتوانم حفظم راادامه دهم.هرکدام ازدوستان وآشنایان که ضبط صوت رامیدیدند میگفتند"مگه توی این دوره زمونه برای جهازضبط هم میدن؟!" بعدازازدواج برای شرکت درکلاس حفظ قرآن فرصت نداشتم،اماخیلی دوست داشتم حفظم راادامه بدهم.مواقعی که حمیدخانه نبود،هنگام آشپزی یاکشیدن جاروبرقی ضبط صوت راروشن میکردم وبانواراستادپرهیزگارآیات راتکرارمیکردم.گاهی صدای خودم راضبط میکردم.دوباره گوش میدادم وغلط های خودم رامیگرفتم.به تنهایی محفوظاتم رادوره میکردم وتوانستم به مرورحافظ کل قرآن بشوم. برای حمیدحفظ قرآن من خیلی مهم بود.همیشه برای ادامه ی حفظ تشویقم میکردومیپرسید:"قرآنت رودوره کردی؟این هفته حفظ قرآنت روکجارسوندی؟من راضی نیستم به خاطرکارخونه وآشپزی واین طورکارهاحفظ قرآنت عقب بیفته."کم کم حمیدهم شروع کردبه حفظ قرآن.اولین سوره ای که حفظ کردسوره ی جمعه بود.ازهم سوال وجواب میکردیم.سعی داشتیم مواقعی که باهم خانه هستیم آیات رادوره کنیم.درمدت خیلی کمی حمیدپنج جزءقرآن راحفظ کرد. یک ماهی ازعروسی گذشته بودکه حسن آقامارابرای پاگشاشام دعوت کرد.داشتم آماده میشدم که نگاهم به حمیدافتاد.مثل همیشه باحوصله درحال آماده شدن بود.هرباربرای بیرون رفتن داستانی داشتیم.تیپ زدنش خیلی وقت میگرفت.عادت داشت مرحله به مرحله پیش برود.اول چندین بارریشش راشانه زد.جوراب پوشیدنش کلی طول کشید.چندبارعوض کردتارنگش راباپیراهن وشلواری که پوشیده ست کند.بعدهم یک شیشه ادکلن راروی لباسهایش خالی کرد! نگاهم راازاوگرفتم وحاضروآماده روی مبل نشستم تاحمیدهم آماده شود.بعدازمدتی پرسید:"خانوم تیپم خوبه؟بوکن ببین بوی ادکلنم رودوست داری؟"گفتم:"کشتی منوبااین تیپ زدنت آقای خوش تیپ.بریم دیرشد."اماسریال آماده شدن حمیدهمچنان ادامه داشت.چندین بارکتش راعوض کرد.پیراهنش راجابه جاکردوبعدهم شلوارش راکه میخواست بپوشدروی هواچندبارمحکم تکان داد.بااین کارش صدایم بلندشدکه:"حمید!گردوخاک راه ننداز.بپوش بریم."بارهامیشدمن حاضروآماده سرپله هامی نشستم.جلوی درمیگفتم:"زودباش حمید.زودباش آقا!" &ادامه دارد... ❌❌کپی رمان بی اجازه ممنوع❌❌ 🔅سلامتی (عج)صلوات🔅 •┈┈••✾❀🌺❀✾••┈┈• 🔅نسیـــم بهشـــت 🔅 @nasemebehesht
راهکار عجیب برای دورکردن 🙈👇 آیت‌اللـه ‌بهجـــت همیشه‌ به‌ شاگردان‌ خود توصــیه مـے‌ڪــردند‌ برای‌‌ حــل‌ مشڪــــلات‌‌ خـــود (؏) داشتـہ باشــند 💎💎💎💎حرز ڪبیر💎💎💎💎 🔮🔮حــرز ویـژه امام جـــواد🔮🔮 🎊نوشتــه‌شده‌بــرپوسـت آهـــــو🎊 تخفیف ویژه ایام فاطمیه🏴👇 https://eitaa.com/joinchat/337117222Cf312571170 حرز را از جای‌مطمئن‌خریداری‌کنید👆
حتما این روزها اسم فروشگاه چادر مشکی بنی‌فاطمی به گوش‌ِت خورده😍 پس بزار برات توضیح بدم😊 برای حمایت از تولید ملی، بزرگترین تولیدی رو راه اندازی کردیم👌 💠🌺بهترین کیفیت چادر💠🌺 🌺💠بهترین قـیمـت بازار🌺💠 📣به جمع 100 هزار نفری حامیان تولید ملی ملحق شوید و از جوایز بی نظیر آن لذت ببرید😍👇 http://eitaa.com/joinchat/1196228609Ce36ce60469 خرید👈جایزه👈حمایت از تولید ملی
هدایت شده از 🗞️
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ فى آناءِ لَیْلِكَ وَاَطْرافِ نَهارِكَ
+ وای ستاره جون چقدر کیف و روسریت شیک هستن😍 از کجا خریدی سته طرحدار خیلی دوست دارم☺️ - مرسی گلم از یه کانال داخل ایتا + چی؟ حتما خیلی گرون داد 😒 - نه کانال حجاب الزهرا (س) قیمتهاش عالیه، تازه کادو هم میده😁 + واقعا؟ خب لینکشو بده منم بخرم😅 بفرمایید گلم اینم لینکش👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2691760149C505dd3e785 بدون قرعه کشی هدیه بگیرید😍👆
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
😳 که را فروخت😔👇 🔴داماد به شکل ناگهانی مهمانان را غافلگیر کرد در حالیکه میکروفن رو بدست گرفته بود و میگفت : چه کسی حاضره رو بخره و 3بار این جمله رو تکرار کرد.😳 شب عروسی زمانیکه عروس و داماد در کنار هم نشسته بودند ، عروس در گوش داماد گفت : مادرت رو از روی سکو بفرست پایین ؛ ازش خوشم نمیاد!😔 داماد میکروفن رو برداشت و گفت " چه کسی مادرم رو میخره ؟"😳 حاضرین که از این رفتارش بشدت تعجب کردند همگی سکوت اختیار کردندکه...... ‼️😳😳 🔴 داستان 👇 👇 👇 http://eitaa.com/joinchat/1213988872C808500f015
هدایت شده از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌▫
به چیزهایی که بعد از دعا کردن، به دست نیاوردید، فکر نکنید! به چیزهای بی شماری فکر کنید که بدون هیچ درخواستی، خدا بهتون داده! زندگی ‌تون خدایی✨🌹
هدایت شده از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌▫
سلامتی و ظهور تو را آرزو میکنم 🙏دعای سلامتی امام زمان (عج) 💐بسم الله الرحمن الرحیم💐 اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلا 🌼خدایا، ولىّ‏ ات حضرت حجّه بن الحسن که درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد در این لحظه و در تمام لحظات سرپرست و نگاهدار و راهبر و یارى گر و راهنما و دیدبان باش، تا او را به صورتى که خوشایند اوست ساکن زمین گردانیده،و مدّت زمان طولانى در آن بهره‏مند سازى تعجیل در فرج آقا صاحب‌الزمان صلوات
هدایت شده از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌▫
🔔هرچیزے حکمتے دارد ! 💠حضرت موسي عليه السلام فقيري را ديد كه از شدت تهيدستي ، برهنه روي ريگ بيابان خوابيده است. ✴️چون نزديك آمد ، او عرض كرد : اي موسي ! دعا كن تا خداوند متعال معاش اندكي به من بدهد كه از بي تابي ، جانم به لب رسيده است. 💠موسي علیه السلام براي او دعا كرد و از آنجا (براي مناجات به كوه طور) رفت.چند روز بعد،موسي عليه السلام از همان مسير باز مي گشت.ديد همان فقير را دستگير كرده اند و جمعيتي بسيار در گرد او اجتماع نموده اند ، ✴️پرسيد : چه حادثه اي رخ داده است ؟ حاضران گفتند : تا به حال پولي نداشته تازگي مالي بدست آورده و شراب خورده و عربده و جنگجويي نموده و شخصي را كشته است . اكنون او را دستگير كرده اند تا به عنوان قصاص ، اعدام كنند! 💠پس موسي عليه السلام به حكمت الهي اقرار كرد ، و از جسارت و خواهش خود استغفار و توبه نمود. 🌷چه زیباست در برابر حوادث و اتفاقاتی که از علت آنها بی خبریم، به خداوند مهربان اعتماد کنیم 🦋 📚 حكايتهاي گلستان ص 160