🌷نصیحتی از شهید احمدعلی نیری👆
سلام خدمت برادر گرامی و عزیزم ماشاءالله محمدشاهی و امیدوارم حالت خوب باشد. ماشاءالله این چندین ساعتی که در پیش تو بودم خیلی از دستت ناراحت شدم؛ چون کلی اخلاق تو فرق کرده! ماشاءالله خیلی عقب افتادی. بکوش خودت را نجات بده. اگر باز تنبلی به خرج دهی، عقب تر می افتی. آن وقت است که آنطور که پروردگار باید به شما عنایت بکند نمی کند. آن وقت است که گرفتار نفس و شیاطین می شوی. بکوش که باز به مقام اولیه خودت برسی.
✳️ ماشاءالله فکر کنم (علت این مشکل) در اثر برخورد با زنان است که معاشرت می کنی، و در اثر برخورد با برادرانی است که هنوز در دامن نفس غوطه ور هستند. وقتی به برادران هم سن خودت می رسی عوض اینکه یک چیزی یاد بگیری و یا یاد بدهی، همه اش در خنده های بیهوده وقت خودت را می گذرانی.
✅ماشاءالله یک فکری کن. یک کمی به عقب برگرد. ببین وقتی در تهران پیش رفقا و دوستانت بودی چه عنایتی داشتی، چقدر یاد پروردگار بودی. هر روز حداقل چیزی یاد می گرفتی و یا به کسی چیزی یاد می دادی. اما حالا نه! به جای اینکه وقتی با کسی هم صحبت می شوی و چیزی (برای گفتن) نداری سکوت کنی، مدام حرف می زنی.
💢ماشاءالله، خیلی ناراحت می شوم که تو را اینگونه ببینم. در جایی که بین تو و پروردگارت حائل می شود، نگاه کن ببینی حرفی که می زنی آیا نفعی دارد یا نه؟! ماشاءالله از چیزی که به درستی آن را نمی شناسی طرفداری نکن. وقتی که خواستی از کسی طرفداری کنی خوب او را بشناس و کارهایش را خوب درک کن. بعدا از او طرفداری کن.
🔆ماشاءالله قرآن زیاد بخوان. احترام برادران و دوستانت را داشته باش. درباره ی ... باید بروی پیش او و اگر ببینی که در گمراهی است نجاتش بدهی، نه اینکه او را ترک نمایی. همین حالا ببین که چقدر عقب افتادی. آیا با کسی که از اهل دنیاست هم صحبت می شوی؟ پس بکوش خودت را به مقام قبل برسان.
💐 ماشاءالله صحبت های بالا را به عمل برسان. ان شاءالله موفق شوی و انشاءالله شیطان که تو را اسیر کرده از دست او نجات یابی.
پیری و جوانی چو شب و روز برآید/
ما شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم/
بر لوح معاصی خط عذری نکشیدیم
پهلوی کبائر حسناتی ننوشتیم/
👆عمل کن به این دو خط شعر
برادرکوچکت، احمدعلی نیری
📚 برگرفته از کتاب عارفانه، اثر گروه شهید هادی.
@nashrhadi
هدایت شده از کتاب رسان 📚
💠پسرک فلافل فروش💠
.
🔸خیلیها با رفتنشون از این دنیا فراموش میشن و نهایتا در اولین سالگردشون یادشون زنده میشه. اما خیلیها نه تنها یادشون فراموش نمیشه بلکه ستاره ثاقبی در شبهای تار گمراهی میشوند. انگار همیشه زندهاند.
🔸درباره چنین آدمهایی باید گفت:
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﺒﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﻣﺮﺩﻩﺍﻧﺪ ، ﺑﻠﻜﻪ ﺯﻧﺪﻩﺍﻧﺪ ﻭ ﻧﺰﺩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺭﻭﺯﻱ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﻰﺷﻮﻧﺪ.
و به قول #حافظ:
"هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما"
🔸کتاب #پسرک_فلافل_فروش درباره چنین مردمانیست. روایتی از زندگی و خاطرات #بسیجی #مدافع_حرم ، طلبه شهید #محمد_هادی_ذوالفقاری که از زبان پدر و مادر و نزدیکانش روایت میشود. روایتی از مردی که دلش به عشق خدا زنده شد.
@ketabresan
.
🔹پسرک فلافل فروش حکایت جوانی است که عاشق #ابراهیم_هادی شد و سیره زندگی او را راهنمای عملی خود قرار داد، طوری که توانست اسوهای حسنه شود در برابر الگوهایی پوشالین که #غرب برای #نوجوان و #جوان_ایرانی میسازد. این کتاب به چاپ بیست و چهارم رسیده و به خوبی توانسته دل مخاطبان کتابباز رو به دست بیارد.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🔹حیفم اومد نظر یکی از مخاطبان رو نادیده بگیرم.
🔹دوسال قبل تقریبا همین حوالی بود که بین دو نماز حاج آقا در مسجد دانشگاه از کتاب پسرک فلافل فروش حرف زد و تیکهای از کتاب رو خواند. جذابیت اسمش با موضوع شهدا در ذهنم موند. چند وقت بعد وقتی دنبال کتابی برای خوندن میگشتم یاد این کتاب افتادم و شروع کردم به خوندن و خوندن طوری که تقریبا هر زمان خالی را به خوندن کتاب اختصاص میدادم. همه کتاب رو که خوندم دوباره خوندمش. انقدر شخصیت این شهید برام جذاب بود که ... . آشنا شدن با شخصیت این شهید برکات زیادی به زندگیم وارد کرد که اولینش راهیان نور بود. بهتون پیشنهاد میکنم برای یک بار هم که شده این کتاب رو بخونید.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹شهیـد ابراهیـم هـادی
💟ابراهیـم همیشہ در مقابل بدے دیگران گذشت داشت.
بارها بہ من مے گفت:
💓طورے زندگے و رفاقت ڪن ڪہ احترامت را داشته باشند
💓مے گفت:
این دعواها و مشڪلات خانوادگے را ببین بیشتر بہ خاطر اینه ڪہ ڪسے گذشت نداره.
بابا دنیا ارزش این همہ اهمیت دادن نداره
💟آدم اگه بتونہ توے این دنیا براے خدا ڪارے ڪنہ ارزش داره.
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
📙ترجمه کتاب سلام بر ابراهیم در ترکیه توسط انتشارات فتا در استانبول انجام شد.
این کتاب از پرفروش های کتابهای ترجمه شده این کشور است. خاطرات او برای همه جذاب است.
❤️جوانان مسلمان بسیاری در این کشور با شهید ابراهیم هادی ارتباط برقرار کرده اند.
🌹آری
ابراهیم در هرجا وارد میشود غوغا می کند و سبب هدایت انسان ها می شود...
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
با محسن بحثم شد...
گفتم: هی نگو شهید بشم، شهید بشم، باید مؤثر باشی، آدم باید تو زندگیش تاثیر داشته باشه.
یه سرباز مُرده به چه درد می خوره؟!
خندید و گفت:
شهید بشم ان شاءالله مؤثر هم میشم!
#شهیدحججی
آقا محسن دعامون کن
دوستی داشتم که پیاده عازم کربلا شد. مشکلات و گرمای هوا باعث شد که در این سفر از دنیا برود.
مدتی از فوت او گذشت. دوستم را دیدم که در بهشتی زیبا قرار دارد.
به او گفتم چه خبر؟!
گفت همه چیز خوب است چون زائر امام حسین بودم، اما هر روز برای ساعتی عذاب می شوم!
با تعجب پرسیدم چرا؟
گفت به منزل دوستم که قصاب است رفته بودم. وقتی پذیرایی می کرد یک چاقوی زیبا دیدم و آن را در جیبم گذاشتم و به خانه آوردم و در فلان قسمت خانه مخفی کردم.
خواهش میکنم به خانه ما برو و در فلان قسمت چاقو را بردار و به آن قصاب برسان و از طرف من حلالیت بطلب...
📙برگرفته از کتاب تقاص، اثر جدید گروه شهید هادی
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
•
.
با اینڪھ موقعیت خوبـے داشتم ،
هر بار بھ خواستگارۍ مـےرفتیم بہ مشکلـے بر میخوردیم!🚶🏿♂
برایِ تولد شھیدهـٰادی بر سر مزار یادبودش رفتـھ بودم؛😀
بـھ عڪسش خیره شدم و گفتم:
من از شما ڪادو میخوام(:🙁🖐🏿
یِ کارۍ ڪن دفعـھ بعدی با همسرم بـھ دیدنت بیاییم😅🌱
روز بعد،،یڪۍ از از دوستان خـٰانوادهای را بـھ من معرفـے ڪرد!😊 خاستگارۍ بـھ خوبـے پیش رفت،مشکلـے وجود نداشت،قرار شد برایِ صحبت های خصوصـے بـھ اتاقـے برویم،بـھ محض اینڪھ وارد اتاق شدیم،چشمم بہ تصویر بزرگ آقا ابراهیم روی دیوار افتاد😐♥️
از ایشان پرسیدم :
چطور شھیدهـآدی را میشناسید؟!
گفتند: شھید هادی همرزم پدرم بوده!😮
هفتـھ بعد با همسرم برای تشڪر بـھ ڪنار مزار یادبودش رفتیم(:🙋🏻♂
همسرم هم مثلِ من از آقا ابراهیم خواستـھ بود تا یڪ همسر برایش انتخاب کند.🕶
📙برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم۲
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رابطه حق الناس و ظهور...
🎙#استاد_رائفی_پور
هیچ گناهی را کوچک ندانیم
🔵 رعایت حق الناس
✍ بند هفت زندان قصر بود با سه سال سابقه. برای خودش سابقه داری بود. تازه واردها شبها روی زمین می خوابیدند و قدیمیها روی تخت. عبد الله تخت طبقه سوم بود. روزها همان بالا می نشست و کتاب می خواند. اما شبها جایش را به یکی از تازه واردها میداد. می خواست وقتی برای نماز شب بلند می شود سر و صدایش بقیه را اذیت نکند.
🔸 شهید شیخ عبداللّه میثمی
📙 کتاب در مسیر بندگی به سبک شهدا. اثر گروه شهید هادی
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
#یاصاحب_الزمان_عج💚
اي قبله ي نمازگزارانِ آسمان
هجر تو کرده قامتِ اسلام را کمان
خورشید تابه کی به پس ابرها نهان
عجِّل علي ظهورکَ ياصاحب الزمان
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
💐سلام امام زمانم ✨
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
✍ وارد باغ بسیار زیبایی شدم.
مشکلی که در بیان مطالب آنجاست، عدم وجود مشابه در این دنیاست. یعنی نمی دانیم زیبایی های آنجا را چگونه توصیف کنیم؟!
اما باید طوری بگویم که بتواند به ذهن نزدیک باشد.
من وارد باغ بزرگی شدم که انتهای آن مشخص نبود. از روی چمن هایی عبور می کردم که بسیار نرم و زیبا بودند. بوی عطر گلهای مختلف مشام انسان را نوازش می داد. درختان آنجا، همه نوع میوه ای را در خود داشتند. میوه هایی زیبا و درخشان.
من بر روی چمن ها دراز کشیدم. گویی یک تخت نرم و راحت و شبیه پر قو بود. بوی عطر همه جا را گرفته بود. نغمه پرندگان و صدای شرشر آب رودخانه به گوش می رسید. اصلا نمی شود آنجا را توصیف کرد. به بالای سرم نگاه کردم. درختان میوه و یک درخت نخل پر از خرما را دیدم. با خودم گفتم: خرمای اینجا چه مزه ای دارد؟
یکباره دیدم درخت نخل به سمت من خم شد. من دستم را بلند کردم و یکی از خرماها را چیدم و داخل دهان گذاشتم. نمی توانم شیرینی آن خرما را با چیزی در این دنیا مثال بزنم.
در اینجا اگر چیزی خیلی شیرین باشد، باعث دلزدگی می شود. اما آن خرما نمی دانید چقدر خوشمزه بود. از جا بلند شدم. دیدم چمنها به حالت قبل برگشت.
📙برگرفته از کتاب سه دقیقه در قیامت. اثر گروه شهید هادی
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔸کلام شهید :
دوست دارم شهید شوم.
اما خوشگل ترین شهادت را میخواهم.
دوست دارم چیزی از من نماند. مثل ارباب بی کفن قطعه قطعه شوم.
اصلا دوست ندارم جنازه ام برگردد. مثل مادر سادات نمیخواهم مزار داشته باشم ...
✨شهید جاویدالاثر #ابراهیم_هادی
🕊
یکی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط می گفت: فرزند دو ساله ام که اکنون حدود چهل سال دارد، در منزل شلوار و فرش را نجس کرده بود.
مادر چنان او را زد که نزدیک بود نفس بچه بند بیاید!
خانم پس از یک ساعت، تب شدیدی کرد. به پزشک مراجعه کردیم و در شرایط اقتصادی آن روز شصت تومان پول نسخه و دارو شد. ولی تب قطع نشد. بلکه شدیدتر شد.
مجددا به پزشک مراجعه کردیم و این بار چهل تومان بابت هزینه درمان پرداخت کردیم که در آن روزگار برایم
سنگین بود.
شب هنگام جناب شیخ را سوار ماشین کردم تا به جلسه برویم. همسرم نیز در ماشین بود.
اشاره به خانم کردم و گفتم: والده بچه هاست. تب کرده است. دکتر هم بردیم، ولی تب او قطع نمی شود.
شیخ نگاهی کرد و خطاب به همسرم فرمود: بچه را که آن طور نمی زنند. استغفار کن، از بچه دلجویی کن و چیزی برایش بخر، خوب می شود. چنین کردیم تب او قطع شد...
آری ظلم کردن حتی به فرزند بار حق الناس بر دوش انسان خواهد نهاد.
📙برگرفته از کتاب تقاص اثر جدید گروه شهید هادی
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
📙محسن بسیار به ابراهیم هادی علاقه داشت.
در مراسم عقد به همسرش یک بسته کتاب هدیه داد که یکی از آنها سلام بر ابراهیم بود.
بارها کتاب شهید هادی را میخرید و به جوانان نجف آباد هدیه می داد.
ابراهیم الگوی محسن بود. محسن حججی خالصانه و بدون سر و صدا برای خدا زحمت کشید، اما خداوند نام او را همچون ابراهیم بلند آوازه کرد...
❤️ شهید محسن حججی❤️
📙برگرفته از کتاب حجت خدا. اثر گروه شهید هادی
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
ابراهیم می گفت:
روزی را «خدا» می رساند برکت پول مهم است،کاری هم که برای خدا باشد برکت دارد
#شَھیدابرٰاهیمهٰادےٓ
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
در کتاب اعمال خودم چقدر گناهانی را دیدم که مصداق این ضرب المثل بود: آش نخورده و دهن سوخته.
شخصی در مقابل من غیبت کرده یا تهمت زده و من هم در گناه او شریک شده بودم. چقدر گناهانی را دیدم که هیچ لذتی برایم نداشت و فقط سرافکندگی برایم ایجاد کرد.
خیلی سخت بود. خیلی. حساب و کتاب خدا به دقت ادامه داشت.
اما زمانی که بررسی اعمال من انجام می شد و نقایص کارهایم را می دیدم، گرمای شدیدی از سمت چپ به سوی من می آمد! حرارتی که نزدیک بود تمام بدنم را بسوزاند. اما...
این حرارت تمام بدنم را می سوزاند، طوری که قابل تحمل نبود. همه جای بدنم می سوخت، بجز صورت و سینه و کف دستهایم!
برای من جای تعجب بود. چرا این سه قسمت بدنم نمی سوزد؟! لازم به تکلم نبود. جواب سؤالم را بلافاصله فهمیدم.
من از نوجوانی در هیئت و جلسات فرهنگی مسجد محل حضور داشتم. پدرم به من توصیه می کرد که وقتی برای آقا امام حسین علیه السلام و یا حضرت زهرا (س) و اهل بیت (ع) اشک می ریزی، قدر این اشک را بدان. اشک بر این بزرگان، قیمتی است و ارزش آن را در قیامت میفهمیم. پدرم از بزرگان و اهل منبر شنیده بود که این اشک را به سینه و صورت خود بکشید و این کار را می کرد. من نیز وقتی در مجالس اهل بیت السلام گریه می کردم. اشک خود را به صورت و سینه ام می کشیدم. حالا فهمیدم که چرا این سه عضو بدنم نمیسوزد!
📙برگرفته از کتاب سه دقیقه در قیامت
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
بسیاری از فرماندهان و بزرگان دفاع مقدس، از افراد بسیار عادی و ساده درجامعه بودند.
شهید برونسی معمار بود، شهید طاهری چوپان و...
سردار شهید حسین ساعدی که فرمانده سپاهیان و بسیجیان خمین به حساب می آمد یک گچکار ساده بود، او با شروع جنگ به کردستان رفت و در کنار سردار احمدمتوسلیان بود. آنجا همه قدرت مدیریت و شجاعت او را دیدند. حسین حماسه ها آفرید.
✅او بعدها فرمانده نیروهای اعزامی از خمین شد و در سالهای ابتدای دفاع مقدس، با گردان روح الله، خط شکن عملیاتها شد.
💐شهید زین الدین که فرمانده اش بود، بسیار به حسین ساعدی علاقه داشت. او سخت ترین محورها را در اختیار حسین و نیروهایش قرار می داد.
در یکی از عملیاتها، دو گردان نیرو در عمق مواضع دشمن محاصره شدند. مهمات و اذوغه آنها تمام شد. دشمن ده ها خودرو فرستاد تا بلکه یکجا ۷۰۰ اسیر بگیرد‼️
حسین ساعدی فرمانده آنها بود، سردار زین الدین به او گفت هرکاری می توانی انجام بده.
او که هیچ دوره فرماندهی ندیده بود، با توکل بر خدا و حرکتی عجیب، نه تنها تمامی نیروها را نجات داد، بلکه تعداد زیادی کشته و اسیر از دشمن گرفت!!
حکایت دلاوری های او ادامه داشت. برادر زین الدین قصد داشت او را معاون لشکر کند اما بسیجیان خمین اعتراض خود را با شعار: یاحسین یا خمین فریاد زدند.
یعنی اگر حسین نباشد به خمین بر می گردیم.
💐حسین ساعدی این اعجوبه دفاع مقدس در عملیات خیبر جاودانه شد.
📙برگرفته از کتاب یاحسین یا خمین. اثر گروه شهید هادی
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
8⃣5⃣
📚یاحسین یاخمین
خاطرات زیبای سردار شهید حسین ساعدی
📚 اثر گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی.
📖۱۵۶صفحه مصور.
۱۶۰۰۰تومان
چاپ اول ۱۴۰۰
قبلا چهار بار با عنوان مجنون در اتش منتشر شد.
@pkhadi
🔸شهید ابراهیم هادی:
آدم هر کاری از دستش بر می اید باید در حد توانش برای بندگان خدا انجام بدهد. که بنا به فرموده امام کاظم (ع) اگر چنین نکنیم هیچ عملی از ما پذیرفته نمی شود.
#زندگی_به_سبک_شهدا
✳️ زندانی در بهشت!
🔻 ...ناگهان چیز عجیبی به چشمم خورد. چیزی شبیه یک قفس بزرگ در لابهلای باغهای بهشتی که شخصی در آن زندانی بود! من گفتم مادر این چیست؟ زندان در این باغ چه میکند؟! مادر گفت: این شخص در دنیا آدم خوبی بود و لایق #بهشت است اما یک بار به ناحق #آبروی شخصی را در میان جمع برد. او را اینطور نگهداری میکنند تا آن شخص به اینجا بیاید و او را حلال کند. ...
من و مادرم غرق تماشای نعمتهای بهشتی بودیم که ناگهان مادرم دستی روی شانهام گذاشت و گفت: پسرم دیگر وقت خداحافظی است. هنوز وقت تو نرسیده که به اینجا بیایی...
📚 برگرفته از کتاب #تقاص. حقالناس در تجربههای نزدیک به مرگ. اثر گروه شهید هادی
📖 ص ۸
#شهيد_ذبیح_الله_عاصی_زاده🌷
💠 سردار عاصی زاده انسانی خودساخته وبسیار مؤدب ودوست داشتنی بود. اهل عمل بود تاحرف، مخلص بودو متقّی. نجیب بود و چهره ای معصومانه داشت خاکی بود و بی ریا، با زرق و برق دنیا بسیار فاصله داشت.
📌 شهید عاصی زاده سعادت خود را در رنج خویش و راحتی دیگران و گمشدۀ خویش را در جبهه هاو نبرد با کفّار می جست. بارها درجبهه مجروح شد؛ امّا پس از اندکی بهبودی باز به جبهه برمی گشت.
🔘 پس از دلاور مردیها و رشادت های فراوان توانست با جلب نظر مسئولین،”تیپ مستقل و پیروز الغدیریزد” را تشکیل دهد و افتخار اوّلین فرماندهی تیپ را به نام خود ثبت نماید.
نام این سردار رشید اسلام لرزه بر اندام لشکر عراق انداخته بود به طوری که زمانی که به شهادت رسید رادیو عراق خبر شهادتش را با ابراز خوشحالی اعلام کرد
📆 سالروز شهادت ۲۱ مهر ماه ۱۳۶۲
📙برگرفته از کتاب شناسایی. اثر گروه شهید هادی
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
«محمد بنا سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی»از #شهید_ابراهیم_هادی می گوید:
🌀همدیگر را میشناختیم. در یک باشگاه تمرین میکردیم، در باشگاه ابومسلم؛ انتهای خیابان عارف، نزدیک میدان خراسان. خانهاش همان جا بود. مدتی کشتی فرنگی را رها کردم به باشگاه ابومسلم آمدم و کشتی آزاد کار کردم. ابراهیم هم آنجا تمرین میکرد، مدتی که در باشگاه ابومسلم کشتی آزاد تمرین کردم، باعث شد #ابراهیم را بشناسم. قبل از انقلاب در دورهای با هم رفیق بودیم. او چند ماهی از من بزرگتر بود. بعد از انقلاب هم ما از آن محله رفتیم و از هم جدا شدیم.
جنگ شده بود، ابراهیم به جبهه رفت و بعد خبر شهادتش را شنیدم. او انسانی والا مقام بود ابراهیم همان سالهای ابتدایی جنگ شهید شد.
بنا عنوان کرد: هادی قبل از جنگ کشتیگیر بود اما در جنگ به قهرمانی رسید، در واقع قهرمانی ابراهیم مقابل دشمن اتفاق افتاد. سنی هم نداشت که شهید شد. آن موقع خیلیها در سطح ملی خوب بودند و میتوانستند مدال بگیرند، اما به جبهه رفتند. اصغر منافیزاده هم فرنگیکاری بود که شهید شد، او قهرمان تیم ملی بود. رضا هوریار هم والیبالیست خوبی بود، او هم در کردستان شهید شد. خیلی از همدورهایها و رفقایم، دوستانی که در دوره کوتاهی که پاسدار بودم و آنها را میشناختم، شهید شدند. نمیشود بزرگی کار آنها را وصف کرد، دنبال هدف والایشان رفتند و به بالاترین درجه رسیدند و خانوادههای آنها را باید روی سرمان بگذاریم...
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63