eitaa logo
نشر شهید هادی
19.1هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
1.8هزار ویدیو
17 فایل
کانال رسمی انتشارات و گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی جهت معرفی آثار و... تبلیغ و تبادل نداریم دفتر نشر جهت خرید کتاب ۰۲۱۳۶۳۰۶۱۹۱ (۹صبح تا ۵عصر) ارتباط با مدیر مجموعه ۰۹۱۲۷۷۶۱۶۴۱ @nashre_hadi
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از پخش کتاب هادی
1⃣9⃣ 📚سه ماه رویایی. زندگینامه و خاطرات شهید کاظم عاملو. 📖 اثر گروه شهید هادی. کتابی شبیه به عارفانه شهیدی با ویژگی های خاص که در اثر تقوای بسیار، تجربه های نزدیک به مرگ را مرتب در بیداری مشاهده میکرد و... ✅خاطرات اثرگذار و زیبا ۱۴۴ صفحه مصور. ۱۷۰۰۰ تومان چاپ اول ۱۳۹۷ چاپ سوم ۱۴۰۰ @pkhadi
👆برشی از وصیتنامه شهید:🌷 بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان. سپاس و ستایش خدایی را که مرا به صراط مستقیم هدایت کرد و نور هدایتش را به قلبم برافروخت و توفیق جهان و فدا کردن هستی خود را در راه اقدسش نصیبم کرد ، چنان‌که بتوانم به خلوص نیت و قوت قلب و عزم جزم در که عاشقانش بر صفی بی‌انتها آن را می‌پیمایند قدم بردارم و با مخلصان و متقیان کوی شهادت در راه خدا همراه گردم و صراطش را چنان بپیمایم که شایسته او می‌باشد. پروردگارا مشتاقان لقایت را بنگر که چگونه نور امید به دیدار تو دارند، و در راه حراست از دین جانبازی و جان‌فشانی می‌کنند. جسم و جان بی‌مقدارم آن‌چنان ارزشی ندارد که برای رضایت، آن را فدا کنم. ....کاظم بارها و بارها در خلسه و مکاشفه خدمت امام زمان (عج) رسید و بارها با ایشان همراه بود. با دوستان شهیدش تکلم داشت و مقامات بهشتی شهدا را مشاهده می کرد. تاریخ شهادتش را می دانست و این وعده شهدایی بود که در خواب با آنها ارتباط برقرار می کرد. محمد حسن حمزه همرزم کاظم نقل می کند: اولش به دید توّهم نگاه کردیم. شب های بعد به حرفش یقین پیدا کردیم. توی خواب با تک تک دوستان شهیدش حرف می زد و احوالشان را می پرسید. آن شب هم آقایی را دیده بود نورانی که به او نزدیک شده و لبخند به لب داشت. با زبانی بریده بریده و حالتی بهت زده برای ما تعریف می کرد.... برشی از کتاب: سه ماه رویایی https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
شهیدحججی میـگفت: یه وقتـایی دل‌کندن‌از یه سری چیـزای "خـوب" باعـث‌میشه... چیـزای بهتری بدسـت‌بیاریم... بـرای رسیـدن به مهدی زهـرا"عج" از‌چـی دل‌کندیم؟! https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
توقنادی‌ڪارمی‌کردم،یکباراومدپیشم‌ وگفت:مجید،جایی‌سراغ‌نداری برم‌ کــارکنـم؟ گفتم‌چرا،همین‌آقایی‌ڪه‌تو‌قنادیش‌ ڪارمی‌کنم‌دنبال‌شاگردمی‌گرده‌میایی؟ نپرسیدچقدرحقوق‌میده!!نپرسید روزی‌چقدر‌بایدڪارکنه!!نپرسید بیمه‌میکنه‌یا‌نه!! فقط‌گفت:مـوقـع‌اذان‌میذاره‌بــرم‌ نمــازم‌رو‌ بخـــونم؟! 📙حجت خدا. اثر گروه شهید هادی https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
◄ آقاے قاضے بـہ شاگــــردانـشـان می‌ گفـــــــت : «نــَفْــــــــسِ انسان مثل همیـن حوض هاســــــــت. اگر آرامش داشته باشد، اضافـــــات و کثافـــــات ته‌نشیــــــن می‌شـــــود. راه کســــــــب این آرامــــــــش چیست؟ سکــــــــوت. وقتی پرحرفی می‌کنیم و خودمــــــــان را به تلاطــــــــم بی‌خـــــود می‌اندازیــــــــم، در واقــــــــع داریم نفس‌مان را زیر و رو می‌کنیم! اما اگــر کســــــــی رعایت صَمــــــــت و سکــــــــوت را بکند، آرام آرام این آلودگی‌ها که ته‌نشین شده، مُنجمــــــــد می‌شود و دیگر حرکت نمی‌کند. این طوری نــَفْسَش را تحت تسلط خود در می‌آورد.» https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
💠استاد پناهیان: اگر مردم تهران بخواهند یک نمونه از خوب‌های خودشان را مثال بزنند، خوب است که را مثال بزنند و بگویند: «بچه تهرونی؛ مثل شهید هادی» ☘شاید بسیاری از خوبان تهران روز قیامت پشت سر شهید ابراهیم هادی وارد بهشت شوند. ✅شما می‌دانید که آقای دولابی(ره) اهل تعارف و مبالغه نبودند؛ ایشان وقتی آقای ابراهیم هادی را که یک جوان بیست ساله بود، دیدند، صبر کردند تا جمعیت برود. بعد به ابراهیم هادی فرمودند: «آقا ابراهیم! یک کم ما را نصیحت کن!» و آقا ابراهیم با شرمندگی سرش را پایین می‌اندازد که «حاج آقا! چه می‌فرمایید؟!» ولی به نظر بنده آقای دولابی این سخن را با اعتقاد گفته‌اند. https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄ ☘به خاطر مجروح بودن نمی‌توانست در جبهه حضور داشته باشد، برای همین در جمع بچه‌های محل وارد شد و با آنها رفیق شد. هر جمعی که وارد می‌شد در آنها اثر گذار بود. 🔷نکته مهم اینکه با حضور ابراهیم، سخنان و لحن رفقا و حتی شوخی‌های جوانان محل آرام آرام تغییر می‌کرد. رفتار ابراهیم روی کلام جوان‌ها اثر گذاشته بود. آنها را جذب مسجد و جبهه کرد و به انسان‌های مؤمن تبدیل کرد. ❇وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ۚ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ ۚ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا ✨به بندگانم بگو:سخنی بگویند که بهترین (سخن) باشد، چرا که شیطان (به وسیله‌ سخنان ناروا) میانشان فتنه و فساد می‌کند. زیرا شیطان دشمن آشکاری برای انسان بوده است. (اسراء/۵۳) ‌📙خدای خوب ابراهیم https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
هدایت شده از پخش کتاب هادی
6⃣5⃣ 📚مهمان شام. خاطرات شهید مدافع حرم مهندس سیدمیلاد مصطفوی. (ابراهیم هادی نسل جدید) 📖اثر گروه شهید هادی. ۱۹۲ صفحه مصور. ۴۰۰۰۰ تومان چاپ اول بهار ۱۳۹۶ چاپ چهارم ۱۳۹۹ ✅خاطرات اثرگذار و زیبا @pkhadi
̶┏━━𖡛⪻𖣔🌸𖣔⪼𖡛━━┓ 🌷 💢سید، خادم الشهدا در اردوگاه شهید درویشی بود. یک بار قرار بود برای صبحانه چند صدتا نون تهیه کنه، نماز صبح رو که خوند از شدت خستگی همون جا خوابش برد. ⌚تا به خودمون بیاییم ساعت از ۷ گذشته بود، دیگه فرصتی برای تهیه چندصد تا نون وجود نداشت. حالا حساب کنید الآن زائرها بیدار می شوند و صبحانه می خواهند و ما نان نداریم! 🔸سید حال عجیبی پیدا کرد. روی یکی از ساختمان های اردوگاه عکس بزرگی از شهید درویشی بود رفت جلوی عکس شهید ایستاد، زیر لب چیزهایی رو زمزمه کرد. بعد با صدای بلند گفت: آبرومون رو پیش مهمونات نبر ، ما رو شرمنده زائرین شهدا نکن. این حرف رو زد و اومد طرف آشپزخانه... لحظات به سختی و با اضطراب می گذشت زانوی غم بغل کرده بودیم و منتظر فرج!! 🚍یه دفعه صدای ممتد بوق اتوبوسی توجه‌مون رو به سمت درب ورودی اردوگاه جلب کرد با عجله به سمت اتوبوس دویدیم. 🗣مسئول کاروان سید رو صدا زد. بعد درب صندوق اتوبوس رو بالا زد و گفت: ما دیگه داریم میریم شهرستان این نون ها اضافی است، می تونید استفاده کنید؟ چندین بسته بزرگ پر از نان در مقابل ما بود. مشکل حل شد. مات و مبهوت فقط اشک می‌ریختیم. خدایا چقدر زود صدای خادمین شهدا رو شنیدی؟ 📚برگرفته از کتاب «مهمان شام» https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔰به همراه مولایم با سپاهی از رجعت خواهم کرد 🌸یک روز به همراهِ خودِ آقایم 🌸با شور و صفا به محضر مولایم 🌺از کرب و بلا محوِ تماشای خدا 🌺با لشکرِ خوبِ می آیم جمله ای که بر مزار شهید ذوالفقاری نقش بسته است 🍁یادمان: قطعه ۲۶ - ردیف ۱ - شماره ۲۵ در جوار مزار یادبود 🌷 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
✳️جمله ای عجیب از یک استاد جامعه شناس سیاسی کره ای: 🔹در یک قرن آینده ایرانیان با ذره بین دنبال خامنه ای می گردند....