࿐᪥✧🍃🌸🍃✧᪥࿐
📖قرآن می گوید: اگر بخواهی از اکثریت مردم فقط به این خاطر که اکثریت هستند پیروی کنی بدون شک از راه خدا دور می شوی همیشه با چشمانی باز تصمیم بگیر .
🔻برای #ابراهیم هیچ گاه حضور در میان اکثریت ملاک نبود بارها دیده بود که دوستانش به دنبال عمل نادرستی می روند. با اینکه بیشتر جوان ها همراهی با دوستان و همسالان را دوست دارند اما ابراهیم به خاطر خدا از جمع آن ها جدا می شد و تلاش می کرد آن ها را هدایت کند.
📚خدای خوب ابراهیم
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
با ناامیدی از خودم و اعمالم، از محاسبه دست کشیدم. چقدر عمرم را مفت باخته بودم. چه کارهای بزرگی که با سختی و با تلاش شبانه روزی انجام داده بودم اما کمی توقع تشویق از طرف مافوق و یا دیده شدن از سوی مردم، یا حس غرور و منیت که من این کار را انجام داده ام، تمام آن ها را پوچ کرده بود. در آن لحظات و در حضور ملک المومت تنها از خدا خواستم مرا برگرداند تا بتوانم کار هایم را با نیت الهی انجام دم. مانند کسی که نفس خود را برای دقایقی زیر آب حبس کرده باشد و یکباره به سطح آب بیاید، یکدفعه دادم زدم و با صدای بلند نفس کشیدم. نگاهی به اطراف کردم و با چشمم دنبال حضرت ملکوت الموت می گشتم. ناگهان سرم را به سمت همسرم بردم و گفتم: الان عزرائیل اینجا بود و وارد اتاق کناری شد. صدای ناله و شیون از اتاق بغل بلند شد. برانکاردی همراه یک مرده از آن بیرون آورده شد، همسرم گفت: تو از کجا می دانستی؟!....
📙شنود. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
جدیدترین اثر گروه شهید هادی که با یاری خدا در اوایل بهمن ماه رونمایی می شود، مربوط به یکی از عاشقان شهید ابراهیم هادی است. نوجوانی از شهر خمین که دو سال قبل در چنین روزهایی همسفر با شهدا به سوی آسمان پر کشید.
ارشیا مداحی، فعال فرهنگی در مسجد، دانش آموز نخبه، ورزشکار نمونه، خطاط برتر و حافظ قرآن بود. اما مهمترین ویژگی او این بود که در بندگی خدا گوی سبقت را از بقیه ربوده بود.
ارشیا عاشق شهدا بود. در دوره دبستان، سطر به سطر کتاب سلام بر ابراهیم را با دقت خوانده بود و برای دوستانش توضیح می داد و تلاش می کرد تمام مطالبی که از ابراهیم خوانده است را در زندگی پیاده کند.
📙برگرفته از کتاب عرش ارشیا. خاطرات زنده یاد ارشیا مداحی(رونمایی در اول ماه رجب، انشالله)
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
توی حوزه حاج آقا مجتهدی با آرمان همکلاس بودم. مسئولین حوزه پیشنهاد دادند که برای نوجوان ها کار فرهنگی را شروع کنیم.
آرمان در اینجور کارها پیش قدم بود. کار فرهنگی را به خوبی آغاز کرد.
مدتی گذشت. هر روز میدیدم کتاب سلام بر ابراهیم در دست دارد!
پرسیدم آرمان چه می کنی؟
گفت: بهترین روش جذب نوجوان ها به سوی دین و مسائل معنوی، آشنا کردن آنها با شهدا، بخصوص شهید ابراهیم هادی است.
آرمان کتاب تهیه میکرد و به نوجوان ها می داد و از این طریق، آنها را با فرهنگ ناب شهدا آشنا می کرد.
شهید آرمان پیگیر کتاب های گروه فرهنگی شهید هادی بود و اکثر این کتابها را تهیه و مطالعه کرده بود و تحت تاثیر شخصیت شهدا بود.
📙مصاحبه با یکی از دوستان شهید آرمان علی وردی
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
#سلام_امام_زمانم♥
سلام بر تو
ای نماینده پروردگار بر روی زمین
که آینه وجودت نمایانگر اوست.
سلام بر تو
ای مولایی که حق خدا
به دست تو احیا خواهد شد
و همه خلایق را زیر پرچم توحید
جمع خواهی کرد..
#اللهــمعجـللـولیکالفــرج_
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
#مهربون_مثل_ابراهیم_هادی❤️
با عصاي زير بغل توی كوچه راه ميرفت.
مدام به آسمان نگاه میكرد و سرش را پايين می انداخت.
رفتم جلو و ازش پرسيدم: آقا ابرام چی شده!؟
اول جواب نميداد. اما با اصرار من گفت: هر روز تا اين موقع حداقل يكی از بندگان خدا به ما مراجعه ميكرد و هر طور شده مشكلش رو حل ميكرديم.
اما امروز از صبح تا حالا كسی به من مراجعه نكرده! ميترسم كاري كرده باشم كه خدا توفيق خدمت را از من گرفته باشه...
📙سلام بر ابراهیم جلد۱
☘️ آقا ابراهیم؟!
🌹 با مرام؟! پهلوون؟!!
❤️ گل پسر حضرت زهرا سلام الله علیها!
تویی که دنبال خلق خدا بودی،
تا گره از کار هاشون باز کنی؛ مشکلاتشونو حل کنی...
حالا ما سرمون رو به آسمونه!
سمت نگاه مهربونت!
سمت دست های گره گشایت،
تا به به واسطه تو، خدا گره از کار های ما باز کنه
و هرچی خیر و صلاح ما هست بهمون بده...
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
وقتی کار خوبی می کرد به کسی حرفی نمیزد. سعی می کرد تمام کارهای خوب را مخفیانه انجام دهد.
میگفت: کاری که برای خداست گفتن ندارد، از ابراهیم هادی یاد گرفتم که در کارها اخلاص داشته باشم.
رفته بود توی کوچه با بچه های کوچکتر بازی میکرد، بعد با آنها حرف زد و برای نماز با بچه ها به سمت مسجد رفت.
ازش پرسیدم: ارشیا چه می کنی، چرا با همسن های خودت بازی نمی کنی؟
گفت: مادر جان، ابراهیم هادی با دیگران رفیق می شد تا آنها را جذب مسجد کند، من هم با این بچه ها بازی کردم تا با آنها را رفیق شوم و آنها را با خودم به مسجد ببرم.
خیلی برای هدایت رفقایش وقت می گذاشت. بسیاری از آنها را با خدا و معنویات آشنا کرد.
📙عرش ارشیا، به زودی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🌹امام خامنهای :
انگیزہ های بسیار شدیدی وجود دارد
برای فراموشی شهــدا..
نگذارید یاد شهـدا فراموش شود
#شهیدانه🕊
ده سالی آمریکا ماند، دکترایش را گرفت، بعد برگشت ایتالیا پیش خانواده اش. قبل از رفتن از ایتالیا، مسیحی بود و حالا که داشت بر می گشت، اسلام آورده بود.
خطرناک ترین دین از نگاه پدرش و خانواده اش و صهیونیست های ایتالیا که دور و بر پدرش بودند.
خیلی با خودش فکر می کرد و کلنجار می رفت. نمی دانست چه بکند. مانده بود حقیقتِ درونش را فاش کند و یا نکند. با خودش گفت:《حقیقت را می گویم. هر چه می خواهد بشود، بشود.》
یک روز مقابل پدر و مادرش ایستاد، چشم در چشمشان دوخت و گفت:《من مسلمان شده ام. پیرو دین محمد ص》
می دانست گفتن این مطلب برایش گران تمام می شود. اما گفت.
جیانی آنیِلی و همسرش مات و مبهوت مانده بودند. انگار برق گرفته بودشان. انگار داشتند خواب می دیدند. باورشان نمی شد کسی از اقوام دورشان هم، الفِ اسلام را روی زبانش بیاورد؛ تا چه رسد به پسرشان.
ادواردو رفت توی حیاط سفارتخانه. قدیری را دید که به پیشوازش آمد. با او سلام و احوال پرسی کرد . بعد خودش را معرفی کرد و گفت:《من ادواردو آنیلی هستم. چند سالی است که مسلمان شده ام. مناظره شما را دیشب از تلویزیون دیدم. دوست داشتم از نزدیک ببینمتان و با شما آشنا شوم .》
قدیری نگاهی به ادواردو کرد و گفت" 《 فامیلتان آنیِلی است؟ شما با آقای آنیلیِ معروف که مالک فیات است، نسبتی دارید؟》
ادوارد گفت: 《 بله. پسرشان هستم.》
قدیری جا خورد. حسابی هم جا خورد. ابروانش بی اختیار رفت بالا. نمی توانست سنخیّت این دو چیز را تصور کند. پسر سناتور آنیلی و دین اسلام؟!
برگرفته از کتاب
#من_ادواردو_نیستم
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
سلام اما زمانم✋❤️
🍂ای آن که عزیزی و مرا جانی و جانان
صد یوسف مصری ز غمت،سر به بیابان...
🍂ای کاش بیایی و بگویند که آمد
بر مصرِ وجودِ منِ قحطی زده، باران...
#السلام_علیک_یا_بقیه_الله_
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔰شهیدی که پس از #شهادت ، کارنامه دخترش را #امضا کرد.
🌷 #شهید_سید_مجتبی_صالحی_خوانساری
🍂شهادت ۶۲/۱۱/۳۰ کردستان
🔵راوی : دختر شهید
🌸آخرین روزهای سال ۶۲ بود که خبر شهادت پدرم به ما رسید.بعد از یک هفته عزاداری، مادرم با بستگانش برای برگزاری مراسم یاد بود به زادگاه پدرم ، شهرستان خوانسار رفتند.
🌺من هم بعد از هفت روز به مدرسه رفتم. همان روز برنامه امتحانی ثلث دوم را به ما دادند و گفتند: والدین باید #امضاء کنند.
آن شب با خاطری غمگین و چشمانی اشک آلود و با این فکر که چه کسی باید کارنامه مرا امضاء کند به خواب رفتم.
🌸پدرم را در خواب دیدم که مثل همیشه خندان و پر نشاط بود. بعد از کمی صحبت به من گفت زهرا آن #کارنامه را بیاور تا امضاء کنم. گفتم کدام کارنامه؟ گفت: همان کارنامه ای که امروز در مدرسه به تو دادند. کارنامه را به او دادم و پدر شروع کرد به نوشتن
🌺فردا صبح که برای رفتن به مدرسه آماده می شدم از خواب دیشب چیزی یادم نبود. اما وقتی داشتم وسایلم را مرتب می کردم، ناگهان چشمم به آن کارنامه افتاد. باورم نمی شد. اما حقیقت داشت. در ستون ملاحظات کارنامه دست خط پدرم بود که با رنگ قرمز نوشته بود:
"این جانب نظارت دارم سید مجتبی صالحی"
و امضاء کرده بود.
🌼برای اینکه شبهه ای پیش نیاید امضا و نوشته کارنامه توسط علما و اداره آگاهی مورد تایید قرار گرفته و به رویت #امام_خمینی می رسد و نسخه آن در موزه شهداء تهران در معرض دید بازدیدکنندگان قرار دارد.
📙برگرفته از کتاب آخرین نامه اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
به ارشیا گفتم، چه موهای قشنگی داری؟
گفت: الان بچه ام، یک کمی بزرگتر بشم موهام رو از ته میزنم.
باتعجب گفتم: برای چی؟
گفت: ابراهیم هادی هم موها و تیپ قشنگی داشت اما همیشه موهاش رو کوتاه می کرد تا گرفتار وسوسه های شیطانی نشود...
خیلی در مراقبت از چشم تلاش می کرد. مراقب بود گرفتار نگاه حرام نشود.
ارشیا، رفیق ابراهیم
📙عرش ارشیا. اثر گروه شهید هادی. به زودی...
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
عفو عمومی.mp3
5.24M
#پادکست
💠 چرا در عرصه رسانه تعطیلیم؟!
🔷 نه میبخشند و نه فراموش میکنند.. اما شما ببخشید و فراموش کنید !!!
🔸بگرد دنبال تناقضها
📌 برگرفته از جلسات « خطبه فدکیه»
🔘برای دریافت صوت کامل این مبحث به لینک زیر مراجعه فرمایید
https://aminikhaah.ir/?p=3086
#رسانه
#تناقض
#خطبه_فدکیه
✅@Aminikhaah
🔹 هر چه به سنین بالاتر میرسیدم ثواب کمتری میبردم!!!
✍ نکته دیگری که شاهد بودم اینکه؛ هرچه به سنین بالاتر می رسیدم، ثواب کمتری از نمازهای جماعت و هیئت ها در نامه عملم میدیدم!
به جوانی که پشت میز نشسته بود (مأمور الهی در برزخ) گفتم: در این روزها من همگی نمازهایم را به جماعت خواندم. من در این شب ها هیئت رفته ام. چرا این ها در نامه عملم نیست؟
رو به من کـرد و گفت: خـوب نگاه کن.
هر چـه سـن و سالت بیشتر می شد،
#ریا و خودنمایی در اعمالت زیاد میشد.
اوایـل خالصانـه بـه مسجـد و هیئت
می رفتی اما بعد ها، مسجد میرفتی
تا تو را ببینند.
هیئت میرفتی تا رفقایت نگویند
چرا نیامدی! اگر واقعا برای خدا
بود، چرا
به فلان مسجد یا هیئت
کـه دوستانت نبودند نمی رفتی؟
📙 سه دقیقه در قیامت. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🌹بخشی از وصیت نامه.
«همیشه با وضو باشید، قرآن بخوانید. حجاب ها را از قلب خود بردارید تا با عالم غیب ارتباط داشته باشید و اسرار غیبی را بدانید و ببینید.
نگاه های خود را کنترل کنید تا بتوانید حسین و ائمه شهداء را ببینید و زیارت کنید.
بینی خود را از بوهای حرام نگه دارید تا بوی حسین ( ع ) و عشق را بشنوید.
با زبان خود غیبت نکنید و تهمت نزنید تا بتوانید با مولایتان صحبت کنید»
📙برگرفته از کتاب بی خیال. خاطرات شهید علی حیدری. شهیدی که کرامات خاصی در مورد امام حسین علیه السلام از او مشاهده شد.
💐شب جمعه شهدا را یاد کنیم تا آنها نیز در نزد ارباب ما را یاد کنند.
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
💐شهید محمود رضا بیضایی:
باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان بدنیا آمدهایم و شیعه هم بدنیا آمدهایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختیها، غربتها و دوریهاست و جز با فدا شدن محقق نمیشود حقیقتاً.
قدردان خون مطهر شهدا باشیم
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای
برای ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شادی ارواح طیبه شهدا و روح مطهر امام راحل ره و سلامتی مقام معظم رهبری صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌷سالروز شهادت
📙مدافعان حرم. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
✨خیلی تأکید بر نماز اول وقت داشت.
هر هفته میرفتیم فوتسال غروب که میشد به محض اینکه صدای اذان رو میشنید کنار زمین شروع میکرد به نماز خواندن با همون لباس ورزشی.
🌹شهید محسن فانوسى
📙فانوس حرم. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
به نماز جمعه و غسل جمعه بسیار اهمیت می داد از ۱۲ سالگی نمازجمعه اش ترک نشد.
برای ما روایاتی می خواند که اهمیت حضور در نماز جمعه را بیان می کرد. اینکه در روایات فرمودند: قدمی که به سوی نمازجمعه برداشته میشود در پل صراط نمی لغزد و...
ارشیا روزهای جمعه با پرینتر، جملاتی در وصف امام زمان عج الله آماده می کرد و در مسیر نمازجمعه یا در جاهایی که در دید مردم بود نصب می کرد.
جملاتی به این مضمون: تا نیایی گره از کار بشر وا نشود... تک تک قدم هایم را نذر آمدنت می کنم و...
جمعه آخر با سختی غسل کرد، اما دیگر توان رفتن به نمازجمعه را نداشت و راهی بیمارستان شد. ارشیا مدتی بعد و در اوایل بهمن ۹۹ در یک غروب جمعه به ملاقات پروردگار رفت.
رفیق دهه هشتادی شهید هادی
📙عرش ارشیا. اثر جدید گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
✅ سید بن طاووس به فرزندش محمد مینویسد؛
مبادا فکر کنی امام زمان علیه السلام به دعای تو محتاج است،
هرگز چنین نیست و هرکس چنین فکری کند بیمار است،
این که میگویم برای او دعا کن، فقط برای این است که او حق بزرگی بر تو دارد و بسیار در حق تو احسان نموده است،
و اگر قبل از دعا برای خودت برای او دعا کنی، ابواب اجابت زودتر به رویت گشوده میشود،
زیرا تو با گناهت باب دعا را بر روی خود بستهای، ولی هنگامی که برای آن مولایی دعا کنی که از خواص درگاه خداست،
به احترام او باب اجابت به رویت گشوده میشود و آنگاه خود و همهی کسانی که در حقشان دعا میکنی بر خوان احسان او مینشیند و مشمول رحمت، کرم و عنایت الهی میشوید، چون خود را به او مرتبط کردهاید!
#اللهمعجللولیکالفرج
🌟امروز، بهترین روز من است...🌟
● ابراهیم همیشه در کار خیر پیش قدم بود. دوست داشت از صبح تا شب مشغول کار برای رضای خدا باشد. دفترچه ای داشت که برنامه ها و کارهایش را داخل آن مینوشت.
● روزی که خیلی برای خدا کار انجام میداد، بیشتر از روزهای قبل خوشحال بود.
● یادم هست یکبار به من گفت: «امروز بهترین روز من است، چون خدا توفیق داد و توانستم گره از کار چندین بنده خدا وا کنم.»
📙سلام بر ابراهیم۲
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔹 حق النفس
✍ در روزگار جوانی، با رفقا برای تفریح به یک در نزدیکی شهر رفتیم. کسی که ما را دعوت کرده بود قلیان را آماده کرد و با یک بسته سیگار به سمت ما آمد.
سیگار ها را یکی یکی روشن کرد و به دست رفقا می داد. من از سیگار نفرت داشتم ولی برای اینکه انگشت نما نشوم سیگار را از دست آن آقا گرفتم و شروع به کشیدن کردم!
حالم خیلی بد شد. خیلی سرفه کردم.
بعد از آن هیچ وقت سراغ قلیان و سیگار نرفتم.
اما در آن وانفسا، این صحنه را به من نشان دادند و گفتند: تو که میدانستی سیگار ضرر دارد چرا همان یکبار را کشیدی؟ تو حق النفس را رعایت نکردی و باید جواب بدهی.
همین باعث گرفتاری ام شد! در آنجا برخی افراد را دیدم که انسان های مذهبی و خوبی بودند اما به حق النفس اهمیت نداده بودند و بخاطر ضرر به بدن گرفتار بودند.
📙 سه دقیقه در قیامت
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🌺 سلام امام زمانم 🌺
#صآحبجآنــمღ🌹
درد درمان مےشود
با ذکر يا مهدی مدد
سخت آسان میشود
با ذکر يامهدی مدد
بس کہ آقايم غريب است
و ندارد ياوری
چشم گريان میشود
با ذکر يا مهدی مدد
『اللّٰھُمَعجلْلِّوَلیڪَالفࢪَج』
#التماس دعای فرج✨🤲🏻
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🌺میگفت من برای کار در منزل طلبه ها و افراد مستحق پول نمی گیرم!
🔆 در نجف روال زندگی هادی ذوالفقاری همین بود. یا درس می خواند یا برای افراد مستحق لوله کشی آب انجام میداد.
🍃یکبار گفتم: آخه پسر این چه کاریه؟ تو پول بگیر ولی کمتر. تو پس فردا به این پول احتیاج پیدا میکنی. نگاهی به چهره من انداخت و گفت: حرفی که میزنم تا زنده ام نقل نکن. من هر زمان احتیاج به پول داشته باشم خود مولا مرا کمک می کند.
🔶 یکبار از تهران زنگ زدند و پول میخواستند. مادرم یک میلیون تومان پول می خواست. شب طبق معمول رفتم حرم. کنار ضریح بودم که یک نفر صدایم کرد و گفت: این پاکت مال شماست. فکر کردم مربوط به حوزه است. وقتی برگشتم پاکت را باز کردم. یک میلیون تومان پول داخل آن بود....
📚برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش
زندگینامه مدافعحرم شهید هادی ذوالفقاری
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کرامات شهدا
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
توی بیمارستان چند دقیقه ای پیش ارشیا نبودم. وقتی برگشتم دیدم خیلی ناراحت است. بغض کرده و...
گفتم چیزی شده ارشیا؟ درد داری؟ از بیماری ناراحتی؟
گفت: نه، برای بیماری خودم ناراحت نیستم. شما که نبودی یک آقایی اومد داروهاش رو از داروخانه بگیره. مبلغ داروها ۲۰۰ هزار تومن شد، اینقدر پول نداشت، نتونست داروها رو بگیره و رفت.
من هم پول همراهم نبود، شما هم نبودی که ازتون پول بگیرم.
گفتم برای این ناراحتی؟!
گفت: خیلی ناراحت شدم که نتونستم گره از کار این بنده خدا باز کنم. ای کاش زودتر می آمدی...
بعدها توی کتاب سلام بر ابراهیم خواندم که یک مرد محتاج سر چهارراه از ابراهیم کمک خواسته بود، ابراهیم هرچه جیب هایش را گشت هیچ پولی همراهش نبود. با ناراحتی از آن شخص عذر خواهی کرد. رفیق ابراهیم میگفت: دیدم که ابراهیم گریه می کنه از اینکه نتونسته مشکل یک بنده خدا رو حل کنه!
رفیق دهه هشتادی شهید هادی
📙عرش ارشیا. اثر جدید گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63