eitaa logo
نشر شهید هادی
18.9هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
17 فایل
کانال رسمی انتشارات و گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی جهت معرفی آثار و... تبلیغ و تبادل نداریم دفتر نشر جهت خرید کتاب ۰۲۱۳۶۳۰۶۱۹۱ (۹صبح تا ۵عصر) ارتباط با مدیر مجموعه ۰۹۱۲۷۷۶۱۶۴۱ @nashre_hadi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷 شهید آوینی: «نوروز رستاخیز خاک است و عید صیام، رستاخیز جان. خاک محتاج زمستان است تا پذیرای بهار شود و جان محتاج صوم است تا روح به اعتدال ربیع واصل شود، تا خورشید عشق از افق جان طلوع كند و نسیم لطف بوزد و درخت دل به شكوفه بنشیند و این بهار درون است!» 💐 حلول ماه مبارک رمضان مبارک
نصیحتی از شهدا...
سـال نــو آمـده ولـــی ... تــو همیـشه رفیـق ڪهنه من بمــان ... 🌱 ❤️
با قرآن انس جدی بگیریم✨ 💠 برخی بزرگان سه نوع تلاوت قرآن دارند؛ یکی روزی یک آیه که در آن تفکر می‌کنند، دوم، روزی دو صفحه که اندک تاملی می‌کنند و سوم، روزی یک جزء که برای ثواب می‌خوانند. از قرآن غافل نشویم. 🔹جوان وقتی قرآن می‌خواند، قرآن مثل گوشت و خون با او آمیخته می‌شود؛ 🔸رهبر انقلاب با این سن و مشغله، در سال‌های اخیر حفظ قرآن را شروع کردند. قبلا فرموده بودند به جای یک دستم حاضر بودم نیمی از بدنم فلج می‌بود اما حافظ قرآن بودم. 📌برگرفته از جلسات « سه دقیقه در قیامت» @Aminikhaah
🌹 نامه شهید آمر به معروف علی خلیلی به رهبر انقلاب 15 روز قبل از شهادتش سلام آقا جان! امیدوارم حالتان خوب باشد. آنقدرخوب که دشمنانتان از حسودی بمیرند و از ترس خواب بر چشمانشان حرام باشد. اگر از احوالات این سرباز کوچکتان خواستار باشید،خوبم؛دوستانم خیلی شلوغش میکنند. یعنی در برابر جانبازی هایی که مدافعان این آب و خاک کرده اند،شاهرگ و حنجره و روده و معده من عددی نیست که بخواهد ناز کند… هر چند که دکترها بگویند جراحی لازم دارد و خطرناک است و ممکن است چیزی از من نماند…من نگران مسائل خطرناک تر هستم… من میترسم از ایمان چیزی نماند. آخر شنیده ام که پیامبر(ص) فرمودند: اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، خداوند دعاها را نمی شنود و بلا نازل میکند. من خواستم جلوی بلا را بگیرم.اما اینجا بعضی ها میگویند کار بدی کرده ام. بعضی ها برای اینکه زورشان می آمد برای خرج بیمارستان کمک کنند میگفتند به تو چه ربطی داشت؟!!مملکت قانون و نیروی انتظامی دارد!ولی آن شب اگر من جلو نمی رفتم، ناموس شیعه به تاراج میرفت ونیروی انتظامی خیلی دیر میرسید. شاید هم اصلا نمی رسید…یک آقای ریشوی تسبیح بدست وقتی فهمید من چکار کرده ام گفت : پسرم تو چرا دخالت کردی؟ قطعا رهبر مملکت هم راضی نبود خودت را به خطر بیندازی!من از دوستانم خواهش کردم که از او برای خرج بیمارستان کمک نگیرند، ولی این سوال در ذهنم بوجود آمد که آقاجان واقعا شما راضی نیستید؟ 🔰ادامه:👇👇👇
🔰ادامه نامه شهید آمر به معروف علی خلیلی به رهبر انقلاب👇👇👇 آخر خودتان فرمودید امر به معروف و نهی از منکر مثل نماز شب واجب است.آقاجان!بخدا دردهایی که میکشم به اندازه ی این درد که نکند کاری بر خلاف رضایت شما انجام داده باشم مرا اذیت نمیکند. مگر خودتان بارها علت قیام امام حسین(ع) را امر به معروف و از منکر تشریح نفرمودید؟مگر خودتان بارها نفرمودید که بهترین راه اصلاح جامعه تذکر لسانی است؟یعنی تمام کسانی که مرا توبیخ کردند و ادعای انقلابی گری دارند حرف شمارا نمی فهمند؟؟یعنی شما اینقدر بین ما غریب هستید؟؟رهبرم!جان من و هزاران چون من فدای غربتت. بخدا که دردهای خودم در برابر درد های شما فراموشم میشود که چگونه مرگ غیرت و جوانمردی را به سوگ مینشینید.آقا جان!من و هزاران من در برابر درد های شما ساکت نمی نشینیم و اگر بارها شاهرگمان را بزنند و هیچ ارگانی خرج مداوایمان را ندهد بازهم نمی گذاریم رگ غیرت و ایمان در کوچه های شهرمان بخشکد. بشکست اگر دل من بفدای چشم مستت سر خمَ می سلامت شکند اگر سبویی 🌷امروز سوم فروردین سالروز شهادت شهید خلیلی است 🌷شادی روحش صلوات... 📙آخرین نامه اثر گروه شهید هادی
علم مفـــید شهید محمدهادی ذوالفقاری . 🌹 شادی روح شهید هادی ذوالفقاری و همه شهدا صلوات
🏝 اثر درخواست هدایت از امام زمان ❇️ آیت الله جاودان : ⏪ اگر فردی از امام در زمان امامتش طلب هدایت کند، بر امام است که وی را هدایت نماید. اکنون ما در زمان امامت حجت بن الحسن قرار داریم و اگر از ایشان بخواهیم که راه را نشان دهد و ما را هدایت نماید، حتما این کار را خواهند کرد.
ما برادر هستیم...🥰 آرمان علی وردی ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄ «همه ی مشکلات بشر به خاطر دوری از خداست»
40.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 🔰 روایتی کوتاه از کانال کمیل و حنظله توسط حاج حسین یکتا و گوشه هایی از حضور کاروان های راهیان نور و زائرین شهدا در یادمان 📆 اسفند ۱۴۰۱ https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
با ابراهیم داخل یک خانه شدیم. چند بار یا الله گفت و وارد یــک اتاق شـدیم. چند نفر نشــسته بـودند. پـیرمـردی با عبای مشکــی بالای مجـلس بـود. به همراه ابـراهـیم سلام کردیم و در گوشه اتاق نشستیم. صحبت های حاج آقا با یکی از جوان ها تمام شد. ایشـان رو کرد به ما و با چهره ای خندان گفت: آقا ابراهیم راه گم کردی، چه عجـب این طرف ها!. ابراهیم سر به زیر نشسته بود. با ادب گفت: شرمنده حاج آقا وقت نمی کنیم خدمت برسیم. همین طور که صحبت می کردند فهمیدم که ایشان ابراهیم را خوب می شناسد، حاج آقا کمی با دیگران صحبت کرد. وقتی اتاق خالی شد رو کرد به ابراهیم و با لحنی متواضعانه گفت: آقا ابراهیم مار ا یه کم نصیحت کن! ابراهیم از خجالت سرخ شده بود. سرش را بلند کرد و گفت: حاج آقا تو رو خدا ما را شرمنده نکنید. خواهش می کنم اینطوری حرف نزنید. بعد گفت: ما آمده بودیم شما را زیارت کنیم. ان شاء الله در جلسات هفتگی خدمت می رسیم. بعد بلند شدیم، خداحافظی کردیم و بیرون رفتیم. در بین راه گفتم: ابرام جون، تو هم به این بابایه کم نصیحت می کردی، دیگه سرخ و زرد شدن نداره! با عصبانیت پرید توی حرفم و گفت: چی می گی امیر جون، تو اصلا این آقا رو شناختی؟ گفتم: نه ، راستی کی بود؟ گفت: این آقا یکی از اولیای خداست. اما خیلی ها نمی دانند. ایشون حاج میرزا اسماعیل دولابی بودند. سال ها گذشت تا مردم حاج آقای دولابی را شناختند. تازه با خواندن کتاب طوبای محبت فهمیدم که جمله ایشان به ابراهیم چه حرف بزرگی بوده. سلام بر ابراهیم، ص 124 و 125