روز معلم مبارک.
شیوه فعالیت شهید ابراهیم هادی در مدرسه می تواند برای بسیاری از معلمان، الگو باشد.
از شهدا بیاموزیم
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
آری بچه ها ..... مدرسه سنگر است سنگر شهادت.
مدرسه سنگری حساس است سنگری افتخار آفرین و ایمان زاست. مدرسه پایگاه انقلاب است و اولین فریادهای انقلاب از درون مدرسه ها برخواست. اولین نداهای انقلاب از میان این سنگر بلند شد و اولین مشت ها که گره کرده شد، در این مکان این چنین شد. اولین دستها که متحد شد بر علیه کفر اندرین خیمه به نبرد برخاست و اولین شهیدان که به شهادت رسیدند، از میان مدرسه بیرون آمده بودند...
📙برگرفته از کتاب فراتر از زمان. خاطرات معلم شهید سید محمود افتخاری. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
(شیاطین در غالب) موجوداتی
مـثـل حشرات عظیم الجثه بـه
بیمارستان حـمـلـه کـرده بودند،
هیـچـکـس بـه غیر از من آن ها
را نمیدید.
کل محوطه بیمارستان پر شده بود. این حیوانات به هر بیماری که به حالت کما رفته بود و یا در حال مرگ بود حمله می کردند
🔸تا نگذارند لحظات آخر به یاد
خدا باشند. آنجا بود که فهمیدم
جـان دادن چـه ســخــت اسـت...
📚 شنود. تجربه نزدیک به مرگ. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
21.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 دیدن ندیده ها
🔹روایت تجربهگر از مشاهده خواهر و برادری که قبل از به دنیا آمدن سقط شده بودند .
◀️تجربه جالبی بود لااقل برای مادران و پدرانی که روزی این فرزندان بی گناه اشان را دیدار خواهند کرد، فرزندانی که برای ترس از روزی،ترس از بد شکل شدن اندام مادر، ترس از صاحب خانه و اجاره خانه، این فرزندان به قتل رسیده اند.
به گمانم لحظات بدی برای این والدین خواهد بود.
قصد قضاوت کسی را ندارم، اما از اعماق قلبم برای این روز والدین و شرمندگی و حسرت آنها دل من می سوزد.
خیلی سخت هست والدینی که بچه های بی گناهی که خودشان حیات آنها را گرفته اند ملاقات خواهند کرد. آنجا حقیقت معنوی این فرزندان هم آشکار خواهد شد، مثلا خواهند دید با دست خودشان یک معلم، یک وکیل، یک انسان صادق، یک فرزند دانشمند را قربانی کرده اند و چقدر زجر خواهند کشید.
شاید دیدن این فیلم مادری را لااقل به خاطر شرمندگی این دیدار در این روز وعده داده شده، از این تصمیم منصرف کند.
✍عالیه سادات
در کتاب تقاص یکی از تجربه گران به موضوع سقط جنین و عواقب سخت آن پرداخته است.
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
10.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🎥بدون تعارف با خانواده شهید غیرت و ناموس، شهید حمیدرضا الداغی
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🌹 ماجرای شهید که بچه خوشتیپ دانشگاه بود
♦️مهدی عرفاتی نوشت:
🔻شهید حمیدرضا الداغی همدانشگاهی من بود. اواخر دههٔ هفتاد. من ارتباطات میخوندم و حمید حسابداری(اگر اشتباه نکنم). من بچه مذهبی دانشگاه بودم و اون بچه خوشتیپ دانشگاه. ظاهراً هیچ صنمی باهم نداشتیم. ماجرای آشنایی ما برمیگشت به جنجال و نزاعی که سرِ مسابقات فوتبال دانشگاه به راه افتاد. وسط بازی تیم ما، مدافع حریف یه خطای ناجور روی من کرد. من بلند شدم و اعتراض کردم. بازیکن حریف فحاشی کرد و من یه لحظه خون به مغزم نرسید و درگیر شدم. در کسری از ثانیه، ۷-۸ نفر ریختن رو سر من و کأنه با قاتل پدرشون طرف هستن… زیر مشت و لگد و فحاشیها، حمید رو دیدم که به هواخواهی من وارد معرکه شده و داره یکی پس از دیگری رو مینوازه…
🔻تا جایی که یادمه ورزشکار بود و حتی توی مسابقات رزمی هم اسم و رسمی داشت. دعوا که تموم شد متوجه شدم هر دوی ما رو با تیزی نشون کردن؛ من گوش راستم و حمید گوش چپ...
🔻رفتیم بیمارستان و سهم هر کدوم سه چهارتا بخیه شد و گوشهامونو پانسمان کردن. از فردا توی دانشگاه معروف شدیم به گوشبریدهها…
🔻شکایت کردیم و دادگاه برامون طول درمان برید و دیه. ۲۵۰هزار تومن برا ضارب دیه بریدن. بابای طرف اومد به التماس و خواهش که ببخشیمش. یه کارگر ساده بود که یحتمل ۲۵۰هزار تومن، حقوق چندماهش میشد. از دست پسرش شاکی بود. حمید با همون برخورد اول راضی شد و منم راضی کرد که ببخشیمش و بخشیدیمش…
این ماجرا شد دلیل دوستی منِ بچه مذهبی دانشگاه با جوان اول خوشتیپ و خوشگل دانشگاه.
🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👤 حجتالاسلام #پناهیان:
⭕️ باربری که در جوانی دلداده امام زمان(عج) شد...
✍ یادمه معلم گفته بود #امتحان دارید. ناظم آمد سر صف و گفت: بر خلاف همیشه خارج از ساعت آموزشی امتحان برگزار میشه. فردا زنگ سوم که تمام شد آماده ی امتحان باشید.
⚠️ آمدیم داخل حیاط. گفتند: چند دقیقه ی دیگه امتحان شروع میشه.
صدای #اذان از مسجد محل بلند شد. احمد آهسته حرکت کرد و رفت به سمت نمازخانه.
🚶♂دنبالش رفتم و گفتم: #احمد برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره و..
میدانستم #نماز احمد طولانی است.
🙎♂ احمد مقید بود که ذكر #تسبیحات
را هم با دقت ادا کند. هر چه گفتم بیفایده بود. احمد به نمازخانه رفت و مشغول نماز شد. همان موقع همه ی ما را به صف کردند. وارد کلاس شدیم.
🧓 ناظم گفت: ساکت باشید تا معلم سؤالها رو بیاره.
مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نمازخانه را نگاه می کردم. خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه.
⏰بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم.نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد همه داشتند توی کلاس پچ یچ می کردند که یک دفعه درب کلاس باز شد.
معلم با برگه های امتحانی وارد شد.
همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه بعد یکی از بچه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن
👤هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا درآمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد.
معلم ما اخلاقی داشت که کسی را بعد از خودش به کلاس راه نمیداد. من هم با ناراحتی منتظر عکس العمل معلم بودم.
👨⚖ معلم در حالی که حواسش به کلاس بود گفت: نیری برو بشین سرجات احمد سر جایش نشست و مشغول پاسخ به سؤالات امتحان شد. من هم با تعجب به او نگاه می کردم.
احمد مثل ما مشغول پاسخ شد. فرق من با او در این بود که احمد #نمازاول_وقت را خوانده بود و من خیلی روی این کار او فکر کردم.
این اتفاق چیزی نبود جز نتیجهی عمل خالصانهی احمد.
📚 عارفانه. زندگینامه و خاطرات عارف #شهید #احمدعلی_نیّری خاطره دکتر محسن نوری از شهید نیّری.
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند دروغ شاخ دار با هم بشنویم از زبان استاد قرائتی 😊
یکی از دروغ های شاخدار اینه که میگن اگه اولاد کم داشته باشی به تربیتش میرسی!!!🤥
#فرزندآوری
🌷نصیحتی از شهید احمدعلی نیری👆
سلام خدمت برادر گرامی و عزیزم ماشاءالله محمدشاهی و امیدوارم حالت خوب باشد. ماشاءالله این چندین ساعتی که در پیش تو بودم خیلی از دستت ناراحت شدم؛ چون کلی اخلاق تو فرق کرده! ماشاءالله خیلی عقب افتادی. بکوش خودت را نجات بده. اگر باز تنبلی به خرج دهی، عقب تر می افتی. آن وقت است که آنطور که پروردگار باید به شما عنایت بکند نمی کند. آن وقت است که گرفتار نفس و شیاطین می شوی. بکوش که باز به مقام اولیه خودت برسی.
✳️ ماشاءالله فکر کنم (علت این مشکل) در اثر برخورد با زنان است که معاشرت می کنی، و در اثر برخورد با برادرانی است که هنوز در دامن نفس غوطه ور هستند. وقتی به برادران هم سن خودت می رسی عوض اینکه یک چیزی یاد بگیری و یا یاد بدهی، همه اش در خنده های بیهوده وقت خودت را می گذرانی.
✅ماشاءالله یک فکری کن. یک کمی به عقب برگرد. ببین وقتی در تهران پیش رفقا و دوستانت بودی چه عنایتی داشتی، چقدر یاد پروردگار بودی. هر روز حداقل چیزی یاد می گرفتی و یا به کسی چیزی یاد می دادی. اما حالا نه! به جای اینکه وقتی با کسی هم صحبت می شوی و چیزی (برای گفتن) نداری سکوت کنی، مدام حرف می زنی.
💢ماشاءالله، خیلی ناراحت می شوم که تو را اینگونه ببینم. در جایی که بین تو و پروردگارت حائل می شود، نگاه کن ببینی حرفی که می زنی آیا نفعی دارد یا نه؟! ماشاءالله از چیزی که به درستی آن را نمی شناسی طرفداری نکن. وقتی که خواستی از کسی طرفداری کنی خوب او را بشناس و کارهایش را خوب درک کن. بعدا از او طرفداری کن.
🔆ماشاءالله قرآن زیاد بخوان. احترام برادران و دوستانت را داشته باش. درباره ی ... باید بروی پیش او و اگر ببینی که در گمراهی است نجاتش بدهی، نه اینکه او را ترک نمایی. همین حالا ببین که چقدر عقب افتادی. آیا با کسی که از اهل دنیاست هم صحبت می شوی؟ پس بکوش خودت را به مقام قبل برسان.
💐 ماشاءالله صحبت های بالا را به عمل برسان. ان شاءالله موفق شوی و انشاءالله شیطان که تو را اسیر کرده از دست او نجات یابی.
پیری و جوانی چو شب و روز برآید/
ما شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم/
بر لوح معاصی خط عذری نکشیدیم
پهلوی کبائر حسناتی ننوشتیم/
👆عمل کن به این دو خط شعر
برادرکوچکت، احمدعلی نیری
📚 برگرفته از کتاب عارفانه، اثر گروه شهید هادی.
@nashrhadi