eitaa logo
نشر شهید هادی
19هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
17 فایل
کانال رسمی انتشارات و گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی جهت معرفی آثار و... تبلیغ و تبادل نداریم دفتر نشر جهت خرید کتاب ۰۲۱۳۶۳۰۶۱۹۱ (۹صبح تا ۵عصر) ارتباط با مدیر مجموعه ۰۹۱۲۷۷۶۱۶۴۱ @nashre_hadi
مشاهده در ایتا
دانلود
مرده آن است که نصیبی از حیات طیبه شهدا ندارد... https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔴 با تعجب ديدم كه ثواب حج در نـامـه عمل من ثبت شده! به آقایی که پشت میز نشسته بود (مأمور الهی) با لبخندی از سر تعجب گفتم: حج؟! من اين اواخر مکه رفتم، در سنين نوجوانی کی مكه رفتم که خبر ندارم!؟ 🔹گفت: ثواب حج ثبت شده، برخی اعمال باعث می‌شود كه ثواب چندين حج در نامه عمل شما ثبت شود. مثل اينكه از سر مهربانی به پدر و مادرت نگاه کنی. یا مثلا زيارت با معرفت امام رضا علیه السلام و... 📚 کتاب سه دقیقه در قیامت https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔴 🔹دعاهایی که آینده‌انسان‌را تغییر می‌دهد! در همان لحظه ای که گذشته ام را دیدم و اعمال من بررسی می‌ شد، دعاهای مادرم را دیدم که در سرنوشت من بسیار تاثیرگذار بود. بارها گناه یا خطایی از من سرزده بود که با دعای مادرم پاک شده و بی حساب شده بودم و یا هرجا قرار بود بلا یا عقوبتی بر من وارد شود، با دعای مادرم برطرف شده بود. یعنی مقام مادر این گونه است. هریک از دعاهای یک مادر این قدرت را دارد تا آینده انسان را کاملا تغییر دهد... 📚 کتاب شنود اثر گروه شهید هادی https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
رده سنی آزاد زنده یاد حسین جهانبخش خاطره زیبایی از یک کشتی آقا ابراهیم دارم که تفاوت روحیات او رو با بقیه نشون میده. می خوام بگم اگه ابراهیم سراغ وزنه برداری می رفت خیلی موفق تر بود، چون حریف در مقابلش نبود و فقط با وزنه در تماس بود، اما توی کشتی... مسابقات کشتی آزاد، رده های سنی و وزن های مشخص دارد، اما یک سری از مسابقات از لحاظ سنی محدودیت ندارد و آزاد است. یعنی یک نوجوان می تواند با یک کشتی گیر چهل ساله کشتی بگیرد. آقا ابراهیم بیست ساله بود که در این مسابقات رده سنی آزاد شرکت کرد و تا فینال بالا رفت و با شخصی به نام عرب کشتی گرفت. حریف آقا ابراهیم حدود سی و هفت هشت سال داشت. قبل از مسابقه آقا ابرام به من گفت: حسین چیکار کنم؟ گفتم هیچی، برو کشتی بگیر. فقط میری رو تشک مواظب باش گند نزنی. ابراهیم رفت روی تشک. زمان مسابقات کشتی در آن سالها دو وقت ۵ دقیقه بود. کاملا مشخص بود که ابراهیم در همان پنج دقیقه اول می تواند کار را تمام کند. بدنش حسابی آماده بود، اما هیچ فنی روی حریفش نزد و فقط بازی بازی کرد. وقت استراحت شد. آمد به طرف من که بادش بزنم. گفتم تو دیگه باد زدن نداری. داری رو تشک با طرف بازی می کنی، این چه جور کشتیه که داری میگیری؟ چرا طرف و ناز و نوازش می کنی؟ تو این همه زحمت کشیدی، سر و صورت داغون شده، خودتو کشوندی تا فینال، این چه جور کشتی گرفتنه آخه؟ ابراهیم گفت: نه، تو نمیدونی، تو نمیفهمی. رفت روی تشک. اینبار هم خیلی شل کشتی گرفت. تازه به طرف راه دارد تا امتیاز بگیره. خلاصه اینقدر شل کشتی گرفت که پنج دقیقه دوم هم تمام شد و کشتی را به اون آقا باخت. من شاکی شدم و رفتم روی سکوها نشستم و طرف ابراهیم نرفتم. حوله رو هم براش پرت کردم و گفتم خودتو خشک کن. چند دقیقه بعد لباس پوشید و پیش من اومد و گفت: برای چی ناراحتی؟ ما با هم خیلی ندار بودیم. چند تا حرف ناجور بهش زدم و گفتم: مرد حسابی، تو مچ یکی رو بگیری دیگه نمیتونه کاری انجام بده. بعد زیر دو خم این بابا رو گرفتی، بلافاصله ولش می کنی و به طرف امتیاز میدی؟ آخه این کشتی بود تو گرفتی؟ دوباره حرفشو تکرار کرد و گفت تو نمیفهمی حسین جون. گفتم تو که میفهمی برام بگو. گفت آخه تو نمیفهمی، بچه هشت ساله طرف اومده کنار تشک با هزار امید داره بابا بابا میکنه. من داشتم کشتی می گرفتم، حواسم هم به این بچه بود. دیدی که وقتی باباش برد چجوری پرید وسط تشک و باباش رو بغل کرد؟ تو اون بچه رو ندیدی و همش منو میدیدی. بعد ادامه داد؛ من که کسی برام نیومده، توی لندهور اومدی که اونم چه ببازم و چه ببرم خیلی برات فرقی نمیکنه، اما واسه اون فرق میکرد جلو بچش ضایع نشه. بعد خندید و گفت: ول کن بابا حسین، این حرفا رو نزن، اینجور بردن که قدرت و شهامت نیست. جالب بود برام که همیشه وقتی نزدیک مسابقات می شد، پای ابراهیم یا کمرش ضرب می خورد و صدمه می دید. یکبار گفتم چرا همیشه وقت مسابقه دست و پا و کمرت مشکل دار میشه؟ در جواب برگشت و گفت حسین، یه چیزی بهت بگم، سرش رو جلو آورد و آهسته گفت: بابام راضی نبود من کشتی بگیرم. میگفت هر وقت کسی رو میزنی زمین، چه بخوای و چه نخوای، طرف از دستت دلگیر میشه. بابام میگفت بچه من نباید این کارو بکنه که کسی ازش دلگیر بشه. بهش میگفتم بابا ورزش برد و باخت داره، اما زیر باز نمی ره. این ضرب خوردن هام علتش اینه که بابام خیلی به این کار من راضی نیست. 📙برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم. دوره دوجلدی. https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
❣ 📖 السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی مَنْ فِی الْأَرْضِ وَ السَّمآءَ...✋ 🌱سلام بر تو ای مولایی که با آمدنت حجّت را بر اهل زمین و آسمان تمام می کنی. سلام بر تو و بر روزی که با آمدنت، زمین و آسمان غرق نور می شوند. 📚 بحار الأنوار، ج‏99، ص 117. اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج
عقل و عشق اثر هنرمند : علیرضا کرمی الهام گرفته شده از جملات کتاب فتح خون شهید آوینی برشی از کتاب فتح خون: :: کربلایی که تشنه خون توست و انتظار میکشد تا تو زنجیر خاک از پای اراده ات بگشایی و از خود و دل بستگی هایش هجرت کنی و به کهف حصین لازمان و لامکان ولایت ملحق شوی :: :: عقل میگوید بمان و عشق میگوید برو ... و این هر دو عقل و عشق را خداوند آفرید تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود :: تولید در کارگروه تصویر سازی هیئت هنر
از ازدواج تا هم‌خانگی!.mp3
4.33M
🔶 از ازدواج تا هم‌خانگی! 🔷 پوشش توی نون آینده‌ت اثر میذاره. 📌 برگرفته از جلسات «از حیوانیت تا حیات» @Aminikhaah
🔴 🔹اعمال به این بستگی دارد جوان پشت (مأمور الهی) گفت: وقتي اعمال شما بوی ريا بدهد پيش خدا ارزشی ندارد. كاری كه غير خدا در آن شريک باشد به درد همان شریک می‌خورد. اعمال خالصت را نشان بده تا كار شما سريع حل شود. مگر نشنيده‌ای: اَلاَاعمالُ بِالنیات اعمـال بـه نيت‌ ها بستگی دارد. 📚 سه دقیقه در قیامت https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
*شب جمعه به یاد شهدا* مادر در خواب پسر شهیدش را می‌بیندپسر به او می‌گوید: توی بهشت جام خیلی خوبه...چی می‌خوای برات بفرستم؟ مادر می‌گوید: چیزی نمی‌خوام؛ فقط جلسه قرآن که می‌رم، همه قرآن می‌خونن و من نمی‌تونم بخونم خجالت می‌کشم... می‌دونن من سواد ندارم، بهم میگن همون سوره توحید رو بخون!!🥀 پسر می‌گوید: نماز صبحت رو که خوندی قرآن رو بردار و بخون! .بعد از نماز یاد حرف پسرش می‌افتد! قرآن را بر می‌دارد و شروع می‌کند به خواندن... خبر می‌پیچد! پسر دیگرش، این‌ را به عنوان کرامت شهید، محضر آیت الله نوری همدانی مطرح می‌کند و از ایشان می‌خواهد مادرش را امتحان کنند... حضرت آیت‌الله نوری همدانی نزد مادر شهید می‌روند! قرآنی را به او می‌دهند که بخواند! به راحتی همه جای قرآن را می‌خواند؛ اما بعضی جاها را نه! میفرمایند: «قرآن خودتان رو بردارید و بخوانید!» مادر شهید شروع می‌کند به خواندن از روی قرآن خودش؛ بدون غلط آیت الله نوری با گریه، چادر مادر را می‌بوسند و می‌فرمایند: «جاهایی که نمی‌توانستند بخوانند متن غیر از قرار داده بودیم که امتحانشان کنیم.»✨ شهید 📙شهیدان زنده اند. اثر گروه شهید هادی https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
8.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نکته مهم و قابل تأمل در خصوص وام زیارت اربعین با سود بالا وام می دهند، کاری که شبهه ربا دارد و حرام است، برای زیارت مستحب! لطفاً در همه گروه‌ها اطلاع رسانی گردد. https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️چرا در قیامت حتی اعمال مثبت بی نماز پذیرفته نمیشود⁉️ استاد قرائتی🎤 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
‍ 🔸اخلاق عملی را باید از ابراهیم هادی آموخت. در ارتفاعات کوره موش چهار اسیر گرفتیم و قرار بود بعد از چند روز تحویل پادگان ابوذر بدیم. یک اتاق آهنی در میان حیاط وجود داشت همه پیشنهاد دادن که اسرارا در آنجا نگهداری کنیم. اما ابراهیم آنها را آورد داخل اتاق هر غذایی که میخوردیم بیشترش را به اسرا میداد و میگفت این ها مهمان ما هستند‌. بعد از چند روز برای آنها لباس تهیه کرد و آنها را راهی حمام کرد. بعد از اینکه قرار بود اسرا را تحویل دهیم همه ی آنها به ابراهیم نگاه میکردند و گریه میکردند و التماس میکردند کنار ابراهیم بمانند. 🍃واین است نشانه ی اخلاق و رفتار خوش. https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63