eitaa logo
نشر شهید هادی
22.7هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
2.4هزار ویدیو
21 فایل
تنها کانال رسمی انتشارات و گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی جهت معرفی آثار و... تبلیغ و تبادل نداریم دفتر نشر جهت خرید کتاب ۰۲۱۳۶۳۰۶۱۹۱ (۹صبح تا ۵عصر) ارتباط با مدیر مجموعه ۰۹۱۲۷۷۶۱۶۴۱ @nashre_hadi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در میان خطبه‌اش، شخصی برخواست. عرض کرد: یا امیرالمومنین؛ هر چه انتظار کشیدیم که درباره‌ی خودت و حوادث بعد از رسول‌خدا صحبت کنی، انتظار ما به نتیجه نرسید. آیا وقتش نرسیده به ما بگویی که سکوت و کناره‌گیری‌ات در دوره‌ی خلفای پیشین با دستور رسول خدا بود یا خود شما؟! حضرت فرمود: برای جانشینی آن حضرت شایسته تر از من نبود. اما رسول خدا با من عهدی بسته بود، و من متعهد شده بودم غیر از راه ملایمت، راه دیگری انتخاب نکنم؛ و از اختلاف افکنی و جنگ بپرهیزم. _ در آخر فرمود: اگر من سکوت کرده ام، شما مرا از سخن گفتن معذور بدارید؛ که اگر ضرورتی به سخن گفتن باشد با شما به گفت و گو خواهم نشست. پس درباره آنچه من سخن نمی‌گویم شما هم اصرار نورزید... | الامالی،مجلس۲۶،ص۲۲۳
بنده حوائج یک ساله خود را در ایام فاطمیه می‌گیرم. رهبر معظم انقلاب: برخی گله می‌کنند که چرا با این کسالت جسمی، این قدر برای مراسم وقت می‌گذارید و از اول تا آخر مجلس فاطمیه و روضه را می‌نشینید. اینها نمی‌دانند؛ رزق سال کشور را در شب‌های فاطمیه می‌گیرم. 🥀
✅به حضرت زهرا (س) متوسل شدم و نجات يافتم... نمی‌دانم چه شد! هر قدر تلاش کردم خودم را از شر سیم‌های خاردار خلاص کنم، نتوانستم. وضعیتم لحظه به لحظه بدتر می‌شد. نمی‌دانستم چه بکنم. موانع در حال تکان خوردن و بسیار خطرناک بود،‌ چون توجه دشمن را به سمت من جلب می‌کرد. از همه کس و همه جا ناامید، به ائمه ـ علیهم السلام ـ متوسل شدم. یک لحظه یادم آمد که ایام فاطمیه است. دست دعا و نیازم را به طرف حضرت فاطمه(س) دراز کردم و با تمام وجودم از ایشان خواستم که نجاتم بدهند. گریه کردم. دعا کردم. در همین حال احساس کردم یکی پشت لباسم را گرفت، مرا از لا به لای سیم های خاردار بیرون آورد و در آب اروند حرکت داد. آن حالت را در هشیاری کامل احساس کردم». احمد این ماجرا را برای دوستش تعریف کرد، او را قسم داده بود که تا زنده است، آن را برای کسی بازگو نکند. احمد از مادر سادات شنیده بود که به زودی مهمان ما خواهی بود... 🌷شهید احمدجولاییان🌷 📙برگرفته از کتاب مهر مادر. اثر گروه شهید هادی https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
💠شهید محمد حسین بشیری قبل از تولد محمد حسین خواب بسیار عجیبی دیدم در عالم خواب به امامزاده نرگس خاتون روستا برای زیارت رفتم مشغول زیارت بودم که چشمم به خانمی با چادر مشکی افتاد. صورتش را کاملا پوشانده بود! ایشان به طرف من آمد یک نوزاد را در آغوش من گذاشت و گفت: نوزادی که در راه داری پسر است اسمش را محمد حسین بگذار! چون نام پدرم محمد(ص) من و فرزندم حسین(ع) است. این نوزاد هدیه ما به شماست. مقام و مرتبه بالای فرزندت را بعد از سی و پنج سال خواهی دید. فهمیدم ایشان خانم حضرت فاطمه الزهرا(س) هستند. بعد از اینکه از خواب بیدار شدم. خوابم را برای همسرم تعریف کردم. خیلی خوشحال شد چند روزی از این خواب گذشت، جشن عروسی یکی از اقوام دعوت بودیم وقتی وارد مجلس شدم، بلافاصله بی حال شدم. مدام سرم گیج می رفت نمیتوانستم بنشینم. مجلس را ترک کردم. به طرف منزل حرکت کردم به خانه که رسیدم از بی حالی و سرگیجه ای که داشتم خبری نبود. با خودم گفتم خدایا من چرا اینطوری شدم؟ فردای همان روز موضوع را برای یکی از بزرگان روستا که از سادات بود تعریف کردم ایشان گفتند که بچه شما نظر کرده حضرت زهرا(س) است باید بیشتر حواستان را جمع کنید. خداوند مقام و منزلت خاصی به این بچه میدهد شما نباید در هر مراسمی وارد شوید. بعد از صحبت های سید سعی کردم در دوران بارداری به اعمال و نمازهایم بیشتر دقت کنم تا جایی که امکان دارد مراسماتی که بوی خدا و معنویات ندارد را نروم. 📙برگرفته از کتاب سیدعماد https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
❣️❣️ 📖 السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ الْهُدَاةِ الْمَهْدِیِّینَ...✋ 🌱 سلام بر تو ای فرزند امامان هدایتگر! سلام بر تو و بر روزی که واژه واژه، هدایت را معنی میکنی برای قلب‌های تشنه هدایت... 📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص610. 🤲
🔴 من دیدم که هر چه دیگران را بخشیده‌ام، باعث بخشش گناهان خودم شده و همین مطلب، بار مرا سبک کرده است. 📚 برگرفته از کتاب شنود
در جریان مرور اعمال خود، چنان دچار حسرت شدم که گفتنی نیست. آنچنان فشار روحی را تحمل کردم که اگر در دنیا با چنین مشکلی مواجه می شدم، قطعا جان میدادم. آنجا فهمیدم چرا یکی از اسماء قیامت یوم الحسره است. اما یکی از حسرت های من وجود اسراف بسیار در زندگی ام بود. من فهمیدم که اسراف فقط ضایع کردن نعمت های الهی مانند خوردنی ها و آشامیدنی ها نیست. بدترین نوع اسراف، تلف کردن وقت و عمر بود! روزهایی از جوانی‌ام را دیدم که صبح تا شب به بطالت پای تلویزیون می گذراندم. چقدر از لحظات با ارزش عمر من اینگونه تلف شد و... بعد از این تجربه تلاش می کنم از وقتم حداکثر استفاده را بنمایم و از لحاظ معرفتی خودم را رشد بدهم. تماشای تلویزیون و شبکه های اجتماعی را به حداقل رساندم. 📙نسیمی از ملکوت. تجربه نزدیک به مرگ. اثر گروه شهید هادی https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🌷استاد : همه فرعونيم، فقط‍‌ مصرهاى ما كوچك و بزرگ مى‌شود. من در محدودۀ خانه‌ام، مادر و پدرم، فرزند و عيالم، فرعونى هستم و «أَنَا رَبُّكُمُ‌ الاَعْلى‌» را در آن حد دارم و در اين زمينه قدم برمى‌دارم. 📚 اخبات، ص۹ https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🌱گفتم: «محسن جان! دیر میای بچه‌ها نگرانتن» لبخندی زد و حرف عجیبی زد. حرفی که زبانم را قفل کرد. گفت: «هرچی من بیشتر کار کنم، نتانیاهو کمتر خواب راحت به چشمش میاد؛ پس اجازه بده بیشتر کار کنم». 🔖معنای این حرفش رو زمانی فهمیدم که شهید شد؛ وقتی نتانیاهو توئیت زد و برای یهودیها شنبه خوبی را آرزو کرد از شنبه آرام در اسرائیل گفت؛ از شنبه بعد از محسن فخری زاده (خاطرات همسر شهید) 🌸هفتم آذر سالگرد شهادت دانشمند هسته ای شهید محسن فخری زاده🌸 ‎‎‌‌https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
| عنایت مادر ⚠️ یقین پيدا کردم که در این جنگ ما بر حق هستیم... 💠شهید احمد کاظمی 🌐مسافران برزخ https://eitaa.com/nashrhadii
•°• از وقتی فهمیدم "حضرت زهرا(سلام الله علیها)" به خواب اومده بودن و به فرموده بودن: " ما تو رو دوست داریم " . با خودم میگم ای کاش همه ما یک بودیم.. تا می‌رفتیم تو لیستِ مورد علاقه های "حضرت زهرا(سلام الله علیها)" •°• 📚همراه باشید با تنها کانال گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63