چہ مےفهمیم #شهادت چیست مردم ؟
#شهیـد و همنشینش ڪیست مـردم ؟
تمام جستجومان #حاصلـش این شد:
شهـادت #اتـفاقـے نیست مـردم
#شهدا_گاهی_نگاهی
13.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅انیمیشن زیبایی براساس کتاب سلام بر ابراهیم
📙داستان یدالله
کاری بسیار ارزشمند از دوستان شهدا
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
💌#شھیدانہ
"زرنگی نکن"
بهمسجدنرسیدهبود؛
براینمازبهخانهآمدورفتتویاتاقش.
داشتمیواشکینمازخواندنشراتماشامیکردم.حالتعجیبی داشت.انگارخدادرمقابلش ایستادهبود.
طوریحمدوسورهرامیخواند مثلاینکهخدارامیبیند!ذکرهارادقیقوشمردهادامیکرد.بعدهادر موردنحوهنمازخواندنشازشپرسیدم.
گفت:"اشکالکارمااینهکهبرایهمهوقت میذاریمجزبرایخدا.نمازمونروسریع میخونیموفکرمیکنیمزرنگیکردیم امایادمون میرهاونیکهبهوقتبرکتمیده،فقطخودخداست"
📚کتابمسافرکربلا،صفحه۳۲
#از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
گاهـےبراےازتونوشتنڪممےآورم
باورڪنتمامےاینجملہهابهانـھاست
ڪاشمیتوانستمشڪربودنترا
درجملھجاےدهم...
صدافسوسڪه ڪلماتقاصراست:
#سلامعزیزبرادرم
#سلامعلۍابراهیم
🔸🔷🕌🕋 خبرنگار ژاپنی پرسید:
شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟؟؟
شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمیجنگیم ما برای اسلام میجنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطـــر باشد.
این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستین هایش را بالا زد. چند نفر به زبان های مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا میرود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت #نماز است...
#شهید_علی_اکبر_شیرودی🌷
#از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
📙برگرفته از کتاب برفراز آسمان. خاطرات شهید شیرودی. اثر گروه شهید هادی
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
9.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📙معرفی کتاب شاهرخ
🌺شهید شاهرخ ضرغام از شهدایی است که کمتر کسی فکر می کرد عاقبت به خیر شود. او به جرگه شهدای گمنام پیوست.
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
مثل ابراهیم خالصانه و بی ریا فعالیت می کرد.
سر وصدا نداشت. هرجا می دید کاری زمین مانده عجله می کرد و کار را انجام می داد.
✅اگر می دید جایی یادواره شهداست، خودش را می رساند و مشغول فعالیت می شد.
برای معرفی شهید ابراهیم هادی خیلی زحمت کشید. برای رزمندگان عراقی از ابراهیم و توسل به حضرت زهرا سلام الله می گفت. برای آنها پیشانی بند و چفیه تهیه می کرد.
او جوانان عراقی را با راه و رسم شهدا آشنا نمود و همراه با آنها در عملیات ها حضور داشت تا اینکه در اطراف سامرا به قافله شهدا پیوست.
📙برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش. خاطرات شهید هادی ذوالفقاری
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
هدایت شده از پخش کتاب هادی
4⃣0⃣
📚پسرک فلافل فروش
زندگینامه شهید مدافع حرم هادی ذوالفقاری
📖 اثر گروه شهید هادی
۱۲۰صفحه مصور.
۱۲۰۰۰ تومان
چاپ اول ۱۳۹۴
چاپ۲۳ سال ۹۹ پالتویی
تیراژ ۱۱۵۰۰۰
✅ده کتاب پرفروش نشر🔆
💐از ارادتمندان شهید ابراهیم هادی که در سامرا به شهادت رسید
@pkhadi
13.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📙معرفی کتاب پسرک فلافل فروش.
شهیدی که در دوران حاضر به سبک شهدا زندگی کرد و با شهادت به ملاقات خدا رفت.
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
پس از تصادف روح از بدنم خارج شد. بدنم را به بیمارستان بردند.
در آنجا هیچ کس مرا نمیدید. فقط یک خانم جوان بود که متوجه حضور من شد!
جلوتر آمد و گفت تو به دنیا برمیگردی، اما من نمی توانم.
بعد گفت: من مبلغ ۱۷ هزار تومان به کسی بدهکارم و برای همین اینجا گرفتارم.
✅ گفتم مشکلی نیست. من در خانه این مبلغ را دارم.
به چشم برهم زدنی به منزل ما رفتیم. اما هر چه خواستم پول را از داخل کمد بردارم نشد. دست من از داخل پول عبور می کرد!
در خانه فقط یک بچه یکساله متوجه حضور ما شده بود.
آن خانم جوان ناامید شد و رفت و ساعتی بعد روح به بدن من بازگشت...
📙برگرفته از کتاب تقاص. تجربه نزدیک به مرگ. اثر گروه شهید هادی(به زودی )
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
قرار داد را طوری تنظیم کردم که به ضرر فروشنده و به نفع من تمام میشد.
با این کار یک مغازه توی باز خریدم و ۴۰۰ میلیون به ضرر فروشنده شد. فکر می کردم خیلی زود کردم. بیچاره فروشنده، مجبور شد این ضرر را تحمل کند، حالا آمده ام این طرف و با اینکه کارهای خوب بسیاری داشتم اما گرفتار شدم، تو رو خدا به دادم برس، تو بر می گردی، به پسرم بگو نشان به این نشان که... مشکل مرا حل کن.
تابستان ۹۹ این ماجرا برای من پیش آمد و با شوک پزشکی برگشتم.
به پسر آن پیرمرد ماجرا را گفتم اما توجهی نکرد. با اینکه آن نشانه را فقط خودش میدانست اما...
📙برگرفته از کتاب تقاص، تجربه نزدیک به مرگ. اثر گروه شهید هادی(به زودی)
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63