eitaa logo
نشر شهید هادی
18.9هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
17 فایل
کانال رسمی انتشارات و گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی جهت معرفی آثار و... تبلیغ و تبادل نداریم دفتر نشر جهت خرید کتاب ۰۲۱۳۶۳۰۶۱۹۱ (۹صبح تا ۵عصر) ارتباط با مدیر مجموعه ۰۹۱۲۷۷۶۱۶۴۱ @nashre_hadi
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️چاره همه مشکلات ما توسل به امام زمان(عجل‌الله) است... 🔸خداوند به صورت ویژه محبین به اهل بیت(علیهم‌السلام) را دوست دارد و نسبت به آنها محبت دارد ،باید تصمیم بگیریم که خالص باشیم و اهل خلوص باشیم تا نزد خداوند محبوب‌تر شویم. 🔸امام زمان عجل الله از کسی غافل نیستند هر آنچه انجام می‌دهیم می دانند و می‌بینند چرا که ایشان نماینده خداوند متعال در عالم وجود هستند، توسل به ایشان را نباید فراموش کنیم که چاره حل مشکلات همه ما توسل به امام زمان است! خواندن حدیث کساء پس از نماز امام زمان در شب جمعه و توسل به ایشان و حضرت زهرا سلام الله علیها برای برآورده شدن حاجات و رفع مشکلات بسیار مجرب است. |آیت الله ناصری دولت آبادی رحمة الله علیه| https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
┄═❁๑๑💖๑๑❁═┄ 💎 از آشنایی با تو دانستم در مسیر دلدادگی باید باشی تا امیر شوی. تو دنبال او باش او دنیا و خَلقش را عاشقت می‌کند خالص باش، عزیزت می‌کند 💗 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
تلفن خانه زنگ خورد. بابا بود با صدای خسته.. پرسیدم: كردید؟ گفتند: بچه‌ها برايم در قرارگاه افطار آماده كردند اما نرفتم و در خط ماندم و با رزمنده‌ها سفره انداختيم و نان پنير مختصری خورديم. گفتم: چرا قرارگاه نرفتید؟ گفتند: «مي‌ترسم در غيبتم مظلومی با زبان روزه، اسير و يا شهید شود.» 📙برگرفته از کتاب مالک زمان. خاطرات شهید حاج قاسم سلیمانی. اثر گروه شهید هادی https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فرزند هردو نگاهی نافذ دارند.... هردو انقلاب کردند... هردو دل ها را به حرکت در آوردند... هردو مبنای عاقبت بخیری هستند... و ما نیازمند به دعای هردو.... سید روح الله در سربازی امام خامنه ای نشان داد رسیدن به رضایت حق تعالی در فرمانبری از اسلام است..... 💐شهید سید روح الله عجمیان 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
داخل کشور عراق دچار مشکل و تجربه نزدیک به مرگ شدم. من در کنار قبرستان متوجه ارواح افراد مختلفی شدم که در آنجا مدفون بودند. یک خانم جوان آنجا دفن شده بود که با یک نگاه مشاهده کردم که روح او در برزخ میهمان امام خمینی است! این خانم در زمان حیات دنیایی خود، بسیار از امام خمینی تعریف می کرد و به آرمان های حضرت امام بسیار اعتقاد داشت. او به دست عوامل حکومت صدام به شهادت رسید اما به خاطر علاقه اش، در برزخ، با ایشان محشور بود. آنجا بود که معنای این حدیث را فهمیدم که به هرچه علاقه داشته باشیم با همان محشور خواهیم شد... 📙برگرفته از کتاب نسیمی از ملکوت. اثر گروه شهید هادی https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
‌‌‌‌‌‌‌┄✦🍀✦༻‌﷽‌༺‌‌‌✦🍀✦┄ سلام امام زمانم 🔅آقا شما بیا ، تدارک اطعام با "بسیج" پرچم زدن به گوشه هر بام با "بسیج" 🔅گرچه پر است دام ، ز بعد ظهورتان منحل نمودن خطر دام ، با "بسیج" 🔅کرب و بلا مجال شما با سران کفر یکسر نمودن خطر شام ، با "بسیج" 🔅گرچه شهید راه تو عیسی بن مریم است آقا...! قبور "قطعه گمنام" با "بسیج" 🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ 🇮🇷هفته یادآور خاطرات رشادت های رزمندگان اسلام بر امت شهید پرور ایران و بسیجیان منتظر عجل الله مبارک باد. https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔰 پنج توصیه حاج قاسم خطاب به بسیجیان 🖋 برادران و عزیزان بسیجیم سلام علیکم خداوند شما را برای خدمت به اسلام حفظ بفرماید. ✅ عزیزانم اولا بزرگترین امانت سپرده شده به ما جمهوری اسلامی است که امام عارفمان فرمود: حفظ آن از اوجب واجبات است در حفظ این امانت از هر کوششی دریغ نفرمائید. ✅ ثانیا؛ به حلال خداوند وحرام آن توجه خاص خاص بفرمائید. ✅ ثالثا؛ پدر و مادرتان را آنچنان بزرگ بشمارید که شایسته آن باشد که خداوند وائمه معصومین توصیه فرموده‌اند. ✅ رابعا؛ دوستی ورفاقت ارزش بزرگی است اما مهم این است که با چه کسی رفاقت و برای چه راهی می‌کنید. ✅ خامساً؛ نماز شب نماز شب نماز شب کلید تمام عزت‌هاست. برادرتان قاسم «انتشار به مناسبت هفته بسیج» https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
~🕊 🌴✨ هیچ وقت ندیدم که ابراهیم، به دنبال لذت شخصی خودش باشد. لذت برای او تعریف دیگری داشت. اگر دل کسی را شاد می‌کرد، خودش بیشتر لذت می‌برد. اگر پولی دستش می‌رسید سعی می‌کرد به دیگران کمک کند. خودش به کمترین‌ها قانع بود، اما تا می‌توانست به دیگران کمک می‌کرد. ♥️ 📗سلام بر ابراهیم ؛ جلد دوم ، ص ۳۲ 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
"شنــــود" با ناامیدی از خودم و اعمالم، از محاسبه دست کشیدم. چقدر عمرم را مفت باخته بودم. چه کارهای بزرگی که با سختی و با تلاش شبانه روزی انجام داده بودم اما کمی توقع تشویق از طرف مافوق و یا دیده شدن از سوی مردم، یا حس غرور و منیت که من این کار را انجام داده ام، تمام آن ها را پوچ کرده بود. در آن لحظات و در حضور ملک المومت تنها از خدا خواستم مرا برگرداند تا بتو‌انم کار هایم را با نیت الهی انجام دم. مانند کسی که نفس خود را برای دقایقی زیر آب حبس کرده باشد و یکباره به سطح آب بیاید، یکدفعه دادم زدم و با صدای بلند نفس کشیدم. نگاهی به اطراف کردم و با چشمم دنبال حضرت ملکوت الموت می گشتم. ناگهان سرم را به سمت همسرم بردم و گفتم: الان عزرائیل اینجا بود و وارد اتاق کناری شد. صدای ناله و شیون از اتاق بغل بلند شد. برانکاردی همراه یک مرده از آن بیرون آورده شد، همسرم گفت: تو از کجا می دانستی؟!.... این روایت زیبا از تجربه نزدیک به مرگ را در کتاب مطالعه کنید. 📗تصویر بالا نسخه عربی کتاب شنود. با همکاری انتشارات دار الحضاره لبنان 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🍀اوایل انقلاب بود. ابراهیم در کمیته مشغول فعالیت بود. حیطه فعالیت کمیته ها بسیار گسترده بود. مردم در بیشتر مشکلات به کمیته ها مراجعه می‌کردند. 🌱رفتم به کمیته ای که ابراهیم در آنجا مشغول بود. چند اتاق کنار هم بود. در هر اتاق یک میز قرار داشت و یکی از نیروهای کمیته پشت میز جوابگوی مردم بود. 🌴وارد اتاق ابراهیم شدم. برخلاف دیگر اتاقها میز کار پشت سرش بود و صندلی جلوی میز قرار داشت!! صندلی مراجعین هم جلوی صندلی ابراهیم بود. پرسیدم اینجا چرا فرق داره؟ 🌿گفت: پشت میز که نشستم احساس غرور بهم دست داد. گفتم اینطوری از مردم دور میشم. برا همین صندلی خودم را آوردم اینطرف تا به مردم نزدیکتر باشم. 📚برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم2 https://eitaa.com/joinchat/1500184576C4a4b519be8
💠شهید جلال افشار 🔸«صدای آهنگ مبتذلی که راننده اتوبوس گذاشته بود، جلال را آزار می‌داد. با متانت و به آرامی از راننده خواست تا یا نوار را خاموش کند یا صدایش را کمتر کند. راننده با حالت تمسخر گفت: «اگر ناراحتی پیاده شو! » زمستان بود و هوای سرد و بیابان تاریک و خطر حیوانات درنده، اما جلال قصد کرده بود تا وجدان راننده را بیدار کند. 🔹 دوباره رفت نزد راننده و گفت: «اگر صدای نوار را کم نکنی، پیاده می‌شوم. » راننده بی درنگ پا روی پدال ترمز گذاشت و ایستاد. 🔺جلال هم دل به دریای رحمت خدا زد و پیاده شد. اتوبوس هم رفت، اما هنوز دقایقی نگذشته بود که شجاعت و اخلاص جلال، کار خودش را کرد و راننده ایستاد تا جلال را سوار کند. این بار با خوش رویی جلال را تحویل گرفت و نوار را خاموش کرد». 📚پنجاه سال عبادت. اثر گروه شهید هادی https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63