از آقا سید عبدالهادی شیرازی رحمه ا... که واقعاً عالم بزرگی بود، نقل کردهاند که فرمود: در کوچکی بعد از فوت پدرم (میرزای بزرگ) تکفّل خانواده به عهدهی من بود.
ایشان میگوید: پدر مرحومم را دیدم. از من پرسیدند: آقا سید عبدالهادی، حال شما چطور است؟
در جواب گفتم: خوب نیست.
فرمود: به بچهها و اهل خانه سفارش کنید که #نمازشان را اول وقت بخوانند، تنگدستی شما رفع میشود...
📙نسیمی از ملکوت. آیات الهی در تجربه های نزدیک به مرگ.
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
15.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️اعترافوتوصیه مجیدرضا رهنورد
+ اصرار به مجازات سریعتر
📍محتوایی که باید چندین بار دید و بطور مداوم در شبکههای اجتماعی و صداوسیما تکرار شود
✍اگر میخواهید انتهای مسیر جنگ شناختی را درک کنید، این کلیپ را تا انتها ببینید؛ جنگی که دستگاه محاسباتی انسانی را مختل کرده و میتواند از قربانیاناش، زامبیسازی کند...
🤲لعنت خدا بر شیطان و بوقهای سمیاش که در این جنگ شناختی تمامعیار و اتفاق تلخ، دو جوان پاک بسیجی را به مسلخ شهادت و جوان فریبخوردهای را به چوبهی دار کشاند!
به دفتر انتشارات شهید هادی آمدم و برخی کارهای جدید را تهیه کردم. کتاب شیخ عبدالکریم را هم به توصیه فروشنده برداشتم.
صفحات کتاب مثل کتاب سلام بر براهیم حدود ۲۵۰ صفحه بود و دیرتر از بقیه شروع به مطالعه کردم.
دیشب توانستم کتاب زیبای شیخ عبدالکریم بخردیان را به اتمام برسانم.
حکایت مردی که با وجود کم بینایی، کارهای بزرگی انجام می دهد. مردی که لحظه لحظه زندگی اش درس عبرت است. او که انقلاب را در دل جوانان یک شهر ایجاد کرده و خالصانه کارها را پیش می برد. مردی که مظلومانه به دست منافقین به شهادت می رسد.
من بیشتر کتابهای گروه شهید هادی را خوانده ام اما نثر زیبای این کتاب و توضیحات تکمیلی در پاورقی، این کتاب را به یکی از بهترین کتابهای مجموعه شما تبدیل کرده.
حتی اعتقاد دارم بعد از سلام بر ابراهیم، بهترین کتاب مجموعه شماست.
با تشکر از زحمات شما. مصطفی صفار هرندی
پی نوشت. آقا مصطفی هرندی، برادر وزیر اسبق ارشاد و از همرزمان شهید ابراهیم هادی بوده که عنایت خاصی به مجموعه شهید ابراهیم هادی دارند.
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
با چنان اعتقادی راهی جبهه می شد که گویی به سوی خداوند می رود.
یقین داشت از پشت این خاکریزها می توان به خدا رسید و همین طور هم شد.
او پس از یکدوره حضور در جبهه و در نتیجه تلاش ها و مطالعات و زحماتی که کشید، یکباره اوج گرفت و تا ملکوت بالا رفت.
سعید زندی بر باطن عالم راه یافته بود و آنچه دیگران نمی دیدند، به راحتی مشاهده می کرد.
علت این موضوع را رفقایش اینگونه گفتند: بسیار اهل مطالعه بود. وقتش را تلف نمی کرد. نمازشب و نماز اول وقت با توجه او هیچگاه ترک نشد و از بقیه مهم تر، روزانه هزاران ذکر صلوات می فرستاد با این نیت که از خداوند تشکر کند که به ما نعمت اهل بیت را عطا کرده...
📙بابا سعید. اثر گروه شهید هادی.
👆تصویر فوق از لابه لای هزاران تصویر مستند دفاع مقدس توسط دوستان بنیاد حفظ آثار پیدا شد و برای ما ارسال گردید.
💐در شب جمعه شهدا را یاد کنیم تا آنها نیز در نزد ارباب ما را یاد کنند...
📚همراه باشید با تنها کانال گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔵سوال خیلی مهم_مهدوی؟✍#چرا_امام_زمان_نمیآیند؟
🌺 پاسخ مرحوم حضرت آیت الله سید محمد ضیاءآبادی(ره):
♦️در كتابي خواندم، شايد در حدود دويست، سيصد سال قبل، جمعي از صلحا در نجف اشرف جمع بودند. از آدم هاي بسيار خوب و مقدّس. روزي با خودشان گفتند: چرا امام نمي آيد؟ در صورتي كه ما بيش از سيصد و سيزده نفر كه او لازم دارد هستيم.
به اين فكر افتادند كه سرّ تأخير در ظهور را به دست آورند. تصميمشان بر اين شد كه از بين خودشان يك نفر را كه به تأييد همه، خوبترينشان هست، انتخاب كنند و او را بفرستند در مسجد سهله تا اعتكاف كند و از خود امام بخواهد كه سرّ تأخير در ظهور را بيان بفرمايد.
جمعيّت خود را امتحان کردند و با سختی، فردی را كه از همه بهتر و مقدّس تر و زاهد تر بود انتخاب كردند تا به مسجد سهله برود.
او هم رفت و بعد از دو سه روزي برگشت!پرسيدند چه طور شد؟
🔴 گفت: راست مطلب اين كه من وقتي از نجف بيرون رفتم و رو به مسجد سهله راه افتادم با كمال تعجّب ديدم شهري بسيار آباد و خرّم در مقابل من ظاهر شد!
جلو جلو رفتم. پرسيدم: اينجا كجاست؟ گفتند: اين شهر صاحب الزمان است و امام ظهور كرده است.
✨بسيار خوشحال شدم و شتابان به در خانهي امام رفتم. كسي آمد و گفتم: به امام بگو فلاني آمده و اذن ملاقات مي خواهد.
او رفت و برگشت و گفت: آقا مي فرمايند: شما فعلاً خسته اي، از راه رسيدهاي. برو فلان خانه (نشاني دادند) آنجا مرد بزرگي هست.
ما دختر او را براي شما تزويج كرديم. آنجا باش و هر وقت احضار كرديم بيا.
👌من خوشحال شدم. به آن آدرس رفتم و خانه را پيدا كردم. از من خيلي پذيرايي كردند و آن دختر را به اتاق من آوردند، هنوز ننشسته بودم كه درِ اتاق را زدند. گفتم: كيست؟ گفت: مأمور از طرف امام. مي فرمايند: بيا! مي خواهيم قيام كنيم و شما را به جايي بفرستيم...
🔺گفتم: به امام بگو امشب را صبر كنيد.
🔺گفت: فرموده اند: همين الآن بيا.
گفتم: بگو من امشب نميآيم تا اين را گفتم ديدم هيچ خبري نيست. نه شهري هست، نه خانهاي هست و نه عروسي. من هستم و صحراي نجف؛
معلوم شد مكاشفه اي بوده و خواستهاند به ما بفهمانند كه ما هنوز #آمادگي براي آمدن امام زمان(ع) نداريم.
🌕 به راستی خود ما اکنون آمادگی لازم برای آمدن امام زمان را داریم؟؟
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
سلام بر دوستان و فرهیختگان گرامی.
خوشحالیم از اینکه صدها عالم وارسته، نویسندگان و ناشرین و شخصیت های اثرگذار در این کانال عضو بوده و از نظرات خوب خود، ما را بهره مند می کنند.
حتما متوجه شده اید که روزهای جمعه، به جهت حضور در اعمال عبادی و در جمع خانواده، مطلبی در کانال نمی گذاریم، اما حیف بود مطلب بالا در این روز بارگذاری نشود. از تمام دوستان التماس دعا داریم.
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 #امام_زمان ما رو فراموش نمیکنه، این ما هستیم که فراموشش میکنیم...
🎙 حجتالاسلام کاشانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این همه تبلیغات علیه ما وجود داره، ما به چه امیدی #کار_فرهنگی انجام بدیم؟ و چطوری؟
پاسخ قرآن رو ببینید...
🖤#شھیدانہ
✋یه دستش قطع شده بود اما دست بردار جبهه نبود. بهش گفتند: «با یک دست که نمی تونی بجنگی برو عقب.» می گفت: «مگه حضرت ابوالفضل با یک دست نجنگید؟
🔻عملیات والفجر ۴ مسئول محور بود.
حمید باکری بهش مأموریت داده بود گردان حضرت ابوالفضل رو از محاصره دشمن نجات بده با عده ای از نیروهاش رفت به سمت منطقه مأموریت.
لحظه های آخر که قمقمه را آوردن نزدیک لبای خشکش گفته بود:« مگه مولایم امام حسین عليه السلام در لحظه شهادت آب آشامید که من بیاشامم.» شهید که شد هم تشنه لب بود هم بی دست.
🌹#شهید_شاپور_برزگر
📙برگرفته از کتاب راهیان علقمه
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
بزرگترین آرزوی ارشیا ظهور امام زمان عجل الله بود و اینکه جزو ۳۱۳ یار امام باشد.
یکی از مهم ترین دغدغه های ذهنی ارشیا این بود که ان حضرت چه زمانی ظهور میکند و آیا امام از او راضی است یا خیر؟
برای اینکه امام زمان علیه السلام از او راضی باشد تلاش میکرد که هم در درس هم در سایر فعالیت های اجتماعی وظیفه خود را به بهترین نحو انجام دهد
اما عهد هایی که ارشیا با امام زمان عجل الله بسته بود:
شما را در تمام مراحل زندگی چه خوشی و چه بدی یاد کنم و تا میشود گناه نکنم و پیش شما شرمنده نشوم.
در هفته حداقل یک نماز شب و۳۱۳ ختم صلوات و روزانه خواندن دعای عهد و دعای سلامتی امام زمان و سلام بر امام حسین علیه السلام داشته باشم و...
رفیق دهه هشتادی شهید ابراهیم هادی
📙عرش ارشیا. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
•💚•
#شهیدانه
[وقتی دست #جوانان را
در دستِ امامحسیــــن«؏»
قرار دهید ، مشکل آنها حل میشود
و امام بامهربانی بھ آنها نگاه میکند.]
-شهیدابراهیمهادی✨
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
💌 #کــلامشهـــید
✍ به راستـی اگر خداوند . .
گریه را به انسان نبخشیده بود،
هیچ چیز نمۍتوانست کدورتـی را که..
با گناه بر آیینهۍ فطرتش مۍنشیند پاك کند.
#شهید_سید_مرتضے_آوینے... 🌷🕊
در جریان بیماری و تجربه نزدیک به من مرگ، مطالب شگفتانگیز بسیاری را متوجه شدم. من خودم را انسان وارسته ای می دانستم و فکر می کردم بهترین جای بهشت قرار می گیرم.
مسئول چند نهاد خیریه بودم. اما نشانم دادند که میل به شهرت، هیچ چیزی برایم باقی نگذاشته.
من مداح اهل بیت بودم. فکر می کردم این کار من با اخلاص است. وقتی مرور اعمالم را دیدم، بسیار ناامید شدم، هیچ کار خالصی برای خدا انجام نداده بودم.
پرسیدم: من این همه مداحی انجام دادم، از این هیئت به اون هیئت و هیچ پولی بابت آن نگرفتم، پس چرا هیچ کدام در نامه عملم نیست!
به من گفته شد: خالص ترین و بهترین جلسه مداحی شما کی بود؟
فکر کردم و گفتم شب آخر ایام فاطمیه در سال گذشته.
آن جلسه را کامل به من نشان دادند. آن شب بعد از مداح اصلی هیئت، با سوز خاصی اشعار را خواندم. بعد از اتمام جلسه، تمام دوستانم می گفتند خیلی عالی بود دیگه فلانی را به عنوان مداح دعوت نمیکنم خود شما برای ما بخوان.
من خیلی از این مطلب خوشحال بودم. هفته های بعد نیز در هیئت تلاش می کردم خودم را اثبات کنم!
📙نسیمی از ملکوت. تجربه نزدیک به مرگ. اثر گروه شهید هادی.
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
سال اول جنگ شنیده بود که برای ساخت سنگرهای محکم برای رزمندگان، به تنه درخت احتیاج دارند. وقتی کمبود چوب را احساس کرد، تمام درختان باغ پدری را برید وبرای رزمندگان فرستاد.
از کسانی بود که در روستاهای مرزی شمال غرب کشور زندگی میکرد اما تمام وقت و همت خود را در راه اسلام و انقلاب نهاد.
سردار شهید حاج قربانعلی ابراهیمی با پایان جنگ ناراحت بود که دوستانش با شهادت رفتند او مانده. اما می گفت در هر جا و هر سنگری هستیم باید به انقلاب خدمت کنیم.
سالها بعد از جنگ مزد زحماتش را گرفت و در درگیری با گروهک های تروریستی به شهادت رسید.
📙سلحشور. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
#یاصاحب_الزمان_عج💚
اي قبله ي نمازگزارانِ آسمان
هجر تو کرده قامتِ اسلام را کمان
خورشید تابه کی به پس ابرها نهان
عجِّل علي ظهورکَ ياصاحب الزمان
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
سلام امام زمانم ✨
#فقط_ده_درصد❗️
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
📝 انسان در دنیا[نهایتا] به ده درصد خواستههای خود میرسد. کمتر کسی پیدا میشود که زندگی بر وفق مراد او باشد. هرگونه عیش و نوش دنیا با هزار تلخی و نیش همراه است. اگر کسی دنیا را اینگونه پذیرفت و شناخت، در برابر ناگواریها و بدیهای همسر و همسایه و… کمتر ناراحت میشود؛ زیرا از دنیا بیش از اینکه خانه بلاست، انتظار نخواهد داشت.
📚 در محضر بهجت، ج۲،
🌹🍃🌹🍃
💎 اگر دو چیز را رعایت بکنی، خدا شهادت را نصیبت می کند
یکی پرتلاش باش و دوم مخلـــص...
این دو تا را درست انجام بدهی، خدا شهادت را هم نصیبت می کند.
#شهیدنویدصفری
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
پدرش آمده بود سر مزارش و گفت: علی جان، همه می آیند سر مزار تو و حاجت می گیرند. من زانوهام درد می کنه و نمی تونم ایستاده نماز بخوانم.
شب آمد به خواب پدر و دستش را به زانوی او کشید. می خواست برود که پدر گفت: کجا، مرا هم ببر.
گفت بعدا
الان با دوستانم داریم می ریم وادی السلام محضر امیر المومنین علیه السلام
📙برای قاتلم. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
💎امام جواد (ع):
الْمُؤمِنُ یَحْتاجُ إلی ثَلاثِ خِصال: تَوْفیق مِنَ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ وَواعِظ مِنْ نَفْسِهِ وَقَبُول مِمَّنْ یَنْصَحُهُ .
مؤمن در هر حال نیازمند به سه خصلت است: توفیق از طرف خداوند متعال.
واعظی از درون خود.
قبول و پذیرش نصیحت از كسی كه او را نصیحت نماید.
📗بحارالأنوار، ج ۷۲ ، ص ۶۵
⚫️ شهادت حضرت جوادالائمه علیه السلام تسلیت باد.
تصویر بالا تابلو جوادالشهید اثر جدید استاد روح الامین
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلامُ عَلی وَلِیِّ اللَّهِ وَ ابْنِ اَوْلِیآئِهِ...
🌱سلام بر تو ای مولایی که همچون پدران پاکت، بر ذره ذره این عالم ولایت داری.
سلام بر تو و بر روزی که زیر پرچم ولایت تو جهان آباد خواهد شد.
📚 بحار الأنوار، ج99، ص 117.
#اللهمعجللولیکالفرج
🌙حلول ماه مبارک #ذی_الحجه
و سالروز ازدواج دُخت نبوت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و پیشوای امامت حضرت علی علیه السلام بر عموم شیعیان تبریک و تهنیت باد.🌺🎉
#پیوند_آسمانی
#ذی_الحجه
امروز به جای تبریکات معمول در مورد ازدواج حضرت علی و حضرت زهرا سلام الله علیها، یکی از خطبه های نهج البلاغه را با هم مرور کنیم
خطبه ۹۹
"اى بندگان خدا، شما را وصيت مى كنم كه اين دنيا را ترك گوييد، كه دنيا شما را ترك خواهد گفت، هر چند، راضى به ترك او نباشيد و جسمتان را كهنه مى كند، هرچند، شما خواستار تازه بودن آن باشيد.
مثل شما و دنيا مثل مسافرانى است كه به راهى مى روند و تا به خود آيند، بينند كه آن را پيموده اند. يا آهنگ رسيدن به نشانه و هدفى كنند و تا ديده بر مى كنند، بينند كه به آن رسيده اند. اى بسا رونده اى كه مى تازد و شتابان مى تازد تا به پايان راه رسد. به چه اميد مى بندد، كسى كه زندگيش به مثابه يك روز است و از آن در نمى گذرد. و همواره كسى در قفاى او افتاده و او را به شتاب مى راند و نگذارد كه درنگ كند. تا اين كه از اين جهانش بركند.
پس در عزّت و افتخار اين جهان با يكديگر رقابت مكنيد و به زيورها و خواسته هاى آن بر خود مباليد و از سختيها و رنجهايش فغان و زارى سر مدهيد، زيرا عزت و افتخارش پايان پذير است و زيور و خواسته اش روى در زوال دارد و سختيها و رنجهايش بر دوام نباشد، هر مدتى در آن به پايان رسد و هر زنده اى بميرد.
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
...یا کار بسیج را زودتر تمام کنید
یا بچه ها را تا نماز صبح نگه دارید!
که نمازشان قضا نشود...
#شهیدابراهیم هادی🌷
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🌿الگوبرداری از شھـــــدا
از سردار شهید همدانی پرسیدند: بعد از بازگشت از سوریه برنامتون چیه⁉️
گفت: «تصمیمی گرفتم که مطمئنم از ۴٠سال مجاهدت بالاتره، بروم یک گوشهای از این مملکت تو یک مسجدی تو یک پایگاه #بسیجی برای بچههای نوجوان و جوان #کارفرهنگی انجام بدم و برای #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آدم تربیت کنم، سرباز تربیت کنم، کاری که تاحدودی #کوتاهی کردیم و آن دنیا باید #جواب_بدیم....!!!
#سلام_ودرود_برشهدا
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
بدانید امروز جسد خون آلود ما فدای راهمان شده است . جسم من راحت آرمیده است ، روح من از شما گریه و شیون نمی خواهد . انتظارم چنین است که سلاح به زمین افتاده ام را بردارید و همیشه از ولایت فقیه و کشور انقلاب اسلامی علیه باطل دفاع کنید و من خدا را شکر می کنم که مرا شامل آیه ی شریفه ۲۰۷ سوره ی بقره کرد : و بعضی از مردم از جان خود در راه رضای خدا در گذرند و خدا با چنین بندگان رئوف و مهربان است » دوستانم ، من سلام شما را به شهدا خواهم رساند ، و از ایثار و از خود گذشتگی شماها برای آنها سخن خواهم گفت و به آنها
می گویم که شما تعهد کرده اید ، تا آخر قطره های خون خود ، نبرد حق علیه باطل و پیروی از اسلام و ولایت را ادامه خواهید داد.
📙پرواز در سحرگاه. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
💠ما با شما هستیم💠
🌸چند روز قبل و صبح روز میلاد حضرت زهراس بود. داشتم توی خیابان راه میرفتم. یکدفعه شخصی مرا صدا کرد و داد زد: مرتضی...
🌱برگشتم و دیدم که ابراهیم هادی است! چشمانم از تعجب گرد شد. دویدم و او را در آغوش گرفتم. نمی دانید چه حالی داشتم. بعد از سی و چند سال ابراهیم را می دیدم.
گفتم: کجایی داش ابرام!؟
🌺دستم را گرفت و با هم وارد یک باغ شدیم. چشمانم به اطراف مات و مبهوت شده بود. تمام باغ پر از گل های محمدی و رُز بود. بوی عطر عجیبی همه جا به مشام میرسید. رود بسیار زیبایی وسط باغ بود. اینقدر این باغ زیبا بود که نمیتوانم با هیچیک از باغهایی که در دنیاست مقایسه کنم....
🍃دستم در دست ابراهیم بود. در گوشه ای از باغ جلوی یک قصر نشستیم. گفتم: داش ابرام این باغ و قصر و... چند خریدی؟ گفت: مرتضی جون اینجا رو همینطوری به من هدیه دادند.
🌹بعد ادامه داد: راستی، فهمیدی ازدواج کردم. اینجا همینطوری به من زن دادند! بعد خانمش را صدا زد و گفت: خانم بیا، آقامرتضی اومده...
🌿بعد یک خانم با چادر سفید و چهره ای که شبیه نور بود آمد و کنار ابراهیم نشست.
گفتم: راستی آقا ابراهیم، سی ساله ندیدمت. کجایی!؟
گفت: ما با شما هستیم. همیشه شما رو می بینیم و...
بعد ادامه داد: مرتضی ناهار پیش ما بمون.
گفتم: کار دارم باید برم.
ابراهیم مرا بوسید و خداحافظی کردیم و یکباره از خواب پریدم. هنوز گرمی بوسه ابراهیم را بر صورتم حس میکردم.
🌼سحر میلاد مادر سادات حضرت زهراس در آخرین روز سال 95 بود. و من در حسرت فراق ابراهیم. او در چه بهشتی بود؟! من چرا ناهار را نماندم!
📢روایت: مرتضی پارساییان
سلام بر ابراهیم
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
میگفت:
وقتۍعاشقامامزمان(عج)
میشۍدیگههیچگناهۍبهتحالنمیده !
خیلۍراستمیگفت :))
#السلامعلیكیابقیةالله