eitaa logo
نشر شهید هادی
18.9هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
17 فایل
کانال رسمی انتشارات و گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی جهت معرفی آثار و... تبلیغ و تبادل نداریم دفتر نشر جهت خرید کتاب ۰۲۱۳۶۳۰۶۱۹۱ (۹صبح تا ۵عصر) ارتباط با مدیر مجموعه ۰۹۱۲۷۷۶۱۶۴۱ @nashre_hadi
مشاهده در ایتا
دانلود
داود عاشق مولا امیرالمومنین ع بود. روزهای یکشنبه با دوستانش قرار گذاشت که هرجا هستند دور هم جمع شوند. چون یکشنبه روز مولاست. 💐اولین هیئت رزمندگان را در سال 61 به نام محبان المرتضی راه اندازی کرد. او تشابه زیادی به چهره ابراهیم هادی داشت و به دنبال آقا ابراهیم بود، اما... ✅داود حداقل دو بار در دوران دفاع مقدس با عنایت امام عصرعج شفا یافت و... 📙برگرفته از کتاب قرار یکشنبه ها 🌷ایام شهادت اوست، امروز را مهمان آقا داود باشیم.
۲۱ اسفند ۱۴۰۲
💠بخشی از وصیت: بدانید که نه تنها من، بلکه تمام شهدا از کسانی که به هر نحوی و در هر لباسی با این انقلاب و ولایت فقیه مخالفت کنند و یا بی تفاوت باشند و ولی فقیه و امت را در این گرفتاریها و مشکلات تنها بگذارند نخواهیم گذشت. 🌷شهید داود عابدی 📚کتاب قرار یکشنبه ها https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
۲۱ اسفند ۱۴۰۲
🔰وظیفه ما کمک به مردم است. سوار بر موتور به سمت خانه می آمد که من را در نزدیکی منزل در نازی آباد دید. ایستاد و من را سوار کرد. آن ایام به خاطر برخی دوستان پشت کفش خودم را خوابانده بودم. با اینکه کفش من نو بود اما اینطوری راه میرفتم. داود وقتی من را سوار کرد به جای رفتن به سمت خانه به سوی دروازه غار رفت. وارد محله ای شدیم که خانه هایش کوچک و بیشتر هم از حلبی ساخته شده بود. داود من را به داخل برخی خانه ها برد. زندگی افتضاحی داشتند. برخی پسرها هم سن من بودند، اما لباس درستی نداشتند. داود صاحبان آن خانه ها را میشناخت. آنها هم حسابی داود را تحویل گرفتند. بعد داخل خانه ها را به من نشان داد و گفت: داداش، ببین اینها هم سن تو هستند که به نان شب محتاج‌اند. ببین اوضاع زندگی اینها چقدر سخته؟! بعد مکثی کرد و ادامه داد: پدر ما، با این سختی برای من و شما کار میکنه کلی باید سختی بکشه و حرارت جوشکاری و آهنگری رو تحمل کنه تا لقمه حلال برای ما بیاره. سوار موتور شدیم و از آنها خداحافظی کردیم. داود ادامه داد: این ها تو سختی هستند بی انصافیه که ما کفش نو رو از بین ببریم و خرج روی دست خانواده بذاریم. صحبت های داود که تمام شد با تعجب گفتم شما اینها رو می شناختی؟ داود گفت بعضی وقتها که حقوق میگیرم برا اینها وسایل میخرم و براشون میبرم ما وظیفه داریم که به مردم کمک کنیم. شما هم هر زمان وضعیت مالی خوبی پیدا کردی و برای خودت پول درآوردی بیا اینجا و به اینها رسیدگی کن. 📚کتاب قرار یکشنبه ها https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
۲۱ اسفند ۱۴۰۲
🔰آشنا 💠شهید داوود عابدی اولین بار که تصویرش را دیدم مثل خیلی از دوستان شک کردم و گفتم این تصویر شهید ابراهیم هادی نیست؟! پاسخ دوستان ابراهیم منفی بود اما گفتند ما هم روز اول همین اشتباه را کردیم روزی که مراسم ابراهیم هادی در مسجد محمدی برگزار شد یکباره این جوان وارد مسجد شد. نمیدانی چه وضعی پیش آمد! مجلس به هم ریخت برخی میگفتند: ابراهیم زنده شده و..... اینقدر تشابه چهره داشت که همه به اشتباه افتادند. قد و قامت چهره و هیکل حتی رفتارش مثل ابراهیم بود. اسمش داود بود بارها از دوستان در مورد ابراهیم شنیده بود. همه به او میگفتند که یکی هست به نام ابراهیم که تشابه زیادی به چهره او داری ابراهیم مرد بزرگ جبهه هاست تو هم سعی کن مثل او باشی داود به دنبال ابراهیم بود. هر چه تلاش کرد نتوانست او را پیدا کند تا اینکه خبر شهادتش را شنید. راهی محله ابراهیم شد تا در مراسم او شرکت کند. داوود راه و رسم ابراهیم را شناخت و قدم در مسیر او نهاد. هر چند که خودش از خانواده ای اصیل و مذهبی بود و با معنویات از کودکی همراه بود. داود مانند ابراهیم ویژگی‌هایی داشت که او را در کانون توجهات قرار میداد او نغمه ی داودی داشت. مداح بود و ذاکر با اخلاص اهل بیت به حساب می آمد. هیئت محبان المرتضى(ع) یادگار اوست. ورزشکار بود و اهل ورزش باستانی همین ورزش باعث میشد که خیلی از جوان ترها جذبش شوند. چهره ای بسیار ملکوتی و قدرت فرماندهی و مدیریت جمعی داشت. از طرفی بسیار شاد و بذله گو به حساب می آمد، هیچ کس از همراهی با داود خسته نمیشد در کنار او بودن باعث میشد. 📚کتاب قرار یکشنبه ها
۲۱ اسفند ۱۴۰۲
⭕️ارسالی مخاطب؛ 🔰بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضاى «ستاد احیاى امر به معروف و نهى از منکر» 🔹حالا شما نگاه کنید، ببینید سلطه‌ی اشرار کجاست؟ شما بگویید به جوراب نازک! نه آقا! شما به جوراب نازک چه‌کار دارید؟ جوراب نازک را بپوشد؛ این‌قدر اهمیت ندارد. اما اگر دیدید روی جوراب عکس «مایکل جکسون» را زده، باید او را دنبال کنید. آن یک چیز است، این چیز دیگر است. زلفش بیرون است، باشد. هزار گونه خطا می‌کنند، این هم یک گناه صغیره است. موی سر بیرون بودن، گناه کبیره که نیست! از غیبت و دروغ که بالاتر نیست! از رشوه گرفتن و خوردن که بالاتر نیست! اما چنانچه دیدید یک نفر با همین حالت به اداره می‌آید و جلو آخوند اداره هم سرش را بالا می‌گیرد و راه می‌رود؛ این می‌شود گناه کبیره. یعنی این، در جهت تسلّط اشرار است. 1372/03/31
۲۱ اسفند ۱۴۰۲
13.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۹ توصیه فوق العاده برای مهمانانِ ویژه ماه خدا از مرحوم آیت الله کشمیری پیشاپیش فرا رسیدن ماه میهمانی خدا مبارک 💐
۲۱ اسفند ۱۴۰۲
💠شهادت داوود عابدی خیلی دوست داشت مثل حضرت زهرا سلام الله علیها شهید بشود همیشه این را می گفت. صبح روز عملیات بدر در مسیری که دوشگاهای دشمن بدجوری شلیک می کردند، داوود را دیدم که چهار زانو روی زمین نشسته و چشم های مشکی اش همچنان زیبا می نمود. چفیه سفیدی به دور کمر بسته بود.جلو که رفتم دیدم گلوله ای از پهلوی چپ او وارد و از پهلوی راستش خارج شده. خون داشت بیرون می‌زد اما داوود خونسرد نشسته بود. انگشتان دست هایش را در هم پیچید بود و فشاری داد. خیلی به خودش فشار می آورد در سان حال نشسته با صدایی گرفته و سخت زمزمه ای به گوشم رسید، داوود بود که می خواند: ذکر دل بود یا علی مدد بی حد و عدد یا علی مدد این را که به پایان رساند، آرام با صورت بر زمین افتاد و به شهادت رسید. همان گونه که خودش دوست داشت با عشق به حضرت زهرا سلام الله عليها و حضرت علی علیه السلام. 📚کتاب قرار یکشنبه ها
۲۱ اسفند ۱۴۰۲
روزی داود دست من رو گرفت و گفت بیا بریم تو بیابون. می خوام با هم راه بریم! بلند شدم و حرکت کردیم کمی که از رفقا دور شدیم، داود پوتینش رو در آورد و پای برهنه ادامه داد! من هم به تأسی از داود پوتین رو در آوردم و راه افتادم. داود شروع کرد به ذکر یا علی(ع) گفتن. همینطور ذکر می گفت و حال درونیش تغییر میکرد. آنقدر رفتیم که از نیروها حسابی دور شدیم. به جایی توی بیابون نشستیم داود گفت یه کم من میخونم تو گریه کن یه کم تو بخون من گریه کنم. عجب مجلس باصفا و بی ریایی تشکیل شد. پاهای ما درد گرفته بود. روی سنگلاخ راه رفته بودیم مصیبت های اهل بیت ام کمی برای ما مجسم شده بود. خوب یادم هست که عصر روز یکشنبه بود. دوتایی خوندیم و صفا کردیم نگو که داود از قبل همه این کارها رو تو ذهن گذرونده و انتخاب کرده. وقتی هیئت دو نفره ما تمام شد آماده برگشت شدیم. همین که راه افتادیم داود گفت این شد اولین جلسه هیئت محبان المرتضى(ع) بعد ادامه داد و بحث روز یکشنبه را مطرح نمود. داود گفت: روزهای هفته در بین معصومین تقسیم شده. یعنی روایت داریم که هر روز مهمان یک یا چند نفر از معصومین هستیم. مثلاً جمعه متعلق به امام زمان (عج) و شنبه متعلق به رسول خداست. روز یکشنبه هم اختصاص به آقا امیر المؤمنین(ع) و حضرت صديقه(س) دارد. من یکشنبه ها رو دوست دارم چون روز مولا علی است. بعد دستش را جلو آورد و گفت: قول بده که هر کدام ما زنده ماند پرچم این هیئت که به نام مولا علی(ع) در روزهای یکشنبه است را بالا نگه دارد. 📚کتاب قرار یکشنبه ها
۲۱ اسفند ۱۴۰۲
11.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶تو برو در خانه ی خدا اگه راه برات باز نشد از توی این لجنزارها خدا بیرونت نیاورد .... ❇️این خیلی فرصت خوبیه ... ❤️در های رحمت خدا باز.... 🎙 آیت الله ممدوحی (رحمه‌الله علیه ) @mamduhi_ir
۲۲ اسفند ۱۴۰۲
5.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺هر که دارد سر سودای خدا بسم الله ❤️حلول ماه مبارک رمضان مبارکباد❤️
۲۲ اسفند ۱۴۰۲
5.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی حاج آقای قرائتی از رهبری اجازه میگیره دقایقی کنارش نکاتی رو به طلاب سر درس بگه، واکنش آقا😁 ❗️ واقعا چقدر قرآن بین ما غریبه!؟ https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
۲۲ اسفند ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥وقتی شب هزار شب میشه ؟🧐 🎥آخرش چه مثال جالبی زد😍 ⏰یک دقیقه و ۳ ثانیه ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
۲۲ اسفند ۱۴۰۲