سلام بر دوستان آقا ابراهیم
بعد از زحمات شما و حل مشکل جوان اهل شمال کشور، یک بنده خدا از اعضای کانال، فردی را معرفی کردند از استان چارمحال، خانواده سادات و مومن که پدر و مادر خانواده سال قبل از دنیا رفتن و یک برادر بزرگتر متاهل با همسر و فرزند و سه خواهر در منزل مانده، ایشان به دلیل برخی مشکلات جسمی نمی تواند کار سنگین انجام دهد و چون قدرت پرداخت اجاره نداشتند، از منزل بیرونشان کردن.
این خانواده مدتی در منزل عمو بودند. او هم منزل کوچک و شدید گرفتار است.
الان این آقا کار ساده ای پیدا کرده و تنها مشکل این خانواده سادات، پول پیش منزل است.
دیروز با بنگاه های آن منطقه صحبت کردم. یک خانه مناسب به قیمت ۱۰۰ میلیون تومن رهن و یک میلیون اجاره تهیه شد. این بنده خدا اجاره را خودش پرداخت می کند.
ما طی ده روز گذشته از روحانی محل و بچه های بسیج آن منطقه پیگیری کردیم و همگی تاییدش کردند.
اگر کسی سهم سادات دارد خبر بدهد. سی میلیون تامین شده. خدا خیرتان بدهد
👆بابت پیام بالا باید عرض کنم که اصلا علاقه به بیان چنین مطالبی نداریم. به خیلی از کانال ها که هر شب شماره کارت می گذارند انتقاد می کنم که این کار نباید لوث شود. بعضی از مراجعات که با مبالغ کم قابل حل باشد، با کمک دوستان آقا ابراهیم حل میکنیم و دیگر مطرح نمیکنیم
اما باید گفت بیش از ۷۰۰ آیه قرآن در مورد انفاق است، در جایی از قرآن آمده که با ترک انفاق، خود را به هلاکت نیاندازید و...
اگر خدا لطف کند برای اول ماه صفر، این خانواده که از سادات موسوی هستند، سر و سامان بگیرند.
دختر بزرگ این خانواده مدتهاست عقد کرده و به خاطر جهیزیه در خانه مانده بود که با کمک کمیته امداد و برخی دوستان حل شد.
نمی دانید وقتی قول دادم که به زودی خانه برایتان رهن می کنیم, چقدر این اولاد حضرت زهرا سلام الله خوشحال شدند.
6037991341402224
دستبوسی امام زمان...
یک بار با احمد آقا و بچههای مسجد امین الدوله به زیارت قم جمکران رفتیم در مسجد جمکران، پس از اقامه نماز به سمت اتوبوس برگشتیم
ایشان هم مثل ما برگشت. راننده گفت اگر میخواهید سوهان بخرید یا ... یک ساعت دیگر وقت دارید.
ما هم راه افتادیم به سمت مغازهها، یک دفعه دیدم احمد آقا به سمت بیابان شروع به حرکت کرد.
به یکی از رفقا گفتم به نظرت احمد آقا کجا میرود؟ دنبالش راه افتادیم آهسته شروع به تعقیب او کردیم.
مسجد آن زمان مثل حالا نبود حیاط کوچک و تاریک داشت.
احمد از پشت مسجد به سمت جایی رفت که خیلی تاریک بود ما هم به دنبالش رفتیم
هیچ سر و صدایی نمیآمد، یک دفعه احمد آقا برگشت و از دور گفت چرا دنبال من میآیی؟
جا خوردم گفتم شما پشت سرت رو میبینی؟ چطور متوجه ما شدی؟ احمد آقا گفت کار خوبی نکردید برگردید.
گفتیم نمیشه. ما با شما رفیقیم هرجا بری ما هم میآییم.
در ثانی اینجا خطرناکه یک وقت کسی چیزی، حیوانی به شما حمله میکنه
گفت خواهش میکنم برگردید ما هم گفتیم تا نگی کجا میری ما برنمیگردیم.
سرش را انداخت پایین، بعد نگاهش را به صورت ما انداخت و گفت طاقتش را داری؟میتونید با من بیایید؟
ما هم که از احوالات احمد آقا بیخبر بودیم گفتیم طاقت چی را مگر کجا میخوای بری؟
نفسی کشید و گفت دارم میرم دستبوسی مولا.
تا این حرف را زد زانوهای ما شل شد بدنم لرزید ترسیده بودیم. احمد این را گفت و برگشت و به راهش ادامه داد. همینطور که از ما دور شد گفت:
اگر دوست دارید بیایید بسم الله.
📙کتاب عارفانه زندگینامه و خاطرات عارف شهید احمدعلی نیری
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
🔲شهادت حضرت علی بن حسین امام زین العابدین علیهالسلام تسلیت باد.
قطره قطره اشکام
یار لحظههامه
همدم چشامه
دونه دونه زخمام
یادگاره شامه
عمریه باهامه...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در عالم رازی است که جز به بهای خون فاش نمی شود...
کتاب شنود اثر نشر ابراهیم هادی را خواندید ؟
اگر که نه یادتان می آید؟
ابتدای جنگ یمن هم اجتماع بود
اما اتحاد نه..
شهادت یعنی ذکر
خون شهید جاری هست و خدا می داند که شهدا زنده اند و در عوالم رَوحانی بعد از شهادت حاج قاسم
این شُهدا بیشتر در تکاپوی مقدمه ظهور حضرت ولی عصر هستند و دستشان بازتر است
و اعتقاد به این مطلب یعنی ایمان به غیب ، ما شیعه مذهبیم و به رجعت معتقد
بگو یا حسین
Yedelbahossain
به مناسبت شهادت مهمان ما
اسماعیل هنیه
➖➖➖🔻➖➖ ➖
🎥 بخشی از سخنرانی شهید اسماعیل هنیه در مراسم تشییع شهید قاسم سلیمانی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔴 دسیسه های ابلیس از زبان تجربهگران نزدیک به مرگ...
یکی از تجربهگران مرگ میگفت: من در مرور زندگیام روزهایی را دیدم که کسی مرا وسوسه میکرد تا وارد جمعی شوم که مشغول گناه هستند! البته وسوسه های او زمانی اثر گذار بود که من علاقه به گناه را نشان داده باشم. او در ادامه میگفت: وقتی در جمع مشغول صحبت بودم حس میکردم که شیطان مرا وسوسه میکند تا لطیفهها و جوکهایی تعریف کنم که در بیان آن افراد و قومیتهای مختلف مورد تمسخر واقع میشدند. لطیفه هایی که با بیان آن گناه کبیره برای ما ثبت میشد.
فرد دیگری از تجربهگران میگفت: حدیث معروفی هست که شیطان می گوید: در سه مکان همنشین شما هستم یکی در زمان #خشم و عصبانیت یکی در زمانی که شخص دیگری را #قضاوت میکنیم و دیگری زمانی که با یک نفر #نامحرم در خلوت هستیم. (مستدرکالوسائل ، حدیث۱۶۶۷) من این حدیث را به طور کامل حس کردم.
در این زمینه نکته مهمی را یکی از تجربهگران بیان کرد. او گفت: من فهمیدم تسلط شیطان در مواردی است که ما به آنها #علاقه داریم. اگر عشق و محبت ما به اموری از مسائل دنیا نباشد، شیطان نمیتواند ما را درگیر آن مورد و آن گناه نماید. مثلاً وقتی شخصی عاشق پول است شیطان در همین مسیر با او همراه میشود. وقتی کسی عاشق مطرح شدن است شیطان را در کنار خود میبیند. یا وقتی عاشق ارتباط با جنس مخالف است شيطان هم این مطلب را برای او زینت می دهد. لذا باید مراقب باشیم و تلاش کنیم به امور دنیایی وابستگی پیدا نکنیم و بدانیم اینها برای همین دنیای زودگذر است. خداوند در قرآن میفرماید: آنها که ایمان آورده و بر خدا توکل نمایند (شیطان) بر آنها تسلطی ندارد. اما به درستی که تسلط شیطان بر کسانی است که از او تبعیت می کنند. (نحل ۹۹ و ۱۰۰)
📘نسیمی از ملکوت. پنجاه حکایت از آیات الهی در تجربه های نزدیک به مرگ
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
#سوال_مهم
وقتی میشود در قلب پایتخت، آنهم در امنیتی ترین روزهای ایران یک شخصیت مهم را براحتی ترور کرد!
چرا نشود در آسمان مرز با کشور همسایه، آنهم در یک بالگرد نه چندان مناسب، رئیس جمهور کشور را به شهادت رساند؟
پ.ن: داغ ابراهیم با شهادت اسماعیل تازه شد. مرگ بر اسرائیل و هم پیمانان خارجی و داخلی اش.
#اسماعیل_هنیه
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
باورکردنی نیست
سال ۲۰۱۹ سازمان بهداشت جهانی ایران را نهمین کشور مصرف کننده دائمی مشروبات الکلی معرفی کرد!!!!
و هیچ نهادی در ایران این خبر را تکذیب نکرد!
هر چند در ایران، آمار رسمی از مصرف این نجاست در دسترس نیست اما این مطلب خیلی قابل تامل است.
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
در بین دوستان و بچه محل های ما، یک پسر بود که عاشق شده بود و خیلی تلاش داشت تا با آن دختر ازدواج کند.
این دو آنقدر عاشق هم بودند که وقتی رفقای ما میخواستند مثالی از عشق بزنند، همین پسر و دختر را میگفتند.
چند سالی گذشت و عشق این دو بر سر زبانها افتاد. تا اینکه شرایط مهیا شد، خواستگاری و مراسم عقد برگزار شد.
مدتی بعد خانهای تهیه کرد.
همه خوشحال بودند که این دو بالاخره به هم رسیدند.
هم پسر خیلی خوب بود و هم دختر. یادمه رفقا همگی کمک کردیم و جهیزیه چیده شد و قرار شد چند شب دیگر، مراسم مختصری برگزار شود و این دو زوج عاشق، پس از سالها زندگی خود را شروع کنند.
درست شب قبل از مراسم، آقای داماد به من زنگ زد و گفت: از فردا زندگی متاهلی من شروع میشود، بیا امشب را با هم و رفقا خوش باشیم، شاید دیگه نتونم با شما شب نشینی داشته باشم.
گفتم من امروز از صبح سر کار بودم، خیلی خستهام ایشالا فردا در مراسم خدمت میرسم.
آن شب خیلی زود خوابیدم، اما ساعت سه نیمه شب گوشی من زنگ خورد. یکی از دوستان مشترک ما بود. گفت خودت را سریع به بیمارستان برسان. با ترس خودم را رساندم.
تازه داماد روی تخت خوابیده بود، اما حالش خوب بود. پاهایش به شدت آسیب دیده بود. از رفقا پرسیدم چی شده؟
گفتند دور هم جمع بودیم که یکی از رفقا چند بطری مشروب آورد و خوردیم. بعد هم که حساب گرم شدیم زدیم بیرون.
همه سوار یک ماشین و با سرعت توی اتوبان میرفتیم که کنترل ماشین از دست راننده در میاد و میخورن به گاردریل و گاردریل ماشین رو میشکافه میاد داخل و پای رفیق عاشق ما رو داغون میکنه، شکر خدا بقیه سالم میمونند اما پاهای داماد، به خاطر شدت آسیب دیدگی، چاره ای جز قطع شدن ندارد!
آماده انتقال به اتاق عمل بود که دکتر آمد. به محض اینکه فهمید بیمار او مست است، تمام داروها را متوقف کرد وگفت این داروها با الکل تداخل دارویی دارد و نمیشود اقدام کرد. فعلا باید صبر کنیم.
متاسفانه رفیق ما که به شدت درد می کشید به کما رفت...
تلخ ترین لحظه زندگی من صبح روز بعد رقم خورد. داماد عاشق تا صبح فردا بیشتر دوام نیاورد و از دنیا رفت.
هر دو خانواده نابود شدند. همسر جوانش افسردگی گرفت و چند سالی است که در منزل گرفتار است.
📙برگرفته از کتاب در دست اقدام در این زمینه. مشروبات در تجربیات
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
خدا به تمام دوستانی که در کار خیر اقدام می کنند و آنها که آرزوی کمک به مومنین را دارند جزای خیر عطا کند و انشالله مکرر زیارت کربلا را نصیب دوستان نماید.
منزل برای این سید رهن شد و قرار شد امروز و فردا اثاث خود را منتقل کند.
نمی دانید این سید چطور بغض کرده بود و تشکر می کرد. می گفت نمی دانید چه روزهایی را پشت سر گذاشتم. در خواب هم این شرایط را نمی دیدم...
👆
✅در طی دیشب تا الان چیزی حدود ۳۷ میلیون تومان از طرف افراد خیر عضو کانال کمک شد. مبالغی از ده هزار تومان تا ده میلیون تومان.
✅مبلغ سی میلیون قبل از اعلام، از طرف بانیان خیر تهیه شده بود.
یک نفر از دوستان هم ده میلیون سهم سادات فراهم نمود.
✅حدود ۲۳ میلیون تا کل مبلغ کسری داشتیم که قرض گرفته شد تا هرچه سریعتر این اولاد حضرت زهرا سلام الله و خانواده اش از این اوضاع نجات پیدا کنند.