فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲شهادت امام هادی (ع) را به همه شیعیان تسلیت عرض می کنیم 🖤
🌐مسافران برزخ
https://eitaa.com/nashrhadii
🔰نوجوانان و مسجد
بدانید امروز دشمن میترسد که نوجوانان جذب مسجد شوند. آخر میدانید اگر کسی مسجدی شود مانند آهن آبدیده میشود.
شما باید از طریق برخوردهای فرهنگی و اخلاقی خوب، بقیه را جذب کنید تا مرغان کوچک معصوم، به دست افراد پست و از
خدا بی خبر منحرف نشوند.
در اجتماع کار کنید و همانطور که امام عزیز فرموده اند: فرهنگ، یک کارخانه آدم سازی است. شما نیز حزب اللهی تولید کنید، مسجد کارخانه حزب اللهی سازی است.
اگر میخواهید دوستان موفق باشید و آینده اسلام را بیمه کنید فعال باشید و در تمام ابعاد کار کنید.
📙برگرفته از کتاب فرزندان مسجد 🌷شهید محمد رضا عندالله. از مربیان و فعالان فرهنگی مساجد تهران
https://eitaa.com/nashrhadii
این داستان را بخوانید حتما
📌به او میگویند اینقدر وقت برا بچه ها نذار.
بچه ها رو اردو و تفریح نبر!
📚کتب همسفر شهدا
🌐مسافران برزخ
https://eitaa.com/nashrhadii
🔰نان خشک
فرزند یکی از پولدارهای شیراز بود پدرش خیلی او را دوست داشت و هرچه میخواست برایش فراهم بود. اما زندگی ساده و بی آلایش را دوست داشت با بقیه صمیمی بود. برای آنها هزینه میکرد میگفت با پولی که خدا به من داده باید بتوانم گره از کار بنده های خدا باز کنم.
یکبار از جبهه بر میگشتیم برای ناهار جلوی یک رستوران ایستادیم برای همه بهترین غذا را سفارش داد و ما مشغول شدیم. اما خودش نیامد وقتی به دنبالش رفتیم دیدیم که سفره صبحانه را باز کرد و مشغول خوردن نانهای باقیمانده از صبح است میگفت اگر نخوریم اسراف میشود.
💠شهید جلیل ملک پور
📙برگرفته از کتاب میعاد در شلمچه
🌐مسافران برزخ
https://eitaa.com/nashrhadii
🔰کار فرهنگی
بالاترین خدمت به بندگان خدا را در کار فرهنگی می دانست. احمد آقا در مسجد امین الدوله در محله مولوی تهران فعالیت
گسترده فرهنگی داشت.
برای بچه هایی که دنبال کارهای خلاف بودند وقت می گذاشت و از میان آنها بهترین بندگان خدا را تربیت کرد. برای آنها خرج میکرد اردو میگذاشت. با آنها دوست می شد و یکی یکی به سمت مسجد و هیئت می کشاند بسیاری از جوانان خوب آن محل، هدایت خود را مدیون فعالیت های این جوان هستند.
💠شهید احمد علی نیری
📙برگرفته از کتاب عارفانه
🌐مسافران برزخ
https://eitaa.com/nashrhadii
🔰در خدمت خانواده
با اینکه مشغله فراوانی داشت و یکی از بزرگترین رهبران حزب الله لبنان به شمار میرفت اما وقتی وارد خانه میشد تمام مقام و منصب ها و کارها را کنار میگذاشت و مانند پدری که هیچ مشغله ای ندارد در خدمت خانواده بود.
مسائل امنیتی را خوب رعایت میکرد اما در تربیت فرزندانش کم نگذاشت با آنها حرف میزد و رازدارشان بود. برای همین بود که پسرش بعد از پدر ادعای آقازادگی نکرد و
مانند یک رزمنده در دفاع از حرم به شهادت رسید.
💠شهید عماد مغنیه
📙برگرفته از کتاب راز رضوان
🌐مسافران برزخ
https://eitaa.com/nashrhadii
🔰فرزندان بسیار
می گفت این که میگویند دو تا بچه کافیه شعار کافرین و صهیونیست هاست با اینکه به خاطر مخالفت با پهلوی به سیستان تبعید شده بود اما چهار ازدواج انجام داد و بیست و هشت فرزند داشت.
با اینکه دانشمند بزرگی بود اما کشاورزی می کرد و از این طریق زندگی را میگذراند در تربیت فرزندان کم نمی گذاشت. هر شب با خانواده دور هم جمع میشدند و گعده داشتند. بچه ها عاشق پدر بودند. صبح ها همگی بیدار شده و با پدر نماز جماعت می خواندند او انسان های وارسته بسیاری تربیت کرد.
💠 شهید امیر توکل کامبوزیا
📙برگرفته از کتاب کامبوزیا
🌐مسافران برزخ
https://eitaa.com/nashrhadii
🔰امام رضا(ع)
علی عباس از بچگی ارادت عجیبی به امام رضا داشت. اولین باری که با خانواده به مشهد رفتیم جلو رفت و ضریح را در آغوش گرفت من از این بابت خیلی خوشحال بودم. وقتی برگشتیم، پسرم با همه دوستانش درباره ی امام رضا (ع) صحبت می کرد و می گفت من ضریح را در آغوش گرفتم.
علی عباس از کودکی به امام رضا الله ارادت داشت. برای همین از خدا خواسته بود در کنار امام رضا الا به دانشگاه برود. گویی این عشق و علاقه دوطرفه بود. امام رضا(ع) هم نظر و عنایت خاصی به ایشان داشت او توانست در جایی به تحصیل بپردازد که هر روز به زیارت محبوب دل ها برود.
یکی از دوستانش بعدها گفت: در زمان دانشجویی، اتاق خوابگاه علی عباس رو به گنبد امام رضا(ع) بود. او هر شب رو به گنبد، با امام خودش صحبت می کرد و ما هم خوشحال از اینکه علی عباس بالاخره مشغول به تحصیل شد و دیگر فرصتی برای آمدن به جبهه نخواهد داشت. اما زهی خیال باطل
💠شهید علی عباس حسین پور
📙برگرفته از کتاب دلم تنگه براتون
🌐مسافران برزخ
https://eitaa.com/nashrhadii
🔰ورزش
مقام معظم رهبری در توصیف آنچه از یک جوان نمونه در جامعه مورد انتظار است فرمودند:
تحصیل، تهذیب، ورزش
همه ی این سه ویژگی به صورت کامل در وجود علی عباس دیده می شد. در زمینه ی تحصیل که رتبه ی بالای او در مدرسه و در
رشته ی تجربی زبانزد دوستان است.
در زمینه ی تهذیب همه اقرار دارند که علی عباس واقعاً مسافر
ملکوت بود. او هیچ گاه اهل دنیا نشد.
اما در زمینه ی ورزش، علی عباس در دوران ابتدایی مثل دیگر برادرها مشغول فوتبال بود. یادم هست یک روز در حین بازی زمین خورد و زبانش لای دندانهایش گیر کرد و باعث پارگی زبانش شد. همه نگرانش بودیم. دکتر محجوبی ایشان را مداوا کرد و بحمد الله سلامتی اش را به دست آورد. اما از دوره ی راهنمایی و دبیرستان که همزمان با پیروزی انقلاب بود، بنا به توصیه ی مربیان به سراغ دو میدانی رفت و این ورزش را به طور جدی ادامه داد.
ادامه دارد....⬇️
مقاومــت
🔰ورزش مقام معظم رهبری در توصیف آنچه از یک جوان نمونه در جامعه مورد انتظار است فرمودند: تحصیل، تهذی
🔰نفر اول
آقای دیده پور یکی از با سابقه ترین مربی های ورزشی که سرپرست تیم هم بود، خیلی از علی عباس تعریف می کرد. همیشه وقتی به ورزشگاه تختی می رفت ما هم می رفتیم تا
تمرینات و مسابقات برادرمان را ببینیم.
در یکی از مسابقات دومیدانی که شرکت کرده بود، یکی از شرکت کنندگان در مسابقه برای جلوگیری از قهرمان شدن ایشان در حین مسابقه و دور از چشم داور علی عباس را با دست هول می دهد! على عباس مسابقه را ادامه میدهد اما همین امر باعث میشود که برادرم دوم شود با اتمام مسابقه منتظر عکس العملش بودیم. اما او هیچ واکنشی نشان نداد! با اینکه هر دوی آنها می دانستند تقلب شده ولی علی عباس به سمت همان شخص اول رفت و قهرمانی او را تبریک گفت.
نفر اول تا این برخورد را دید سکوت کرد و همین طور به چهره ی علی عباس خیره شد.
بعدها وقتی مربی و داورهای آن مسابقه متوجه این قضیه شدند از حرکت علی عباس خیلی تعجب کردند.
💠شهید علی عباس حسین پور
📙برگرفته از کتاب دلم تنگه براتون
🌐مسافران برزخ
https://eitaa.com/nashrhadii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
آیت اللّٰه تقوایی(ره):
اگر در غرب یا شرق عالم باشید
و بدترین حال را داشته باشید
و از ته قلب امام رضا(؏) را صدا بزنید
به سراغتان می آید و گره گشایی میکنند ..
#امام_رضا_جانم
🌐مسافران برزخ
https://eitaa.com/nashrhadii
من به طور اتفاقی وارد یکی از ادارات دولتی شدم که مردم برای کارهای ساختمانی مراجعه می کردند. من دیدم که در اتاق رئیس اداره هستم.
شاید هم خدا می خواست که من آنجا باشم و علت و ماهیت برخی اتفاقات و تصمیمات مدیران را ببینم، چون بنده هم مدتی کار مدیریتی انجام داده بودم.
من دیدم که یکی از کارمندان وارد اتاق رئیس شد. این رئیس هم شروع به داد زدن کرد چرا این کاری که گفتم را درست انجام ندادی؟ این چه وضعیه درست کردی؟ باید قرار داد شما رو لغو کنم .... بنده خدا این کارمند تلاش خودش را کرده بود، اما بیشتر از این
توان نداشت.
بعد از تهدیدات این رئیس مبنی بر اخراج و تنبه و... این کارمند با ناراحتی و خجالت از اتاق بیرون آمد.
عصر وقتی به خانه رفت با راننده تاکسی بگو مگو کرد.
وارد خانه که شد در جواب همسرش که می خواست با او صحبت کند، داد و بیداد کرد و همان روحیه و اعصاب خشن و افکار منفی را
که رئیس اداره ایجاد کرده بود به همسرش منتقل کرد!
همسرش نیز سر بچه ها داد زد و این زنجیره ادامه یافت. تمام این افکار منفی از سوی رئیس اداره پخش شد و به سرنوشت بسیاری از مردم انتقال یافت و گناه آن در نامه عمل آن رئیس ثبت شد! من دیدم که هیچ کار خوب یا بد هر چند کوچک وجود ندارد
مگر اینکه در سرنوشت ما تأثیر گذار است.
📙برگرفته از کتاب تجربه نزدیک به مرگ شنود
🌐مسافران برزخ
https://eitaa.com/nashrhadii
....نفربعدی یکی از کارکنان پیمانی و خدماتی این مجموعه بود.
او هم وارد شد و با ادب سلام کرد و گفت: جناب رئیس، من چهار ماهه حقوق نگرفتم. به خدا نمی دانم چیکار کنم. از صبح تا عصر اینجا هستم. دیگه کسی رو ندارم ازش قرض بگیرم. مسئول اداره دوباره صدایش را بلند کرد و گفت برو دنبال یک کار دیگه مگه نمیبینی اوضاع چطوره فعلا از پول خبری نیست.
من یکباره با نگاه کردن به چهره ی آن جوان خدماتی، چیزی دیدم که حسابی منقلب شدم آن جوان همان روز به همسرش گفت: پول نیست، از کسی هم نمیتوانم قرض بگیرم. خودت برو یک چیزی برای شام تهیه کن.
زن جوان ساده دل رفت به سراغ سوپری سر محل و گفت میشه یه مقدار تخم مرغ و یک بسته نون بگیرم. ما همین جا ساکن هستیم و سر برج براتون پولش رو میارم میخواهید شناسنامه من رو امانت نگه دارید.
فروشنده بیمار دل هم گفت: با کمال میل، چیزی دیگه نمی خواهید؟ بعد یک بسته پنیر و.... به وسایل آن خانم اضافه کرد و تحویل داد.
روز بعد دوباره این ماجرا تکرار شد. این خانم را با اسم کوچک صدا کرد و یک شوخی با این خانم کرد و هر دو خندیدند. زن جوان هم خوشحال از اینکه چه فروشنده خوبی در محل هست.
مرد هم که در این شرایط چاره ای نداشت، هیچ حرفی نمی زد. روزهای بعد این ماجرای شوخی ها و خرید این زن بیشتر شد.
فروشنده حتی پول دستی هم به این خانم داد، اما...
این ماجرا با بی آبرویی این زن و به فساد کشیده شدنش خاتمه یافت.
اما نکته مهم این بود که من دیدم بودجه خوبی برای پرداخت حقوق نیروهای پیمانی و اضافه کاری کارکنان در آن اداره بود، ولی به خاطر روحیه تجمل گرایی این آقای رئیس با همان بودجه که باید حقوق و اضافه کار پرداخت میشد مبل های جدید خریدند و نمای ساختمان اداره را بازسازی و زیبا کردند برخی مسئولین بالاتر هم این مدیر را تشویق کردند.
من دیدم که برخی کارکنان دیگر هم دچار مشکلات و سختی هایی شدند، حتی زندگی برخی از آنها در معرض نابودی قرار گرفت. تأسف برانگیز این بود که گناه تمام این ها،علاوه بر نامه ی اعمال خود شخص برای این جناب رئیس نیز نوشته شد!
حتی این گناه برای مدیران بالاتری که او را برای این روحیه تجمل گرایی ولو به هر قیمتی تشویق کردند ثبت شد! گویی خدا می خواست مرا هم که مدتی کار مدیریتی انجام داده بودم از باطن برخی مسائل آگاه کند که یک مدیر میتواند با کارهای صحیح بهشت خود را تضمین کند و با یک تصمیم نابجا و هزینه کردن بیت المال بر اساس میل شخصی چه عواقبی برای خود ایجاد نماید.
📙برگرفته از کتاب تجربه نزدیک به مرگ شنود
🌐مسافران برزخ
https://eitaa.com/nashrhadii
مهم❗️
چرا گوش نمیکنین!!!!!
سعی کنید سر به زیر باشید اگر با نامحرم زیاد و بی دلیل صحبت کنید حیا و عفت از بین میرود.
شهید هادی ذوالفقاری
🌐مسافران برزخ
https://eitaa.com/nashrhadii
🔰توبه
فردا صبح رسیدیم مشهد. مستقیم رفتیم حرم. شاهرخ سریع رفت جلو، با آن هیکل همه را کنار زد و خودش را چسباند به ضریح! بعد هم آمد عقب و یک پیرمرد را که نمی توانست جلو برود را بلند کرد و آورد جلوی ضریح. عصرهمان روز از مسافرخانه حرکت کردم به سوی حرم. شاهرخ زودتر از من رفته بود. می خواستم وارد صحن اسماعیل طلائی شوم. یکدفعه دیدم کنار درب ورودی شاهرخ روی زمین نشسته. رو به سمت گنبد. آهسته رفتم و پشت سرش نشستم. شانه هایش مرتب تکان می خورد. حال خوشی پیدا کرده بود.
خیره شده بود به گنبد و داشت با آقا حرف می زد. مرتب می گفت: خدا ، من بد کردم. من غلط کردم، اما می خوام توبه کنم. خدایا منو ببخش! یا امام رضا(ع) به دادم برس. من عمرم رو تباه کردم اشک از چشمان من هم جاری شد. شاهرخ یک ساعتی به همین حالت بود. توی حال خودش بود و با آقا حرف می زد. دو روز بعد برگشتیم تهران، شاهرخ در مشهد واقعاً توبه کرد. همه خلافکاری های گذشته را رها کرد.
📚برگرفته از کتاب شاهرخ
🌐مسافران برزخ
https://eitaa.com/nashrhadii
🔰صدقه
زمانی، یکی از تجار که به مرحوم آیت الله بید آبادی ارادت داشت، سخت مریض شد، مرحوم بید آبادی از او عیادت کردند، در حالی که او از شدت مرض بیهوش شده بود.
آیت الله بید آبادی مریض را در خطر مرگ مشاهده فرمود چون دارائیش زیاد بود به فرزندانش فرمود: چهارده هزار تومان صدقه دهید و بین فقرا تقسیم نمایید تا من شفایش را توسط حضرت حجت(عج) از خدا بخواهم.
با اینکه این مبلغ برای فرزندان آن مریض فراهم بود اما نپذیرفتند!
مرحوم بید آبادی با ناراحتی از خانه آنها بیرون آمد و به کسی که همراه ایشان بود فرمود: اینها بخل کردند و صدقه ندادند اما چون این شخص رفیق ماست و بر ما حقی دارد باید درباره اش دعا کنیم تا خداوند او را شفا بخشد. به اتفاق به منزل می آیند و بعد از نماز مغرب، مرحوم بید آبادی
دست ها را به دعا بلند می کند.
اما در عوض اینکه شفایش را بخواهد عرض می کند: خدایا! او را بیامرز.
رفیق آن مرد می گوید چه شد که شفایش را نخواستید؟ فرمود چون خواستم دعا کنم صدایی شنیدم که فهمیدم آن رفيق ما مرحوم شده پس از تحقیق معلوم شد که در همان ساعت آن شخص مرحوم شده بود.
شهید دستغیب در ادامه نقل این داستان می گوید: جای تأسف است برای کسی که حاضر است مبلغ سنگینی از دارائی خود را در راه هوی و هوس خرج کند ولی حاضر نیست مثل آن بلکه کمتر از آن را در راه خدا صرف نماید و میبیند در بیمارستان مبالغ سنگینی را باید پرداخت کند اما به صدقه اهمیت نمی دهد. در صورتی که اگر در راه خدا صدقه دهد با یقین به اینکه اگر اجل حتمی نباشد، شفا خواهد یافت و اگر اجل حتمی باشد صدقه برای او پاداش اخروی خواهد داشت و مبلغی که داده شده برای عالم آخرتش ذخیره خواهد شد. از حضرت صادق این چنین رسیده معالجه کنید مریض هایتان
را به صدقه دادن» (بحار ج ۳۲ ص (۱۲۳)
📚برگرفته از کتاب نسیمی از ملکوت
🌐مسافران برزخ
https://eitaa.com/nashrhadii
پرسیدند:
فرق کریم با جواد در چیست..؟!
فرمودند:
از شخصِ کریم همین که درخواست کنید
به شما عنایت میکند ولی جواد خود
به دنباݪ سائل میگردد تا به او عطا کند
#یا_جواد_الائمه
🌐مسافران برزخ
https://eitaa.com/nashrhadii
#استوری | کار زشت را تایید نکنید!
امام جواد علیه السلام:
هرکس کار زشتی را تحسین و تایید کند، در عقاب آن شریک است.
#یا_جواد_الائمه
🌐مسافران برزخ
https://eitaa.com/nashrhadii
جوان بود!
پیش امام جواد ع آمد!
درد دل کرد:
حال دلم خوب نیست...
از مردم خسته شده ام...
از تهمت ها و... غیبت ها و...
عاصی شده ام...
بریده ام...به ته خط رسیده ام!
امام فرمودند:
به سمت حسین علیه السلام فرار کن!
شعشعة الحسینیه،جلد۱،صفحه ۵۰
#یا_جواد_الائمه
#حدیث
🌐مسافران برزخ
https://eitaa.com/nashrhadii