بِسمِ رَبِّ الشُهَداءِ وَ الصِّدِیقین شهید احمد بیابانی احمد کمی مکث کرد و ادامه داد: شرمندگی من وقتی بیشتر میشه که تو راه خدا شهید بشم و بدن من را ببرند تهران و توی غسالخانه، مردم بدن من را ببینند. متوجه منظور او نشدم. احمد ادامه داد: مردم اگر پیکر مرا ببینند، من خجالت می کشم. از طرفی مردم نسبت به شهدا و یاران امام خمینی بدگمان می شوند. من روی بدنم پر از جای چاقو و... است. دعا کن هیچ آثاری از آن دوران روی بدنم باقی نماند. گفتم: من که لایق نیستم ولی چشم. حتماً برایت دعا می کنم. احمد در حالی که میرفت به من گفت: انشاء الله عاقبت به خیر بشم. ان شاء الله یه طوری شهید بشم که کسی بدن من رو نبینه. 📙برگرفته از کتاب بامرام 🌐مسافران برزخ https://eitaa.com/nashrhadii

بِــــسْــــم‌ِالله‌الــــرحمــــن‌الــــرَحیم🌱 "صلی الله علیک یا صاحب الزمان💛🌿

💠•|طرح‌امام‌خامنه‌ای|• 🔸آیت الله سید علی خامنه ای هر جا هر ملتی هر گروهی با رژیم صهیونیستی مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرش هستیم و کمکش میکنیم و هیچ ابائی هم از گفتن این حرف نداریم! Ayatollah Seyyed Ali Khamenei Wherever any nation, any group fights and opposes the Zionist regime, we are behind it and help it, and we have no qualms about saying this. I STAND WITH PALESTINE 📲 @KHAKRIZ_MEDIA2

بِسمِ رَبِّ الشُهَداءِ وَ الصِّدِیقین شهید محمدرضا عاشور لحظاتی قبل از شهادت، خانواده وقتی کنارش بودند به آنها گفت: من آرزو داشتم بعد از عملیات والفجر۸ به پابوس امام رضا علیه السلام بروم. بعد با ناامیدی گفت: ولی فکر نکنم این توفیق نصیبم شود. خیلی ناراحتم. خانواده راهی شهرستان شدند تا برای تشییع پیکر شهید آماده شوند. در معراج شهدای تهران، پس از انجام غسل و کفن، بنا به دلایلی پارچه‌ی روی تابوت شهید عاشور، با پارچه‌ی شهیدی از شهدای مشهد عوض میشود. پیکر او به جای سمنان به مشهد میرود. او به آرزوی خود نائل آمد و زائر حرم مطهر امام رضا علیه‌السلام شد. 📙برگرفته از کتاب کبوتران حرم 🌐مسافران برزخ https://eitaa.com/nashrhadii

نمایشگاه کتاب از امروز افتتاح شد 📚غرفه نشر شهید هادی 🌷شبستان مصلی ✅نبش راهروی ۱۹

💎 صدها کتاب در نیم‌ساعت! 🌀 اگر به گمان وقت‌نداشتن، کتاب نمی‌خوانید؛ این پیشنهاد آقا را از دست ندهید 📚 #رفاقت_ماندگار 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_khameni

بِسمِ رَبِّ الشُهَداءِ وَ الصِّدِیقین کتاب؛ مهمان شام شهید سید میلاد مصطفوی چند روز بعد داشتم از یکی از محله های تقریبا فقیر نشین شهر رد می شدم که از دور سیدمیلاد رو دیدم. از در خونه‌ای بیرون اومد و راهش رو گرفت و خیلی سریع رفت! من تعجب کردم!! خدایا سید اینجا چیکار میکنه؟! سریع رفتم در اون خونه، دیدم یه پیرزنی ایستاده و زیرلب داره دعا میکنه. میگفت: جوان انشاءالله خیر از جوانی‌ات ببینی. پرسیدم مادر این جوان کی بود؟! اینجا چیکار میکرد؟ گفت والله نمی شناسمش هر چند مدت یه باری میاد کمکم میکنه، قبض گاز و برق رو پرداخت میکنه، الان هم اومده بود ته قبض ها رو به من بده. یه جعبه شیرینی با این پول ها رو برام آورده بود. تا این حرف ها رو شنیدم تمام بدنم خیس عرق شد. احساس شرم و خجالت از وجودم می بارید که ما کجائیم و سید کجا؟ اینجا بود که راز عاقبت به خیری جوانهایی مثل سید رو تازه فهمیدم.

🔰 نماز روزهای یکشنبه ماه ذی‌قعده 🔸 تاکید پیامبر اعظم (ص) بر اقامه این نماز. ⏰ قرارِ ما یکشنبه هر هفته در این ماه. 🌸 مارو از دعای خیرتون فراموش نکنید. #قرار

امروز برای کار بانکی به یکی از شعب نزدیک منزل رفتم. با تعجب دیدم که شعبه بانک صادرات خیابان آیت الله سعیدی تهران، به نام شعبه شهید ابراهیم هادی نامگذاری شده. خیلی خوشحال شدم. پس از انجام کار بانکی سراغ رئیس شعبه رفتم و گفتم از ابراهیم هادی اطلاعاتی دارید؟ گفت بله، کتاب سلام بر ابراهیم را خوانده ام و روی میز کارم هست، اما کارمندان اینجا اطلاع خاصی از او ندارند‌. گفتم کتاب و پوستر شهید رو تهیه می کنم و براتون میارم. ولی بدانید خوب جایی هستید. کار در مجموعه ای که به نام این شهید است، حتی اگر بانک باشد لذت بخش است. سعی کنید مثل آقا ابراهیم تا می توانید گره از کار مردم باز کنید. https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63