eitaa logo
(نشرخوبیها)سراج شهیدحجة الاسلام حسن جابریان
71 دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
37 فایل
محتوای ویژه
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 معاشرت نیکو با مردم امام علی علیه‌السلام: 🍃 خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ، وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُمْ. 🍃 آن گونه با مردم معاشرت کنيد که اگر بميريد بر مرگ شما اشک بريزند و اگر زنده بمانيد به شما عشق ورزند. 📚 نهج‌البلاغه، حکمت۱۰. 🔶 https://btid.org/fa/photogallery 📎 📎 📎
ابن خلکان در تاریخ خود در شرح حال ابن سینا بزرگ حکیم و دانشمند معروف می نویسد: و کان اذا اشکلت علیه مسالة توضا و قصد المسجد الجامع و دعا الله عز و جل ان یسهلها و یفتح مغلقها له چون ابوعلی سینا مسئله مشکلی برای او پیش می آمد، برمی خواست وضو می ساخت و قصد مسجد جامع شهر را می کرد و نماز می گزارد و خدا را می خواند که آن مشکل را بر وی آسان کند و آن مسئله پوشیده را برویش بگشاید.[1] چنانکه خود بدین نکته اشارت کرده است. هرگاه در مساءله ای متحیر می ماندم، به مسجد می رفتم و نماز می خواندم و به مبداء کل و آفریدگار جهان می نالیدم، باشد که مشکل مرا به من بگشاید و آن سختی را بر من آسان نماید. روز پزشک و بزرگداشت ابن سینا گرامی باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⛔️برای کشتن یک جامعه روشی ساده به کار گیرید: بر فرهنگ آنان تمرکز کنید، ابتدا کتاب را از آنها بگیرید و بعد سرشان را درون رسانه فرو کنید. 👈کارل پوپر صهیونیست :-:-:-:➖••🍀🌹🍀••➖-:-:-: ✅
14.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 پیاده‌روی اربعین معلولان با ربات ایرانی ◼️ توان‌یاب ضایعه نخاعی: لحظه‌ای که ربات را پوشیدم، روی پاهایم ایستادم و اولین قدم‌هایم را بعد از 26 سال، آن هم در مسیر پیاده‌روی اربعین برداشتم، فراموش نمی‌کنم. ◼️ در هر قدم می‌گفتم: یا حسین و گریه می‌کردم و مردم هم که دور ما جمع شده بودند، پابه‌پای من اشک می‌ریختند و با فریادهای یا حسین، همراهی‌ام می‌کردند... https://btid.org//fa/video/257671 📎 📎 📎
🌷💫 امان نامه ✍شیخ عباس قمی در فوائدالرضوی نقل می کند: کاروانی از سرخس آمدند به پابوسی امام رضا علیه السلام. پیرمرد نابینایی با آن کاروان بود، به نام حیدر قلی. آمدندحرم امام زیارت کردند و از مشهد خارج شدند و در منزلی در مشهد اُطراق کردند. به اندازه یک روز راه از مشهد دور شده بودند. 🍂شب جوانها گفتند برویم مقداری سر به سر این حیدر قلی بگذاریم، خسته ایم ، بخندیم و سر گرم بشیم! کاغذهای خالی برداشتند گرفتند جلو و تکان میدادند، بعد به هم می گفتند،تو از این برگه ها گرفتی؟ یکی می گفت: بله حضرت مرحمت کردند، فلانی تو هم گرفتی؟ گفت: بله من هم یکی گرفتم. 🍂حیدر قلی کنجکاو شد و گفت: چی گرفتید؟ گفتند: مگر تو نداری؟ گفت : نه من اصلا خبر ندارم! گفتند : امام رضا علیه السلام برگ سبز دست مردم می داد. گفت : این برگ سبزها چیست؟ 🍂گفتند : امان نامه از آتش جهنم است. ما این را می گذاریم در کفن هایمان قیامت دیگر نمی سوزیم، جهنم نمی رویم چون از امام رضا علیه السلام گرفته ایم. 🍂تا این را گفتند پیرمرد دلش شکست با خود گفت: امام رضا علیه السلام از تو توقع نداشتم، بین کور و بینا فرق بگذاری، حتما من فقیر بودم، کور بودم و از قلم افتادم که به من اعتنایی نکردی! 🍂بلند شد و عصای خود را برداشت، راه افتاد طرف مشهد، گفت: به خودش قسم تا امان نامه را نگیرم به سرخس نمی آیم باید بگیرم. 🍂گفتند: آقا ما شوخی کردیم ما هم نداریم! ولی هرچه کردند آرام نمی گرفت خیال می کرد که آنها برای دلداری به او این را می گویند. 🍂شیخ عباس نقل می کند: هنوز یک ساعت نشده بود که دیدند حیدر قلی دارد می آید یک برگه هم در دستش که با خط نور نوشته شده است «اَمانٌ مِّنَ النار،من ابن رسول الله على بن موسى الرضا» گفتند: این چیست که در دست داری؟ 🍂گفت: همین که یک مقدار از شما در بیابان فاصله گرفتم آقا را دیدم ایشان خودشان به استقبالم آمدند، گفتند حیدر قلی خسته ای برگرد این هم برگه برائت از آتش تو بگذار در کفنت شب اول قبر خودم می آیم پیشت. امام رضا علیه السلام به من هم برگ امان نامه دادند. ان شاءالله خداوند متعال ما را با امان نامه مولا ثامن‌الحجج علیه‌السلام بپذیرد. 📌 📎 📎 ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شماره کارت جهت کمک به برگزاری جلسات قرآن وعترت 6037997143365089 به نام:عربشاهی درصورت واریز لطفا درشخصی یا پیامک اطلاع دهید.متشکرم.