🖤🌹🖤🌹🖤🌹🖤🌹
داستان «سقیفه»
#قسمت : سوم
ناگهان مردی دیگر که سیمای نیکو کاران را داشت از جا برخاست و رو به آن شخص گفت : چه می گویی مردک؟ آیا خود آگاهی که چه حرفی زدی؟ مگر تومسلمان نیستی؟ مگر تو قرآن نخواندی ؟ تو که می گویی قرآن بعد از شما برای ما کافی ست، مگر خداوند در آیات قرآن بارها و بارها متذکر نشده که کلام رسول الله جز وحی ، چیز دیگری نیست؟ مگر خدا در قرآنش نفرموده که : بیهوده گویی در ذات پیامبر(ص) نیست ؟ مگر نمی دانی حرف از روی هوی و هوس ،از دهان پیامبر(ص) بیرون نمی آید؟
اگر ادعای مسلمانی داری و قرآن را نیز خوانده ای ،پس باید بدانی آنچه که گفتم جز حقیقت محض نیست، چرا با این کلامت به پیامبر(ص) توهین می کنی؟
در این هنگام ، فرد اول که دید رفیقش در بد مخمصه ای گرفتار شده و دانست اگر کاری نکند ،بی شک آنها رسوا خواهند شد و حرف پیامبر (ص) به کرسی مینشیند و می گویید آنچه را که به او حکم شده و می نویسد آن مطلبی را که نقشه های آنان را نقش بر آب می کند ، پس با اشاره به هوادارانی که در جمع داشت ، همهمه ای به پا کرد که دیگر صدا به صدا نمی رسید.
صدای محزون رسول الله (ص) در صدای یارانی نادان گم شد ، آنها حرمت پیامبر را نگه نداشتند و جمع صحابه هرکس نظر خودش را میداد و شروع به نزاع با یکدیگر نمودند.
پیامبر که از این جمع دنیا طلب دلزده شده بود ، با اشاره ی دستش به علی (ع)، این تنها یار صدیقش، فهماند که جمعیت را از اتاق متفرق کنند.
پیامبر از آن جمع ، خصوصا آن شخص روی برگردانید و امر کرد تا آنجا را ترک کنند و رو به صحابه فرمود: از نزد من برخیزید و دور شوید که سزاوار نیست در محضرمن نزاع و کشمکش کنید.
به امر پیامبر(ص) ،همه ی حضار آنجا را ترک کردند بدون آنکه بدانند که عقوبت بی توجهی به امر پیامبر(ص) و حکم خداوند ، برایشان چه گران تمام می شود و این دین سراسر نور را به چندین فرقه که همه جز یکی شان ،اهل جهنم هستند ، تقسیم می کند.
حال پیامبر(ص) ماند و بهترین یارانش ، پیامبر(ص ) بود و علی (ع) و فاطمه(س) و فرزندانش....
ادامه دارد...
🖊به قلم : ط_حسینی
🖤🌹🖤🌹🖤🌹🖤🌹
🖤🌹🖤🌹🖤🌹🖤🌹
داستان «سقیفه»
#قسمت: چهارم :
به امر پیامبر(ص)، صحابه و کسانی که ادعای مسلمانی می کردند ،متفرق شدند ، فقط سلمان فارسی(ره) و حضرت علی(ع) در کنار پیامبر(ص) بودند.
با خلوت شدن اتاق ، حضرت زهرا (س) داخل شد و چون حال پدر بزرگوارشان را آنچنان دید، بغض راه گلویش را گرفت ،به طوریکه اشک از گونه اش جاری شد.
تمام جان و عشق پیامبر (ص) در پیش چشمش میگریست و این درد ، بسی کشنده تر از بیماریی بود که بر جان رسول الله(ص) افتاده بود.
همگان می دانستند که پیامبر روی دخترش حساس است ، به شادیش شاد و به غمش غمگین می شود.
پیامبر که حال دخترش را چنین دید ، آغوشش را گشود و فرمودند : پاره ی تنم ، میوه ی وجودم ،ای ام ابیهای من ، بیا در کنارم بنشین و بگو چرا گریه می کنی؟
حضرت زهرا (س) کنار پدر قرار گرفت، بوسه ای بر دستان پیامبر زد و فرمود : نسبت به خود و بچه هایم بعد از شما ترس دارم.
رسول الله (ص) درحالیکه اشک از چشمان مبارکش جاری می شد فرمود: فاطمه ام، آیا نمی دانی ما خانواده ای هستیم که خداوند برای ما آخرت را بر دنیا ترجیح داده و فنا را بر همه ی آفریدگان حتمی کرده است؟
بگذار سرّی از اسرار غیب را برایت بازگو کنم تا دلت آرام گیرد.
حضرت زهرا (س) در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود،لبخندی به روی پدر پاشید و آماده ی شنیدن ،چشم به دهان مبارک پدر دوختند.
پیامبر (ص) که لبخند فاطمه(س) ، او را آرام نموده بود ادامه داد: همانا خداوند تبارک و تعالی، توجهی به زمین نمود و مرا از میان اهل زمین انتخاب کرد و به پیامبری برگزید. بار دیگر توجهی بر زمین کرد و شوهر تو را انتخاب کرد و به من دستور داد تا تو را به ازدواج او درآورم و او را برادر و وصی و وزیر و جانشین خود ،میان امت قرار دهم.
دخترم ،ای پاره ی تنم؛ بدان که پدر تو بهترین پیامبران خدا و شوهرت بهترین اوصیا و وزرا است و تو اولین کسی از خانواده من هستی که به من ملحق خواهی شد. پس خداوند برای سومین بار به زمین توجهی کرد و تو و یازده تن از فرزندانت و فرزندان برادرم و شوهرت را انتخاب نمود.
پس مژده باد که تو رئیس و سرور زن های اهل بهشت هستی و فرزندانت (حسن و حسین) سید و آقای اهل بهشتند، بدان که من و برادرم و آن یازده نفر (ع) پیشوایان و جانشینان من تا روز قیامت همه هدایت کننده و هدایت شده ایم.
فاطمه با شنیدن این سخنان چشمانش ازشوق می درخشید و پیامبر(ص) که با دیدن حال میوه ی دلش ،انگار دردی در این عالم ندارد ادامه داد :...
ادامه دارد
🖊به قلم : ط_حسینی
🖤🌹🖤🌹🖤🌹🖤🌹
✨🌹✨
هر چند دیدگان ما
از دیدار روے دلرباے زهرایےات،
محروم است اما قلب هاے شڪستہ ے ما
حضورِ مهربان و امید آفرینت را
احساس مےڪند...تو با دعاے خیرت،
با نوازش هاے مداومِ پدرانہ ات،
با نگاه سبز و بارانےات،با توجہ گرم و
حیات آفرینت،همواره بہ ما امان میدهے
از ما مراقبت مےڪنے و جان پناهمان هستے
شڪر خدا ڪہ در سایہ سار توایم...
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
سلام محبوب قلبم
☀️صبحت بخیر آقاے دو عالم
🆔️https://eitaa.com/kamalibasirat
🔺رئیسی: ۱ میلیون و ۹۰۰ هزار واحد مسکن در حال ساخت است
🔹برخی در ۱۰ روز اول دولت میگفتند از وعدۀ ۴ میلیون مسکن چه خبر! در حالی که هنوز دولت تشکیل نشده بود.
🔹رشد بخش مسکن در سالهای ۹۸، ۹۹ منفی ۱۵ و ۱۳ درصد بود و امروز رشد منفی به رشد مثبت ۳.۲ درصد رسیده. کمبود مسکن در سنواتی که مغفول مانده بود باید جبران شود.
#بجنورد
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🌀 جایگاه مجلس
🔹 مجلس نباید هماهنگ با رئیس جمهور و مطابق با فکر او انتخاب شود، نمایندگان مجلس را باید مردم، با شناختی که دارند انتخاب کنند، تا از برآیند فكر رئیس جمهور و مجلس...بهترین قانون، مناسبترین قانون و مناسبترین تصمیمها بهدست بیاید
🔹 والا اگر قرار بود محور همه چیز رئیس جمهور باشد؛ دیگر بدین ترتیب مجلس و دولت ابزاری هستند در دست رئیس جمهور؛ آیا به راستی قانون اساسی ما یک چنین روشی را خواسته پیشنهاد کند؟ مگر قرار بوده است که ما یک حکومت فردی انتخابی، یک استبداد فردی انتخابی داشته باشیم؟
🔹 در این کشور ما قرار بوده است یک رئیس جمهور داشته باشیم تابع نظریات مجلس در مسائل قانونی.
📘 سخنرانیها و مصاحبههای آیتالله شهید دکتر سیدمحمد حسینی بهشتی، ج۳، ص ۵۲۲ و ۵۲۳
#روز_مجلس
#بجنورد
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
💠 اصلاح درون
🔸 امام علی(علیه السلام):
هر کس درون خود را درست گرداند، خداوند برونش را اصلاح کند
و هرکه رابطه میان خود و خدایش را درست کند،
خداوند رابطه میان او و مردم را سامان دهد.
📚 ثواب الأعمال/ص٢١٦/ح١
✍🏼 برای بهبود روابط با دیگران نیازی نیست که پول زیاد خرج کنیم
یا درباره شخصیت و شغل خود اغراق کنیم.
#بجنورد
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
18.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌فیلم جدیدی که حزب الله منتشر کرد
وستانیوز
https://eitaa.com/westanews
مسئولیت_اجتماعی_دانشجویان_از_نگاه_شهید_بهشتی.pdf
2.15M
🔶 مسئولیت اجتماعی دانشجویان از نگاه شهید بهشتی
✍️ نویسنده: محمدرضا مهدوی
🗞 بهشتینگار، شماره بیستویکم، آذر ۱۴۰۲
#روز_دانشجو
#بجنورد
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat