🇮🇷 🖼#عکس_نوشت | بی حجابی: انتقام از زنان ایرانی 🍃🌹🍃 ❌ نویسندگان و جامعه شناسان غربی در رابطه با #حجاب چه می‌گویند؟! 🆔 http://eitaa.com/meyarpb 🆔 http://rubika.ir/meyar_pb

🇮🇷 🎥 در امام خامنه‌ای ذوب شوید همانطور که او در اسلام ذوب شده است 🍃🌹🍃 ✅ عجب حرف های قشنگی 😍 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat

بی پرده با حجاب: پرسمان شماره ۲ شبهه: در قرآن آمده است لا اکراه فی الدین... پس نبایددین و احکامش را اجباری کرد، به زور قانون نمی‌شود مردم را به بهشت برد. جواب : متن کامل ترجمه آیه فوق "در دین هیچ اکراه و اجباری نیست مسلما راه هدایت از گمراهی روشن و آشکار شده است. پس هر کس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان بیاورد به محکم ترین دستاویز که گسستنی نیست چنگ زده است، و خدا شنوا و داناست. خدایار اهل ایمان است که آنان را از تاریکی های جهل بیرون آرد وبه عالم نور ببرد آنان که راه کفر گزیدند یار آنان شیاطین و دیوهایند. وآنها را از عالم نور به تاریکی های گمراهی در افکنند، این گروه اهل دوزخ اند و در آن همیشه خواهند بود" در ایات اشاره شده است: ایمان آورندگان به ریسمان محکم الهی چنگ زده‌اند خدا یار ایشان بوده، آنان به عالم نور می روند. و همچنین تاکید شده است کسانی که ایمان نمی آورند یارشان شیطان بوده و آنها را برای ابد به تاریکی دوزخ می اندازد. به هر حال در انتخاب دین اجبار نیست هر فرد می‌تواند راه شقاوت و سعادت را خودش انتخاب کند ولی اگر دین را انتخاب کرد باید به احکام آن نیز ملتزم باشد. و اگر کسی دین را انتخاب نکرد، یا مدعی شد که دین را پذیرفته ولی به هر دلیلی نخواسته به احکامش ملتزم باشد، عقاب یا جهنمی شدنش بر عهده خودش می باشد. منتهی حق ندارد با رفتارش کاری کند که شرایط دیندار بودن یا بهشتی شدن و مومنانه و سالم زیستن دیگران را به مخاطره بیندازد. در حوزه فکر هرکس می تواند انتخاب کند که مسلمان باشد یا نباشد، حجاب داشته باشد یا نداشته باشد، اما در حوزه عمل و رفتار آنجا که رفتارش بر دیگران تاثیر دارد ملزم به رعایت قوانین حجاب در جامعه و محیط های عمومی است،چه به دین و حجاب اعتقاد داشته باشد و چه نداشته باشد. و اما از طرفی دیگر چرا برخی تلاش می‌کنند که وانمود کنند که نومن ببعض و نکفر ببعض هستند، اگر دقت شود ادامه آیه فوق که مهمترین بخش آیه را تشکیل می‌دهد و متاسفانه معاندین و افراد بهانه جو آنرا بکار نمی برند می‌فرماید: قد تبین الرشد من الغی فمن یکفر بالطاغوت و یومن بالله فقد استمسک بالعروه الوثقی ... یعنی خداوند سبحان می‌خواهد انسانها از طریق رشد عقلانی که پیدا می‌کنند راه را از بیراهه تشخیص داده و دست به انتخاب آگاهانه بزنند و آفریدگار انسان نیز اطمینان داشته که در صورت بکار گیری عقل، انسان راه درست را انتخاب خواهد کرد چرا که عقل ملاک تشخیص درست از نادرست است و اینگونه خواسته مقام انسان را بالاتر ببرد که علیرغم توانایی بر انتخاب راه غیر صحیح در مسیر حق قدم بر می‌دارد. و نهایتا اینکه، هر چند ايمان قلبى با اجبار حاصل نمى شود، بلكه با برهان، اخلاق و موعظه مى توان در دلها نفوذ كرد، ولى اين به آن معنا نيست كه هر كس در عمل بتواند هر منكرى را انجام دهد و بگويد من آزادم و كسى حقّ ندارد مرا از راهى كه انتخاب كرده ام بازدارد. قوانين جزايى اسلام همچون تعزيرات، حدود، ديات و قصاص و واجباتى همچون نهى از منكر و جهاد، نشانه آن است كه حتّى اگر كسى قلباً اعتقادى ندارد، ولى حقّ ندارد براى جامعه يك فرد موذى باشد. محمد امین مرادی این گفتگو ادامه دارد... 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat

انتصاب احمدیان به نمایندگی رهبر انقلاب در شورای عالی امنیت رهبر معظم انقلاب: 🔹با توجه به انتصاب جناب آقای علی اکبر احمدیان به ریاست دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، نامبرده را به نمایندگی رهبری در شورای مزبور به استناد اصل یکصد و هفتاد و ششم قانون اساسی منصوب می‌کنم. 🔹از حضور و تلاش مسئولانه و پیگیر جناب آقای علی شمخانی در این نمایندگی در طول چندین سال تشکر و قدردانی میکنم. توفیق همگان را از خداوند متعال خواهانم. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat

دختر_شینا #قسمت_56 یڪ روز مشغول ڪارِ خانه بودم ڪه موسی، برادر ڪوچڪ صمد، از توی ڪوچه فریاد زد. ـ داداش صمد آمد! نفهمیدم چه ڪار می ڪنم. پابرهنه، پله های بلند ایوان را دو تا یڪی ڪردم. پارچه ای از روی بند رخت وسط حیاط برداشتم، روی سرم انداختم و دویدم توی ڪوچه. صمد آمده بود. می خندید و به طرفم می دوید. دو تا ساڪ بزرگ هم دستش بود. وسط ڪوچه به هم رسیدیم. ایستادیم و چشم در چشم هم، به هم خیره شدیم. چشمان صمد آب افتاده بود. من هم گریه ام گرفت. یڪ دفعه زدیم زیر خنده. گریه و خنده قاتی شده بود. یادمان رفته بود به هم سلام بدهیم. شانه به شانه هم تا حیاط آمدیم. جلوی اتاقمان ڪه رسیدیم، صمد یڪی از ساڪ ها را داد دستم. گفت: «این را برای تو آوردم. ببرش اتاق خودمان.» اهل خانه ڪه متوجه آمدن صمد شده بودند، به استقبالش آمدند. همه جمع شدند توی حیاط و بعد از سلام و احوال پرسی و دیده بوسی رفتیم توی اتاق مادرشوهرم. صمد ساڪ را زمین گذاشت. همه دور هم نشستیم و از اوضاع و احوالش پرسیدیم. سیمان ڪار شده بود و روی یڪ ساختمان نیمه ڪاره مشغول بود. ڪمی ڪه گذشت، ساڪ را باز ڪرد و سوغاتی هایی ڪه برای پدر، مادر، خواهرها و برادرهایش آورده بود، بین آن ها تقسیم ڪرد. ادامه دارد...✒️ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 دختر_شینا #قسمت_57 همه چیز آورده بود. از روسری و شال گرفته تا بلوز و شلوار و ڪفش و چتر. ڪبری، ڪه ساڪ من را از پشت پنجره دیده بود، اصرار می ڪرد و می گفت: «قدم! تو هم برو سوغاتی هایت را بیاور ببینیم.» خجالت می ڪشیدم. هراس داشتم نڪند صمد چیزی برایم آورده باشد ڪه خوب نباشد برادرهایش ببینند. گفتم: «بعداً.» خواهرشوهرم فهمید و دیگر پی اش را نگرفت. وقتی به اتاق خودمان رفتیم، صمد اصرار ڪرد زودتر ساڪ را باز ڪنم. واقعاً سنگ تمام گذاشته بود. برایم چند تا روسری و دامن و پیراهن خریده بود. پارچه های چادری، شلواری، حتی قیچی و وسایل خیاطی و صابون و سنجاق سر هم خریده بود. طوری ڪه درِ ساڪ به سختی بسته می شد. گفتم: «چه خبر است، مگر مڪه رفته ای؟!» گفت: «قابل تو را ندارد. می دانم خانه ما خیلی زحمت می ڪشی؛ خانه داری برای ده دوازده نفر ڪار آسانی نیست. این ها ڪه قابل شما را ندارد.» گفتم: «چرا، خیلی زیاد است.» خندید و ادامه داد: «روز اولی ڪه به تهران رفتم، با خودم عهد بستم، روزی یڪ چیز برایت بخرم. این ها هر ڪدام حڪایتی دارد. حالا بگو از ڪدامشان بیشتر خوشت می آید.» همه چیزهایی ڪه برایم خریده بود، قشنگ بود. ادامه دارد...✒️

🔹صفحه: 196 💠سوره توبه: آیات 55 الی 61 #قرآن #طرح_ختم_قرآن #تلاوت_روزانه #تلاوت_قرآن @ahlolbait_story