🏴قـالَ رَسـُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله
اِنَّ لَكُمْ فِى كُلِّ جُمُعَةٍ حَجَّةٌ وَ عُمْرَةٌ فَالْحَجَّةُ اَلْهَجيرَةُ لِلْجُمُعَةِ وَ الْعُمْرَةُ اِنْتِظارُ الْعَصْرِ بَعْدَ الْجُمُعَةِ.
▪️رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود
هر روز جمعه براى شما ثواب يك حج و يك عمره است، حج شما شتاب و مبادرت به نماز جمعه و عمره شما انتظار اقامه نماز عصر پس از نماز جمعه است.
«كنزالعمال / ج 7 / ص 737 / حديث 21173»
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
💠 #رزق
🔸پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
بدانید که روح الامین به من خبر داد که هیچکس تا روزى اش را کامل دریافت نکند نخواهد مرد.
پس تقوا پیشه کنید و در طلب رزق باشید و اگر روزى تان کم بود، کاری نکنید که با انجام معصیت آن را سریعتر به دست آورید؛ چون خداوند روزى ها را بین خلق خودش به طور حلال تقسیم فرموده است و آن را از راه حرام در نظر نگرفته است.
📚 فروع کافی/ج 5 /ص192
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🇮🇷
📝#اخبار_خوب | اهم اخبار مثبت و امید آفرین پیرامون #دولت_سیزدهم
🍃🌹🍃
#دولت_مردم
🆔 http://eitaa.com/meyarpb
🆔 http://rubika.ir/meyar_pb
🕯امروز یازده شهریور سالگرد وفات عارف واصل و عاشق دلباخته اهل البیت ﴿عَلَيهِمُ السَّلام﴾ مرحوم شیخ رجبعلی خیاط ﴿رِضوانُ الله عَلَیه﴾ در سال ۱۳۴۰ شمسی می باشد.
💐 هدیه به روح مطهرش فاتحة مع الصلوات.
🌿🌹 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم وَ أَهْلِكْ عَدُوَّهُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الإِْنْسِ مِنَ الأَْوَّلِينَ وَ اﻵْخِرِينَ. 🌹🌿
👈 مطالب معارفی و بصیرتی در کانال «بَيِّنَات» به آدرس : 👇
🆔 @gh_karimi
نام: جواد روحی
جرم: ۱- حمله به مقر پلیس
۲- از عوامل کشته شدن ۵ نفر در شب حادثه
۳- لیدری آشوب خیابانی
۴- آتش زدن قرآن
علت مرگ: تشنج
به گفته وکیلش سابقه بیماری اعصاب و روان و مصرف مواد مخدر هم داشته!
همون مورد شماره یک کافی بود تا تو هر کشور دیگهای همونجا تو خیابون بفرستنش دیار باقی . ولی خب اینجا ایرانه، بهشت اراذل و اوباش براندازی که به محض به درک واصل شدن تبدیل به قهرمان میشن!
#نبرد_شناختی_و_ادراکی
#جنگ_روایتها
@emswar
⚡️قیمت برق در ایران و اروپا
⚡️قیمت هر مگاوات ساعت در ایران از ۱۰۰۰۰ تومان تا ۱۳۵۰۰۰ تومان است.
⚡️در ایتالیا ۱۳۸ پوند ۸۵۵۶۰۰۰ تومان یعنی بین ۶۳ تا ۸۵۵ برابر نرخ یران
⚡️در استونی ۱۵۳ پوند یعنی ۹۴۸۶۰۰۰ تومان معادل ۷۰ تا ۹۴۸ برابر نرخ ایران
و در لتونی ۱۴۲ پوند است. یعنی ۸۸۰۰۰۰۰ تومان معادل۶۵ تا ۸۸۰ برابر ایران است.
https://www.farsnews.ir/news/14020610000277
💷 قیمت هر پوند امروز ۶۲۰۰۰ تومان است.
✍️محمد حسن قدیری ابیانه
📆 ۱۰ شهریور ۱۴۰۲
💢 یاسمین مقبلی کیست و در فضا چه میکند؟
🔻 در جریان ناآرامیهای پاییز ۱۴۰۱، رسانههای غرب همسو با دیگر رسانههای معاند برای ساخت و ارائه تصویری جدید از زن موفق ایرانی به عنوان الگویی برای زنان ایران تلاش کردند. این رسانهها در ادامه الگوسازیها که در بیشتر موارد با شکست مواجه شد «یاسمین مقبلی» افسر ارشد ارتش آمریکا را به عنوان زن موفق ایرانی معرفی کردند.
🔻 یاسمین مقبلی متولد ۲۴ ژوئن ۱۹۸۳(۳ تیر ۱۳۶۲) در «باد ناوهیم» آلمان غربی است. پدر و مادرش در بحبوحه انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ از کشور خارج شده و در آلمان ساکن میشوند. مقبلی در سال ۱۳۶۲ در همان کشور به دنیا میآید اما بعد از چند سال به آمریکا مهاجرت میکنند.
🔻 مقبلی خلبان آزمایشی ارتش تفنگداران دریایی ایالات متحده آمریکا و فضانورد ناساست. او فارغالتحصیل موسسه فناوری ماساچوست، دانشکده فوق لیسانس نیروی دریایی و مدرسه خلبانی آزمایشی نیروی دریایی است. از سال ۲۰۱۹ او بیش از ۲۰۰۰ ساعت زمان پرواز داشته و در ۱۵۰ ماموریت جنگی در کشورهای مختلف از جمله افغانستان شرکت کرده است.
🔻 حضور در ناسا به عنوان فضانورد و شرکت در ماموریتهای فضایی نیازمند گذراندن دورههای سخت و طولانی در زمینههای مختلف مرتبط با فضانوردی و اخذ مدارک در این رشتههاست.
🔻 در نگاه اول، مقبلی به عنوان زن موفق ایرانی که مادر دو دختر است به عنوان الگویی برای زنان ایران معرفی میشود؛ زنی که از ایرانی بودن فقط نام و پدر و مادری ایرانی دارد. او آنقدر ایرانی نیست که در مصاحبههایی که با رسانههای فارسیزبان غربی دارد هم به سختی به زبان فارسی صحبت میکند. او در مصاحبههای مختلفی که به زبان انگلیسی داشته، خود را متولد «باد ناوهیم» آلمان غربی و اهل ایالات متحده آمریکا معرفی کرده است.
🔻 گرچه رسانههای غربی سوار بر موج اعتراضهای زنان در ایران تلاش میکنند از یک افسر ارشد ارتش و خلبان جنگنده با سابقه حضور در ماموریتهای مختلف در کشورهای اشغالشده توسط آمریکا چهرهای متعادل و موفق در نقش یک مادر فضانورد برای جامعه زنان ایرانی بسازند اما این تلاشها موفقیت چندانی ندارد
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
جزئیات تازه از عکس «جواد روحی» در بیمارستان
🔹عکس مربوط به بیمارستان ۱۷ شهریور آمل است. تاریخ بستری ۱۴۰۰/۶/۶ میباشد و در واقع قبل از زمان بازداشت و محکومیت وی میباشد.
🔹وی در میانه سال ۱۴۰۱ بازداشت شده است. تاریخ مرخص شدن روحی از بیمارستان در این مقطع ۱۴۰۰/۶/۱۶ میباشد.
🔹بیماری وی که به این دلیل در تاریخ فوق الذکر بستری شده مصرف شیشه و کراک و زخم در اندام بدن میباشد.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
📸 ایرانی که نقشهاش را کشیدهاند!
🔺عضو کمیسیون ناتو با انتشار تصویری از نقشه تجزیهشده ایران از نقشه ناتو پرده برداشت.
🔹️او نوشته با تجزیه برخی کشورها، دنیای بهتری ساخته خواهد شد!/ باشگاه خبرنگاران
💢 پن: زهی خیال باطل! اما براندازان اگر کمی عرق ملی و میهنی داشته باشند، باید به این جسارتها و تهدیدها واکنش نشان دهند و حواسشان باشد ناامنی و آشوب، بازی در زمین چه کسانی و تکمیلکردن چه پازلی است!
🆔 @Masaf
⭕️💢⭕️
❌️کشته سازی رسانه های معاند برای ایجاد آشوب برای رسیدن به هدف تضعیف نظام ،
نه مهسا امینی براشون مهمه و نه جواد روحی ، این لاشخورها به دنبال سوژه ای برای دمیدن به خاکستر مرده اغتشاشاتند.
واِلا چرا این مدت که او در زندان بود وحکم سه بار اعدام گرفت ازشون خبری نبود.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
✅ شهادت یکی از ماموران نیروی انتظامی در سبزوار
🔻 داود صبوری، مأمور انتظامی داورزن که در جریان تعقیب و گریز دیروز مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود عصر امروز به شهادت رسید.
@Hasanabbasi_ir
🌷 #شهیدی که سر بی تنش سخن گفت
در جاده بصره خرمشهر #شهید_علی_اکبر_دهقان همین طور که می دوید از پشت از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و سرش از پیکر پاکش جدا شد.
در همان حال که تنش داشت می دوید، سرش روی زمین غلتید.
سر مبارک این شهید حدود پنج دقیقه فریاد " یا حسین، یا حسین" سر می داد.
همه رزمندگان با مشاهده این صحنه شگفت گریه می کردند...
چند دقیقه بعد از توی کوله پشتی اش
🥀 وصیتنامه اش را برداشتند، نوشته بود:
🕊ألسلام علی الرأس المرفوع🕊
خدایا من شنیده ام که امام حسین علیه السلام با لب تشنه شهید شده است، من هم دوست دارم اینگونه شهیدبشوم
خدایا شنیده ام که سر امام حسین (ع) را از پشت بریده اند، من هم دوست دارم سرم از پشت بریده بشود.
خدایا شنیده ام سر امام حسین(ع) بالای نیزه قرآن خوانده، من که مثل امام اسرار قرآن را نمی دانم، ولی به امام حسین (ع)خیلی عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید میشوم سر بریده ام به ذکر " یا_حسین" باشد...
عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است
✨🕋به #جهاد_تبیین
✅ سقوط بالگرد فراجا در ارتفاعات کرمانشاه
🔹بعد از ظهر امروز بالگرد فرمانده انتظامی استان کرمانشاه به هنگام بازگشت از مرز خسروی در ارتفاعات دالاهو دچار مشکل شده و سقوط کرد.
🔹بر اساس اطلاعات به دست آمده بالگرد فرمانده انتظامی استان کرمانشاه حامل سردار مهدی حاجیان فرمانده انتظامی استان به همراه سه نفر همراه ایشان بوده است.
🔹همچنین به نقل از منابع آگاه حال فرمانده انتظامی استان کرمانشاه مساعد گزارش شده و نیروهای امدادی و امداد هوایی به محل اعزام شدهاند.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
⭕️💢⭕️
🔴۲ هزار محتوا «فریب» در ۲۰ ساعت
♦️سینا قربانی تحلیلگر رسانه:از ساعت ۱۷ نهم شهریور تا ساعت ۱۲ ظهر دهم شهریور بیش از ۲ هزار محتوا توسط رسانههای فارسیزبان خارجی، اکانت های منتسب به براندازان، سلطنتطلبان و سلبریتیهای ایرانی تبار تولید شده است که در حدود ۹۵ درصد این تولیدات واقعیت ماجرا را وارونه به مخاطبان ارائه دادهاند.
♦️رسانههای فارسی زبان خارجی از زمان آغاز پوشش خبری این حادثه، تلاش کردند تا با استفاده از عکس آرشیوی مرحوم که متعلق به حضور وی در سال ۱۴۰۰ در بیمارستان بود، کلید واژه «مرگ مشکوک» را در افکارعمومی برجسته سازی کنند.
♦️رسانههای معارض موضوع سوابق پزشکی #جواد_روحی، دیدار تاریخ هشتم شهریور مرحوم با خانواده در سلامت کامل و... را سانسور کردند و با بمبباران اطلاعات سعی دارند تا توجه مخاطبان از واقعیت سوابق پزشکی و بیماری زمینهای او دور شود تا در نهایت بتوانند روایت خود را بعنوان روایت غالب در افکارعمومی نهادینه کنند.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🔹صفحه: 295
💠سوره كهف: آیات 16 الی 20
#قرآن #طرح_ختم_قرآن
#تلاوت_روزانه #تلاوت_قرآن
@ahlolbait_story
یوزارسیف
قسمت ۲۷:
به ته قلبم مراجعه کردم,واقعا واقعا برام مهم نبود ,یوزارسیف مال کجا باشه,برام مهم بود که یوزارسیف مال من باشه...اهل هر کجای این کره خاکی بودنش اصلا وابدا مهم نبود,اخه دلی که به عشق اهل بیت,ع,عاشق محب اهل بیت میشه,براش اون عشقه مهمه نه چیز,دیگری....
ارام طوری که لرزش صدام اصلا مشهود نباشه گفتم:من...من...امشب کلا از همون اول شب مبهوت وگیج شدم,اولش فکر میکردم که اقای محمدی قراره بیان,که کلا مخالف بودم اصلا دلم نمیخواست ایشون بیان اما وقتی متوجه شدم,قصد انها برای شما بوده,نظرم عوض شد,شاید الان اگر کس دیگه ای جای شما بود من خواندن درس وادامه تحصیل را که یکی از اهداف اینده ام هست,بهانه قرارمیدادم ومجلس را بهم میزدم,اما الان فرق میکنه...اخه...اخه...اخه...
دیگه نتونستم ادامه بدم فقط گفتم:برام مهم نیست شما اهل کجایید...
یوزارسیف که محو حرکات من شده بود ولبخندش دم به دم پررنگ تر ومهربانانه تر میشد,اهسته دست کرد تو جیب لباسش ویه پاکت زیبای نامه که روش قلبهای قرمزی حک شده بود دراورد وگذاشت زیر سینی تا مشخص نباشه وگفت:من مال دیار مظلوم افغانستان هستم,هرچی را که باید بدونید داخل,این نامه نوشتم,باخودم قرار گذاشتم اگر من ,مقبول شخص خودتان بیافتم,این نامه را به شما بدهم,در فرصت مناسب مطالعه کنید,ممنونم که من را همونطور که بودم پذیرفتید..
وادامه داد:بااینکه دوست ندارم از کنار بانو,قدمی انطرف تر بگذارم,اما نگاه خیره ی خانواده محترمتان ,مرا مجبور میکند کمی پا روی دلم بگذارم,اگه اجازه بدید من برم اونطرف واین موضوع رابه خانواده محترمتان بگم وبا کمی,شوخی ادامه داد:من اماده ی,عبور از خوان اول هستم,مجهز به انواع دفاعیات, شما نگران نشید....
نه نه...یوزارسیف نباید الان از اینکه ایرانی نیست چیزی به زبان بیاره,با اشنایی که از,اخلاق بهرام داشتم,مطمین بودم ,بی احترامی میکنه وممکنه حاج اقا را به باد تمسخر بگیره برای,همین,همونطور که یوزارسیف نیم خیز,شده بود تا بره گفتم:نه نه...شما از اصالت خودتون چیزی نگید,یعنی هرچه اطلاعات میخواید بدید ,بگید اما لطفا نگید افغانی هستید ,من خودم توموقعیت مناسب به اونا میگم....
هدفم این بود که با وجود وبودن یوزارسیف خانواده ام چیزی نفهمند .
یوزارسیف سرش را تکان داد ودستهاش رابه علامت تسلیم کمی بالا برد وگفت:از همین الان,امر,امر بانو...چشم...یه چیزایی باید بگم...اما خواسته ی شما لحاظ میشه...نگران نباشید..ما غلام بانو هستیم وخنده ی نمیکینی کرد که دلم غنج رفت براش....وای چقد دوستش دارم....یعنی خیلی بیش از انکه فکرش را میکردم..اصلنم برام مهم نیست یوزارسیفم ایرانی نیست....اخه ایرانی بودن که فخر فروشی نداره,ادم بودن هست که افتخار داره....
دلم همراه یوزارسیف به داخل هال رفت ویوزارسیف این بار مبل روبه روی اوپن اشپزخانه را انتخاب کردونشست وشروع به حرف زدن کرد...
ادامه دارد
یوزارسیف
قسمت ۲۸:
تا یوزارسیف نشست ,سریع دست کردم پاکت نامه را برداشتم وزیر لباسم پنهانش کردم,همش میترسیدم بشه مثل اون قضیه ی کاغذ کادو.....
مامان پاشد واومد یه سینی چای ریخت .یه جوری نگام میکرد که وحشت برم داشت فکر میکردم الان از,زیر کلی لباس اون نامه را داره میبینه وگفت:بابات میگه بیا همونجا بشین,چای را هم بیار...
با دستپاچگی سینی چای را که مامان اماده کرده بود برداشتم,به هال که رسیدم,بابا لبخندی زد وگفت:ماشاالله تعارف کن...
که یکباره بهرام مثل خروس بی محل بلند شد وگفت:زری جان شما بشین من میگردونم...
همه تعجب کرده بودند اخه بهرام از,این کارها نمیکرد,الان احساس کرده عروس خانمه؟!!نه از کرم ریزیش بود.
ناچار سینی را دادم به بهرام وصندلی,بین پدر وبهمن که قبلا یوزارسیف نشسته بود,نشستم...
یوزارسیف محجوبانه لبخندی زد وگفت:حقیقتش من از پنج سالگی پدرومادروخانواده ام را از دست دادم وپیش یکی از اقوام پدرم بزرگ شدم اما خدا را داشتیم وسالم بزرگ شدم ودرس خوندم وکارکردم ,الانم که معرف حضورتان هستم ,از مال دنیا هم اون ماشین که بیرون خونه است را دارم,یه مقدار پس انداز هم دارم که میتونم یه خونه نقلی برای زندگی تهیه کنم,شغل وممر درامدم هم که حقوق ثابت شرکت هست....
دراین حال بابا شیرینی تعارف کرد وبهرام که دوست داشت اتو بگیره گفت:یعنی شما بی پدر ومادر,بزرگ شدید؟مال همین شهر هستید یا از روستا ودهات اومدید...
بهمن که تا این لحظه تحمل کرده بود گفت:داداش حاج اقا همه چی را راست وحسینی گفت,لازم نیست شما حرفهای ایشون را دوباره حالت سوالی بپرسید...
یوزارسیف درحالیکه از جاش پامیشد,گفت:بااجازه شما من دیگه رفع زحمت میکنم,غرض عرض ارادت ودرخواست ازدواج بود که انجام شد,یه موضوع کوچک هست که دختر خانمتان خودشان خواهند گفت,حالا اگر امری با بنده نیست مرخص بشم؟
پدرو مادر وبهمن وهمچنین من,بلند شدیم,بابا اصرار داشت که یوزارسیف برا غذا بمونه,مامان میگفت میوه نخوردی وبهمن ناراح
ت از برخورد بد بهرام,به یوزارسیف حق میداد که زود بره....
بالاخره در میان دل پراز هول وولای من یوزارسیف رفت واخرین بار یه نگاه مهربان بهم انداخت که صد تا حرف داخلش بود....دل میرود ز دستم...صاحبدلان خدا را....
هنوز در حیاط بسته نشده بود که بهرام همانطور نشسته بود,یه موز از ظرف میوه برداشت ومشغول خوردن شد وگفت:پسره ی بی پدرومادر,چه جراتی هم داره اومده خواستگاری دختر اقاسعید زرگر...معلومه کیسه دوخته برا پول وپله ی بابا,جوجه اخوند....
که یکدفعه بهمن پرید وسط حرفش وگفت:بهرام,بزرگتری احترامت واجب,اما حاج اقا مهمان ما بود ,در شان وشخصیت خانواده ما نبود اینجور,باهاش برخورد کنی,درثانی پسر پاک وزحمت کشی هم به نظر میرسید من اگه دختر داشتم حتما بهش میدادم...بااین حرف بهمن سرم را از,شرم به زیر انداختم,بابا ومامان که تا این لحظه ایستاده بودند,اومدن نشستند وبابا گفت:بهمن راست میگه...برخوردت خوب نبود,تواین محله همه رو سر حاجی سبحانی قسم میخورندبااینکه مدت کوتاهی هست که پیش,نماز,مسجد شده اما مقبولیت عمومی پیدا کرده,هرجا صحبت یه کار خیر باش,حاجی سبحانی یه پای ماجراست ومامان ادامه حرفش را گرفت وگفت:چه جوان برازنده ورعنایی...واقعا زیباست,سربه زیر,اقا,محجوب.و...
دل تو دلم نبود میخواستم خودم را به اتاق برسونم ونامه یوزارسیف راباز کنم ,بااجازه ای گفتم وسمت اتاق روان شدم که باز بهرام به حرف امد وگفت:صبر کن ور پریده من که فهمیدم جواب بله را بهش دادی...اون موضوع کوچک چی بود که قراره توبگی هااا؟؟
برگشتم طرفش...گر گرفته بودم...نمیدونستم تواین هیرو ویر,چه کنم,چه بگم.....
ادامه دارد....