eitaa logo
نسیم
26 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
288 فایل
 (۵) امام على علیه السلام : فاقِدُ البَصَرِ فاسِدُ النَّظَرِ . آن كه فاقد بینش است، رأیش بى ارزش است. میزان الحکمه، جلد اول
مشاهده در ایتا
دانلود
زن، زندگی، آزادی کریستا به سمتم یورش آورد و گفت: لعنتی...تو کی هستی؟ چطور با اونا در ارتباط بودی؟! اصلا چرا چرا.... من گیج و مبهوت بودم ، این چی داشت میگفت.. با ترس و لکنت گفتم: با ک...کی...؟ کریستا عصبانی تر به سمت یورش آورد و دسته ای از موهای بلندم را در دستش گرفت و گفت: اون دختره انگلیسی بلد بود ، یعنی جاسوس بود، تو هم جاسوسی ، تو هم لنگهٔ اون برادرت هستی، من بهشون هشدار دادم اما توجه نکردند ...حالا باید بفهمند...خاک بر سر جولیا که به خاطر یک کینه، تمام ما را... وای خدای من! این چی داشت میگفت: برادرم؟! سعید؟! اون این وسط چکاره هست؟ من...من چه نقشی دارم؟! آب دهنم را به زور قورت دادم و گفتم: زهرا جاسوس نبود اون فقط یه دختر بچهٔ بی گناه و دورگه بود...چرا فکر میکنی یه بچه چهارساله جاسوسه؟! قضیه برادر من چیه؟! چرا...چرا فکر.. کریستا نگذاشت حرفم تمام بشه، وسط حرفم پرید و اسلحه اش را از زیر لباسش بیرون آورد و در حالیکه مغز من را نشانه رفته بود با فریاد گفت: خودت را به موش مردگی نزن، من که خوب میدونم تو از ایران پاشدی اومدی که انتقام خون برادرت را بگیری...اونم از جولیا...خواهر نادان من...اما من اجازه نمی دم دیگه حرکت اضافی کنی قبل از اینکه تو و اون همدست های کثیفت بخواین کاری کنین تو رو میکشم و یک لیوان از خون گرمت میخورم و مراسمی را که قرار بود با اون دختر بچه ها انجام بدم، با تو انجام میدم. مغزم داشت سوت میکشید ،قدرت تحلیل هیچی را نداشتم، این چی میگفت خدای من؟! کریستا قدم قدم به جلو میامد و هر قدمی که نزدیک تر میشد ، ترس من بیشتر میشد. باید سر در میاوردم، اگر قرار بود بمیرم ، باید می فهمیدم چه اتفاقی افتاده...پس آب دهنم را دوباره قورت دادم و در حالیکه خیره تو چشمای کریستا بودم، سعی کردم وانمود کنم عادی هستم پس شمرده شمرده گفتم: بیا یک معامله کنیم، اول تو بگو داستان سعید چیه ، بعد من اطلاعات خیلی مهمی راجع به گروهمون که قرار بود داخل شما نفوذ کنند میدم. اطلاعاتی که برای شما خیلی حیاتی هست. کریستا در حالیکه چشمهاش را ریز کرده بود گفت: از چی حرف میزنی؟ نفوذ؟ داخل مجموعهٔ ما؟! سرم را تکون دادم و گفتم: بله...اگر حقیقت را به من بگی...حقیقت را بهت میگم.. کریستا که انگار عصبانیتش کمتر شده بود و حس کنجکاویش گل کرده بود.صندلی چوبی را جلوی مبلی که رویش نشسته بودم ، قرار داد و در حالیکه اسلحه دستش همچنان به سمت من بود، روی صندلی نشست. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 زن، زندگی، آزادی کریستا خیره در چشمهام شد و گفت: وای به حالت حقیقت را نگی، اصلا اجازه نمی دم تا روز مراسم زنده بمونی و پیشکش لاوی بزرگ بشی، همینجا کلکت را می کنم ،فهمیدی؟! آب دهنم را آرام قورت دادم و سرم را به نشانهٔ بله تکون دادم. کریستا نفسش را محکم بیرون داد و گفت: یعنی تو واقعا از کارهای برادرت خبر نداری؟ آرام گفتم : نه،برادر من چندسال پیش فوت کرده ،مگه چکار میکرده؟! کریستا آرام گفت: پس جولیا حق داشت بگه که تو اصلا از هیچی اطلاع نداری،اما اگر اطلاع نداشتی چرا با صفحه مجازی برادرت با ما در ارتباط بودی؟! شونه هام را بالا انداختم وگفتم: بعد مرگ سعید انگار من وارث تمام داشته هاش شدم، کتاباش، اتاقش، لپ تاپ و کامپیوترش و طبیعی هست جایی از صفحه مجازیش استفاده کنم. گرچه سعید هر چه پیام داشت پاک کرده بود، اما، جولیا خودش به من پیام داد. کریستا نیشخندی زد و گفت: جولیا بر عکس ادعاش خیلی احمق هست ،اون گول برادرت را خورد و فکر می کرد برادرت دختر هست و البته برادر موذی تو ،نقشش را خوب بازی کرده بود،اون..اون اطلاعات زیادی راجع به ما و اعتقاداتمون داشت اما ما نمی دونستیم و جولیا به خیال انکه مورد خوبی برای قربانی کردن در مراسم هر سالهٔ ما پیدا کرده ، خواست اونو درست مثل تو به اینجا بیاره و.. اما رو دست خورد و برادر لعنتی تو همه چی را بهم ریخت ، البته نتیجهٔ کارش هم دید، مثل یک گنجشک از نفس انداختیمش ...کریستا که انگار احساس قدرت می کرد از جا بلند شد و به سمتم آمد و گفت: بله، قدرت ما را دست کم نگیر، ما قادریم هر که را اراده کنیم از جلوی راهمون برداریم و سپس جلوی من ایستاد و با اسلحهٔ دستش چانه ام را بالا گرفت و ادامه داد: حالا تو اعتراف کن،تو ما را به کدام گروه فروختی حقیقت ماجرا چی هست؟هااا من واقعا گیج بودم، انگار در دریایی بی انتها در حال غرق شدن بودم، حالا می فهمیدم ، اون تصادف ...اون تصادف که جان برادر یکی یکدانه ام را گرفت ، طراحی همین شیطان پرستها بود..‌ خدای من!! سعید... ناگهان با صدای فریاد کریستا به خودم آمدم: میگم اعتراف کن...تو قول دادی حقیقت را بگی.. آب دهنم را محکم قورت دادم و‌گفتم:ح..ح...حقیقت اینه من هیچی نمی دونم و گول جولیا را خوردم و‌اومدم اینجا هم تحصیل کنم وهم زندگی سرشار از آزادی و راحتی داشته باشم.. کریستا که انگار با هر حرف من آتش عصبانیتش شعل
ه ورتر میشد، سر اسلحه را روی شقیقه هام گذاشت و گفت: من میکشمت لعنتی... ادامه دارد.. 📝به قلم :ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
💠زيارت حضرت صاحب الزمان عليه السلام در روز جمعه اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا حُجَّةَ اللّهِ فى اَرْضِه، اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا عَيْنَ اللّهِ فى خَلْقِه، اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا نُورَ اللّهِ الَّذى يَهْتَدى بِهِ الْمُهْتَدُونَ، وَ يُفَرَّجُ بِه عَنِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْکَ اَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخائِفُ، اَلسَّلامُ عَلَيْکَ اَيُّهَا الْوَلِىُّ النّاصِحُ، اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا سَفينَةَ النَّجاةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا عَيْنَ الْحَياةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْکَ، صَلَّى اللّهُ عَلَيْکَ وَ عَلى آلِ بَيْتِکَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْکَ، عَجَّلَ اللّهُ لَکَ ما وَعَدَکَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الاَْمْرِ، اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا مَوْلاىَ اَنَا مَوْلاکَ، عارِفٌ بِاُولاکَ وَ اُخْراکَ، اَتَقَرَّبُ اِلَى اللّهِ تَعالى بِکَ وَ بِآلِ بَيْتِکَ، وَ اَنْتَظِرُ ظُهُورَکَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلى يَدَيْکَ، وَ اَسْاَلُ اللّهَ اَنْ يُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اَنْ يَجْعَلَنى مِنَ الْمُنْتَظِرينَ لَکَ، وَ التّابِعينَ وَ النّاصِرينَ لَکَ عَلى اَعْدائِکَ، وَ الْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْکَ فى جُمْلَةِ اَوْلِيائِکَ. يا مَوْلاىَ يا صاحِبَ الزَّمانِ، صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْکَ وَ عَلى آلِ بَيْتِکَ، هذا يَوْمُ الْجُمُعَةِ، وَ هُوَ يَوْمُکَ، اَلْمُتَوَقَّعُ فيهِ ظُهُورُکَ، وَ الْفَرَجُ فيهِ لِلْمُؤْمِنينَ عَلى يَدَيْکَ، وَ قَتْلُ الْکافِرينَ بِسَيْفِکَ، وَ اَنَا يا مَوْلاىَ فيهِ ضَيْفُکَ وَ جارُکَ، وَ اَنْتَ يا مَوْلاىَ کَريمٌ مِنْ اَوْلادِ الْکِرامِ، وَ مَأْمُورٌ بِالضِّيافَةِ وَ الاِْجارَةِ، فَاَضِفْنى وَ اَجِرْنى، صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْکَ وَ عَلى اَهْلِ بَيْتِکَ الطّاهِرينَ.
🔹صفحه: 362 💠سوره فرقان: آیات 21 الی 32 @ahlolbait_story
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آخرین وضعیت انتخاباتی اصلاح‌طلبان: 1⃣ محوریت انتخابات در میان اصلاح‌طلبان برعهده حزب کارگزاران قرار داده شده است. 2⃣ اصلاح‌طلبان انتخابات مجلس را مقدمه انتخابات ریاست جمهوری می‌دانند و برای آن مستقلا اصالتی قائل نیستند. 3⃣ تیم علی لاریجانی از هم‌اکنون عقیده دارد یک اقلیت قوی ضد دولت از نمایندگان ادوار در مجلس حضور خواهد داشت. 4⃣ شورای هماهنگی جبهه اصلاحات قصد ارائه لیست در انتخابات را ندارد و محوریت را به کارگزاران واگذار کرده است. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🛑نگاهی به دستاوردهای سفر رئیس جمهور ایران به تاجیکستان 🔺طی سفر رسمی «سید ابراهیم رئیسی» به تاجیکستان، 18 سند جدید همکاری وبیانیه مشترک سران دو کشور به امضا رسید که منجر به تعمیق و گسترش روابط بین تهران و «دوشنبه» در عرصه‌های مختلف خواهد شد. https://www.farsnews.ir/news/14020818000163/ 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🔺 رئیسی فردا به عربستان می‌رود 🔹رئیس‌جمهور برای شرکت در جلسۀ اضطراری سازمان همکاری اسلامی شنبه عازم ریاض می‌شود. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat