🌱 رسول الله صلیاللهعلیهوآله:
مثل خديجه پيدا نخواهد شد. در آن هنگام كه مردم مرا تكذيب كردند، او تصديقم کرده و با ثروت خود براى پيشرفت دين خدا ياریم نمود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#وفات_حضرت_خدیجه(س)#تسلیت
🇮🇷 کانال اساتید انقلابی و نخبگان علمی
@asatid_enghelabi ایتا و سروش
🔰#یادداشت | پوچِ پوچِ پوچ ...
📝 #مهدی_سعیدی
🔹دنياي امروز را دنياي سلبريتيها ناميدهاند. هنرمندان و بازيگراني که گوي سبقت را از ديگر گروههاي مرجع ربودهاند و حکيمان و دانشمندان و دانشگاهيان و روحانيان را حاشيه نشين کردهاند!
🔻امروز ديگر افکار عمومي به دنبال شنيدن سخنان هيچکس به جز سلبريتيها نيست!
🔻تودهها دوست دارند تا آخرين اظهارنظرات سلبريتيها را راهنماي خود قرار دهند.
🔻 به آنها عشق بورزند!
🔻هر روز چهره آنها را در قاب رسانه ببينند،
🔻صفحات مجازيشان را دنبال کنند،
🔻 عکسشان را بک.گراند گوشی شان قرار دهند،
🔻قيافهشان را (با عمل زيبايي هم شده) شبيه يکي از آنها کنند!
🔻شبيه آنها آرايش نمايند،
🔻تيپشان را با تيپ آنها ست کنند!
🔻در زندگي خصوصيشان کنکاش کنند،
🔻و صبح تا شب در مورد آنها بگویند و بشنوند و زندگی لاکچری آنها را موضوع گپ و گفت دورهميهايشان قرار دهند...
🔹سلبريتيها حتي مدعي ميدانداري در سياست هم هستند،
🔻به نفع يک جناح موضع گيري ميکنند،
🔻عليه ديگري بيانيه صادر ميکنند،
🔻انتخابات را تحریم می کنند،
🔻خود را نماد مبارزه با فساد و مدافع حقوق مردم معرفي ميکنند،
🔻ژست آزاديخواهي ميگيرند،
🔻خود را نماد صلح و دوستي معرفي ميکنند،
🔻سياستهاي کلان کشور را به نقد ميکشند،
🔻و در جامعه موج ميآفرينند!
🔻بدون آنکه چيزي از سياست بدانند و حداقلي کتابي در اين زمينه خوانده باشند! ...
🔻همانطور که از فرهنگ و اجتماع و حتي هنر هم چيزي نميدانند! ...
🔹حقيقت آن است که سلبريتي ها موجوداتي از درون تهي هستند!
🔻از هيچ علم و آگاهي درخوري برخوردار نيستند،
🔻و صلاحيت اعلام نظر در بسياري از حوزه ها را ندارند،
🔻از کمالات اخلاقي و خودسازي انساني کم بهره اند،
🔻به واسطه جذابیت های جنسی مورد توجه قرار گرفته اند،
🔻اسير در خود و در خودشيفتگي و نارسيسيسم افراطي که حاصلي جز اعتماد به نفس کاذب و تبرج و خودبزرگ بيني به همراه ندارد!
🔻آدمهايي که از دماغ فيل افتاده اند
🔻و از نگاه برتر به ديگران مينگرند!
🔻و از ديگر سو "تمناي ديده شدن" دارند!
🔻و اگر ديده نشوند ميميرند! ...
🔹در زندگي خصوصي خود دچار چالشهاي جدي هستند
🔻و حتي مثل مردمان عادي هم از زندگي شان لذت نميبرند!
🔻اکثريت زندگي آنها خيلي زود به طلاق انجاميده است
🔻اغلب حتي مفهوم عشق و دوست داشتن واقعي را تجربه نکرده اند!
🔻اما با ثبت "لحظه هاي دروغ"، دل ميليونها انسان را آب مي کنند
🔻و "حسرت زندگي نداشته" شان را بر دل مردم مي گذارند!
🔻و زندگی هایی را تباه می کنند ...
🔹اغلب از انواع و اقسام بيماري هاي عصبي و روحي – رواني در زندگي خصوصي شان رنج ميبرند.
🔻اغلب به درصدي از افسردگي و جنون مبتلا هستند و با قرص زندهاند! و برای ادامه حیات به افیون آلوده شده اند!
🔻همان ها که برابر دوربین ها از زندگی و شادی می گویند و در خفا دست به خودکشی میزنند!
🔹آدم هاي پوچ،
🔻با زندگيهاي پوچ،
🔻با جهتگيريهاي پوچ،
🔻با ادا اطوارهاي پوچ!
🔻پوچِ پوچِ پوچ ...
🔹سلبريتيها با "توجه" ما متولد ميشوند،
🔻با "لايک" به اوج ميرسند،
🔻با "خواست" ما در راس مينشينند،
🔻و هدايت ذهنی جامعه را برعهده ميگيرند!
🔻بي "نگاه" و "توجه" و "لايک" و "خواست" ما، سلبريتيها هيچ چيز نيستند و يک شبه پايان مييابند!
🔹خدا کند که در سال جديد بتوانيم از منجلاب "سلبريتي سالاري" نجات پيدا کنيم!
🔹يا مقلب القلوب و الابصار ... حول حالنا الي احسن الحال / آمين🙏
❗️❗️❗️پی نوشت:
🔻سلبريتيها استثنا ندارند!
🔻همه از يک قماشاند! ...
🔻آن انسانهاي شريفي که می شناسيد و از اين تبار نيستند، آنها به واقع سلبريتي نيستند!
🔻نام اشتباه بر آنها نهاده ايم!
🔻آنها هنرمندانی واقعی این سرزمین اند که هویت اسلامی - ایرانی خویش را حفظ کرده اند،
🔻هنرمندانی که با غم و درد و شور و شادی این ملت زیسته اند و از تبار همین مردم اند.
🔻همانها که به قول ناصرخسرو هنرشان را پای خوکان نریخته اند! (من آنم كه در پاي خوكان نريزم / مر اين قيمتي در لفظ دري را.)
🔻همانها که به احترام هنر و وقارشان می توان تمام قد ایستاد!
(به بهانه ويديوي منتشر شده در صفحهي اينستاگرام يکتا ناصر ، بازيگر سينما)
⚜"زمانه خود را بشناس"
_________________________
🟡 | @zamanehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠
مادر مؤمنان▫️ #خدیجه_کبریٰ، عالمه عابده زاهده موحده ای بود؛ ما فخر می کنیم که چنین مادری داریم! خدیجه کبریٰ (علیها آلاف التحیة و الثناء)، #فرهنگ_عقلانیت را در فضای جاهلی پیاده کرد... . سالروز وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها تسلیت باد 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آقا اومد، آقا اومد...
🔸واکنش جالب دختر نوجوان به لحظه ورود رهبر انقلاب به حسینیه امام خمینی(ره)
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 قابی متفاوت از لحظات پایانی دیدار نوروزی رهبر انقلاب با مردم
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥جریانی جالب در فضای مجازی😳🤔
این روزها تعداد زیادی از ایرانیان که با رویای بهشت اروپا از کشور مهاجرت کرده بودند اقدام به پرده برداری از واقعیت دنیای خارج از ایران نموده اند.
🔸بهشتی که سالها برای جوانان ما ساخته بودند امروز به جهنم مبدل شده...
📌حیف است این کلیپ ها به دست مردم نرسد
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
14030101_43954_64k.mp3
24.7M
🎙 صوت کامل سخنرانی نوروزی رهبر انقلاب اسلامی در جمع اقشار مختلف مردم.
۱۴۰۳/۰۱/۰۱
#صوت_کامل
#امام_خامنهای
••※[🔹∷∷※∷∷🔹]※••
@khamenei_voice
@t_manzome_f_r
🔹صفحه: 489
💠سوره شوری: آیات 52الی 53
💠سوره زخرف: آیات 1الی 10
#قرآن #طرح_ختم_قرآن
#تلاوت_روزانه #تلاوت_قرآن
@ahlolbait_story
بسم رب المهدی به نیت سلامتی وفرج آقا امام زمان ۵شاخه گل صلوات ویک مرتبه آیه امن یجیب را قرائت میکنم
💢 #تنها_میان_داعش
🌹 #قسمت_بیست_و_یکم
💠 در را که پشت سرش بست صدای #اذان مغرب بلند شد و شاید برای همین انقدر سریع رفت تا افطار در خانه نباشد.
۰
دیگر شیره توتی هم در خانه نبود، #افطار امشب فقط چند تکه نان بود و عباس رفت تا سهم ما بیشتر شود.
💠 رفت اما خیالش راحت بود که یوسف از گرسنگی دست و پا نمیزند زیرا #خدا با اشک زمین به فریادمان رسیده بود.
چند روز پیش بازوی همت جوانان شهر به کار افتاد و با حفر چاه به #آب رسیدند. هر چند آب چاه، تلخ و شور بود اما از طعم تلف شدن شیرینتر بود که حداقل یوسف کمتر ضجه میزد و عباس با لبِ تَر به معرکه برمیگشت.
💠 سر سفره افطار حواسم بود زخم گوشه پیشانیام را با موهایم بپوشانم تا کسی نبیند اما زخم دلم قابل پوشاندن نبود و میترسیدم اشک از چشمانم چکه کند که به آشپزخانه رفتم.
پس از یک روز روزهداری تنها چند لقمه نان خورده بودم و حالا دلم نه از گرسنگی که از #دلتنگی برای حیدر ضعف میرفت.
💠 خلوت آشپزخانه فرصت خوبی بود تا کام دلم را از کلام شیرینش تَر کنم که با #رؤیای شنیدن صدایش تماس گرفتم، اما باز هم موبایلش خاموش بود.
گوشی در دستم ماند و وقتی کنارم نبود باید با عکسش درددل میکردم که قطرات اشکم روی صفحه گوشی و تصویر صورت ماهش میچکید.
💠 چند روز از شروع #عملیات میگذشت و در گیر و دار جنگ فرصت همصحبتیمان کاملاً از دست رفته بود.
عباس دلداریام میداد در شرایط عملیات نمیتواند موبایلش را شارژ کند و من دیگر طاقت این تنهایی طولانی را نداشتم.
💠 همانطورکه پشتم به کابینت بود، لیز خوردم و کف آشپزخانه روی زمین نشستم که صدای زنگ گوشی بلند شد. حتی #خیال اینکه حیدر پشت خط باشد، دلم را میلرزاند.
شماره ناآشنا بود و دلم خیالبافی کرد حیدر با خط دیگری تماس گرفته که مشتاقانه جواب دادم :«بله؟» اما نه تنها آنچه دلم میخواست نشد که دلم از جا کنده شد :«پسرعموت اینجاس، میخوای باهاش حرف بزنی؟»
💠 صدایی غریبه که نیشخندش از پشت تلفن هم پیدا بود و خبر داشت من از حیدر بیخبرم!
انگار صدایم هم از #ترس در انتهای گلویم پنهان شده بود که نتوانستم حرفی بزنم و او در همین فرصت، کار دلم را ساخت :«البته فکر نکنم بتونه حرف بزنه، بذار ببینم!» لحظهای سکوت، صدای ضربهای و نالهای که از درد فریاد کشید.
💠 ناله حیدر قلبم را از هم پاره کرد و او فهمید چه بلایی سرم آورده که با تازیانه #تهدید به جان دلم افتاد :«شنیدی؟ در همین حد میتونه حرف بزنه! قسم خورده بودم سرش رو برات میارم، اما حالا خودت انتخاب کن چی دوست داری برات بیارم!»
احساس نمیکردم، یقین داشتم قلبم آتش گرفته و بهجای نفس، خاکستر از گلویم بالا میآمد که به حالت خفگی افتادم.
💠 ناله حیدر همچنان شنیده میشد، عزیز دلم درد میکشید و کاری از دستم برنمیآمد که با هر نفس جانم به گلو میرسید و زبان #جهنمی عدنان مثل مار نیشم میزد :«پس چرا حرف نمیزنی؟ نترس! من فقط میخوام بابت اون روز تو باغ با این تسویه حساب کنم، ذره ذره زجرش میدم تا بمیره!»
از جان به لب رسیده من چیزی نمانده بود جز هجوم نفسهای بریدهای که در گوشی میپیچید و عدنان میشنید که مستانه خندید و اضطرارم را به تمسخر گرفت :«از اینکه دارم هردوتون رو زجر میدم لذت میبرم!»
💠 و با تهدیدی وحشیانه به دلم تیر خلاص زد :«این کافر #اسیر منه و خونش حلال! میخوام زجرکشش کنم!» ارتباط را قطع کرد، اما ناله حیدر همچنان در گوشم بود.
جانی که به گلویم رسیده بود، برنمیگشت و نفسی که در سینه مانده بود، بالا نمیآمد.
💠 دستم را به لبه کابینت گرفتم تا بتوانم بلند شوم و دیگر توانی به تنم نبود که قامتم از زانو شکست و با صورت به زمین خوردم. #جراحت پیشانیام دوباره سر باز کرد و جریان گرم #خون را روی صورتم حس کردم.
از تصور زجرکُش شدن حیدر در دریای درد دست و پا میزدم و دلم میخواست من جای او #جان بدهم.
💠 همه به آشپزخانه ریخته و خیال میکردند سرم اینجا شکسته و نمیدانستند دلم در هم شکسته و این خون، خونابه #غم است که از جراحت جانم جاری شده است.
عصر، #عشق حیدر با من بود که این زخم حریفم نشد و حالا شاهد زجرکشیدن عشقم بودم که همین پیشانی شکسته #قاتل جانم شده بود.
💠 ضعف روزهداری، حجم خونی که از دست میدادم و #وحشت عدنان کارم را طوری ساخت که راهی درمانگاه شدم، اما درمانگاه #آمرلی دیگر برای مجروحین شهر هم جا نداشت.
گوشه حیاط درمانگاه سر زانو نشسته بودم، عمو و زنعمو هر سمتی میرفتند تا برای خونریزی زخم پیشانیام مرهمی پیدا کنند و من میدیدم درمانگاه #قیامت شده است...
ادامه دارد ...
نویسنده فاطمه ولی نژاد
┄┄┅┅┅❅❁❅