هدایت شده از KHAMENEI.IR
⚡ امام حسن(علیهالسلام) شجاعترین چهره تاریخ اسلام است
🔻 رهبرانقلاب: من معتقدم امام حسن مجتبى شجاعترین چهرهى تاریخ اسلام است. میپرسید از على هم شجاعتر است، از برادرش حسین هم شجاعتر است که در میدان جنگ، آن جنگ خونین، با آن فداکارى عجیب خودش را به کشتن داد؟
🔸️ بله، شجاعت واقعى این است که انسان برطبق آنچه مصلحت فکر و ایدئولوژى او است اقدام بکند، اگرچه کسى نفهمد. و امام حسن حاضر شد خود را و نام خود را و وجههى خود را و محبوبیّت خود را در میان دوستان نزدیکش، فداى مصلحت واقعى بکند؛ حاضر شد که او را نشناسند، براى اینکه اسلام را بشناسند و اسلام بماند.
🔹️ آیا امام حسن میتوانست در جنگ با معاویه شهید باشد؟ نه، نمیتوانست. شهید کیست؟ شهید آن کسى است که جان خود را مایه میگذارد، خون خود را میریزد، براى ابقای فکر و ایدهاى که به آن احترام میگذارد؛ این شهید است.
🔺️ امام حسن اگر در میدان جنگ کشته میشد، به این معنا بود که معاویه تنها منازع خود را، تنها کسى را که امکان دارد نقش افشاگرى و رسواگرى در برابر روشهاى پنهانى و ریاکارانهى معاویه ایفا کند، یک چنین رقیبى را دیگر در مقابل راه خود نبیند.
📖 منبع: کتاب دو امام مجاهد، صص۴۲-۴۴
💻 @Khamenei_ir
✨ رهبر معظم انقلاب:
💠امام مجتبی (علیهالسلام) در روز عید فطر، از راهی عبور میکرد. دید جمعیتی ایستادهاند و بیتوجّه به اهمیت این روز، با غفلتِ خودشان سرگرمند و میخندند. کنار آن جمعیت ایستاد و فرمود: خداوند، ماه رمضان را میدان مسابقهای برای بندگانش قرار داده است. در این روز، کسانی که در ماه رمضان توانستهاند رضای الهی را به دست آورند، پاداش خود را از خدای متعال خواهند گرفت.
🔴مسابقه بندگی
🇮🇷🌺💕
https://eitaa.com/nasimeasr
انگار همین دیروز بود که عاشقانه دست در دست هم درخیابان قدم می زدیم و از اینکه همه ما را نگاه کنند احساس خرسندی میکردیم چقدر زود عشق را فراموش کردیم حرفهایی که زندگی را به کاممان تلخ میکند بهم میزنیم و انگار یادمان رفته که ما برای رسیدن به هم چقدر بیقرار بودیم
🔹چند بار بگم وقتی دست و صورتتو می شوری، حوله خيستو نينداز
روی تخت؟
🔹وای. . . دوباره جوراباتو پرت کردی گوشه اتاق؟
🔹نمی تونی وقتی داری دست و صورتتو می شوری یک آبی ھم به جورابت بزنی؟
🔹اگه ناراحتی میتونی بریی خونه مادرت !
🔹 مردم زن گرفتن منم زن گرفتم !
🔹 یک بار شد غذا نمک داشته باشه !
🔸 همه ما می خواهیم حرف حرف خودمان باشد برای یک بار که شده از اینکه بگوید حرف حرف من هست و تو اشتباه میکنی کوتاه بیایید سعی کنید بگوید ما با هم همه مشکلات حل میکنیم ما باید راضی و خشنود باشیم
پس در زندگی مشترک همه چیز را برای خودتان نخواهید یادتان نرود هنوز هم عاشق يكديگريم فقط كافيست كمي گذشت داشته باشیم،
🇮🇷🌺💕
https://eitaa.com/nasimeasr
دو چیز انسان را نابود میکند:
▪️ مشغول بودن به گذشته
▪️ مشغول شدن به دیگران
هر کس در گذشته بماند آینده را از دست میدهد!
و هر کس نگهبان رفتار دیگران باشد نصفی از آسایش و راحتی خود را از دست میدهد!
بهترین انتقام در زندگی این است که به راه خود ادامه دهید و اتفاقات بد را فراموش کنید.
به هیچکس اجازه ندهید از تماشای رنج شما لذت ببرد!
شاد بودن را سرمشق زندگی خود قرار دهید.
🇮🇷🌺💕
https://eitaa.com/nasimeasr
🔴دستفروشان
در روزگاران پیشین، شغلی بنام خوشه چینی وجود داشت. آنها که دست شان تنگ بود و خرمن و مزرعه ای نداشتند، پشت سر دِروگر ها راه میرفتند و خوشه های جامانده را از زمین بر میداشتند و گاها صاحب مزرعه به دروگران دستور میداد که شلخته درو کنند تا چیزی هم گیر خوشه چین ها بیاید. حافظ نيز در شعرى چنين میفرماید :
ثوابت باشد ای دارای خرمن
اگر رحمی کنی بر خوشه چینی
دستفروشان «خوشه چین» های روزگار ما هستند، آنهايى که در این هوای سرد چشم دارند به اینکه از جیب ما «اسکناسی» بیرون بیاید و چیزی از بساط مختصرشان بخریم. گاهی لازم است شلخته درو کنیم و شلخته خرج کنیم ...
🇮🇷🌺💕
https://eitaa.com/nasimeasr
💫توصیه_غذایی
یک توصیه برای پدر و مادرها در مورد بچههایی که تمایل کمتری به غذا خوردن دارند
وقتی کودک غذا میخورد او را تشویق نکنید!
رعایت این نکته بسیار مهم است!
وقتی کودک شما خوب غذا میخورد، نباید او را تشویق کنید، نباید پاداش و جایزه بدهید
یا حتی به نوعی نشان بدهید که از این قضیه خیلی خوشحالید!
غذا خوردن کار خارق العاده یا کاری که مستوجب تشویق و پاداش باشد نیست!
کودک باید بداند که ما غذا میخوریم برای اینکه نیاز به غذا داریم و نه برای خوشایند پدر و مادر یا در ازای جایزه و تشویق! اگر کودک بفهمد که غذا خوردن او چقدددر برای شما مهم است، با بدغذایی کردن از با شما لجبازی خواهد کرد.
🇮🇷🌺💕
https://eitaa.com/nasimeasr
عارف پیر و پادشاه جوان
روزی عارف پیری با مریدانش از کنار قصر پادشاه گذر میکرد. شاه که در ایوان کاخش مشغول به تماشا بود، او را دید و بسرعت به نگهبانانش دستور داد تا استاد پیر را به قصر آورند.
عارف به حضور شاه شرفیاب شد. شاه ضمن تشکر از او خواست که نکته ای آموزنده به شاهزاده جوان بیاموزد مگر در آینده او تاثیر گذار شود. استاد دستش را به داخل کیسه فرو برد و سه عروسک از آن بیرون آورد و به شاهزاده عرضه نمود و گفت: “بیا اینان دوستان تو هستند، اوقاتت را با آنها سپری کن.”
شاهزاده با تمسخر گفت: ” من که دختر نیستم با عروسک بازی کنم! ” عارف اولین عروسک را برداشته و تکه نخی را از یکی از گوشهای آن عبور داد که بلافاصله از گوش دیگر خارج شد.
سپس دومین عروسک را برداشته و اینبار تکه نخ از گوش عروسک داخل و از دهانش خارج شد. او سومین عروسک را امتحان نمود. تکه نخ در حالی که در گوش عروسک پیش میرفت، از هیچیک از دو عضو یادشده خارج نشد. استاد بلافاصله گفت : ” جناب شاهزاده، اینان همگی دوستانت هستند، اولی که اصلا به حرفهایت توجهی نداشته، دومی هرسخنی را که از تو شنیده، همه جا بازگو خواهد کرد و سومی دوستی است که همواره بر آنچه شنیده لب فرو بسته ” شاهزاده فریاد شادی سر داده و گفت: ” پس بهترین دوستم همین نوع سومی است و منهم او را مشاور امورات کشورداری خواهم نمود. “
عارف پاسخ داد : ” نه ” و بلافاصله عروسک چهارم را از کیسه خارج نمود و آنرا به شاهزاده داد و گفت: ” این دوستی است که باید بدنبالش بگردی ” شاهزاده تکه نخ را بر گرفت و امتحان نمود. با تعجب دید که نخ همانند عروسک اول از گوش دیگر این عروسک نیز خارج شد، گفت : ” استاد اینکه نشد ! “
عارف پیر پاسخ داد: ” حال مجددا امتحان کن ” برای بار دوم تکه نخ از دهان عروسک خارج شد.
شاهزاده برای بار سوم نیز امتحان کرد و تکه نخ در داخل عروسک باقیماند استاد رو به شاهزاده کرد و گفت: ” شخصی شایسته دوستی و مشورت توست که بداند کی حرف بزند، چه موقع به حرفهایت توجهی نکند و کی ساکت بماند.
https://eitaa.com/nasimeasr