eitaa logo
علی نصیری
1.2هزار دنبال‌کننده
973 عکس
345 ویدیو
142 فایل
پایگاه اطلاع‌رسانی استاد علی نصیری nasirigilani.ir ارتباط با ما: @NasiroddinAlavi
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ ماجرای شستن پای حواریان در انجیل و کافی شریف قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ (ع) يَا مَعْشَرَ الْحَوَارِيِّينَ لِي إِلَيْكُمْ حَاجَةٌ اقْضُوهَا لِي قَالُوا قُضِيَتْ حَاجَتُكَ يَا رُوحَ اللَّه فَقَامَ فَغَسَلَ أَقْدَامَهُمْ فَقَالُوا كُنَّا نَحْنُ أَحَقَّ بِهَذَا يَا رُوحَ اللَّه فَقَالَ إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِالْخِدْمَةِ الْعَالِمُ إِنَّمَا تَوَاضَعْتُ هَكَذَا لِكَيْمَا تَتَوَاضَعُوا بَعْدِي فِي النَّاسِ كَتَوَاضُعِي لَكُمْ ثُمَّ قَالَ عِيسَى ع بِالتَّوَاضُعِ تُعْمَرُ الْحِكْمَةُ لَا بِالتَّكَبُّرِ وكَذَلِكَ فِي السَّهْلِ يَنْبُتُ الزَّرْعُ لَا فِي الْجَبَلِ .. ماجرای شستن پای حواریان توسط عیسی (ع) در انجیل مسیحیان بازتاب یافته است که در این جا متن انجیل یوحنا را ذکر می کنیم: «عیسی با اینكه میدانست كه پدر همه چیز را به دست او داده است و از نزد خدا آمده و به جانب خدا میرود 4 از شام برخاست و جامة خود را بیرون كرد و دستمالی گرفته به كمر بست. 5 پس آب در لگن ریخته شروع كرد به شستن پایهای شاگردان و خشكانیدن آنها با دستمالی كه بر كمر داشت. 6 پس چون به شمعون پطرس رسید او به وی گفت: “ای سرور تو پایهای مرا می‌شویی؟” 7 عیسی در جواب وی گفت: “آنچه من میكنم الآن تو نمیدانی لكن بعد خواهی فهمید.” 8 پطرس به او گفت: “پایهای مرا هرگز نخواهی شست.” عیسی او را جواب داد: “اگر تو را نشویم تو را با من نصیبی نیست.” 9 شمعون پطرس گفت: “ای سرور نه پایهای مرا و بس بلكه دستها و سر مرا نیز.” 10 عیسی بدو گفت: “كسی كه غسل یافت محتاج نیست مگر به شستن پایها بلكه تمام او پاك است. و شما پاك هستید لكن نه همه.” 11 زیرا كه تسلیم كنندة خود را میدانست و از این جهت گفت: “همگی شما پاك نیستید.” 12 و چون پایهای ایشان را شست رخت خود را گرفته باز بنشست و بدیشان گفت: “آیا فهمیدید آنچه به شما كردم؟ 13 شما مرا استاد و سرور میخوانید و خوب میگویید زیرا كه چنین هستم. 14 پس اگر من كه سرور و معلّم هستم پایهای شما را شستم بر شما نیز واجب است كه پایهای یكدیگر را بشویید. 15 زیرا به شما نمونه‌ای دادم تا چنانكه من با شما كردم شما نیز بكنید. 16 آمین‌آمین به شما میگویم غلام بزرگتر از سروری خود نیست ونه رسول از فرستندة خود. 17 هرگاه این را دانستید خوشابحال شما اگر آنرا به عمل آرید.» (انجیل یوحنا، فصل 13، آیات 4 – 17) از مقایسه میان آن چه در کافی شریف بازتاب یافت با آن چه با تفصیل در انجیل یوحنا انعکاس یافته می توان شباهت های ذیل را میان آنها برشمرد: 🔹یک؛ بر اساس آن چه در انجیل یوحنا آمده که نظیر آن در برخی یگر از اناجیل نیز گزارش شده است، آن چه رخ داد، شستن پای حواریان توسط عیسی مسیح (ع) بود و نه بوسیدن آنها و این امر قرائت رایج کافی شریف شریف که در آن در فراز «فَقَامَ فَغَسَلَ أَقْدَامَهُمْ» واژه «فغسل» آمده را تقویت می کند. 🔹دو؛ در انجیل یوحنا نیز همصدا با کافی شریف تاکید می شود که عیسی (ع) کار شستن پا را علی رغم میل حواریون انجام داد و هدف ایشان تعلیم تواضع به آنان بوده است. 🔹سه؛ طبق هر دو کتاب، عیسی (ع) نخست هدف خود از شستن پای حواریان را بیان نفرمود، بلکه در پایان توضیح داد که مقصود ایشان تعلیم تواضع به انان بوده است. 🔹چهار؛ از آن چه در کافی شریف و نیز انجیل یوحنا به یکصدا بازتاب یافته است، بر می آید مقصود حضرت عیسی (ع) خصوص شستن پا نبود، بلکه این کار نمادین نشانه ای بود از بالاترین سطح تواضع استاد و بلکه هر فردی که از مرتبه برتری نسبت به زیردستان خود برخوردار است. فقره «به شما میگویم غلام بزرگتر از سروری خود نیست ونه رسول از فرستندة خود» در انجیل یوحنا ناظر به این نکته است. به رغم این شباهت ها در نقل داستان شستن پای حواریان، میان این دو منبع تفاوت هایی هم دیده می شود که عبارتند از: 🔹یک؛ ماجرا در انجیل یوحنا با تفصیل آمده است، اما در گزارش کافی کوتاه است و البته این امر طبیعی است؛ زیرا سبک اناجیل بیان تفصیلی حوادث زندگانی حضرت عیسی است. 🔹دو؛ در انجیل یوحنا افزون بر شستن پای حواریان، از خشک کردن آنها نیز گفتگو شده است، اما در کافی شریف فقط به شستن پای آنان اشاره شده است. 🔹سه؛ گفتار پایانی حضرت عیسی (ع) خطاب به حواریان که در کافی شریف بازتاب یافته است: «ثُمَّ قَالَ عِيسَى (ع) بِالتَّوَاضُعِ تُعْمَرُ الْحِكْمَةُ لَا بِالتَّكَبُّرِ وكَذَلِكَ فِي السَّهْلِ يَنْبُتُ الزَّرْعُ لَا فِي الْجَبَلِ» در اناجیل وجود ندارد و نقطه قوت نقل قول کافی شریف است؛ زیرا با بیانی بسیار لطیف رفتار نمادین حضرت عیسی (ع) را مدلل و مبین ساخت. برگرفته از کتاب «تفسیر برگزیده کافی شریف» اثر استاد علی نصیری 🆔 @nasirigilani_ir 🌐 www.maref.ir
خارج فقه جلسه ۱۲۸۰.mp3
11.22M
(سال چهاردهم) 🔸 الشیعه : أَبْوَابُ حَدِّ اللِّوَاطِ 🔹 جلسه 1280 🗓 3 آذر 1403 🔻مـبـاحـث ایـن جـلسـه: بررسی فقهی روایات «بَابُ أَنَّ الرَّجُلَ إِذَا لَاطَ بِغُلَامٍ أَوْ بِالْعَكْسِ فَأَوْقَبَ قُتِلَ الرَّجُلُ وَ أُدِّبَ الْغُلَامُ دُونَ الْحَدِّ» @nasirigilani_ir
✳️ دنیا رباطی است بی اقامت و ساباطی است بی استقامت! در طول سال ها که در دانشگاه درس اخلاق داشتم، کتاب مناجات نامه خواجه عبدالله در قفسه ام همراهم بود و ملتزم بودم حداقل یک جلسه بخش هایی از آن را برای دانشجویان بازخوانی کنم. متن پیوست یکی از متن های بس تکان دهنده است. می دانم که فرصت نکرده و نمی کنید تا معانی فقرات آن را پیجویی نمایید. یک مورد را برای شما شرح می دهم: (دنیا) رباطی است بی اقامت و ساباطی است بی استقامت، رباط به کاروانسرا می گویند که خوشبختانه هنوز آثارش در گوشه و کنار کشور پابر جا است و همین دیروز اعلام شد که کاروانسراهای ایران جزو آثار فرهنگی در یونیسکو ثبت شده است. تصور فرمایید در روزگاران قدیم با سفرهای پر رنج با اسب قاطر و الاغ و راه های ناهموار و جاده های نا امن؛ گرسنگی و تشنگی های بین راه؛ کاروانسرا چه بهشتی به حساب می آمد! اما حیف تا کاروانیان می آمدند بار و بنه خود را در آن نهاده و نفسی تازه کنند، به یک یا دو روز نگذشته، طبل رحیل به صدا درمی آمد که هان وقت رفتن است! طبل رحیل کوفت دلا کاروان عمر ما هم چنان به فکر خور و خواب و خانه ایم! ساباط وضعیت تاسف بارتری دارد! ساباط سایبانی است که با عمود کردن چهار چوب و سقفی بی مایه از پارچه یا شاخه درختان تهیه می کردند. درنگ در سایبان دیگر به یک روز هم نمی رسید! این است حال وضع ما! صحت و سقم این مدعا را نمی دانم که می گویند بُعد چهارم زمان کشف شده و آشکار شده که هشتاد و پنج سال عمر دقیقا یک روز است. این مدعا به طور شگفت آوری با سخن ما در روز قیامت هماهنگ است که می گوییم: ما در دنیا به اندازه یک روز یا نیمی از یک روز درنگ داشتیم. «قَالَ كَمْ لَبِثْتُمْ فِي الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِينَ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ فَاسْأَلِ الْعَادِّينَ قَالَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا لَوْ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» (مومنون، 112 - 114) در روایتی دیدم که اگر کسی هشتاد و پنج سال عمر کند، سهم عمر خود از دنیا را گرفته؛ یعنی آن یک روز را پر کرده است. از این جهت مراد از «بعض یوم» عمرهای کوتاه تر از این است. حال با این حال و وضع گذار سریع عمر، این همه ناز و تفرعن و این همه خامی و خام اندیشی را از کجا وام گرفته ایم؛ نمی دانم! خداوند ما را مستغرق رحمت بیکران و هدایت بی پایان خود فرماید! @nasirigilani_ir
✳️ قرآن دارای زبانی خاص است. استاد علی نصیری؛ استاد درس خارج حوزه علمیه، اول دی ماه در ادامه سلسله جلسات تفسیر سوره بقره به آیه ۱۱۴ این سوره «وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَسَعَیٰ فِی خَرَابِهَا ۚ أُولَٰئِکَ مَا کَانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِینَ ۚ لَهُمْ فِی الدُّنْیَا خِزْیٌ وَلَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ» پرداخت که متن سخنان وی به شرح زیر است: در تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع) در ذیل این آیه شریفه آمده است: و هو خیار مساجد المؤمنین فی مکه. در این که مراد خدا از من اظلم کیست اختلاف وجود دارد و مسیحیان، یهودیان، مسلمین، مشرکین و ... را بیان کرده‌اند. در این روایت امام عسکری(ع)، ایشان فرمودند مراد مساجد دوره رسالت آن هم در مکه است لذا مشرکین خطاب آیه هستند زیرا پیامبر(ص) را وادار کردند که از مکه و جوار مسجدالحرام خارج شوند. شیخ طوسی نظراتی که آیه را به عصر رسالت برمی‌گرداند برنمی‌تابد و دلیل محکمی هم دارد و آن مسئله بافتار است که بنده هم به این دلیل توجه زیادی دارم؛ آیات قبل برای یهود و نصارا است و آیات بعد هم دوباره درباره همین فرق است یعنی ۸۵ آیه در مورد یهود و نصاراست لذا نمی‌شود ناگهان بحث به مشرکین برگردد. البته می‌توان آن را طوری معنا کرد که در عین بازگشت به یهود و نصارا به مشرکین هم برگردد که طبرسی هم این مسیر را رفته است. مصداق تخریب مسجد مراد از خرابی مساجد هم این نیست که لزوما کسی با بلدوزر مسجد را خراب کند و همین که مساجد خلوت شوند و درهای آن بسته باشد یا بت پرستیده شود، ویران است و در روایات هم به آن اشاره شده است که در آخرالزمان این وضع برای مساجد ایجاد می‌شود. در ادامه هم بحث از خوف مطرح است که باز دو تعبیر در مورد آن وجود دارد یکی خوف تکوینی یعنی خدا در دلشان خوف ایجاد می‌کند از این که به مسجد بیایند یا از پیامبر(ص) خواسته است که اگر به مسجد آمدند باید با حالت پرداخت جزیه بیایند. تقدیر از تفسیر تسنیم حال برگردیم به خود آیه؛ در دوره معاصر با وجود احترامی که به همه تفاسیر داریم کمتر تفسیری است که گرهی را باز کرده باشد؛ البته تفسیر تسنیم را اگر نداشتیم خیلی خیلی باید غمگین بودیم زیرا جوانب متعدد آیات بررسی و آراء و انظار مختلف آمده است لذا خدمت بزرگی به عالم تفسیر کرده است. آیه مورد بحث از جهت بافتاری اینگونه است؛ آیه ۱۱۳ در مورد یهود و نصارا و انعکاس نظرات این دو گروه نسبت به گروه دیگر و بحث قبله و ... است. آیه ۱۱۵ هم در مورد یهود و نصاراست و تا آیه ۱۲۲ این روند ادامه دارد بنابراین چه معنایی دارد که خداوند ناگهان آشفته سخن بگوید و از یهود و نصارا به مشرکین التفات کند؛ اگر بگوییم دیگران قرآن را تنظیم کرده‌اند درست است ولی ما معتقدیم اینطور نیست. از جهت بافتار درونی چهار یا پنج جمله در آیه وجود دارد؛ اولین جمله تا خرابها؛ جمله دوم تا خائفین؛ جمله سوم تا خزی و جمله چهارم تا انتهای آیه است. از نظر منطق چیدمانی ابتدا گزارش کرد و توصیف داد؛ ومن استفهام است ولی خبر از ستمکارترین فرد داد؛ خود این گزارش اشاره به یک حقیقت خارجی دارد. و من اظلم در دو مورد دیگر از قرآن هم به کار رفته است که مراد قرآن آن است که از نظر خدا سه کار بالاترین ستم است؛ یکی ممانعت از یاد خدا، دوم افترا بر خدا و سوم کتمان حقایق الهی. پس مرحله اول در آیه توصیف است. مرحله دوم قیاس است یعنی هر کسی منع از مساجد الهی کند باید سایه خوف و ترس بالای سر او باشد. سپس این قاعده را چند مرحله کرد؛ اول اینکه من حتما کاری می‌کنم که اینها در دنیا گرفتار خواری و عذاب شوند و در آخرت هم عذاب الیم الهی نصیب آنان شود. به تعبیر دیگر اینکه اگر کسی از یاد خدا ممانعت کند سه عذاب و گرفتاری خواهد داشت؛ اول اینکه باید با خواری و ترس وارد مساجد شود؛ دوم خزی و خواری در دنیا و سوم عذاب در آخرت. در آیه فهم دو موضوع مشکل دارد؛ اول من اظلم و دیگری خوف. ابن عباس و مجاهد گفته است رومیان با بیت‌المقدس درگیر شدند و قصد داشتند بیت‌المقدس را خراب کنند تا به دوره عمر رسید که بر آن‌ها غلبه کرد و آن‌ها دیگر نمی‌توانستند وارد بیت‌المقدس شوند مگر با خوف؛ این در حالی است که در روایت امام عسکری(ع) بحث در مورد مکه بود و اینکه قریش کافر مانع ورود پیامبر(ص) به مسجدالحرام شدند. حسن و قتاده گفته‌اند بخت‌النصر مراد است که بیت‌المقدس را خراب کرد. طبری گفته است اگر آیه را به تخریب مسجدالحرام معنا کنیم با بافتار سازگار نیست زیرا مشرکین بیت‌الحرام را تخریب نکردند ولی طبرسی معتقد است که می‌تواند این تخریب، معنوی و محتوایی باشد. البته چون دو مسجد یعنی بیت‌الحرام و بیت‌المقدس دو مصداق بیان شده است برای جمع بین این دو گفته‌اند می‌توان مراد از مساجد را محل‌های سجده بدانیم. 👇👇👇
زبان قرآن همواره زبان عرف عام نیست یک تعبیری شاید خیلی بین ما تکرار می‌شود و آن اینکه زبان قرآن زبان عام عرف است ولی همیشه اینطور نیست بلکه قرآن مبتکر روش خاص هم هست. خداوند از روش‌های رایج مخاطبان بهره گرفت ولی در مواردی خودش روش داده است. درباره خدا اینطور نیست که طابق النعل بالنعل از روش زبانی عرف تبعیت کند بلکه گاهی مشی متفاوتی را اتخاذ کرده است. امام(ع) فرموده است که می‌دانید چرا قرآن را نمی‌توانیم بفهمیم؛ زیرا آیات قرآن صرفا با قواعد محاوره قابل فهم نیست مانند برخورد قرآن با عرب جاهلی که فرهنگ را گرفت ولی آن را بازسازی کرد. قرآن کریم فرموده است: «وَإِنَّ لَکُمْ فِی الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً ۖ نُسْقِیکُمْ مِمَّا فِی بُطُونِهِ مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَبَنًا خَالِصًا سَائِغًا لِلشَّارِبِینَ» خداوند فرهنگ آلوده جاهلی را گرفت که هزار خرابی داشت و آن را به فرهنگ مطبوع تبدیل کرد.
9.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادر بزرگم فراموشی گرفته بود از کهولت سن به او گفتم اسم ائمه را بیاد داری؟ گفت... 🆔 @nasirigilani_ir
✳️ دامنه ظلم تا چند نسل را می گیرد! «عَنْ عَبْدِ الأَعْلَى مَوْلَى آلِ سَامٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّه ع مُبْتَدِئاً مَنْ ظَلَمَ سَلَّطَ اللَّه عَلَيْه مَنْ يَظْلِمُه [ أَوْ عَلَى عَقِبِه ] أَوْ عَلَى عَقِبِ عَقِبِه قُلْتُ هُوَ يَظْلِمُ فَيُسَلِّطُ اللَّه عَلَى عَقِبِه أَوْ عَلَى عَقِبِ عَقِبِه فَقَالَ إِنَّ اللَّه عَزَّ وجَلَّ يَقُولُ: ولْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا الله ولْيَقُولُوا قَوْلاً سَدِيداً» (الکافی، ج 2، ص 332) نکته ها: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مُبْتَدِئاً؛ سخن آغازین و بدون پیش زمینه خاص نشان از آن دارد که طرح این مساله برای مخاطب یا برای کسی که در جلسه گفتگوی امام حضور دارد، لازم بوده است. مَنْ ظَلَمَ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِ مَنْ يَظْلِمُهُ [أَوْ عَلَى عَقِبِهِ‏] أَوْ عَلَى عَقِبِ عَقِبِهِ؛ بازتاب اعمال و برگشت پیامدهای آن به خود انسان از جمله قوانین جاری این عالم است. در راستای چنین قانونی ستم به هر کس به خود انسان یا حتی به نسل او منتقل می شود. قُلْتُ هُوَ يَظْلِمُ فَيُسَلِّطُ اللَّهُ عَلَى عَقِبِهِ أَوْ عَلَى عَقِبِ عَقِبِهِ؛ راوی پرسش دقیقی را مطرح کرد؛ زیرا طبق قاعده دیگر قرآنی بار گناه انسان بر دوش دیگران گذاشته نمی شود. فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ- وَ لْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيداً؛ استناد امام صادق (ع) به آیات قرآن حکایت از دو نکته دارد: 1. احاطه اهل بیت (ع) به معارف قرآن؛ 2. ریشه داشتن گفتار آنان در قرآن. با آن که آیه ناظر به ستم به یتیمان است، اما امام صادق (ع) آیه را به همه ستم ها تعمیم داد که نشان از روش استنباط اهل بیت (ع) از آموزه های قرآن است. امام پاسخ حلی ارایه نکرد، بلکه مدعای خود را به آیه ای از قرآن مدلل و محکم ساخت و این یکی از روش های پاسخگویی اهل بیت (ع) است. برگرفته از کتاب «تفسیر برگزیده کافی شریف» اثر استاد علی نصیری 🆔 @nasirigilani_ir 🌐 www.maref.ir
✳️ نکات برگرفته شده از یک فقره از روایتی در کتاب التوحید کافی شریف كَانَ بِمِصْرَ زِنْدِيقٌ تَبْلُغُه عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّه (ع) أَشْيَاءُ فَخَرَجَ إِلَى الْمَدِينَةِ لِيُنَاظِرَه فَلَمْ يُصَادِفْه بِهَا وقِيلَ لَه إِنَّه خَارِجٌ بِمَكَّةَ فَخَرَجَ إِلَى مَكَّةَ ونَحْنُ مَعَ أَبِي عَبْدِ اللَّه (ع) از این فقره شش نکته قابل استفاده است: 🔹یک؛ کشور مصر که در شمال آفریقا واقع شده یکی از کهن ترین کشورهای شناخته شده است که دارای یکی از قدیمی ترین تمدن های بشری است. این کشور در سال نوزدهم هجری و دوران حکومت خلیفه دوم به تصرف مسلمانان درآمد و با توجه به تعاطی فرهنگ های ملی و دینی مختلف وجود زنادقه در آن در عصر امام صادق (ع)؛ یعنی حدود نیمه اول سده دوم امر طبیعی می نماید. از تعابیری در نامه حضرت امیر (ع) به مالک اشتر می توان دریافت که این کشور در سالیان تاریخ خود شاهد حضور حاکمان عادل و ستمکار و نیز شاهد حضور دین داران و غیر داران بوده و هست: «أَنِّي قَدْ وَجَّهْتُكَ إِلَى بِلَادٍ قَدْ جَرَتْ عَلَيْهَا دُوَلٌ قَبْلَكَ - مِنْ عَدْلٍ وجَوْرٍ ... ولَا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ - فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ - وإِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ» (نهج البلاغه، نامه 53) 🔹دو؛ در روزگار امام صادق (ع) در کشور مصر که علی القاعده پایه های حکومت اسلامی در آن مستحکم شده، زنادقه حضور داشته و در آمد و شد و ارایه دیدگاه های خود آزاد بودند. بر این اساس، این زندیق که نام او عبدالملک عنوان شده راه طولانی از مصر تا مدینه را طی کرده و تازه پس از نیافتن امام صادق (ع) به خود زحمت داده و خود را به مکه رساند. به عبارت روشن تر، از این فقره از روایت و مجالی که امام صادق (ع) برای گفت و شنود علمی با این زندیق فراهم آورد بدست می آید که نباید از وجود پدیده زندقه و الحاد در یک کشور اسلامی برآشفت و مجال گفت و گوی سازنده را با این دست از افراد بست. زیرا آن حضرت می توانست به جای گفت و شنود با این زندیق، او را به خاطر زندقه مورد عتاب و خطاب قرار دهد و به او بفرماید که چرا به رغم کفر و الحاد در کشور اسلامی می زید و چرا به خود اجازه داده که تا مکه و مدینه آمده و با پیشوای مسلمانان به گفتگو بپردازد! 🔹سه؛ نکته قابل توجه دیگر در این زمینه آن است که آن زندیق حتی اجازه یافت که وارد دو شهر بسیار مقدس مسلمانان؛ یعنی مدینه و مکه شود و این به رغم آن است که بنا به تاکید قرآن حتی مشرکان حق ورود به مکه را ندارند. از اجازه داشتن آن زندیق برای ورود به مکه، می توان دریافت که اگر ملحد یا مشرکی برای گفت و شنود علمی و دینی با عالمان دین و چه بسا برای راهیابی به دین حق، وارد مکه شود، مانعی ندارد. 🔹چهار؛ از این روایت بدست می آید که آن زندیق به رغم آن که در مصر می زیست، امام صادق (ع) را به علم و دانش و بلکه به پیشوایی مسلمانان می شناخت و از این جهت به جای حاکمانِ دروغین مدعی پیشوایی یا به جای امثال ابوحنیفه که هم چنان از روی جهل خود را عالمان دین معرفی می کردند، به درستی آن حضرت را برای مناظره انتخاب کرد. 🔹پنج؛ انسان حتی اگر دچار زندقه و الحاد باشد، به اقتضای عقل مصلحت جو و حقیقت طلب باید همواره حقیقت را دنبال کند. درست است که این فرد برای مناظره با امام صادق (ع) به مدینه آمد که در آن شائبه تشکیک کردن در باورهای دینی به ذهن تداعی می کند، ولی از سویی دیگر، می توان حدس زد که او از رهگذر زورآزمایی علمی و عقلی با امام صادق (ع) در حقیقت میزان اتقان و اعتبار براهین و باورهای خود را نیز در محک آزمایش قرار داد. 🔹شش؛ وجود مناظرات میان اهل بیت (ع) و زنادقه و نیز بازتاب آیاتی در این زمینه بیانگر آن است که قلمروی دین تنها مباحث درون دینی نیست، بلکه معارف برون دینی نیز در آموزه های دینی بازتاب یافته است. از این جهت این مدعا که گفته می شود متون وحیانی نمی توانند به اشکالات و شبهات منکران و ملحدان پاسخ دهند و این کار تنها از فلاسفه و فلسفه اسلامی بر می آید، از اساس اشتباه است؛ زیرا همان گونه که از متن این روایت بدست می آید امام صادق (ع) با آن فرد زندیق بر پایه عقل که زبان مشترک میان آدمیان است، به گفتگو پرداخت و چنان نیست که امام با تکیه به جایگاه امامت خود با او گفتگو کرده باشد. برگرفته از کتاب «تفسیر برگزیده کافی شریف» استاد علی نصیری 🆔 @nasirigilani_ir 🌐 www.maref.ir
✳️ گناهان باعث رفتن آبروی انسان پیش فرشتگان می شود! در آخرین جلسه مجازی درس اخلاق بندگی تاکید شد که گناه باعث می شود آبروی ما نزد فرشتگان برود. متن پیوست دعای ششم امام سجاد (سلام الله تعالی علیه) است که این مدعا را تایید می کند: به فقره «و لا تخزنا عندهم بسوء اعمالنا» عنایت ویژه بفرمایید: وَ هَذَا یوْمٌ حَادِثٌ جَدِیدٌ، وَ هُوَ عَلَینَا شَاهِدٌ عَتِیدٌ، إِنْ أَحْسَنَّا وَدَّعَنَا بِحَمْدٍ، وَ إِنْ أَسَأْنَا فَارَقَنَا بِذَمٍّ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ ارْزُقْنَا حُسْنَ مُصَاحَبَتِهِ، وَ اعْصِمْنَا مِنْ سُوءِ مُفَارَقَتِهِ بِارْتِکابِ جَرِیرَةٍ، أَوِ اقْتِرَافِ صَغِیرَةٍ أَوْ کبِیرَةٍ وَ أَجْزِلْ لَنَا فِیهِ مِنَ الْحَسَنَاتِ، وَ أَخْلِنَا فِیهِ مِنَ السَّیئَاتِ، وَ امْلَأْ لَنَا مَا بَینَ طَرَفَیهِ حَمْداً وَ شُکراً وَ أَجْراً وَ ذُخْراً وَ فَضْلًا وَ إِحْسَاناً. اللَّهُمَّ یسِّرْ عَلَی الْکرَامِ الْکاتِبِینَ مَئُونَتَنَا، وَ امْلَأْ لَنَا مِنْ حَسَنَاتِنَا صَحَائِفَنَا، وَ لَا تُخْزِنَا عِنْدَهُمْ بِسُوءِ أَعْمَالِنَا. اللَّهُمَّ اجْعَلْ لَنَا فِی کلِّ سَاعَةٍ مِنْ سَاعَاتِهِ حَظّاً مِنْ عِبَادِک، وَ نَصِیباً مِنْ شُکرِک وَ شَاهِدَ صِدْقٍ مِنْ مَلَائِکتِک ترجمه: امروز روزی جدید و تازه است، و او بر ما شاهدی حاضر است، اگر خوبی کنیم ما را سپاس گویان ترک کند و اگر بدی کنیم نکوهش‌کنان از ما جدا گردد. بار خدایا بر محمد و آلش درود فرست، و حُسن هم‌نَفَسی با این روز را روزی ما گردان و ما را از سوء مفارقتش به خاطر ارتکاب گناه، یا کسب معصیت کوچک و بزرگ حفظ فرما، و بهره ما را از خوبی‌ها در آن سرشار کن و ما را در این روز از زشتی‌ها پیراسته نما و از ابتدا تا پایان آن را برای ما از حمد و شکر و اجر و اندوخته آخرتی و فضل و احسان پر ساز. الهی زحمت ما را (به سبب تقوا و پرهیز از گناه) بر فرشتگان نویسنده اعمال آسان ساز و پرونده کردارمان را از حسنات سرشار فرما و ما را نزد آن فرشتگان به کردارهای زشت و ناهنجارمان رسوا مساز. خداوندا در هر ساعت از ساعت‌های روز بهره‌ای از مقامات بندگان خاصت و نصیبی از شکرت و گواه صدقی از ملائکه‌ات برای ما قرار بده. @nasirigilani_ir
چین بزرگ‌ترین نیروگاه آبی جهان را می‌سازد 🔹چین ساخت بزرگ‌ترین سد برق‌آبی جهان را تأیید کرده است. این سد که در رودخانه یارلونگ سانگپو قرار خواهد گرفت، می‌تواند سه‌برابر بیشتر از سد سه دره انرژی تولید کند. 🔹دولت چین یک‌تریلیون یوان (١٣٧ میلیارد دلار) بودجه برای این پروژه در نظر گرفته است که آن را به بلندپروازانه‌ترین پروژه زیرساختی زمین تبدیل می‌کند. 🔹رودخانه یارلونگ سانگپو در عمیق‌ترین دره کره زمین قرار دارد و دولت چین قصد دارد از آن بهره ببرد و نزدیک به ٣٠٠ میلیارد کیلووات‌ساعت (kWh) انرژی تولید کند که ظاهراً برای تأمین انرژی موردنیاز ٣٠٠ میلیون نفر در سال کافی است. ❇️ چرا از کنار اخباری درس آموز از این دست ساده می گذریم؟! از خود بپرسیم که چین چه تدبیری اندیشید که از فقر و فلاکت دهه هشتاد خود امروز به چنین کشوری بسیار پیشرفته با داشتن دومین اقتصاد جهان تبدیل شده است؟! نه مثل ما ذخایر نفت دارد و نه ذخایر گاز! این چنین گردن فراز کرده و جمعیت یک و نیم میلیارد خود را در رفاه تمشیت می کند! در برابر؛ ما برای اداره کردن هشتاد میلیون جمعیت یکسره می نالیم و به شصت میلیون نفر پول تدارک فقر می دهیم و ناترازی برق و گاز اشک همه ما را در آورده است و هر روز شاهد بی ارزش شدن بیشتر پول ملی و کوچک شدن سفره مردم هستیم؟! چرا نمی خواهیم باور کنیم که سیاست ها و کیاست های ما باعث رشد متناسب و مورد انتظار نشده است؟! فاین تذهبون؟! دوستانی خواهند گفت ما را چه به این حرف ها! بگذارید به همان درس و بحث طلبگی مشغول باشیم! سحر صادق روز سه شنبه یازدهم دی ماه ۱۴۰۳ @nasirigilani_ir