تاکتیک سکوت
✍«سکوت» یکی از رفتارهایی است که در مواردی خوب و در مواردی ناپسند و البته همیشه علامت رضایت نیست. در قاموس رسانه ای «سکوت» یکی از تاکتیک های جنگ روانی است. در کوران حوادث اجتماعی، رسانه های جمعی در مواردی با کاربست تاکتیک سکوت، روند بازنمایی اخبار حوادث را متوقف کرده و در مواردی سکوت را بر کنش گری ترجیح می دهند.
✍«زمان» یکی از مقوله های اساسی در پوشش خبری است و در رویدادها و رخدادها خود را به صورت سه گزینه توقف، تداوم و بی زمانی نشان می دهد. اخبارتداوم دار یا اخبار پویا بر خلاف اخبار لحظه ای که آغاز و پایان مشخصی دارند، پرکشش و پهنادامنه بوده و به مانند صحنه های یک نمایش، ظهور و بروز می یابند. با هر بازی و صحنه جدید داستان تازه ای نقل می شود و با هر اطلاع جدیدی جنبه های جدیدی از رخداد ارزش خبری پیدا می کند. تا نمایش بخواهد به پرده آخر برسد چه بسا هفته ها و ماهها طول بکشد.
✍ سکوت رسانه ای بویژه در رسانه های جریان اصلی موجب فراموشی رویدادهای حساس تاریخی در افکار عمومی نخواهد شد، بلکه در مواردی حساسیت زایی کرده و با هر بهانه خبری مرتبط با چنین برهه هایی، ارزش های خبری «تازگی» و «شگفتی» برای مخاطبان برجسته می شوند.
✍ در فرایند اطلاع رسانی ابررخدادها، اطلاع رسانی گزینشی رویدادها و مشمول مرور زمان قرار دادن پاره ای از حقایق، موجب بی اهمیتی ناگفته های رخداد نخواهد شد و چه بسا که اطلاعات بازنمایی شده هر چند با تاخیر زیاد، در حد و قواره رویدادهای تازه و با اهمیت بیشتر برای مخاطبان جلوه گر شوند. / دکتر حجت اله عباسی
✅ با ما باسواد شوید
🌐 @nasragilan
#اینستاگرام 🔸 اتفاق تازه
اینستاگرام اعلام کرد از هفته آینده سیستم درامدی جدید خود را برای IGTV فعال خواهد کرد.. این اقدام اینستاگرام سرآغاز رقابن آن با یوتوب است.
ماجرا از چه قرار است؟
بسیار روشن است. حالا پس از طی شدن مراحل اولیه برای جا افتادن IGTV اکنون
اینستاگرام می تواند بر روی ویدیوهای IGTV تبلیغات بازرگانی قرار دهد.
بعید است به توضیحات بیشتر نیاز باشد.
✅ با ما باسواد شوید
🌐 @nasragilan
🔸دایرکت مساوی است با بلاک؛ مجهز به آنفالویاب
▫️#فریبا_خانی
🔹روزنامهنگار
وقتی ما مدرسه میرفتیم اوضاع و احوال یک شکل دیگری بود؛ #فضای_مجازی هنوز اختراع نشده بود، آدمها #تلفن_همراه نداشتند، #واتساپ، #اینستاگرام، #اسنپچت و... هیچکدام وجود نداشت، حتی #مسنجر نبود، بنابراین آدمها حضوری حرفهایشان را به هم میزدند، حضوری عاشق میشدند و هیچکس نمیتوانست در #دایرکت با #پروفایل جعلی حرفهای نامربوط بزند و کسی نبود که تهدید کند: «دایرکت مساوی است با #بلاک!» حتی هیچکس نبود که مجهز به #آنفالویاب باشد.
کوچههای دبیرستانهای دخترانه غوغایی بود. پسرهای نوجوان و جوان جان خود را به خطر میانداختند و با موتورهای فکسنی تکچرخ میزدند یا روی دوچرخههای اسقاطی و دست دوم میایستادند تا جلب توجه کنند. لایوهایشان بدون استیکر بود. بدون تتو و تیپهای عجیب. اما زندگی در اینستاگرام و فضای مجازی چیز دیگری است.
شاید ما همه آلیس باشیم در سرزمین عجایب. در #اینستاگرام عکس و فیلم حرف اول را میزند. این سرویس قابلیتهای خدمات متنوعی ارائه میدهد. بیش از یکمیلیارد آدم در این جهان کاربر اینستاگرام هستند و روزانه بیش از ۵۰۰ میلیون #کاربر فعال دارد و ۵۰ میلیارد عکس هر روز در این فضا به اشتراک گذاشته میشود. ۵۹ درصد کاربران #اینترنت بین ۱۸ تا ۲۹ سال دارند که از اینستاگرام استفاده میکنند. ۳۳ درصد از آنها ۳۰ تا ۴۹ سال هستند. ۷۲ درصد نوجوانان دنیا در اینستاگرام حضور دارند. روزانه.۴ میلیارد لایک رد و بدل میشود. بیشتر کاربران اینستاگرام زنان هستند. جالب است بدانید «پیتزا» محبوبترین غذایی است که در اینستاگرام پست شده و بعد «سوشی» است. بیشترین هشتگی که در اینستاگرام ثبت شده واژه love است و بعد واژه photo.
بنابراین با دانستن اینکه محبوبترین غذا پیتزاست و بیشترین هشتگ، کلمه عشق، معلوم است که بیشتر کاربران اینستاگرام جوانان و نوجوانان هستند. در اینستاگرام کاربران برای جلب فالوئر مرزها را زیر پا میگذارد. یاد حرفهای #دکتر داور شیخاوندی، جامعهشناس میافتم. میگفت: «چرا در کلانشهرها اینهمه جرم و جنایت و بیاخلاقی اتفاق میافتد؟! در روستاها و شهرهای کوچک آدمها همدیگر را میشناسند؛ حتی نسلهای گذشته افراد را، بنابراین فرد احساس میکند اگر کار خلافی کند آبروی خود و خانوادهاش را به باد میدهد. اما در کلانشهرها همه با هم غریبهاند و این یک فضای امن برای شهروندان ایجاد میکند که هر کار خلافی بکنند. به این امید که کسی آنها را نمیشناسد.»
در فضای مجازی، آدمها در یک فضای بزرگ لایتناهی زندگی میکنند و #هویتهای_جعلی پوشش امنی برای درونیات آدمها شده است. اینستاگرام اسپانسر خیلی از برندهای در حال رشد است و جنبه اقتصادی هم دارد. بنابراین شاخهای اینستاگرامی با پست یک آگهی، کلی پول به جیب میزنند. این روزها، هفتهای نیست که یک پست جنجالی جامعه ما را آشفته نکند.
#سلبریتیهای_کممایه با پستهای غیرمعمول سعی در جذب مخاطب دارند و ما ناخودآگاه با پرداختن به آنها و حتی انتقاد از آنها آتش شهرت آنها را شعلهورتر میکنیم. واقعا ما در این شهر مجازی غریبهایم و در این فضای غریب و بزرگ گرفتار شدهایم.
خیلی از ما کاربران ناشی هستیم، مثلا نمیدانیم انتشار عکس کودکان یا فیلمهای آنها چه آسیبی ممکن است به کودکمان بزند. خیلی از این پستهای جنجالی، توسط #سناریونویسان مخفی صورت میگیرد. آدمهای شهرتطلب، مانند بازیگران بیچارهای نقشهای مبتذل تعریفشده خود را اجرا میکنند و به نتیجه این پستها بیتوجه هستند.
هیجان را کنار بگذاریم. کارشناسان اهل فن را دعوت کنیم تا درباره مدیریت دیتا و اخلاق در فضای مجازی حرف بزنند. در مدرسهها کارشناسان حضور پیدا کنند و ذهن دانشآموزان را روشن کنند. ما در زندگی به همه اطلاعات احتیاج نداریم و قرار نیست هر فیلم و پستی را نگاه کنیم و وقت و انرژی خود را خرج کنیم. اما بدترین برخود نفی است. نفی نکنیم ما در این فضا خیلی چیزهای خوب هم آموختهایم. لایوهای هنری و علمی و ورزشی دستاورد خوب این فضاهاست.
در ماجرای کرونا، کلی فیلمهای کوتاه و آموزشی خوب در اینستاگرام دیدیم و ذهن ما روشن شد. اتفاقا اینستاگرام فضای خوبی برای بالارفتن سواد هنری ماست. در ضمن این پدیدهها، نفیشدنی نیستند. فقط باید مهارت خود را بالا ببریم. آن وقت شاید مجبور نباشیم تهدید کنیم دایرکت مساوی است با بلاک.
چون احترام به حریم دیگران را میدانیم. متوقع هم نباشیم خزعبلات ما را همه دنبال کنند و بنویسیم مجهزیم به آنفالویاب. باور کنید ما محکوم نیستیم هر چیزی را در این جهان ببینیم.
✅ با ما باسواد شوید
🌐 @nasragilan
پژواک صداهای خاموش در جامعه اطلاعاتی
✍️ عصر فناوری اطلاعات، عصر چند صدایی، تکثر و تنوع رسانه ای و شکست انحصار است. در جامعه اطلاعاتی صداهای خاموش با هویت سازی در فضای دوم جان دوباره ای یافته اند.
✍️ فناوری اطلاعات، پدیده ای پست مدرنیستی و فلسفه پست مدرنیسم بر شالوده شکنی همه چیز استوار است و قواعد جهانشمول را بر نمی تابد. این پارادایم با هر گونه قاعده مندی و مرزبندی، ساز ناکوک می زند و بهترین راههای زندگی اجتماعی را در گفتگوهای بین الاذهانی جستجو می کند.
✍️به همان میزان که مدرنیست ها بر ایجاد مرزبندی و تقسیمات گسترده در ساختار جامعه پافشاری می کنند، پست مدرن ها با شناکردن در جهت خلاف به جمع کردن مرزها در همه ساختارها، روی خوش و چراغ سبز نشان می دهند.
✍️در بحث رسانه ها، طرفداران این دو پارادایم راههای متضاد و ناهمسازی را طی می کنند. مدرنیست ها بر لزوم ایجاد دروازه در رسانه ها با هدف پایش و کنترل اطلاعات تاکید می کنند؛ اما پست مدرن ها چنین سنت هایی را برنتابيده و از بن شالوده شکنی می کنند. آنان با منسوخ کردن نظریه دروازه بانی (مرزبانی) مدرنیستی، بساط دروازه ها را از ساختار رسانه ها برچیده اند.
✍️در عصر فناوری اطلاعات با حذف مرزبانی و برچیده شدن دروازه های اطلاعاتی، صداهای خاموش جامعه پژواک بلند و رسایی پیدا کرده و دیگر کنترل رسانه ها تنها در دستان دولت ها نیست. با تضعیف قدرت دولت ها، پاره فرهنگ ها، قومیت ها و اجتماعات در هر زمان و مکان به خودمختاری رسانه ای و قدرت تولید و انتشار اطلاعات دست پیدا کرده اند.
✍️ بر خلاف فلسفه مدرنیستی که محیط با ثبات و پایدار را جستجو می کند، در فلسفه پست مدرنیستی "ناپایداری" ویژگی آرمانی است و هر گونه تغییر در محیط پویا جستجو می شود.
✍️ در فضای دوم، محیط رسانه ای با وجود بازیگران متعدد، رقابتی، نامطمئن و به شدت ناپایدار شده است و انحصارات رسانه ای بتدریج با شکست مواجه و از سر راه مردم کنار زده می شوند.
✍️ جامعه اطلاعاتی توان تاثیر گذاری فوق العاده ای به بازیگران و کنشگران اجتماعی ارزانی داشته و قدرت ارتباطات به گفته فیلسوف بلند آوازه، مانوئل کاستلز ناشی از چهار مولفه قدرت شبکه، قدرت شبکه بندی، قدرت شبکه ای و قدرت شبکه سازی است.
✍️ در جامعه شبکه ای، غول های جدید ارتباطی سربرآورده اند و عرصه فعالیت را بر رقبای سنتی تنگ کرده و روزبروز دریچه های ناامیدی جدیدی را روی آنها می گشایند.
✍️در جامعه اطلاعاتی آنچه می تواند بستری مناسب و امن برای تولید و انتشار اطلاعات مهیا کند، ایجاد دروازه و کنترل اطلاعات از طریق شیوه هایی محافظه کارانه مانند فیلترینگ و کاهش سرعت اینترنت و راههایی از این قبیل نیست بلکه امنیت پویا را باید در افزایش سواد رسانه ای و سواد دیجیتال شهروندان جستجو کرد. / دکتر حجت اله عباسی
✅ با ما باسواد شوید
🌐 @nasragilan
🔸خطری که امروز تهدیدمان میکند انفعال نیست بلکه فعالیت کاذب است، اشتیاق به «فعال بودن»، «مشارکت کردن» و پنهان ساختن پوچی آنچه جریان دارد است. مردم همواره مداخله میکنند و «کاری میکنند»؛ دانشمندان در بحثهای بیمعنا شرکت میکنند و غیره. کاری که به راستی دشوار است عقب نشستن و پا پس کشیدن است. صاحبان قدرت غالباً حتی مشارکت «انتقادی» و گفت و شنود را به سکوت ترجیح میدهند صرف وارد ساختن ما در «گفت و شنود» مطمئنشان میسازد که انفعال نامیمون را شکستهاند. بدین ترتیب امتناع رای دهندگان [از دادن رای مثبت یا منفی] اقدامی به راستی سیاسی است: چنین روشی ما را با بی محتوایی مردم سالاریهای امروزی رو به رو میسازد.
اگر منظور از خشونت، به هم زدن مناسبات اجتماعی اساسی باشد در این صورت گرچه شاید احمقانه و بی مزه به نظر رسد ولی مشکل دیوهایی تاریخی که میلیونها نفر را کشتهاند این است که به اندازه کافی خشن نبودهاند. گاهی کاری نکردن خشونت بارترین کاری است که میتوان کرد.
#اسلاوی_ژیژک، خشونت (پنج نگاهِ زیرچشمی)، صفحه ۱۹۲
ترجمه: علی رضا پاکنهاد
✅ با ما باسواد شوید
🌐 @nasragilan
✅ چرا مطبوعات کاغذی هنوز مهمند؟
💠 البته که روزنامهنگاری در ایران مشکلات خود را دارد اما این #رشتو در پی برجسته کردن نقاط قوت مطبوعات است.
🔸علاقه به چاپ و کاغذ یک نوع فتیشیسم نیست و روزنامهنگارها هم آدمهای هیستریکی نیستند که عشق اول و آخرشان بوی کاغذ روزنامه و مرکب چاپ باشد. آنها با تضعیف مطبوعات و بلبشوی فعلی بازار کاغذ شاهد نابودی یک سنت هستند: سنت روزنامهنگاری مطبوعاتی.
🔸سنت روزنامهنگاری در ایران - همان سنت نیمهمستقل که رشتههای ارتباطات در کشور هم بر آن بنا شده - هنوز روزنامهنگارانی تولید میکند که دستکم روی کاغذ، ناظر قدرت و نماینده مردمند. مهمترین ستون و نقطه اتکای این سنت همچنان مطبوعات هستند.
🔸در شرایطی که دانشکدههای ارتباطات و دیگر رشتههای مرتبط با روزنامهنگاری عملا دانشجویان را برای کار در تحریریهها آموزش نمیدهند، مطبوعات بار اصلی آموزش روزنامهنگاران حرفهای آینده را به دوش میکشند. خبرگزاریها با فاصله زیاد از مطبوعات در رتبه دوم قرار دارند.
🔸منابع مولد ژورنالیست در ایران مطبوعات و در درجه اول روزنامهها – چه محلی و چه سراسری - هستند. بسیاری از ژورنالیستهای خبرگزاریها، رادیو و تلویزیون کار خود را از مطبوعات آغاز کردهاند و کارآموزانی مطبوعاتی بودهاند که بعد به رسانههای غیرچاپی رفتهاند.
🔸با مرگ احتمالی مطبوعات، آن سنت روزنامهنگاری نیمبند که به ژورنالیست یاد میداد چرا و چگونه باید میکروفن جلوی صاحب قدرت بگیرد و – حتی شده با ترسولرز – بازخواستش کند خاموش میشود. جای مطبوعات را رسانههایی خواهند گرفت که مدل کسبوکارشان ناگزیر بدهبستان با قدرت است.
🔸تاریخ رسانهها نشان داده که تلویزیونها و رادیوها و حالا هم شرکتهای شبکههای اجتماعی و پیامرسانها چقدر با قدرتهای سیاسی زدوبند دارند. راهاندازی اینها پول زیادی میخواهد و کسی که پول دارد خوب با کسی که قدرت دارد کنار میآید. مطبوعات با پولهای خیلی کمتری میچرخند.
🔸هیچ تلویزیون و رادیویی، هیچ ویدیویی، هیچ گرافیک تعاملیای، هیچ موشنگرافیک و اینفوگرافیکی، هیچ شبکه اجتماعیای، هیچ پیامرسانی و حتی هیچ وبسایت کلیکخوری نمیتواند بهاندازه مطبوعات، با آن عقل سرد، صراحت، بُرندگی و عمق تحلیلی مسایل را بشکافد و جلوی چشم مخاطب بگذارد.
🔸با نابودی سنت روزنامهنگاری مطبوعاتی، چرخه تولید ژورنالیست هم ناقص میشود و ژورنالیستهایی که به بازار کار وارد میشوند چهبسا بازاریابی را بهتر از نمایندگی مردم و نظارت بر قدرت یاد گرفته باشند. انتقال مفهوم و فلسفه روزنامهنگاری عمدتا در مطبوعات شکل میگیرد.
🔸اما اگر کاغذ و شرایط اضطراری کشور و بیکفایتی مدیران و سودجویی درونسازمانی مطبوعات و کوتاهاندیشی خود روزنامهنگارها دستبهدست هم بدهد و به مرگ مطبوعات بینجامد، چه خواهد شد؟ هیچ، بیلیاقت بودهایم. البته که وقتی خربزه را میخوریم، باید پای لرزش هم بنشینیم.
🔸اولین بازنده مرگ مطبوعات مردمند. آنها بخش زیادی از نمایندگان خود را از دست خواهند داد. اما خیلی زود بازنده دوم حاکمیت خواهد بود و در بزنگاهها این را خواهد فهمید. توییتها و پستها و موسسات تحلیل هشتگ و دادهکاوی فضای مجازی اصلا و ابدا جانشین نهادهای مطبوعاتی نخواهند شد.
🔸تجربه نشان داده با پستنویسی در توییتر و قطعهنویسی در تلگرام و فیلم موبایلی اینستاگرام روزنامهنگار تربیت نمیشود.روزنامهنگارها اغلب درمطبوعات تربیت میشوند،آن هم با نظام استاد–شاگردی که دهههاست جریان دارد. بخش زیادی از این نظام با مرگ مطبوعات از بین میرود و خلاص. / سعید ارکان زاده
✅ با ما باسواد شوید
🌐 @nasragilan
آیا او از لایک نکردن منظوری دارد؟
ما در زندگی واقعی برای انتقال پیام ها و مقصودمان به دیگران از سازوکارهای مختلفی استفاده می کنیم که ارتباط کلامی(مانند حرف زدن) و ارتباط غیرکلامی(مانند زبان بدن) از جمله آنهاست. هر کدام از این نوع ارتباط ها ابزارها و ویژگی های خاص خود را دارند و در زمینه های اجتماعی مختلف به شکل های مختلفی بکار گرفته می شوند. مثلا در دنیای واقعی اگر با کسی رودربایستی داریم ولی می خواهیم به او این منظور را منتقل کنیم که « من دیگر حوصله شنیدن حرفهایت را ندارم» از زبان بدن استفاده می کنیم و ممکن است به عمد خمیازه بکشیم یا به صفحه گوشی مان خیره شویم تا او متوجه منظور ما شود.
با ظهور و گسترش شبکه های اجتماعی، هم ارتباط کلامی و هم ارتباط غیرکلامی همچون زبان بدن باید به زبان شبکه های اجتماعی ترجمه می شد. منظور آنکه، ارتباط بین فردی در دنیای واقعی باید به واسطۀ ابزارها و لوازم موجود در شبکه های اجتماعی انجام می شد و افراد منظورشان را با توجه به علامت ها و نشانه های موجود در این شبکه ها منتقل می کردند. شاید یکی از دلایل رشد ایموجی ها و استیکرهای مختلف، نیاز افراد برای انتقال منظورشان بدونِ، یا در کنار، بکارگیری کلمات است. برای مثال وقتی کلمه « استیکر فحش » را در نوار جستجوی گوگل تایپ می کنیم پیشنهادهای گوگل به شرح زیر است: استیکر فحش ناموسی، استیکر فحش خنده دار، استیکر فحش ترکی، استیکر حرف زشت، استیکر فحش عمه، استیکر فحش دار. فحش عمه جای بسی تأمل دارد. بگذریم.
زبان جاری در شبکه های اجتماعی به تدریج و آرام آرام در حال شکل گیری است. روزانه هزاران استیکر، ایموجی و نشانه بین المللی و حتی به زبان ها و گویش های محلی، و با تصاویر شخصیت های مختلف وارد بازار می شود و هر کاربر برای انتقال منظور خود از آنها استفاده می کند. امکان سوء تفاهم، اختلاف و برداشت های ناصحیح از پیامها نیز بسیار وجود دارد. علاوه بر اینها، به تدریج « زبان مجازی بدن» نیز در شبکه های اجتماعی شکل گرفته است که صرفا مبتنی بر علامت ها و نشانه های ملموس و موجود همچون استیکرها نیست. منظور، رفتارهای اجتماعی مختلفی است که در فضای مجازی بروز می یابد و در معرض تفسیرها و برداشت های مختلف قرار می گیرد. برای مثال، لایک کردن یک عکس ممکن است معنای مشخصی داشته باشد. اینکه من عکس را پسندیدم. ولی آیا لایک نکردن عکس هم معنای مشخصی دارد؟ آیا ما نام افرادی را که لایک نمی کنند را به حافظه مان می سپاریم و مقابله به مثل می کنیم؟ سین(دیده) شدن پیام ما توسط گیرنده معنای مشخصی دارد. یعنی او پیام ما را دیده است. ولی آیا پاسخ ندادن فوری او به پیام هم معنای مشخصی دارد و فورا باید درباره این رفتار قضاوت کرد؟ ما با یکی از اعضای فامیل یا دوستان رفت و آمد نداریم. یک عضو دیگر فامیل یا دوستان مدام عکس هایی از مهمانی هایی در اینستاگرام منتشر می کند که او حضور دارد و با لبخند به دوربین نگاه می کند. آیا این عضو فامیل با انتشار این عکس ها می خواهد به ما چیزی بگوید و منظوری دارد؟
فضای مجازی ارتباط کلامی و ارتباط غیرکلامی خاص خود را دارد. هنوز این فضا عرصه آزمایش و خطاست و شکل گیری توافقی همگانی در خصوص زبان و معانی نشانه های آن نیازمند سپری شدن زمان است. به همین دلیل صراحت و رک گویی، پرسش و بیان منظور، پرهیز از تفاسیر شتابزده از پیام و در نهایت مدارای اجتماعی از جمله مواردی است که شاید به کاهش تضادها کمک کند. / فردین علیخواه
✅ با ما باسواد شوید
🌐 @nasragilan
💢 سهگانه تاثیر #رسانه در مهندسی شخصیت
🔻وقتی از رسانه صحبت می کنیم، موضوع ما یک امر فانتزی و سرگرمی صرف نیست. پشت صحنه ای حرفه ای با اتاق فکری هوشمند و متشکل از اربابان قدرت و ثروت در عرصه صنعت فرهنگ که هدفی جز تثبیت هژمونی و سلطه پایدار ندارند.
🔻کارویژه رسانه چیست و صنعت فرهنگ در رسانه چه می کند؟ شناسایی و آنالیز دقیق شخصیت انسان و دقت و توجه به وزنی که هر بخش از شخصیت دارد، یک هنرشناختی در فعالیت رسانه ای و عملیات روانی است که اگر به درستی صورت بگیرد، به مرور به هک شدن انسان و توانایی تسلط بر اقدامات و ترجیحات و انتخابات او منجر شود.
🔻قابل ذکر و توضیح است که سه بعد شخصیت انسان، احساسات، اندیشه ها و کنش های اوست. متناظر با هربخش، الگوریتمی از ذائقه سازی، انگاره سازی و عادت سازی در دستگاه تبلیغاتی اطلاعاتی قدرت های رسانه ای طراحی و مهندسی می شود.این مهندسی شخصیت در سه گام صورت گرفته و به مرحله کنترل و مهار نائل می گردد.
💥انگاره سازی
در گام نخست وارد مرحله شناختی می شود و با تاکتیک تصویرسازی(imagemanagement) و با استفاده از #تکنیک_های_اقناعی چون برجسته سازی، تولیدکلیشه و برچسب زنی و...انگاره سازی را در مخاطبین رقم زده و مدیریت ذهن و تصورات انسان را به دست می گیرد.
نمونه عینی آن، اسلام هراسی و ایران هراسی پروژه ای در سینمای هالیوودی قابل مشاهده است)
💥ذائقه سازی
در گام دوم وارد عملیات روانی تسخیر عواطف و احساسات می شود و لازمه جدی آن، شناسایی و مهندسی ذایقه است. اینکه چه سبکی یا مدلی یا کسانی یا مصرفی را می پسندیم و لایک می کنیم، محور فهم و لو رفتنذایقه ما می باشد که بدلیل نگاه مصرفی حاکم بر سبک زندگی مردم و عدم دقت در فعالیت مجازی براحتی تعیین و تثبیت می شود.
💥عادت سازی
در گام سوم و مبتنی بر نظام ترجیحات و اطلاعاتی که در اختیار مغزدیجیتال حاکم بر رسانه قرار داده ایم، خط و مشی رفتاری ما در فضای مجازی شکل می گیرد و کنشگری ما در غفلت از عقبه حاکم بر آن رقم میخورد. از طریق تکنیک های تکرار و شرطی سازی و بکاربستن سیستم محرک_پاسخ و حذف عنصر مکث و تفکر در رفتارشناسی، تاکتیک عادت سازی را به نتیجه رسانده و پازل کنشگری انسان را تکمیل می نمایند.
مدل صف بستن ها و خرید ها و ثبت نام گروهی و یکهویی و جوزده، نحوه حضور و رای دادن در انتخابات و جنس اعتراضات مدنی و سبک زندگی مصرفی و رفتارنمایشی مردم، نمونه های بارزی از رفتارسازی های حساب شده و مبتنی بر نظام عرضه تقاضای مصنوعی و مهندسی شده می باشد که بایستی به چشم یک پاشنه آشیل فرهنگی_امنیتی_رسانه ای به آن نگریسته و راهبرد منسجمی و فوری در نهادهای مربوطه اتخاذ گردد.
✍️علیرضامحمدلو
✅ با ما باسواد شوید
🌐 @nasragilan
آنتوان گایگر، مجموعه عکسی دارد که نشان میدهد چگونه #روح آدمهای زمانۀ ما، به درون موبایلهایشان کشیده میشود. آدمهایی که شمایل انسانیشان تغییر کرده و صورتشان مسخ شده است. آنتوان کایگر به شیوهای خلاقانه هشدار میدهد که #تکنولوژی، در حال بلعیدن ما انسانهای عصر دیجیتال است!
✅ با ما باسواد شوید
🌐 @nasragilan