.
😅 اینم یه شعری که یکی از شما فرستادید و فرستادیم برا حسابِ مدیر رسانه(محسن)...
اونم حالا شاعرش میکنید😊
#ارسالی
#مدیررسانه #محسن
🆔 @NASRABADNEWS
پایگاه خبری نصرآبادنیوز
. 😅 اینم یه شعری که یکی از شما فرستادید و فرستادیم برا حسابِ مدیر رسانه(محسن)... اونم حالا شاعرش می
احتمالا با یه کلیپ جواب بده...
خدا بخیر کنه...🙈😉
میدونستید وقتی بارون میباره پروانه ها استراحت میکنن که تا بارون به بال هاشون آسیب نرسونه؟!
خواستم بهت بگم که استراحت تو طوفان های زندگیت اصلا اشکالی نداره، تو دوباره مثل پروانه ها پرواز میکنی عزیزِ من.
#زندگی
🆔 @NASRABADNEWS
راستیپیگیربندههمنباشیدکهکیهستم. نهحاجولیمنهحاجنصرالهمنهفامیلش...😉 خلاصهپیگیرنباشید...خوشنامیدرگمنامیه#مدیریت_نصرآبادنیوز
🇮🇷 #ایران #اصالت #سبک_زندگی
نسبت به ملاکهای من درآوردی
که اینستاگرام میسازد.
نسبت به بد پوششی،
و " هر چه برهنه تر بودن
با کلاس تر بودن ".
نسبت به روابط نامتعارف
و با چند نفر بودن،
با هزار توجیه آزادی.
نسبت به پول درآوردن،
از هر راهی، حتی حرام.
نسبت به "دیده شدن" به هر قیمتی
که این روزها برایش
سر و دست میشکنند.
و نسبت به تمام موضوعاتی
که باکلاسی تلقی میشوند،
اما پوچی، هرزگی و بی هدفی
از آنها میبارد؛
بی میل باش.
_ خوب و بد را عقل شما
از درون به شما تذکر میدهد،
خودتان را با اطرافگول نزنید!
#اینستاگرام | #فضای_مجازی
📌پایگاه نصرآبادنیوز
🆔 @NASRABADNEWS
ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﮐﻨﺎﺭ ﺩﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ نَایست
ﺩﺭﻫﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭﻧﺪ
ﭼﻪ ﺑﺴﺎ خداوند ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﺤﺮﻭﻡ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺭﻭﺯﯼﺍﺕ ﮔﺮﺩﺍند!
شب بخیر :)
#شب_بخیر
🆔 @NASRABADNEWS
هدایت شده از پایگاه خبری نصرآبادنیوز
#انتشارتبلیغات
•|با تبلیغات به کارتان رونق دهید|•
•|نصرآبادنیوزتبلیغاترانهتاییدونهردمیکند|•
#واحدتبلیغات_نصرآبادنیوز
_
در خدمت شما هستیم با انواع پوشاک بچه گانه، زنانه و دخترانه
آدرس: نیک آباد جرقویه، شهرک شهید رجایی، رجایی هشتم بوتیک الماس💎
(ساعت کاری عصرها از ساعت ۴ تا ۷)
شماره تماس: 09133121917
لینک کانال
https://rubika.ir/botekalmasdarkhshan
____
#تبلیغات #پوشاک #نیک_آباد #لباس
🌸🍃🌸🍃
#داستان #حکایت
📚حکایت مرد و دم گاو
🔹مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود. کشاورز به او گفت: «برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر را آزاد میکنم. اگر توانستی دم یکی از این گاوها را بگیری من دخترم را به تو خواهم داد.»
🔹مرد قبول کرد. اولین در طویله که بزرگترین در هم بود باز شد. باور کردنی نبود، بزرگترین و خشمگینترین گاوی که در تمام عمرش دیده بود بیرون آمد. گاو با سم به زمین میکوبید و به طرف مرد جوان حمله برد. جوان خود را کنار کشید و گاو از مرتع گذشت. دومین در طویله که کوچکتر بود باز شد. گاو کوچکتر از قبلی بود اما با سرعت حرکت میکرد. جوان پیش خودش گفت: «منطق میگوید این را هم ول کنم چون گاو بعدی کوچکتر است و این ارزش جنگیدن ندارد.»
🔹سومین در طویله هم باز شد و همانطور که فکر میکرد ضعیفترین و کوچکترین گاوی بود که در تمام عمرش دیده بود بیرون پرید. پس لبخندی زد و در موقع مناسب روی گاو پرید و دستش را دراز کرد تا دم گاو را بگیرد اما گاو دم نداشت!
🔹زندگی پر از ارزشهای دست یافتنی است اما اگر به آنها اجازه رد شدن بدهیم ممکن است که دیگر هیچ وقت نصیبمان نشود. برای همین سعی کن که همیشه اولین شانس را دریابی.
🔅داستان های آخر شب نصرابادنیوز👇
📘 @NASRABADNEWS
┄┄┅┅✿🍃❀💜❀🍃✿┅┅┄┄