فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 خدا اینقدر به شهدا قدرت و آبرو داده که شفاعت ما برایشان کاری ندارد ...
شهدا دست شون خیلی بازه ، رفیق شهید تون را پیدا کنید.
شهدای کوچه و خیابان خود را بشناسید ، ارتباط قلبی برقرار کنید و از خاصیت آن بهره مند شوید ...
#استاد_شجاعی
💖 کانال توسل به شهدا 💖
@shohadaymoqavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️ رفح بی آب شد!!!
💣 انهدام مخزن اصلی آب شرب در مرز رفح توسط ارتش صهیونیست
✍ پانوشت:
بنا به پیمان صلح اسلو، رفح جز مناطق B است و منطقه B از نظر خدمات شهری تابع اسراییل هستند و در صورت تخریب منبع خدمات شهری امکان ساخت مجدد مخزن آب وجود ندارد الا اینکه اسرائیل اجازه اقدام به ساخت مجدد آن را صادر کند.
💥 مسْلِمْنا
شمر و يزيديان زمان
@shohadaymoqavemat
⚡️ شعله ور شدن مجدد خون و آتش در پاراچنار
🔹 در اثر نزاع ها خونین پاراچِنار شمال غرب پاکستان ۳۵ کشته و ۱۶۶ زخمی در پی داشت.
🔸 گزارشهای میدانی حاکی است طی پنج روز گذشته درگیریهای خونین میان دو قبیله در شهر پاراچِنار مرکز منطقه "کُرم" در نزدیکی مرز پاکستان با افغانستان فضای صلح و امنیت در این منطقه را به شدت تحت تاثیر قرار داده و گروههای شیعه پاکستان از خیز نیروهای تکفیری و همدستی این عناصر با تروریستها برای هدف قرار دادن ساکنان شیعه به بهانه منازعات بر سر زمین و مزارع خبر میدهند.
💠 گروههای شیعه در پاکستان اعلام کردند که بیشترین قربانیان درگیریهای اخیر از شیعیان پاراچِنار هستند و مسبب تشدید این خشونتها واکنش منفعلانه نیروهای امنیتی و مسئولان انتظامی برای جلوگیری از تحرکات عناصر تکفیری است.
✍ پانوشت:
پاراچنار واقع در منطقه «کُرم» از توابع ایالت «خیبرپختونخوا» و در نزیکی نوار مرزی پاکستان با افغانستان قرار دارد که سالهای اخیر شاهد خشونتهای فرقهای بوده که طی آن جامعه شیعیان تلفات زیادی را متحمل شده است.
💥 مسْلِمْنا
@shohadaymoqavemat
10.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️بیدلیل نیست که رهبری معظم انقلاب این حکیم فرزانه خردمند فرمودند: کسانی که دَم از مذاکره با آمریکا میزند یا از #الفبای_سیاست چیزی نمیدانند یا #الفبای_غیرت را بلد نیستند.
🚩الثقةباللهثمنكلغال
وسلماليكلعال
┄┄┄┅═✧❁••❁✧═┅┄┄┄
شادیروحشهداءو
سلامتیوجودنازنینِ
رهبرعزیزمونصلوات
#جهاد_تبیین
••••••✾•🍃🌺🍃•✾••••••
@shohadaymoqavemat
30.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 ۸ مرداد سالروز شهادت نماد زنده بودن شهدا در ایران، شهید عبدالنبی یحیایی گرامی باد.
🔸سکانسی نوستالوژیک از فیلم «ستارگان خاک» ساخت سال ۱۳۷۳ را ببینیم و گریه کنیم. ماجرا از این قرار است که شهید عبدالنبی یحیایی اهل روستای انارستان بخش ارم استان بوشهر بود که در سال ۱۳۶۲ در ارتفاعات حمزه کردستان عراق به شهادت رسید و ۹ سال بعد و در سال ۱۳۷۱ تعداد ۲۲ نفر از اقوام و هم محلی های ایشان قصد مرمت مزار ایشان را داشتند و قبر او را شکافند اما با صحنه عجیبی روبرو شدند!
🔸آنها می بینند که صورت شهید مانند روز اول دفنش سالم مانده و خراشیدگی روی بینی او هم دقیقاً مانند روز دفنش همان طور مانده و عجیب اینکه از سر او که به دلیل اصابت ترکش سوراخ شده بود، قطرات خون تازه ای به داخل قبر فرور می ریزد که مایه تعجب و شگفتی همه شد!
🔸اخیراً در نزد یکی از شاهدان ماجرا بودم که می گفت در آن لحظه یک بوی عطر بسیار خوش از مزار خارج شد و همه در تعجب و حالتی شبیه کما بودیم و نمی دانستیم که چه شده است! فقط چند برگ از یک قرآن قدیمی و کهنه و پاره در نزدیکی مزار و در یکی از اتاقک های قبرستان قرار گرفته بود که آن را باز کردیم و خدا شاهد است که این آیه آمد که: «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ!»
♦️خوب توجه کنیم! صدایی که در لحظه خون آلود شدن دست شخصی که در قبر حضور دارد به گوش میرسد، صدای واقعی اذان گفتن خود شهید است که قبل از اعزام ایشان توسط خانواده وی ضبط شده است.
@shohadaymoqavemat
شهید مردادماه;
شهید زنده!
عبدالنبی یحیایی (شهیدی که پیکرش ۹سال پس از دفن سالم مانده بود ) در سال ۱۳۴۲در روستای تنگ ارم شهرستان دشتستان استان بوشهر به دنیا آمد و در تاریخ ۶۲/۵/۸ و روی ارتفاعات حمزه کردستان عراق، برای خاموش کردن آتش مسلسل یکی از سنگرهای دشمن نارنجکی برمیدارد و به طرف سنگر میرود. اما میان خاکریز دشمن و نیروهای خودی مورد اصابت گلولههای دشمن قرار میگیرد و به شهادت میرسد.

شهیدی که پیکرش ۹سال پس از دفن سالم مانده بود
عبدالنبی یحیایی (شهیدی که پیکرش ۹سال پس از دفن سالم مانده بود ) در سال ۱۳۴۲در روستای تنگ ارم شهرستان دشتستان استان بوشهر به دنیا آمد. و در نهایت به فرمان رهبرش روح الله لبیک گفت و به جبهه های جنگ حق علیه باطل اعزام شد تا دفاع از خاک و ناموس را پیشه خود قرار دهد . عبدالنبی فردی بود که در در نوجوانی چوپانی میکرد و در کنار کار چوپانی دستی هم در کشاورزی داشت .و دراوج جوانی هم تصمیم گرفت راه مولایش حسین (ع) را در پیش گیرد و رزمندگی در راه حفظ اسلام را پیشه گرفت .
بالاخره عبدالنبی در اثنای عملیات والفجر ۲ به دعوت حق تعالی لبیک گفت و در تاریخ ۶۲/۵/۸ و روی ارتفاعات حمزه کردستان عراق، برای خاموش کردن آتش مسلسل یکی از سنگرهای دشمن نارنجکی برمیدارد و به طرف سنگر میرود. اما میان خاکریز دشمن و نیروهای خودی مورد اصابت گلولههای دشمن قرار میگیرد و به شهادت میرسد. به دلیل اینکه دشمن به منطقه تسلط داشته، جنازه عبدالنبی ۱۸ روز در همان جا میماند و پس از این مدت او را به بوشهر انتقال میدهند و نهایتاً پس از ۲۸ روز بدون آنکه جنازه فاسد شود، دفن میشود. پدر شهید میگوید که روز دفن عبدالنبی او را با کیسه پلاستیکی پوشانده و روی کیسه هم کفن کشیده بودند. تقویمها شهریور ماه ۱۳۶۲ را نشان میدادند. عبدالنبی برای بار اول با چنین شکل و شمایلی دفن شد…. روی قبر عبدالنبی یک تابلو گذاشته بودیم که مثل خیلی از مزار شهدا در آن یادگاریهایی قرار میدادیم. چون این تابلو در محکمی نداشت، گاهی بچهها یا رهگذرها به وسایلش دست میزدند. من تصمیم گرفتم برای این تابلو در قفل دار بگذارم. سال ۷۱ بود.
یک روز به مزار پسرم رفتم و تابلو را درست کردم. اما دیدم سنگ قبر تکان خورده و احتمال درآمدنش،هست. گفتم حالا که میخواهم تابلو را درست کنم، دستی هم به این سنگ بزنم. سنگ را جابهجا کردم. آن روز کارم نیمه تمام ماند و به خانه برگشتم. توی روستا دیدم یک گروه از اهالی با مینیبوسی عازم مشهد هستند. از من هم خواستند همراهشان بروم و قبول کردم. سفرمان ۱۵ روزی طول کشید. در مشهد خواب دیدم که چراغ نورانی در خانه داریم. آن قدر نور داشت که نمیشد به آن نگاه کرد.
بعد که برگشتیم، چند روزی مهمان به خانه میآمد و درگیر آنها بودیم، چند روزی هم به همین منوال گذشت. در همین اثنی یک شب خواب دیدم به زیارتگاهی رفتهام که مثل یک اتاق کوچک بود. وقتی از آنجا بیرون آمدم و در را بستم، در دوباره باز شد و خانمی بلند بالا از داخل اتاق بیرون آمد و چیزی مثل قرآن یا جانماز به من داد و گفت اینجا نایست و برو. از خواب که بیدار شدم احساس کردم باید به مزار شهیدم بروم. آن روز ۱۹ مهر ۱۳۷۱ بود. رفتم و دیدم که در قسمت جنوبی مزار حفرههایی ایجاد شده است. سرم را که نزدیک بردم، بوی خوشی استشمام کردم. سعی کردم آن را درست کنم، اما مزار داشت ریزش میکرد. به ناچار فرستادم دنبال برادرم که سواد بیشتری داشت و اهل خواندن رساله و قواعد مذهبی بود. او آمد و ماجرای ریزش مزار را برایش تعریف کردم. گفت که ما نمیتوانم جسد را خارج کنیم، فقط باید سنگ را جابهجا کنیم و اگر بشود بدون آنکه به مزار دست بزنیم، آن را تعمیر کنیم. با همین فکر دست به کار شدیم، اما ناگهان دیدیم سنگ لحد و کل مزار ریزش کرد و جنازه بیرون زد. هر بار که کار خرابتر میشد، مجبور میشدیم از دیگران کمک بگیریم و همین طور تعدادمان به ۲۰ یا ۲۱ نفر رسیده بود.
به هر حال کمی بعد کار به جایی رسید که دیگر نمیشد جسد را به حال خودش رها کنیم و با صلاح و مشورت که کردیم تصمیم گرفتیم آن را خارج کنیم. پسر و برادرم برای خارج کردن جسد به داخل مزار رفتند. جسد همان طور بود که بار اول و هنگام دفن دیده بودم. فقط کفن پوسیده شده و جنازه همچنان داخل کیسه پلاستیکی قرار داشت. پسر و برادرم به همراه یک نفر دیگر جسد را گرفتند تا بیرون بیاورند. اما دست همگی خونین شد. خوب که نگاه کردیم دیدیم خون عبدالنبی مثل اینکه تازه جاری شده باشد، داخل کیسه جمع شده و از آن درز کرده است. اگر بخواهم خوب تشریح کنم، این خون کمی تیرهتر از خون تازه بود. اما جاری بود و حتی به داخل مزار هم میچکید. ما کیسه را باز نکردیم تا ببینیم چهره عبدالنبی چطور است.
@shohadaymoqavemat
اما اگر وزن پسرم موقعی که دفن شد ۵۰ کیلو بود اینبار وزنش چند کیلویی کمتر شده و شاید به ۴۵ کیلو رسیده بود. یعنی تنها چند کیلو کمتر شده بود.
برادرم که خودش داخل مزار رفته و جسد را گرفته بود بعدها تعریف میکرد که دست و پای جنازه نرم بود و اصلاً حالت خشکی نداشت. گویی که به تازگی شهید شده باشد. حتی خودم دیدم که دست عبدالنبی در اثر جابهجایی تکان خورد و روی سینهاش قرار گرفت. یکی از همولایتیهایمان سریع رفت تا از اتاقکی که در قبرستان وجود داشت، قرآنی بیاورد و بالای سر جسد بخوانیم. صفحات قرآن پوسیده شده بود، اما درست همان آیه: ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله اموات… آمد. آیهای که خدا در آن میگوید شهدا زندهاند نزد ما روزی میخورند. »
وصیت نامه شهید
خدایا به یاد تو به جبهه میروم نه برای انتقامجویی بلکه به منظور احیای دینم و تداوم انقلابم پای در کفش میکنم و خدا را به یاری میطلبم و از او میخواهم که هدایتم کند آنطور که خود صلاح میداند. هدفم خدا، مکتبم اسلام، کتابم قرآن.
مو فهمیدم که قبرستان کجا است
عزیزان رفتهاند نوبت به ما است
عزیزان میروند نوبت به نوبت
خوش آن روزی که نوبت بر من آید
وصیتم به تمام خانواده شهدا و اگر شهید شدم به خانواده خودم این است که در مرگ من گریه و زاری نکنند تا دشمنان اسلام خوشحال نشوند و ان شاءالله که صبر پیشه کنند و بتوانند راه شهدا را که راه حسین است بروند و اسلام را در مقابل کفر یاری دهند و از خدا پیروزی اسلام و نابودی کفر را خواهانم و خواهشی که دارم این است که اگر نصیب من شهادت شد، مرا پیش شهید یدالله تنگ ارمی دفن کنند و به خاک بسپارند
شهید یحیایی در آخرین اعزام خود از نزدیکانش می خواهد صوت اذانش را ضبط کرده و به عنوان یادگاری نگه دارند.
مادر شهید عبدالنبی یحیایی
(خواست خدا بود که چنین بچه دل پاکی را به ما هدیه بدهد. عبدالنبی ذات خوبی داشت و ما هم سواد آنچنانی نداشتیم که بخواهیم روی تربیتش کار خاصی انجام دهیم. روستایی بودیم و غیر از رزق حلال و انجام امور مذهبی خودمان چیزی نداشتیم که به او یاد بدهیم. اما این بچه از همان دوران کودکیاش به نماز و روزه اهمیت زیادی میداد و با اینکه به مدرسه نرفته بود، سعی میکرد قرآن یاد بگیرد و آن را تلاوت کند).
پدر شهید : « وقتی که عبدالنبی ۱۲ سال داشت، من برای کار به بوشهر رفتم و او را با خودم بردم، بچه زحمتکشی بود و از همان کودکی کار میکرد. هرچه میگرفت خرج نمیکرد و نگه میداشت. وقتی که میخواستیم به روستایمان برگردیم، با دسترنجش که از کار در گرمای طاقتفرسای بوشهر تهیه کرده بود، وسایل آشپزخانه خرید و برای مادرش هدیه آورد. همسرم هنوز با برخی از این وسایل آشپزی میکند و آنها را مثل یادگاری نگه داشته است… عبدالنبی صدای خیلی خوبی داشت. چون مدرسه نرفته بود، شبها که از بیرون میآمد تا دیر وقت مینشست زیر نور چراغ فانوس، میخواند و مینوشت. میگفتم بابا! خستهای چرا خودت را اذیت میکنی؟ میگفت میخواهم خواندن و نوشتن یاد بگیرم تا روضهخوان امام حسین(ع) بشوم. آخر هم به آرزویش رسید. محرم که میشد مردم را جمع میکرد و برایشان نوحه میخواند. عبدالنبی هر چه دارد از امام حسین(ع) دارد.»
@shohadaymoqavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✋
دام بلاگرنماهای شیطانصفت برای دختران جوان به بهانه مدلینگ!
🔹دستگیری دو بلاگرنمای شیطانصفت که در پوشش صفحاتی تحت عنوان مدلینگ، بیش از ۳۰۰ دختر جوان را اغفال کرده بودند، پرده از ابعاد تکاندهنده این ماجرا برداشت.
@shohadaymoqavemat
⚡️ دیدار ظهر امروز نتانیاهو با رهبر دروزی ها در مجدل الشمس
🔹 بنیامین نتانیاهو با سفر غیرمترقبه خود به محل حادثه «مجدل شمس» در منطقه جولان اشغالی، ضمن بازدید از این منطقه با رهبران دروزی دیدار و اعلام کرد که پاسخ اسرائیل به حزب الله بی سابقه خواهد بود.
✍ پانوشت:
دروزیان از فرقه هایی هستند که از اسماعیلیه منشعب و ترکیبی از آرای گنوسی و فلوطین از یونان باستان را با هم ادغام کرده اند. بنا به گزارش مرکز مطالعات دروز، مجدل الشمس بیشترین ترکیب جمعیتی دروزیان را در خود جای داده و سکونتگاه رهبر دروزیان است.
رابطه دروزی ها با اسراییل بسیار خوب است و دکتر مجلی وهبی در فوریه ۲۰۰۷ به عنوان رئیسجمهور موقت اسرائیل انتخاب شد و دروزیان در کنست قبلی پنج نماینده دروزی (معادل ۴ درصد) کرسی داشتند که در مقایسه با جمعیت آنها درصد بالایی است.
💥 مسْلِمْنا
@shohadaymoqavemat
هدایت شده از حديث نور✨❤️
امام مهدى عليه السلام 🌹❤️✨:
إنَّ لِي في إبنَةِ رَسولِ اللّه ِ اُسوَةٌ حَسَنةٌ ؛
امام مهدى عليه السلام :
دختر رسول خدا (فاطمه) براى من سرمشقى نيكو است .
الغيبه ، طوسى ، ص 286 .
اللهم صل علي فاطمه وابيها وامها وبعلها وبنيها والسر المستودع فيها بعدد ما احاط به علمك❤️
كانال حديث نور👇✨💫
@lovelyquranandhadis