eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
883 دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
15.2هزار ویدیو
515 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 سالگرد فتنه ۱۸ تیر 📹 رهبر انقلاب: اگر عکس مرا هم پاره کردند باید سکوت کنید 🚩 جوان مومن حزب‌اللهی نیرویش را برای مقابله با دشمن حفظ کند ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🌹 یک جوان محب اهل بیت خدمت امام جواد (ع) و عرض کرد: حالم خوب نیست، خسته شدم، تهمت، غیبت و... چه کنم؟ 👈 بریده ام، نفسم در این شهر بالا نمی آید!... امام جواد (ع) به او فرمود: «به سمت حسین “ع” فرار کن» 📚شعشعة الحسینیه، جلد۱ صفحه ۵۰ 🔆رهبرانقلاب:🌷درس بزرگ امام جواد (ع) برای ما این است که در هنگامی که در مقابل قدرت‌های منافق و ریاکار قرار می‌گیریم، باید همت کنیم که هوشیاری مردم را برای مقابله با این قدرت‌ها برانگیزیم... اگر دشمن، صریح و آشکار دشمنی کند، و اگر ادعا و ریاکاری نداشته باشد، کار او آسان‌تر است. اما وقتی دشمنی مانند مامون عباسی چهره‌ای از قداست و طرفداری از اسلام برای خود می‌آراید، شناختن او برای مردم مشکل است... در دوران ما و در همه دوران‌های تاریخ، قدرتمندان همیشه سعی کرده‌اند وقتی از مقابله رویاروی با مردم عاجز شدند، دست به حیله ریاکاری و نفاق بزنند. امام رضا(ع) و امام جواد(ع) همت بر این گماشتند که این ماسک تزویر و ریا را از چهره مامون کنار بزنند و موفق شدند▫️انسان ۲۵۰ ساله؛ صص ۴-۳۸۳ 📌زیان مدیران غیر مردمی به نظام اسلامی 👈 در عیون اخبار الرضا(ع) نامه ای از حضرت به فرزند گرامی شان امام جواد(ع) است که در بخشی از آن آمده 👈 به من خبر رسیده که غلامان و خادمان بیت هرگاه که سوار بر مرکب می شوی تا از خانه بیرون بروی، تو را از درب کوچک خانه بیرون می برند، این عمل ریشه در بخل آنان دارد تا از جانب تو به احدی خیری نرسد... 💥 یکی از ویژگی های مدیریت اسلامی این است که مدیران همواره خود را در معرض دید و مطالبه مردم قرار دهند و تا می توانند مشکلات آنان را حل کنند. در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی مدیران ادارات و نهادها غالبا در فکر خدمت به مردم بودند و جهد و کوشش آنان در معر‌ض دید عامه بود و بیشتر از آنکه به فکر کسب عایدات اضافی و امتیازات مادی برای خود و خانواده خویش باشند، تلاش مضاعف آنان مورد توجه مردم بود و همین تلاش خالصانه آنان باعث میشد مردم کمبودها و کاستی ها را تحمل نمایند. اما اکنون برخی از مدیران در بخش های مختلف حکومت با سوء رفتار خود و کسب امتیازات ویژه و خودروی اختصاصی، راننده اختصاصی، درب و آسانسور اختصاصی و با عرض پوزش حتی سرویس بهداشتی اختصاصی، روز به روز از مردم و کارکنان خود دورتر شدند و تصویری از پست و مقام ارائه دادند که  برخی افراد برای رسیدن به  آن  دست به کارهای ناشایست مانند چاپلوسی و تملق بزنند و به جای افراد خدمت گزار،  افراد منفعت جو در مناصب قرار گیرند...😳 💥 به نظر می رسد در دهه چهارم انقلاب اسلامی ما "نیازمند انقلاب مجددی در حوزه گزینش مدیران و شایسته سالاری در انتخاب آنان بر اساس آموزه های دینی و انقلابی هستیم" و پس از انتخاب و انتصاب آنان باید آنها را در اتاق های شیشه ای قرار دهیم و هر نوع ویژه خواری آنان را در افکار عمومی فریاد کنیم و اجازه ندهیم حیات مدیریتی آنان تداوم یابد. تنها در این صورت است که مشکلات مردم حل شده و پشتوانه مردمی نظام اسلامی تداوم خواهد داشت.👌 🚩می خواستیم برای امام جواد (ع) مراسم بگیریم و مصمّم بودیم ولی هیجی پول نداشتیم... شهید غلام‌ علی ظهر تماس گرفت و به بجه ها گفت 👈 «نگران نباشید، پول جور شد.» گفتیم 👈 «از کجا؟» نمی‌گفت. آخر با اصرار از زیر زبانش کشیدم که آن‌روز حقوقش را گرفته بوده و داده برای برگزاری مراسم امام جواد (ع)....
🔅 با این ستاره ها ... مناجات و روایتگری 🎧 با روایتگری: حاج حسین کاجی 🎙 و مداحی: حاج اصغر پیراحمدی ⏱ پنجشنبه ۲۴ تیرماه ساعت ۱۹ 📍گلزار شهدای اسلامشهر ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| 📽 دیدیم شب حمله به شوق دیدار با شوق به دست و پا حنا می بستند 🎙شهید یوسف جعفرقلی مداح اهل بیت علیها السلام، بی سیم چی دلاور گردان حضرت قاسم (ع)، لشگر ۱۰ حضرت سیدالشهداء(ع) شهادت: عملیات کربلای ۲ منطقه عملیاتی حاج عمران ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
❣ شهید مجتبی مرعشی بخاطر صدای خوبش همیشه در شناسایی‌ها زمزمه ای بر لب داشت. در روزی که در بلم ها پارو زنی زیادی داشتیم و حسابی خسته شده بودیم، در نزدیکی‌ خط دشمن ایستادیم تا استراحتی کنیم. مجتبی شروع کرد، به خواندن قسمتی از دعای کمیل، " الهی و ربی من لی غیرک اساله کشف ضری.. " 😉 تو همان لحظه که داشت این را می‌خواند، پیرمردی داشتیم که راهنمای ما بود، بنام، جوحی. بنده خدا همان لحظه داشت پاهاشو ماساژ می‌داد که همزمان شد با مداحی مجتبی😉 جوحی فکر کرد برای درد پای او این فراز از دعای کمیل را خوانده. بلافاصله بعد از مجتبی گفت، آولا رونم درد می‌کنه😉 مجتبی تعجب کرد و به زبان شوشتری گفت، عزیه نگراش، کی په ای‌بید 🤣 (کی با او بود!) و خنده ای در آن شرایط بر لبانمان نشست. عرب ها به ران پا می‌گویند "ضر" محمود قاری پور ❣
❣ "لبخند آخر" در مرحله اول کربلای ۵ بودیم و شدت حملات دشمن. با هزار دردسر جان پناهی کنده بودیم و با زحمت به صورت چمباتمه نشسته بودیم. سید باقر هم از راه رسید و با قلدری خودش را در آن سوراخ جا داد و نفس ما را بند آورد. پتویی داشتیم که هم برای گرم شدن و هم جلو گیری از ریزش خاکریز بر سر و رویمان کشیده بودیم. ولی شدت انفجار خمپاره ها و رگبار تیربار و تیرهای مستقیم مجال خواب را از همه ما گرفته بود. حس ما حس فرود آمدن عمود آهنینی بود که هر از گاهی بر سرمان فرود می آمد. در همین گیر و دار رزمنده ای بالای جان پناه ما آمد و آرپی جی پشت آرپی جی به سمت دشمن شلیک می کرد و خاک و آتش عقبه را نصیب ما می کرد. به او گفتم که دوبار از یک سنگر شلیک نکن تاشناسایی نشوی ولی او کار خود می کرد و توجهی به ما نداشت. ما هم آرام به زیر پتو خزیدیم و... صدای انفجار شدیدی پشت خاکریز ما تکاند و دود و خاک و باروت را به ما چشاند. تا چشم باز کردم دیدم همان رزمنده از روی خاکریز به سمت ما سُر خورد و پایین آمد. صورتش در مقابل من قرار گرفته بود. نگاهی به چهره اش انداختم. هنوز زنده بود، تا چشمش در چشمم قفل شد، مهربانانه لبخندی زد و چشم هایش را برای همیشه بست. و سال‌ها مرا شیفته لبخند ملیح و خدایی خود کرد. حسن اسدپور https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1 🍂
❣️مباد روزی که از یاد رود یاد شما... عهد کرده ایم که تا زنده ایم یاد شهدای عزیزمان را زنده نگه داریم . در آستانه سالگرد شهید هستیم او فرزند شوشتراست که در این سالها نزدیکانش هم از دنیا رفته اند. با خواندن فاتحه و صلواتی ذره ای از حقی که بر ذمه داریم ادا کنیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣️ شهدا جلوی ما قرار دارند، کاری نکنیم آنها رویشان را از ما برگردانند. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣️ ☀️امیر لشگر اسلام علی دمساز: در مقابل ضد انقلاب ایستادگی کنید. ☀️دانشجوی شهید سید ناصر سیاهپوش : باید خود را ساخت که فردا دیر است. ☀️امیر لشگر اسلام، شهید علی سیم‌بر: باید ایران بماند. ☀️سردار رشید اسلام شهید مهدی شالباف : مرگ حق است، اما تلاش کنید بهترینش را انتخاب کنید. ☀️سردار رشید اسلام شهید علی شالی: خدا همیشه ناظر بر اعمال ماست. ☀️امیر لشگر اسلام شهید عباس شفیع خانی: برای استقلال ایران اسلامی جان فدا باید کرد. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1 ❣️
❣️ به رهبرم بگویید که من عاشق تو بودم، دوست داشتم به دیدن تو آمده و با تو درد دل کنم، و دستت را ببوسم. اما دیگر فرصتی نیست، چون ندای هل من ناصر ینصرنی (امام) حسین، مرا می خواند. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
💥سلمان فتاحی من از خودم می ترسم ... من از خودم می ترسم ... « من از خودم می ترسم » ... در باریکه ی مویی که مرز میان « کفر و ایمان » است ... من از خودم می ترسم ! من از باریکی مو می ترسم من از تنگنا می ترسم ... از آسمان ... آسمان صاف و شفاف دلم نکند آرامش قبل از توفان باشد ؟! من از توفان می ترسم ... من از « سایه خودم » هم می ترسم ! از دشمنی می ترسم سیاه می کند قلبم را ... من از سیاهی می ترسم ! از تنهایی ... در کوچه های تنهایی دلم قدم می زنم ، اما ...من از تنهایی می ترسم ! از رسوایی ... از « زلیخای درونم » ... من از رسوایی می ترسم ! تنها همدم و همراه من « شب » است اما ... من از « ظلمت و تاریکی » می ترسم ! موجم ! در طلب یار به دریای پرتلاطم عشق پیوستم، اما ...من از سردرگمی می ترسم ! از کبر و غرور ... من از « نمرود درونم » می ترسم ! دلم برای زندگی تنگ شده ، اما ... من از زندگی می ترسم ! معشوق از مهر من می ترسد ، اما ... من از خودم می ترسم !! این « خودم » را نمی خواهم ... من از این خودم بیزارم ! من « خود خودم » را می خواهم ... من از این « خود اکنون » بیزارم ! .... « دلم برای خودم تنگ شده » ... برای « خودخودم » ! خودی که به گمانم جایش گذاشتم ... در کوچه های تنهایی و فقر کودکی ! شاید ...زمانی که دست فروش بودم وای بر من ... نکند « خود خودم » را فروختم ! ... « به تکه ای نان » ... فقط برای اینکه زنده بمانم و ... « خودم » نباشم !!!
💥سیمای منافقان از نظر امام علی (ع) 💠دلهاي شان بيمار و ظاهرشان سالم، گفتار شان به ظاهر شفابخش، اما رفتارشان درد بی درمان و تمام کارهای شان آمیخته با توطئه‌های مخفیانه و نقشه های پنهانی شیطانی است. 📚 خطبه ۱۹۴ نهج البلاغه 🔴سبک مدیریت ✳️ - مشکل اصلی مملکت ما ⏪نه پول است ⏪نه تحریم ⏪نه دانش ⏪نه تکنولوژی ⏪نه... 🍀بلکه مشکل اصلی کشور ما:👇 سوءمدیریت و سپردن امور و کارها به افراد نالایق است. ✳️ - در کشور ما دو نوع مدیریت در مقابل دیدگان مردم وجود دارد و مردم به راحتی می‌توانند این دو نوع مدیریت را با هم مقایسه کنند: 1⃣ - مدیریت جهادی و انقلابی تحت فرماندهی ولایت فقیه ؛ حضرت امام خامنه‌ای که در طول سال‌های گذشته نه تنها در حوزه‌های مختلف تولیدات صنعتی نظیر پهباد, تانک، خودروهای نظامی، موشک، ماهواره، نانو، هسته‌ای و... 🌹گل درخشیده و در تراز اول جهانی قرار دارند بلکه در درآوردن دولت از باتلاق‌های سوء مدیریت نظیر حضور پررنگ در کمک رسانی به افراد مبتلا به کرونا, زلزله زدگان, سیل‌زدگان، ساخت راه‌ها، ساخت نیروگاه‌ها، ساخت پل‌ها، تونل‌ها، انجام اقدامات جهادی در روستاها و مناطق محروم، ساخت مدرن‌ترین هواپیماهای بدون سرنشین در جهان، ساخت بزرگ‌ ترین پالایشگاه جهان و صدها کار دیگر ، همه و همه حضوری بی‌نظیر داشته و همواره جبران کننده ضعف‌های بی‌شمار دولت‌ها بوده‌اند. 🙏خدا یارشان و نگه‌دارشان باشد و قدوم شان را پربرکت تر از گذشته کند. 2⃣ - مدیریت غیر انقلابی، غربگدا و اشرافی, کم تحرک و تنبل و... که: ⏪اختلاس می‌کنند ⏪بالاترین هنرشان تولید پراید با ۱۰۰ عیب است ⏪رانت‌خواری می‌کنند ⏪حقوق‌های نجومی می‌گیرند ⏪اقتصاد را به گند می‌کشند. ⏪فرزندانشان را به خارج می‌فرستند. ⏪و....🙏که خدا لعنت شان کند و عذاب شان را زیاد تر کند که باعث شدند👈 ⏮باورهای مردم نابود شود ⏮ایمان مردم را مخدوش کردند ⏮اعتقادات مردم را ضایع کردند ⏮مردم را مأیوس و ناامید کردند ⏮اعتماد مردم را از بین بردند ⏮و... کار کردن دولت مرا به یاد این طنز تلخ انداخت که👈 خواب بودم که یهو سعدی اومد گفت: برخیز و مخور غم جهان رهگذران . . . . 🌹تا اومدم پاشم حافظ گفت : بنشین و دمی به شادمانی گذران . . . . الان نیم خیز موندم تا فردوسی تکلیفم رو مشخص کنه😂😂😂 ✍ این خاطره‌ رو به گوش مسئولین دولتی برسانید ، تا مدیون شهدا نشوند... 🌹 با آقا مهدی سوار بر تویوتا داشتیم می‌رفتیم جایی... هوا به شدت گرم بود، اما جرآت نمی‌کردم ‌کولر رو روشن‌کنم. بالاخره به‌خاطر گرما طاقتم تموم شد و کولرِ ماشین رو روشن کردم. وقتی کولر رو زدم ، آقا مهدی گفت: الله بنده‌سی «بنده‌ی خدا» میدونی وقتی کولر روشن می‌کنی، مصرف بنزینِ بیت المال میره بالا؟ خاموش کن! فردای قیامت چه جوابی داریم به شهدا بدیم؟ خاموش کن! مگه رزمنده ها توی سنگر زیر کولر نشستند که تو کولر روشن می‌کنی؟!!!👌 کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا ناصر_کاوه... خاطره ای از زندگی سردار شهید مهدی باکری📚منبع: کتاب لاله های بی‌نشان...
💥 سلام👈 خیلی ها از حقیر ایراد می گیرند, که تا کی پای آرمانهای و ارزشهای👈 اسلام و امام و شهدا باید بایستی!؟🎩 جواب را از زبان شهید والا مقام حاج احمد کاظمی برایتان عرض می کنم👌 🌹دلایل این که چرا نمی توانیم از مواضع خود عقب نشینی کنیم، از زبان شهید احمد کاظمی👆 ما تا پای جان بر سر این میثاق به خواست خدا, وفادار خواهیم ماند👐 ارادتمند
💥سفر پرماجرای آخرت 👈 قسمت پنچم, برزخ قسمت اول 👈 کتاب راهنمای سفر آخرت برای همه http://naserkaveh.com/%d8%a8%d8%b1%d8%b2%d8%ae-%d9%82%d8%b3%d9%85%d8%aa-%d8%a7%d9%88%d9%84/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 سلام👈 خیلی ها از حقیر ایراد می گیرند, که تا کی پای آرمانهای و ارزشهای👈 اسلام و امام و شهدا باید بایستی!؟🎩 جواب را از زبان شهید والا مقام حاج احمد کاظمی برایتان عرض می کنم👌 🌹دلایل این که چرا نمی توانیم از مواضع خود عقب نشینی کنیم، از زبان شهید احمد کاظمی👆 ما تا پای جان بر سر این میثاق به خواست خدا, وفادار خواهیم ماند👐 ارادتمند
داستان واقعی به نام👈 "شیخ علی" 🌟(زندگی در برزخ) 🌹 در کربلا واعظی بود به نام سید جواد که ساکن کربلا بود ولی در ایام محرم و عزا برای تبلیغ به نواحی و روستاهای دوردست میرفت نماز جماعت می خواند و مسائل شرعی می گفت و سپس به کربلا برمی گشت. (او می گفت): یکبار گذرم افتاد به روستائی که همه اهالی آن سنی مذهب بودند و در آنجا برخورد کردم با پیرمردی محاسن سفید و نورانی و چون دیدم سنی است با او از در صحبت و مذاکره وارد شدم ولی دیدم الآن نمی توانم تشیع را به او بفهمانم چون این مرد ساده لوح و پاکدل چنان قلبش از محبت غاصبین خلافت سرشار است که آمادگی ندارد و شاید گفتن حقیقت مطلب به او نتیجه برعکس بدهد. تا اینکه یک روز برای اینکه راه مذاکره با او را باز کنم و به تدریج ایمان در دل او پیدا شده و شیعه گردد از او پرسیدم: شیخ شما کیست؟ (عربها به بزرگ و رئیس قبیله شیخ می گویند) پیرمرد در پاسخ گفت:شیخ ما یک مرد قدرتمندی است که چندین خان ضیافت دارد. چقدر گوسفند دارد. چقدر شتر دارد. چهار هزار نفر تیر انداز دارد. چقدر عشیره و قبیله دارد... من گفتم: به به از شیخ شما چقدر مرد متمکن و قدرتمندی است! پیرمرد رو کرد به من و پرسید: 📣 شیخ شما کیست؟گفتم : شیخ ما یک آقائی است که هر کس هر حاجتی داشته باشد برآورده می کند.اگر در مشرق عالم باشی و او در مغرب عالم و گرفتاری و پریشانی پیش آید و او را صدا بزنی فورا به فریادت میرسد و رفع مشکل از تو می کند. پیرمرد گفت: به به عجب شیخی است شیخ خوب است این گونه باشد. اسمش چیست؟ گفتم: "شیخ علی". دیگر در این باره صحبتی نشد ولی احساس کردم پیرمرد از شیخ علی خیلی حوشش آمده و دائم در فکر سخن من است. دهه محرم تمام شد و به کربلا برگشتم و بعد از مدتی دوباره به آن روستا عزیمت کردم و این دفعه با شور و علاقه فراوانی.با خود می گفتم: آنروز سنگ بنا را گذاشتم و نامی از "شیخ علی, بردم . این دفعه بنا را تمام نموده و "شیخ علی" را به طور کامل معرفی می کنم و پیرمرد روشن دل را با مقام مقدس ولایت👈 امیرالمومنین (ع) آشنا می سازم. تا وارد روستا شدم سراغ او را گرفتم. 📣گفتند: از دنیا رفته است! خیلی متاثر شدم و با خود گفتم: عجب پیرمردی به او دل بسته بودم که او را با ولایت آشنا کنم. حیف که بدون ولایت از دنیا رفت.چون معلوم بود که اهل عناد و دشمنی نیست بلکه القائات و تیلیغات سوء او را از گرایش به ولایت محروم نموده است. به دیدن فرزندانش رفتم و پس از تسلیت تقاضا کردم که مرا سر قبر او ببرند. بالای قبر او گفتم: 👐خدایا من به این پیرمرد امید داشتم.چرا او را از این دنیا بردی؟خیلی به آستانه تشیع نزدیک بود.افسوس که ناقص و محروم از دنیا رفت. از قبرستان که برگشتیم شب را در منزل همان پیرمرد استراحت کردم. وقتی خوابیدم در عالم رویا ز دری وارد شدم دیدم یک دالان درازی است و در یکطرف آن نیمکتی است بلند که روی آن دو نفر نشسته اند و آن پیرمرد سنی نیز در مقابل آنهاست. پس از سلام و احوالپرسی دیدم در انتهای دالان دری است شیشه ای که از پشت آن باغی بزرگ دیده می شود . از پیرمرد پرسیدم: اینجا کجاست؟ گفت: اینجا عالم قبر و برزخ من است و باغ در انتهای دالان متعلق به من و قیامت من است. 📣گفتم: چرا به باغت نمی روی؟ گفت: هنوز موقعش نرسیده.اول باید این دالان را طی کنم. گفتم:چرا طی نمی کنی؟گفت: این دو نفر معلم من هستند.آمده اند تا مرا تعلیم ولایت کنند. وقتی ولایتم کامل شد می روم . سپس به من گفت:آ قا سید جواد گفتی و نگفتی! گفتی: شیخ ما چنین و چنان است ولی نگفتی که "سیخ علی" 👈 همون "علی بن ابیطالب(ع)" است. به خدا قسم همین که صدایش زدم به فریادم رسید. 📣پرسیدم: قضیه چیست؟ گفت: وقتی از دنیا رفتم و مرا دفن کردند نکیر و منکر به سراغم آمدند و از من سوال کردند که: (من ربک؟ ومن نبیک؟ ومن امامک؟) من دچار وحشت و اضطرابی شدید شدم و هر چه می خواستم پاسخ دهم زبانم نمی چرخید. با آنکه مسلمان بودم ولی نمی توانستم نام خدا و پیغمبرم را بر زبان جاری کنم. دور مرا احاطه کردند و می خواستند مرا عذاب کنند. من که به تمام معنا بیچاره شده بودم و می دیدم که هیچ راه گریز و فراری نیست ناگهان به یاد حرف تو افتادم که می گفتی 👈(ما یک شیخی داریم که اگر کسی گرفتار باشد و او را صدا زند هر جا باشد فورا حاضر می شود و از او رفع گرفتاری می کند) من هم فریاد زدم: ای علی به فریادم برس.👈 فورا آقای بزرگواری حاضر شدند و به آن دو مامور فرمودند: 😊دست از این مرد بردارید. معاند نیست. او از دشمنان ما نیست. این طور تربیت شده. حضرت آن دو را رد کردند و دستور دادند دو فرشته دیگر بیایند و عقائد مرا کامل کنند. این دو نفری که روی نیمکت نشسته اند همان دو هستند که به امر حضرت مرا تعلیم عقائد می کنند.کتاب راهنمای سفر آخرت, ناصرکاوه👈 منبع: کتاب معاد شناشی, علامه طهرانی
📣زتدگی برزخی شهید مهدی نظیری 👈حضرت آیت اللّه سیّد علی‌محمّد دستغیب «مدظله‌العالی» در وصف شهید مهدی نظیری فرمودند:👇 «ظهربود، خوابم برد. مهدی را دیدم، عبا به دوش و عمامه به سر. یک تا از عمامه را هم باز کرده وانداخته بود دور گردن. مرا در آغوش کشید و مصافحه گرمی‌کردکه هنوز بدنم گرمی آن را حس می‌کند. گفتم :آقا مهدی کجا می‌روی؟ گفت: صبح‌ها دو ساعت پیش حضرت آقا رسول اللّه (صلوات الله علیه) درس می‌‌گیریم، الان هم دارم می‌‌روم پیش حضرت رسول اللّه (صلی الله علیه و آله).» http://naserkaveh.com/%D8%B7%D9%84%D8%A8%D9%87-%DB%8C-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C-%D9%86%D8%B8%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D8%B2%DB%8C%D8%B1-%D9%86%D9%88%D8%B1-%D9%85%D9%87%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%DA%A9%D8%AA/
💥 امروز 22 تیر ماه سالگرد👇 "حماسه تنگه ابوقریب" توسط رزمندگان گردان عمار لشگر محمد رسول الله (ص), شیر مردان 👈 بچه های تهران در سال 67 می باشد 👐شادی روح شهدائی که در آن روز👈 با گرمای 50 درجه تشنه و گشنه شهید و دست بسته توسط دشمن به خاک سپرده شدند👈 بخوانید فاتحه مع الصلوات 💥...وقتی از تنگه خارج می‌شدیم یک قسمتی از آن منطقه به شکل دشت می‌شود, دیدیم کنار جاده یک جایی دست‌ خورده است, یعنی زمین دست کاری شده بود. انگار لودری با بیلش خاکها را در جای دیگری ریخته بود. آثار نم و رطوبت هم دیده می شد. بچه‌ها با بیل و کلنگ به جان این زمین افتادند. قدری که کندیم پیکر شهدا را پیدا کردیم. شهدا را با سیم تلفن 👈 که سیم‌های محکمی بود بسته بودند.بعثی ها شهدای گردان عمار را 👈 همانند شهدای غواص با سیم تلفن های فولادی بسته بودند و روی آنها خاک ریخته بودند😰 💥دقیقاً به اولین پیکر که برخورد کردیم برخی تیر خورده بودند و این که دست اینها را ببندند در صورتی که کشته شده باشند دلیلی نداشت. می‌توان استنباط کرد بعضاً اینها زنده بودند.😰 اولین جنازه را که بیرون کشیدیم دیدیم دست آنها بسته است و سیم را دنبال کردیم و دیدیم به یکی دیگر بسته است. از این قسمت حدود 14 پیکر پیدا شد و همه به هم متصل بودند. با بیل مکانیکی خاک را کنار زده بودند و چاله‌ای کنده بودند و روی شهدا خاک ریخته بودند.😭 استراتژی عراقی‌ها این بود که اسیر بگیرند ولی چرا این کار را کردند، این که کشته بودند👈 حالا چرا دفن کردند؟ چرا به این شکل دفن کردند؟ 👈می‌توانستند بعثی ها شهدا را رها کنند و بروند. ولی این جنایتی بود که عراقی‌ها در آنجا مرتکب شدند و دلیلش پایداری و پایمردی👈 شیر مردان گردان عمار بود که جانانه توانسته بودند😰 در جنگی نابرابر, جلوی یک لشگر زرهی ایستادگی کنند و....💪 , 👈 جمعی گردان همیشه سرافراز "عمار" لشگر 27 محمد رسول الله (ص)👌 راوی: سردار محمد شریفی, جانشین گردان عمار
💥محل تجمع ارواح مومنین و کفار پس از مرگ👇 🌟در روایات متعددی نقل شده است که ارواح مومنین به وادی السلام نجف که بهشت دنیاست و ارواح کفار و مشرکین به وادی برهوت در یمن که جهنم دنیاست منتقل می شود. در منابع روائی شیعی، در روایات متعددی، اشاره‌ای به جمع شدن ارواح مردگان در مکان خاصی شده که از این مکانها، گاهی به صراحت وادی السلام و وادی برهوت عنوان شده و گاهی صراحتی به این دو عنوان نشده بلکه به طوری توصیف شده که تطبیق کامل با آنچه در روایات تصریح شده آمده است، دارد. 🌟یعنی قرائنی در روایت وجود دارد که می رساند آنچه را امام ـ علیه السلام ـ در حال توصیف آن هستند، همان وادی السلام یا وادی برهوت است. در هیچ یک از روایات کلمه«نجف» نیامده ولی ظاهرا به کمک قرائنی که در خود روایت وجود دارد، نجف فعلی برای وادی السلام فهمیده می شود مضافا اینکه قبرستان آن شهر الان نیز به وادی السلام معروف است اما در مورد وادی برهوت در روایات متعددی تصریح به(یمن) شده است. 💥روایتی درباره‌ی وادی السلام 🌟مردی به حضرت صادق ـ علیه السلام ـ گفت: برادری دارم که در بغداد زندگی می کند می ترسم در همان شهر بمیرد. حضرت فرمودند: غمی به خود راه مده از اینکه، چه کسی کجا می ‌میرد هرگاه مؤمنی در شرق و یا غرب عالم بمیرد خداوند روح او را به وادی السلام منتقل می‌کند آن مرد سؤال کرد: وادی السلام کجاست؟ حضرت فرمود: پشت کوفه بیابانی است معروف به وادی السلام ارواح مؤمنین دسته دسته اطراف و گرداگرد هم می نشینند، و با هم سخن می گویند.(1) 🌟در روایتی دیگر، داستان سخن گفتن حضرت علی ـ علیه السلام ـ با اموات در وادی‌السلام از زبان حبه العری نقل شده که حضرت مدت زیادی را شروع به سخن گفتن با آنها کردند. و در پایان از جمع شدن ارواح آنها خبر داده و فردمودند که هر مؤمنی که از دنیا می رود به روح او گفته می شود: به ارواح دیگر مؤمنان در وادی السلام ملحق شو او نیز به جمع آنها می پیوندد، و این وادی السلام قطعه‌ای از بهشت برین است.(2) 💥روایتی درباره وادی برهوت 🌟رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله ـ فرمود: بهترین آبهای روی زمین آب زمزم، بدترین آبها، آب برهوت است که در بیابان حضر موت واقع شده و ارواح کفار با بدن‌های‌های مثالی خود به آنجا منتقل می‌شوند.(3) 🌟روایتی دیگر: امام صادق ـ علیه السلام ـ فرموده است: که پشت «یمن» بیابانی است که به آن وادی حضر موت می‌گویند در این بیابان از جانداران به جز مارهای سیاه و جغد، موجود زنده دیگری یافت نمی‌شود، سپس فرمود: در این بیابان چاهی است که به آن «بلهوت» می‌گویند: این بیابان محل سکونت ارواح مشرکین است و آنها به آن چاه رفت و آمد می‌کنند و از آب آن چاه که مانند چرک و خون است می‌آشامند.(4) 💥برهوت در لسان مجمع‌البحرین 🌟برهوت: بیابانی است در حضرموت و در آن چاهی است که از آن گازهای متعفن و بدبو فوران می‌کند. مشهور است که ارواح کفار در آن بیابان اجتماع می‌کنند و از شدت ناراحتی فریاد می‌زنند و در تب و تابند.(5) 📣نتیجه گیری: با توجه به روایات مذکور و روایاتی که ذکر آنها به دلیل طولانی بودن در حوصله این نوشتار نبود، آشکار می‌گردد که وادی‌السلام در نجف و وادی برهوت در یمن سند روایی داشته و صحیح می‌باشند. ان‌شاء الله ما از آن دسته افرادی باشیم که بعد از مرگ به وادی‌السلام منتقل شویم و از نعمتهای فراوانی که در آنجا مهیاست بهره‌مند می‌گردیم. 💥منابع 1) کافی، ج 3، ص 243، حدیث 2. 2) کافی، ج 3، ص 243، حدیث 1. 3) کافی، ج 3، ص 246، حدیث 5. 4) دبحارالانوار، ج 17، ص 393، حدیث 4. 5) مجمع البحرین، ج 6، ص 342، به نقل از کتاب انسان و عالم برزخ ص 83