#زندگی_جبهه | #لبخند_خاکی
🌟 روایت همدلی ...
🔻 در جبهه شادی و نشاط و روحیه
داشتـن برای مبارزه یک اصل مهـم بود.
رزمنده های مـا طوری همـدلی داشتـند
کـه طاقـت دیـدن نـاراحتی یکدیـگر را
نداشتنـد و گاهـی اوقات علیرغم آنـکه
همرزمشان شهید شده بود ، برای اینکه
روحیه ی بقیه رزمندگان ضعیف نشود،
شـروع می کـردند بـه شوخی و خـنده؛
بعد که درباره این کارشان میپرسیدیم
میگفتند:طاقت نداریم ببینیم رفقامون
و بچههای گردان انقدر ناراحت باشند.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #نماهنگ | واکنش مقام معظم رهبری و حاج قاسم سلیمانی به تهدیدات رژیم صهیونیستی
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 #یادمانها | #یادمان_فکه
🔻 از نزدیک ترین نقطه به #کربلا
سلامی به نام #فکه
به رنگ رمل و به یاد شهدای کانال کمیل و شهید ابراهیم هادی
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
📊 #اینفوگرافی| #سالروز_عملیات
🔻 اینفوگرافی عملیات نصر هفت
🗓 ۱۴ مرداد ۱۳۶۶ - عملیات نصر
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 #سالروز_شهادت | #مناسبتی
🔻 پانزدهم مرداد ، سالگرد شهادت سردار رشید اسلام حضرت حجةالاسلام شهید جاویدالاثر ، مصطفی ردانی پور ، در سال ۱۳۶۲ ، گرامی باد.
📍 هدیه به روح مطهر این شهید با اخلاص و ، فاتحة مع الصلوات.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 لوح | در این هوا هوس نمیگنجد
🔻 حضرت آیتالله خامنهای: «همانند شهید بابایی دلها را به هم نزدیک کنید؛ درون را پاک کنید؛ عمل را خالص کنید؛ برای خدا کار کنید؛ آن وقت خدای متعال برکت خواهد داد. عباس بابایی یک انسان واقعاٌ مؤمن و پرهیزگار و صادق بود.» ۱۳۸۳/۱۰/۲۳
🌟 ۱۵ مرداد سالروز شهادت شهید
عباس بابائی
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 #وصیت_شهید | #پیام_شهیدان
🌟 فرازی از وصیت نامه شهید محسن دین شعاری
🔻 من با انتخاب آگاهانه راه شهيدان را تا رسيدن به ساحل سعادت ادامه خواهم داد، اگر لياقت شهادت داشته باشم؛ بنابراين من راهم را انتخاب کردهام، اميدوارم که شما هم خط مرا، ولايت فقيه و برگزيدن راه شهادت را انتخاب کنيد.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید| #قطعه_ای_از_بهشت
🔻معرفی یادمان های دفاع مقدس
🌟 یادمان شهدای بوالحسن - بانه
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری | #سالروز_شهادت
▫️یک روز مانده به؛
⭕️ سالروز شهادت سردار شهید حجت الاسلام مصطفی ردانی پور
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
📊 #اینفوگرافی | #سالروز_شهادت
🔻 اینفوگرافی زندگینامه سرلشکر خلبان شهید عباس بابایی
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
✍🏻 شهید حاج قاسم سلیمانی:
🔻 عده ای تلاش کردند پرچم فلسطین را از دست ایران بگیرند و من به برادرهای فلسطینی گفتم هر کس پرچم فلسطین را بردارد از او حمایت میکنیم...
🔅 جمهوری اسلامی در تمام حوادثی که در منطقه اتفاق افتاد، طرف پیروز اساسی این صحنه بود و دلیل آن هم وجود توکل، اعتماد و اطمینانی است که رهبری ما به امدادهای الهی دارد و جامعه را به سمت آن هدایت و توجه میدهد.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | روایت رهبر انقلاب از انتخاب فرمانده نیروی هوایی ارتش
🔻 شهید عباس بابایی میتوانست یک اشارهای بکند که آدم بفهمد او مایل است که بشود فرمانده، امّا اشارهای نکرد
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
.
این تصویر درخت ابرکوه است. درختی با قدمت بیش از چهارهزار سال...
ژاپنی ها عمر این درخت را هشت هزار و روس ها آن را شش هزار سال می دانند.
ایران سرزمینی است که یک درختش از عمر تمام حکومت های پر مدعای شرق و غرب بیشتر است.
#آقای_تحلیلگر
@mrtahlilgar1
🚩توی این روزهای گرم تابستانی که بیشترمان حوصله مون از خونهنشینی به علت کرونا با صدها امکانات رفاهی سر رفته، یادمون نره که یه عده برای دفاع از اسلام و ناموس مردم و خاک وطن، سالها در اسارت از سلول شان بیرون نرفتند ویا به شهادت رسیدند... 18سال اسارت سرلشگر شهید حسین لشگری را می گویم. عشقی که او را در دل سنگر دشمن استوار و مقاوم نگه می دارد عشقی متفاوت تر از عشق های زمینی ما بود....تصورش هم سخت است... 18سال دوری از وطن و خانواده ...تازه نه یک دوری ساده یک دوری پر ازسختی و مشقت... بازی های روزگار حواس مان را پرت کرده که روزگاری یک حسین لشکری داشتیم که 27 شهریور 59 قبل از شروع رسمی جنگ اسیر بعثی ها شده و 18 سال اسارت کشیده... اسارتی متفاوت از همه... اسارتی که 16 سال آن را به دور از صلیب سرخ و 12 سالش را در انفرادی, گذرانده بود و او این سالها را تحمل کرد و حاضر به خیانت به میهن و انقلابش نشد...👌
💥آخرین نگاه:👇
💢19 مرداد ماه 1388 نماز که خواندند، دیدم دست شان را سه بار بلند کردند و برای تعجیل در فرج امام زمان (عج) دعا کردند. چهار ساعت بعد هم در خانه در اثر ایست قلبی، تمام کردند. ساعت دو نیمه شب بود که ایشان از پشت به زمین افتاده و حالت خفگی به ایشان دست داده بود به طوری که صورت شان کبود شده بود و اصلاً نمیتوانستند صحبت کنند ولی به من نگاههای عمیقی میکردند. با گریه و دستپاچگی گفتم، حسین جان چه شد، چه کار کنم خدا و...😰 میدیدم هر لحظه که این نفس تنگتر میشود، نگاهش بیشتر به من دوخته میشود. من میگفتم چه کار کنم و او فقط نگاه میکرد. آن قدر نگاه شان قشنگ و زیبابود که محال است تا پایان عمرم فراموش کنم. آخرین مکالمه ما نگاهی بود که میدید من گریه میکنم و او میگفت: نگران نباش...نگران نباش...
💢رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم تجلیل از امیر آزاده سرلشکر "حسین لشگری" فرمودند: " لحظه به لحظه رنجها و صبرهای شما پیش خدای متعال ثبت و محفوظ است و پروردگار مهربان این اعمال و حسنات را در روز قیامت که انسان از همیشه نیازمندتر است به شما بازخواهد گردانید...
💥18سال اسارت سرلشگر شهید لشگری
🌺 عشقی که تورادر دل سنگر دشمن استوار و مقاوم نگه می دارد عشقی متفاوت تر از عشق های زمینی ما بود....تصورش هم سخت است.18سال دوری از وطن و خانواده ...تازه نه یک دوری ساده یک دوری پر ازسختی و مشقت... بازی های روزگار حواس مان را پرت کرده که روزگاری یک حسین لشکری داشتیم که 27 شهریور 59 قبل از شروع رسمی جنگ اسیر بعثی ها شده و 18 سال اسارت کشیده... اسارتی متفاوت از همه... اسارتی که16 سال آن را به دور از صلیب سرخ گذرانده بود و هیچ کس نمی دانست که اصلا او زنده هست یا نه...
🌺 گاهی خوب است آن چشم بند و پنبه ها را کنار بزنیم و ببینیم که این کشور یک سید الاسرا داشته که آن قدر اسارتش طولانی شده بود که یک افسر عراقی گفته بود تو به ایران باز نمی گردی بیا همین جا تشکیل خانواده بده !!....
همه این 18 سال سختی یک علت داشت و آن این که بعثی هاخواستار این بودند که حسین را مجبور کنند بگویید ایران جنگ را آغاز کرده و با این اعتراف معادلات جنگ را عوض کنند ولی او این سال ها را تحمل کرد و حاضر به خیانت به میهن و انقلابش نشد...👌
#کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا
#ناصرکاوه
💢خاطره ای زیبا از دکتر زرین کوب در مورد عاشورا
البته میگویند داستان است ولی هرچه هست بسیار زیباست.
🔹روز عاشورا بود و در مراسمی بهمین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم ، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و عکسم را روی آن زده بودن انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم.
🔹دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی ام می گشتم .. موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند ، برای همین نمی خواستم، فعلا کسی متوجه حضورم بشود، هرچه بیشتر فکر می کردم ، کمتر به نتیجه می رسیدم ، ذهنم واقعا مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته افکارم را پاره کرد :
🔹ببخشید شما استاد زرین کوب هستید ؟
🔹گفتم : استاد که چه عرض کنم، ولی زرین کوب هستم
🔹خوشحال شد، شروع کرد به شرح این که چقدر دوست داشته، بنده را از نزدیک ببیند، همین طور که صحبت میکرد، دقیق نگاهش می کردم، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد ؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد ؟
🔹پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته، متین و سنگین، اما باوقار
🔹می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده و در اوقات بیکاری یا قرآن میخواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه و چه زیبا غزل حافظ را میخواند
🔹پرسیدم : حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید ؟
🔹گفت : سؤالی داشتم و سپس پرسید : شما به فال حافظ اعتقاد دارید ؟
🔹گفتم : خب بله ، صددرصد ... گفت : ولی من اعتقاد ندارم !
🔹پرسیدم : من چه کاری میتونم انجام بدم ؟ از من چه خدمتی بر میاد ؟
💥( عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم )
🔹گفت : خیلی دوست دارم معتقد شوم، یک زحمتی برای من می کشید ؟
🔹گفتم : اگر از دستم بر بیاد، حتما ، چرا که نه
🔹گفت : یک فال برام بگیر
🔹گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم نیست
🔹بلافاصله دیوانی کوچک از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت : بفرما
🔹مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم، نیت کنید
🔹فاتحه ای زیر لب خواند و گفت : برای خودم نمیخوام، میخوام ببینم حافظ در مورد امروز ( روز عاشورا ) چی می گه ؟؟
🔹برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال
🔹حافظ ...عاشورا ، اگه جواب نداد چی ؟ عشق و علاقه این مرد به حافظ چی ؟
🔹با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوعات پرداخته باشد
🔹متوجه تردیدم شد، گفت : چی شد استاد ؟ گفتم : هیچی، الان
🔹چشمان را بستم و فاتحه ای قرائت و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم :
💥زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
💥گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت
💥بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
💥یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
💥رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
💥گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
💥در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
💥سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
💥چشمت به غمزه ما را خون خورد و میپسندی
💥جانا روا نباشد خونریز را حمایت
💥در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
💥از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت
💥از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
💥زنهار از این بیابان وین راه بینهایت
💥ای آفتاب خوبان میجوشد اندرونم
💥یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
💥این راه را نهایت صورت کجا توان بست
💥کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
💥هر چند بردی آبم روی از درت نتابم
💥جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت
💥عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
💥قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
🔹خدای من این غزل موضوعش امام حسین و وقایع روز و شب یازدهم نیست، پس چیست ؟ سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل، از این زاویه نگاه نکرده بودم، این غزل ویژه برا همین مناسبت سروده شده !
🔹بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی و گریه میکرد، طوری که تمام بدنش میلرزید انگار روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود .
🔹متوجه شدم عده ای دارند مارا تماشا میکنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فرا خواند و عذرخواه که متوجه حضورم نشده ، حالا دیگر میدانستم سخنان خود را چگونه آغاز کنم .
🔹بلند شدم، دستم را گرفت و می خواست ببوسد که مانع شدم، خم شدم، دستش را به نشانه ادب بوسیدم .
🔹گفت معتقد شدم، معتقد بووودم، ایمان پیدا کردم استاد، گریه امانش نمی داد !
🔹آن روز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضه من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند .
🔹پیشنهاد میکنم هر وقت حال خوشی داشتید، این غزل را بخوانید.
🍀🍀🍀