eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
920 دنبال‌کننده
21.9هزار عکس
16.7هزار ویدیو
541 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
22.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 | ♦هرچی به خیمه ارباب نزدیک تر میشیم امتحان ها سخت تر میشه 📍مرکز فضای مجازی راهیان نور ➕به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
به وقت غبطه خوردن کلام فرمانده❤️ 🌷 *آرمان عزیز* 😔 این جوان مومن و متعهد چه گناهی کرده بود؟ 🤔 چرا مدعیان حقوق بشر، این‌ها رو محکوم نکردن؟ خوشا به حال آرمانی که عزیز آقا شد... ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | 🔻دیدید بعضیا [مأیوسانه] میگن «حضرت آقا داره روحیه میده‌؛ بالاخره رهبره دیگه، باید امید بده!!!»؟ من اصلاً به این حرف‌ها معتقد نیستم؛ [چون درواقع] آقا داره واقعیت میگه، برای "اهلِ واقعیت"! ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | 📍اوبافتنه..... 🔻 رهبر انقلاب، صبح امروز: شما آمریکایی‌ها در فتنه‌۸۸ صریحاً از فتنه‌گرها حمایت کردید. قبل از آن اوباما به من نامه نوشته بود که ما بیاییم با شما همکاری کنیم، ما با شما دوست هستیم، به تعبیر ما قسم و آیه که ما قصد سرنگون‌کردن شما را نداریم؛ اما تا ۸۸ شروع شد، شروع کردند به حمایت کردن از فنته‌گرها به امید اینکه شاید بتواند این فتنه به نتیجه برسد و ملت ایران را به زانو در بیاورد. ۱۴۰۱/۰۸/۱۱ ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | 🔆تاریخ ولادت: ۱۳۴۲/۱۰/۱۰ 🕊تاریخ شهادت: ۱۳۹۲/۸/۱۲ مزار شهید: گلزار شهدای شهر کرمان 🔻فرازی از زندگی شهید محمد جمالی: 🔹محمد جمالی در روستای پاقلعه شهربابک در تاریخ ۱۰ دی ماه ۱۳۴۲ در خانواده‌ای کشاورز پا به دنیا گذاشت و در دو سالگی پدر را از دست داد. 🔹جنگ تحمیلی و احساس وظیفه و ادای دِین، وی را از کلاس درس و مدرسه به جبهه‌های دفاع مقدس کشاند. او تا آخرین روزهای جنگ در مناطق مختلف جنوب و شرق در سمت های مختلف فرماندهی در عملیات از جمله طریق القدس، فتح المبین، بیت المقدس، رمضان، والفجر۸ و کربلای۱-۴-۵ خدمتگذار رزمندگان لشگر همیشه پیروز ثاراله بود و چندین بار مجروح گردید. 🔹در سال ۹۲ وقتی به او پیشنهاد حضور در سوریه شد، بسیار خوشحال شد و به راحتی از مسئولیت ها دل کند و برای کمک به مدافعان حرم راهی سوریه شد. 🔹شهید محمد جمالی سرانجام در تاریخ ۱۲ آبان ۱۳۹۲ در شهر دمشق سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. 🌷شهید محمد جمالی🌷 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | 🔻بخدا دیگه خسته شدم حسین... 📍مرکز فضای مجازی راهیان نور ➕به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | ♦️جون میزارم برا کشورم، من رگ و خونم ایرانیه! 📍مرکز فضای مجازی راهیان نور ➕به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
❣ مدتی بود که در میدان مین فکه، منطقه عملیاتی "والفجر یک" در حال تفحص بودیم اما از پیکر شهدا هیچ اثری نبود. ◇ عصر عاشورای سال ۱۳۷۳ یا ۷۴ بود. پکر بودم و به سمت ارتفاع ۱۱۲ همین طور راه می رفتم و به شهدا التماس می کردم که خودی نشان دهند. ◇ ناگهان در خاک‌های اطراف چیزی سرخ رنگ نظرم را جلب کرد. توجه که کردم به انگشتر می مانست .... ◇ جلوتر که رفتم دیدم یک انگشتر است. دست بردم برش دارم که با کمال تعجب دیدم یک بند انگشت هم بدان متصل است. ◇ خاک های اطرافش را کندم . بچه ها را صدا کردم. علی آقا محمود وند و بقیه هم آمدند. ◇ یک استخوان لگن، یک کلاهخود آهنی و یک جیب خشاب پیدا کردیم. ◇ بچه ها یکی یکی می نشستند و بغض شان می ترکید. این انگشت و انگشتر پلی زده بود ◇ با امام حسین (ع) در عصر عاشورا روضه ای بر پا شد ... 📚 راوی: مرتضی شادکام کتاب تفحص نوشته: حمید داودآبادی https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1 @hdavodabadi
❣️ 5️⃣ خاطرات سردار شهید مهدی باکری (لشکر ۳۱ عاشورا) ••• 🔹حقوق شهردار دوهزار و هشت صد تومان بود. بهم گفت «بیا این ماه هرچی خرجی داریم رو کاغذ بنویسیم، تا اگه آخرش چیزی اضافه اومد بدیم به یه فقیر» همه چی را نوشتم؛ از واکس کفش تا گوشت و نان و تخم مرغ. آخر ماه که حساب کردیم، شد دوهزار و ششصد و پنجاه تومان. بقیه ی پول را داد لوازم التحریر خرید، داد به یکی از کسانی که شناسایی کرده بود و می دانست محتاجند. گفت «اینم کفاره ی گناهای این ماهمون» 🔹 باران تندی می آمد. گفت «می رم بیرون» گفتم «توی این هوا کجا می ری؟» جواب نداد. اصرار کردم. بالاخره گفت «می خوای بدونی؟ پاشو بیا» با لندروز شهرداری رفتیم نزدیکی های فرودگاه توی حلبی آباد. توی کوچه پس کوچه هایش پر از آب و گِل و شِل. آب کوچه، صاف می رفت توی یک خانه. در خانه زد، پیرمردی آمد دم در. ما را که دید، شروع کرد به بد و بی راه گفتن به شهردار. می گفت «آخه این چه شهردایه که ما داریم؟ نمی آد ببینه چی می کشیم» آقا مهدی بهش گفت «خیلی خب پدرجان. اشکال نداره. شما یه بیل به ما بده، درستش می کنیم؟» پیرمرد گفت «برید بابا شماهام! بیلم کجا بود.» از یکی از همسایه ها بیل گرفتیم. تا نزدیکی های اذان صبح توی کوچه، راهِ آب می کندیم. ••• https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1 ❣️
🕊🌹 ما همه دربرابراین خداوند(و قاتلو هم حتی لاتکون فتنه) مسئولیم . درهرجا،ومشغول به هرکاری که می باشیم بایدبا خود، دین خدارا کنیم. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
سرگشته وادي جنون است در بزم حضور گون است شهيد از شوق دوست بي صبر و شكيب در مسلخ غرق خون است شهيد 🕊🌹 https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1