eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
883 دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
15.2هزار ویدیو
515 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷رفته بوديم سري‌لانكا، سال هفتاد. احمد هم همراهمان بود. چند تا از فرماندهان نظامي و مسئولین سري‌لانكا آمده بودند استقبال‌مان. افراد را من به آنها معرفي مي‌كردم. موقع معرفي احمد گفتم: ايشان فاتح خرمشهر بوده. چهار، پنج روز آن جا بوديم. آنها احمد را ول نمي‌كردند. احمد به عنوان يك فرمانده‌ي با اقتدار در نظرشان جلوه كرده بود. هر چه مي‌گفت، تندتند مي‌نوشتند. احمد راجع به بحث‌هاي نظامي زياد صحبت كرد، ولي راجع به كاري كه خودش در عمليات فتح خرمشهر كرد، چيزي نگفت. نه آن جا، نه هيچ جاي ديگر. هيچ وقت نشد كه لام تا كام درباره‌ي خدماتي كه زمان جنگ يا قبل و بعد از آن كرده، حرفي بزند. خدا رحمتش كند؛ دقيقاً روحيه‌ي حسين خرازي و امثال آن خدا بيامرز را داشت. حسين هم يكي از دو فاتح خرمشهر بود، ولي هيچ وقت راجع به آن فتح كم‌نظير، در هيچ كجا صحبت نكرد   🌷سرماي شديدي خورده بود. احساس مي‌كردم به زور روي پاهايش ايستاده است. من مسئول تداركات لشكر بودم. با خودم گفتم: خوبه يك سوپ براي حاجي درست كنم تا بخوره حالش بهتر بشه. همين كار را هم كردم. با چيزهايي كه توي آشپزخانه داشتيم، يك سوپ ساده و مختصر درست كردم. از حالت نگاهش معلوم بود خيلي ناراحت شده است. گفت: چرا براي من سوپ درست كردي؟ گفتم: حاجي آخه شما مريضي، ناسلامتي فرمانده‌ي لشكرم هستي؛ شما كه سرحال باشي، يعني لشكر سرحاله! گفت: اين حرفا چيه مي‌زني فاضل؟ من سؤالم اينه كه چرا بين من و بقيه‌ي نيروهام فرق گذاشتي؟ توي اين لشكر، هر كسي كه مريض بشه، تو براش سوپ درست مي‌كني؟ گفتم: خوب نه حاجي! گفت: پس اين سوپ رو بردار ببر؛ من همون غذايي رو مي‌خورم كه بقيه‌ي نيروها خوردن   🌷از صحبتش فهميدم راننده‌ي تانكر نفتكش است. داشت براي صاحب مغازه درددل مي‌كرد. گفت: اگر اين احمد كاظمي رو پيدا كنم، مي‌رم بهش التماس مي‌كنم كه يه مدتي هم بياد طرف زابل و زاهدان! بي‌اختيار برگشتم به صورت طرف دقيق شدم. من يكي از نيروهاي تحت امر سردار كاظمي بودم. گفتم: شما حاج احمد رو مي‌شناسي؟ گفت: از نزديك كه نه، ولي مي‌دونم آدم خيلي با حاليه! پرسيدم: چطور؟ گفت: من يه مدت كارم توي كردستان بود، با اين كه هيچ وقت شب‌ها توي كردستان رانندگي نمي‌كردم، ولي نشده بود كه هر چند وقت يكبار گرفتار گروهك‌هاي ضد انقلاب نشم؛ ماشينم رو مي‌بردن توي بيراهه‌ها، سوختش رو خالي مي‌كردن و بعد هم ولم مي‌كردن. مكث كرد. ادامه داد: ولي اين احمد كاظمي كه اومد اون‌جا، خدا خيرش بده، طوري امنيت به وجود آورد كه ديگه نصب شب‌ها هم توي جاده‌ها رانندگي مي‌كردم و هيچ اتفاقي برام نمي‌افتاد. آخر صحبتش گفت: حالا كارم افتاده سيستان و بلوچستان. همون بدبختي‌ها رو از دست اشرار اون جا هم داريم مي‌كشيم و هيچ كي هم نيست كه جلوي اون نامردا قد علم كنه   🌷هواپيماي سوخو را حاج احمد وارد نيروي هوايي سپاه كرد. مراسم افتتاحيه‌اش را همه انتظار داشتيم در تهران باشد، سردار ولي گفت: مي‌خوام مراسم افتتاحيه توي مشهد باشه. پايگاه هوايي مشهد كوچك بود. كفاف چنين برنامه‌اي را نمي‌داد. بعضي‌ها همين را به سردار گفتند. سردار ولي اصرار داشت مراسم توي مشهد باشد. با برج مراقبت هماهنگي‌هاي لازم شده بود. خلبان، بر فراز آسمان، هواپيمان را چند دور، دور حرم حضرت علي بن موسي الرضا (س) طواف داد. اين را سردار ازش خواسته بود. خيلي‌ها تازه دليل اصرار سردار را فهميده بودند. خدا رحمتش كند؛ هميشه مي‌گفت: ما هيچ وقت از لطف و عنايت اهل بيت، خصوصاً آقا امام رضا (ع) بي‌نياز نيستيم.    راوی همرزم شهید کاظمی
🌷 حاج احمد کاظمی رو مرد و به من گفت: آقاي اميني جايگاه من توي سپاه چيه؟ سئوال عجيب و غريبي بود! ولي مي‌دانستم بدون حكمت نيست. گفتم: شما فرمانده‌ي نيروي هوايي سپاه هستين سردار. به صندلي‌اش اشاره كرد. گفت: آقاي اميني، شما ممكنه هيچ وقت به اين موقعيتي كه من الان دارم، نرسي؛ ولي من كه رسيدم، به شما مي‌گم كه اين جا خبري نيست. آن وقت‌ها محل خدمت من، لشكر ۸ نجف اشرف بود. با نيروهاي سرباز زياد سر و كار داشتم. سردار گفت: اگر توي پادگانت، دو تا سرباز رو نمازخون و قرآن خون كردي ، اين برات مي‌مونه؛ از اين پست‌ها و درجه‌ها چيزي در نمي‌آد!   🌷نام احمد كاظمي، براي خيلي از فرماندهان نيروي زميني، نام آشنايي بود؛ به روحيات و به رويكردهاي او هم آشنايي داشتند. همين كه زمزمه‌ي حضورش در نيروي زميني شروع شد، فلش كارها و برنامه‌ريزي‌هاي فرماندهان، به سمت ارتقا توان رزم كشيده شد.آنهايي كه توي امور نظامي، به اصطلاح اهل خبره هستند، هنوز هم با قاطعيت مي‌گويند: فقط اسم احمد كاظمي، سي‌درصد توازن رزم نيروي زميني را برد بالا! خودش هم كه وارد نيروي زميني شد، اين توان را هشتاد تا نود درصد بالا برد. ظرف مدت كوتاهي، بساط كارمندي را جمع كرد. مي‌گفت: ما نيروي زميني هستيم، سازمان ما، سازمان رزمه؛ توي سازمان رزم، جايگاه كارمندي اصلاً معنا نداره! كارمندها را مخير كرد كه؛ يا از نيروي زميني بايد برويد، يا اين كه رسته‌ي نظامي بگيريد. خدا رحمتش كند؛ تمام اين كارها، از تفكر دفاعي‌اش نشأت مي‌گرفت، از اين كه بيدار بود؛ مي‌گفت: با اين دشمنان قسم خورده‌اي كه ما داريم و يك لحظه از فكر براندازي ما بيرون نمي‌آن؛ ما بايد هر روز بُنيه‌ي دفاعي خودمون رو بيشتر از روز قبل بكنيم. نيروي هوايي سپاه را هم با همين تفكر متحول كرده بود   🌷به خاطر شرايط جنگ، اطراف اهواز پادگان‌هاي زيادي ساخته شده بود. در سال‌هاي بعد از جنگ، نياز چنداني به اين پادگان‌ها نبود، اما همچنان دست سپاه ماند. دو، سه سال پيش، فرماندهي كل قوا فرموده بودند: پادگان‌هايي را كه نياز نداريد، بدهيد دولت تا به نفع مردم از آنها استفاده كنند. حاج احمد كه فرمانده‌ي نيروي زميني شد، گفت: اين دستور آقا معطل مونده! در بازديدي كه از يگان‌هاي خوزستان داشت، يك صبح تا شب تمام پادگان‌ها را رفت. روز بعد با استاندار خوزستان جلسه گذاشت. چند تا پادگان را كه متراژ وسيعي هم داشت، از قبل ليست كرده بود. اسم آنها را خواند و به استاندار گفت: اين پادگان‌ها آماده‌ي تحويل دادن به دولت، و به مردمه. 🌷همراه سردار رفته بوديم اصفهان، مأموريت. موقع برگشتن، بردمان تخت فولاد. به گلزار شهدا كه رسيديم، گفت: بچه‌ها، دوست دارين، دري از درهاي بهشت رو به شما نشون بدم.  گفتيم: چي از اين بهتر، سردار! كغش‌هايش را درآورد، وارد گلزار شد. يك راست بردمان سر مزار شهيد حسين خرازي. با يقين گفت: از اين قبر مطهر، دري به بهشت باز مي‌شه. نشستيم. موقع فاتحه خواندن، حال و هواي سردار تماشايي بود. توي آن لحظه‌ها، هيچ كدام از ما نمي‌دانستيم كه اين حال و هوا، حال و هواي پرواز است؛ به ده روز نكشيد كه خبر آسماني شدن خودش را هم شنيديم. وصيت كرده بود كه حتماً كنار شهيد خرازي دفنش كنند. دفنش هم كردند. تازه آن روز فهميديم كه بنا بوده از اين جا، در ديگري هم به بهشت باز بشود!   🌷آخرين جلسه‌اي كه سردار گذاشت، جلسه‌ي فرهنگي بود؛ يك روز قبل از شهادتش. جلسه از ظهر شروع شد. من كنار سردار نشسته بودم. موضوع جلسه، نحوه‌ي پشتيباني كاروان‌هاي راهيان نور بود. قبل از اين كه جلسه شروع بشود، يك كليپ چند دقيقه‌اي از شهيد خرازي گذاشتم. سردار، همين كه چشمش به چهره‌ي نوراني و زيباي شهيد خرازي افتاد، آهي از ته دل كشيد. توي آن جلسه، سردار طرح‌هايي مي‌داد و حرف‌هايي مي‌زد كه تا آن موقع براي حمايت از كاروان‌هاي راهيان نور، سابقه نداشت. همين نشان مي‌داد كه چه ديدگاه بالايي نسبت به كارهاي فرهنگي دارد. جلسه تا غروب طول كشيد. غروب سردار آستين‌هايش را زد بالا كه برود وضو بگيرد. يادم افتاد فيلمي از اوايل جنگ براي او آورده‌ام. فيلم مربوط مي‌شد به جبهه‌ي فياضيه كه حاج احمد به همراه چند نفر ديگر در آن بودند. بيشترشان شهيد شده بودند. سردار وقتي موضوع را فهميد، مشتاق شد فيلم را ببيند. ديد هم. باز وقتي چشمش به چهره‌ي شهدا افتاد، از ته دل آه كشيد.
۱۹ دی سالگرد شهید احمد کاظمی، فرمانده نیروی زمینی سپاه به همراه فرماندهان نیروی زمینی، گرامیباد شادی روح امام، شهدا، خصوصا شهدای عرفه، فاتحه مع الصلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شرایطشو داشتی مهاجرت میکردی؟ مصاحبه با مردم شمال تهران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 آه از این دی‌‌ ماه ، از این ماهِ درد... ♦️ شعرخوانی حماسی ،کم نظیر و بصیرت افزا ، در محضر رهبر عزیز انقلاب و در جمع مداحان اهل بیت (ع) ۱۴۰۲/۱۰/۱۳🇮🇷
💥این روزها ایام است و کربلای پنج یعنی چه؟! 👈 از رزمنده های جنگ و شرکت کننده در کربلای ۵ که بپرسید یک جمله شنیدنی دارند که خیلی عجیب است... می‌گویند : ستارگان آسمان بالای سر ، صحنه هایی را دیدند که خورشید تا قیام قیامت از دیدن آن محروم است! 🍀خدایا اینان چه دارند می گویند؟ مگر آنجا کجا بوده؟ مگر چه اتفاقی افتاده؟ و....
: 💥آیا میدونید اون نقطه های ریز در این عکس منطقه عملیاتی کربلای 5 در شلمچه هست👈 چیه؟؟؟؟؟؟ روزهائی در کربلای پنج بود که بیش از👈 یک میلیون گلوله توپ, خمپاره, تانک و... روی بچه ها می ریختند😳 👈 در سال ۱۳۶۵ بیشتر بدانید درباره عملیات کربلای پنج👇 ِhttps://www.hamshahrionline.ir/news/198133/%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%B9%D9%85%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%DA%A9%D8%B1%D8%A8%D9%84%D8%A7%DB%8C-%DB%B5
🍂 کربلای ۵، تحمل اقتدار به جمع دشمنان 🔹 عملیات کربلای پنج در تاریخ ۱۹ دی‌ماه سال ۱۳۶۵ انجام شد. رمز عملیات کربلای پنج یا زهرا (س) بود و میدان این عملیات بزرگ برای ایران بسیار اهمیت داشت. 🔹 کربلای پنج تا ۷۰ روز ادامه داشت و تقریباً به تمام اهداف خود رسید و توانست بخشی زیادی از تجهیزات دشمن و عراق را منهدم کند و صدام رئیس جمهور معدوم بعثی در شوک بسیار شدیدی قرار گرفت. 🔹 در عملیات کربلای پنج که سرلشکر محسن رضایی آن را تعیین‌کننده‌ترین حمله ایران در جنگ هشت ساله علیه صدام می‌داند، ۱۵۰ کیلومتر از خاک ایران آزاد شد و رزمندگان اسلام برای تنبیه صدام به دروازه‌های شرقی بصره رسیدند و توانستند، فاو و جزیره ام‌الرصاص را آزاد کنند. 🔹رزمندگان اسلام در عملیات کربلای پنج ۱۴ کیلومتر از جاده شلمچه به بصره را تصرف کردند و ۱۰ روستا را در عراق آزاد کرده و بصره در خطر جدی سقوط قرار گرفت و صدام برای آزادی این مناطق دست به دامن سران کشورهای اسلامی، عربی و غربی شد. 🔹 در این عملیات ایران توانست ۴۰ جنگنده، پنج هلیکوپتر، ۸۰۰ تانک و نفربر، هزار و ۵۰۰ خودروی نظامی و ۵۸۰ خمپاره‌انداز دشمن را منهدم کند و بیش از ۳۰ هزار کشته و زخمی روی دست صدام به جای گذاشت. عراق در این عملیات دو هزار و ۶۵۰ اسیر متحمل شد و ۷۰ هزار نفر مجروح داشت. 🔹 بسیاری از تحلیل‌گران معتقدند، عملیات کربلای پنج سبب شد، جهانیان و آمریکا به این نتیجه برسند که باید جنگ پایان بپذیرد. 🍂 دستاوردهای کربلای ۵ عملیات کربلای پنج به صورت واضح، جنگ بین ایران و تمامی کشورهای قدرتمند حامی رژیم بعث عراق بود، زیرا در این عملیات ارتش بعث تمامی توان نظامی خود را به کار گرفته بود و از پیچیده‌ترین موانع جهت جلوگیری از پیشروی ایران استفاده کرده بود. 🔸 در این عملیات بیش از ۷۰ درصد منطقه عملیاتی کربلای پنج آب‌گرفتگی بود و ارتش عراق نه تنها در مناطق خشکی بلکه در آب نیز از موانع متعددی استفاده کرده بود. بر اساس آمارهای رسمی بیش از ۹۰ درصد منطقه عملیاتی کربلای پنج مسلح بود. 🔸 پس از پیروزی یگان‌های نظامی ایران در عملیات کربلای پنج، تمامی قدرت‌های نظامی جهان به مهارت فرماندهان نظامی ایران پی بردند. 🔸 پیروزی ایران در این عملیات احتمال سقوط رژیم صدام را تقویت کرد و در این راستا تمامی استکبار جهانی که پشتیبان رژیم بعث عراق بودند با فشار به سازمان ملل خواستار پایان جنگ شدند و تمام شروط ایران را برای قطعنامه ۵۹۸ پذیرفتند. 🍂 ارقام و آمار نیروهای عملیات کربلای ۵ 🔹 عرض منطقه عملیاتی کربلای ۵ بین ۱۰ تا ۱۳ کیلومتر و عمق آن بین ۱۲ تا ۱۵ کیلومتر بود. در این عملیات، ۲۴ یگان سپاه شامل ۳۰ هزار پاسدار، ۶۵ هزار سرباز و ۱۲۰ هزار بسیجی شرکت داشتند که این نیروها در سه قرارگاه کربلا، نجف و قدس سازماندهی شده بودند. 🔹 ارتش عراق ۹۴ تیپ را وارد عملیات کرد. در این عملیات ۱۶ تیپ به طور ۱۰۰ درصد و ۲۲ تیپ بیش از ۶۰ درصد منهدم شد و باقیمانده یگان‌ها نیز ۱۰ تا ۶۰  درصد آسیب دیدند. 🔹 این عملیات روز ۱۹ دی ماه سال ۱۳۶۵ با رمز یا زهرا (س) آغاز شد و بیش از ۷۰ روز به طول انجامید. 🔹 با شکست رژیم بعث در شلمچه، شرایط جدیدی در عرصه نبرد ایجاد شد،‌ چرا که توانایی نظامی عراق مورد تردید قرار گرفت. تحلیل رفتن قوای نظامی رژیم بعث در رسانه‌های غربی بازتاب فراوانی داشت و آن‌ها، برتری نظامی ایران در عملیات کربلای ۵ را شوک بزرگی برای عرصه بین‌الملل دانستند... 🍂 نتیجه عملیات کربلای ۵ از زاویه‌ای دیگر 🔸 در کنار انجام عملیات کربلای ۵ تلاش‌ها در شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل نیز جریان داشت و همه این تلاش‌ها، راه را برای تصویب قطعنامه ۵۹۸ فراهم ساخت. علت این امر حتی از نگاه روزنامه گاردین هم مخفی نماند: تحلیلگران پنتاگون که معمولاً عزم و قوه ابتکار ایرانی‌ها را در مقابل مواضع کم‌تر از آنچه هست، ارزیابی می‌کردند، دیگر احتمال پیروزی بزرگ‌تر ایران را رد نمی‌کردند. 🔸 روزنامه نیویورک تایمز پس از عملیات کربلای ۵، از شکست راهبرد آمریکا برای تحمیل صلح بر ایران نوشت: اینکه کفه به نفع ایران چرخیده و عراق از برابری با نیروهای ایران عاجز مانده و نه تنها آمریکا و متحدانش،  بلکه شوروی نیز خود را در آستانه بازندگی می‌بیند. با این وجود یکی از تأثیرات مثبت عملیات کربلای ۵، این بود که برای اولین بار شورای امنیت ناچار به پذیرش قطعنامه‌ای شد که تا حدودی نظرات جمهوری اسلامی در آن اعمال شد و در نهایت روز ۲۰ ژوئیه ۱۹۸۷ میلادی (۲۹ تیر ماه سال ۱۳۶۶) قطعنامه ۵۹۸ تصویب شد.
٥ بگوش دل رسد این نغمه بر ما که شد در خاک جبهه شور و غوغا شبی یاران درون خیمه بودند همه آهنگ حمله می سرودند که فرمان آمد ای یاران بیایید برای حمله ای آماده باشید به سر دوران هجر و رنج آمد زمان کربلای پنج آمد همه با اشک شوق و روی خندان شدند آمادة دیدار جانان عجب شوری درون خیمه ها بود که ذکر حضرت زهرا بپا بود یکی می گفت یا رب کن عنایت دهم این جان ناقابل برایت ره دشت و ره صحرا بگیرم تقاص سیلیِ زهرا بگیرم یکی می گفت با آوای خسته کجایی مادر پهلو شکسته قسم بر حیدر و بر کودکانت بگیرم انتقام از دشمنانت شب حمله شب معراج یاران شب آزادیِ چابک سواران همه خوشحال و خندان می دویدند تو گویی سوی جانان می دویدند در آن لحظه رخ دلدار دیدند صدای مادرش زهرا شنیدند بیائید ای عزیزانم بیائید شما یاران و فرزندان مایید شما شمع جهان افروز هستید بحق محسنم پیروز هستید ٥ @hajmahmoodzholideh
💥عملیات کربلای پنج و عملیات کربلای 5‌ که یکی از بزرگترین عملیات‌های رزمندگان در طول جنگ تحمیلی بود، سالها پیش در نیمه شب تاریخ ۱۹ دی‌‌ماه سال ۱۳۶۵ با رمز مبارک‌ یازهرا(ع) در منطقه‌ شلمچه‌ و شرق بصره‌ آغاز شد. سنگینی شرایط دشوار پس از عملیات کربلای ۴ ضرورت انجام عملیات دیگری را ایجاب می‌کرد. عملیاتی که پیروزی آن تضمین شده باشد و ضمنا از جنبه نظامی ‌و سیاسی بسیار ارزشمند باشد تا آثار نامطلوب عدم فتح کربلای ۴ را جبران کند. ارتش بعث در جشن شکست کربلای ۴ بود که ایرانی ها عملیات کربلای ۵ را آغاز کردند. فرماندهان و رزمندگان ایرانی در میانه تردید و امید👈 در ۱۹ دی به خط شلمچه زدند و عراقی ها در جشن پیروزی‌شان در کربلای ۴ حسابی غافلگیر شدند. روش و منش چاپلوس پروری صدام از دلایل اصلی این غافلگیری بود. 😎حمدانی از فرماندهان گارد ریاست جمهوری عراق می‌گوید: «حمله (کربلای4) ایران به کلی شکست خورد و رقابتی میان فرماندهان سپاه سوم و هفتم عراق که همیشه موفق بودند، پدید آمد. فرمانده سپاه سوم، طالی الدوری برای اینکه نشان دهد ایران را شکست داده است، امار و ارقامی از تلفات فوق العاده سنگین نیروهای ایرانی ارائه داد که غیر منطقی به نظر می رسید. 😎ماهر عبدالرشید، فرمانده سپاه هفتم هم می‌دانست که باید مطابق میل صدام رفتار کند. او هم آمارهای غیر واقعی داد. آمارهایی که تقریبا خنده‌دار یود. اما صدام رضایت داشت چون پس از فاو، این دروغگویی ها تسکینش می داد. فرماندهان می گفتند با تلفات سنگینی که به ایرانی ها وارد شده، می توانیم همه نفس راحتی بکشیم. فرماندهانی که مدت ها در جبهه بودند به مرخصی رفتند و آماده باش لغو شد. مردم در جامعه هم آمارها را باور کردند و می گفتند تا ایرانی‌ها عملیات دیگری شروع کنند، حداقل شش ماه زمان می‌خواهند. ایرانی ها کمتر از دو هفته بعد حمله کردند و دروغ‌ها برملا شد. معلوم شد فرماندهان تلفات ایرانی را 10 برابر بیشتر اعلام کرده‌اند.» 💥غافلگیری در شرق بصره:👇 عراقی ها سراسیمه نیروهای بسیاری را به منطقه شلمچه آوردند تا ایرانی ها را عقب بزنند. قرار بود عملیات ساعت ۲ نیمه شب آغاز شود که خبر رسید شاید عملیات لو رفته باشد. پس ساعت شروع عملیات را پیش انداختند و ساعت 1 و 35 دقیقه بامداد رمز عملیات اعلام شد... هلالی ها از معروفترین موانع در شلمچه بودند... دو ساعت از عملیات گذشت و پیشروی امیدوار کننده بود. یعنی عراقی ها غافلگیر شدند. ایرانی ها کانال پرورش ماهی را رد کردند و گروهی دیگر در نوک جزیره بوارین و خط معروف موانع ۵ ضلعی را شکستند... نیروهای ایرانی پاسگاه بوبیان عراق را هم گرفتند... ارتش عراق روز دوم عملیات بیشتر از ۲۰ بار پاتک کرد که همه ناموفق بود و مجبور شد عقب نشینی کند. توپخانه دشمن و تیر مستقیم تانک ها تنها پل ارتباطی معروف به سه راه شهادت را بی وقفه زیر آتش گرفته بود و ارتباط کاملا قطع شده بود. آتش دشمن الحاق برخی گروه‌ها را هم قطع کرده بود... گفته می شود در کربلای ۵ بیشترین شهید و زخمی را دادیم... انتقال مهمات، غذا و مجروح به هیچ عنوان مقدور نبود. و همه چیز توسط افراد حمل می‌شد. فشار دشمن در عصر روز دوم عملیات به کارگیری هوانیروز و نیروی هوایی را ضروری کرد... نبرد شبانه روزی کربلای ۵ بیش از ۹۰ روز ادامه داشت و نیروهای ایرانی با سرعت محدود پیش می رفتند. رزمندگان، شب دهم تلاش کردند در غرب نهر جاسم سرپل بگیرند و شب یازدهم سرپل را گرفتند و بعد از فرار عراقی ها، در غرب نهرجاسم عملیات را ادامه دادند و... : 💥 روزهائی در شلمچه و عملیات کربلای پنج بود که بیش از👈 یک میلیون گلوله توپ, خمپاره, تانک و... روی بچه ها می ریختند😳 👈 عملیات کربلای پنج فینال عملیاتهای جمهوری_اسلامی‌ایران در سال ۱۳۶۵ بود بیشتر بدانید درباره عملیات کربلای پنج👇 ِhttps://www.hamshahrionline.ir/news/198133/%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%B9%D9%85%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%DA%A9%D8%B1%D8%A8%D9%84%D8%A7%DB%8C-%DB%B5