eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
931 دنبال‌کننده
22هزار عکس
16.8هزار ویدیو
542 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
5.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰تصاویری که از حمله هوایی ارتش روسیه علیه کاروان و ستون زرهی گروهک تروریستی تحریر الشام منتشر شده است.
28.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ ♨️ نیکزاد: آقای ظریف نمی‌تواند مسئولیتی بگیرد / مملکت رو علاف یک نفر نکنید! نائب رئیس مجلس: 🔹افرادی که فرزند و همسرشان تابعیت خارج از کشور دارند نمی‌توانند مسئولیتی بگیرند. 🔹مملکت رو علاف یک نفر نکنید!
محمد الجولانی، با نام اصلی احمد حسین الشرع، یکی از چهره‌های شناخته‌شده در جریان جنگ داخلی و رهبر گروهک هیئة تحریر الشام (HTS) است. 1. زادگاه و نام اصلی: احمد حسین الشرع در سال 1982 در شهر درعا، واقع در جنوب سوریه، متولد شد. 2. تحصیلات: گفته می‌شود او پیش از پیوستن به گروه‌های جهادی در رشته پزشکی تحصیل می‌کرده است، اما تحصیلات خود را نیمه‌کاره رها کرده است. او در حوالی سال 2000 به عراق رفت و به گروه القاعده عراق، تحت رهبری ابومصعب الزرقاوی، پیوست. این تجربه نقشی کلیدی در شکل‌گیری دیدگاه‌های جهادی او داشت. نقش او در جنگ داخلی سوریه 1. تأسیس جبهه النصره: در سال 2011، جولانی پس از آزادی از یک زندان در عراق به سوریه بازگشت و جبهه النصره را به عنوان شاخه القاعده در سوریه تأسیس کرد. این گروه به سرعت تبدیل به یکی از قدرتمندترین گروه‌های شورشی در سوریه شد و با حملات انتحاری و عملیات نظامی خود توجه‌ها را جلب کرد. 2. قطع ارتباط با القاعده: در سال 2016، محمد الجولانی اعلام کرد که ارتباط گروهش با القاعده قطع شده است و نام گروه به جبهه فتح الشام تغییر یافت. این تغییر به منظور جلب حمایت مردم محلی و گروه‌های شورشی دیگر صورت گرفت. 3. تشکیل هیئة تحریر الشام (HTS): در سال 2017، جبهه فتح الشام با چند گروه شورشی دیگر ادغام شد و HTS تشکیل شد. این گروه به یکی از بازیگران اصلی در شمال غرب سوریه، به‌ویژه استان ادلب، تبدیل شد. جولانی به عنوان یک رهبر استراتژیک شناخته می‌شود که توانسته است ائتلاف‌های سیاسی و نظامی متعددی تشکیل دهد. او تلاش کرده است با ارائه چهره‌ای ملایم‌تر از گروهش در مقایسه با داعش، حمایت‌های محلی و بین‌المللی بیشتری کسب کند. دولت آمریکا او را یک تروریست بین‌المللی معرفی کرده و برای اطلاعاتی که منجر به دستگیری او شود، جایزه‌ای 10 میلیون دلاری تعیین کرده است. محمد الجولانی همچنان رهبر HTS است و بر بخش‌های وسیعی از استان ادلب و مناطق شمال غرب سوریه کنترل دارد. او تلاش کرده است با تغییر تاکتیک‌های گروه و معرفی آن به عنوان یک نیروی بومی و نه جهادی جهانی، مشروعیت بیشتری در بین مردم محلی و جامعه بین‌المللی به دست آورد.
شهید مدرس 🔸قسمت اول 🔰 حمید رسایی: این یادداشت را سال ۹۹ به مناسبت روز شهادت آیت الله مدرس به عنوان الگوی نماینده واقعی مردم و در ماه‌های ابتدایی شروع به فعالیت مجلس یازدهم نوشتم. اکنون در آستانه انتخابات مجلس دوازدهم، از طرفی مرور آن را برای کاندیداهای انتخابات پیش رو مفید و لازم می‌دانم تا سیره زندگی شخصی و اجتماعی خود را با شهید مدرس تطبیق دهند و از طرفی، با نگاه به عملکرد کلیت مجلس فعلی، می‌توان با تطبیق عملکرد نمایندگان آن با زندگی شهید مدرس به عنوان الگوی مجلس انقلابی، درباره این مجلس قضاوت کرد. 🔹آیا جیبش ته دارد؟ یک روز در مجلس شورا، رضا خان با شوخی و مزاح دست روی جیب مرحوم مدرس گذاشت و گفت: آقا عجب جیب بزرگی دارید. مدرس در حالی که متبسم بود، گفت: درست است که جیب من بزرگ است، ولی ته دارد. این جیب شما است که ته ندارد. 🔹آیا از پول کثیف استفاده نکرده و نمی‌کند؟ سفیر انگلستان برای مدرس چکی فرستاد به این امید که شاید او خود را به پول بفروشد! مدرس پرسید این چیست؟ آورنده چک گفت: این چک است، آن را به بانک داده و پول می گیرند. مدرس خنده‌ای کرد و گفت: به سفیرتان بگویید که من فقط سکه طلا قبول می کنم، آن هم به شرطی که سکه ها را بر روی شتر بار کنند و در روز روشن برایم بیاورند. وقتی سفیر انگلیس از جواب مدرس اطلاع یافت گفت: من می دانم او پول و سکه نمی خواهد بلکه درصدد است تا آبروی ما را در دنیا ببرد. 🔹آیا بازیچه سرمایه‌داران نشده؟ فرزند یکی از بازرگانان که در بازار از مدرس حمایت می کرد، به نزد مدرس رفت و او را برای ناهار دعوت کرد. آقا هر نوبت به بهانه ای می خواست این دعوت را قبول نکند تا سرانجام با اصرار زیاد قبول کرد. روز مقرّر بازرگان پسر خود را فرستاد تا مدرس را به خانه بیاورد و طوری تظاهر نماید که اهل محل بدانند مدرس برای نهار به خانه آنها می آید. نزدیک خانه که رسیدند، مدرس ایستاد و گفت: تو برو من خودم می آیم. پسر گفت: پدرم دستور داده که در خدمت شما باشم. آقا جواب داد: بیجا گفته است. پدرت می خواهد یک ناهار به من بدهد و تو را همراه من کرده است تا به اهل محله بگوید: من آن چنان کسی هستم که مدرس به خانه من می آید و بعد چه می دانم که از این دعوت و به خانه خود کشیدن من چه منظوری دارد. پسر بازرگان به ناچار رفت و داستان را برای پدر گفت. بازرگان گفت: عجب سید زرنگی است، فکر اشخاص را می خواند. 🔹آیا مطمئنید دنبال حقوق نجومی نیست؟ یک بار یکی از نمایندگان مجلس به شهید مدرس گفت: حقوق هر نماینده صد تومان است که برای اداره زندگی بسیار کم است. ترتیبی دهید مجلس این مبلغ را به دویست تومان افزایش دهد. شهید مدرس جواب داد: روزی که شما انتخاب شدید مشخص بود حقوق تان صد تومان است و با رضایت وکالت را انتخاب کردید. اگر حالا ناراضی هستید، باید استعفا دهید و اعلام کنید ما با حقوق دویست تومان نمایندگی را قبول می کنیم. اگر مردم باز به شما رأی دادند، حق دارید دویست تومان بگیرید. 🔸قسمت اول
🔸قسمت دوم 🔹آیا با پذیرش کمک‌های مالی، استقلالش را از دست نداده؟ نقل شده از مدرس پرسیدند: امین التجار بوشهری می‌خواهد مبلغ هنگفتی پول به شما بدهد ولی از گرفتن آن امتناع می کنید ! دلیل چیست ، چرا این پول را قبول نمی کنید ؟ مدرس در پاسخ گفت : دو ریال بدهد ولی توقعی نداشته باشد ، قبول می کنم . ولی اینها در این بخشش هایی که می کنند نظر دارند و می خواهند در موقع مقتضی از آن استفاده کنند. 🔹آیا از تولید ملی استفاده می‌کند؟ به ایشان ایراد می گیرند که چرا عبای کرباسی می پوشید و عبای بهتری استفاده نمی کنید، می گویند هر زمانی که یک ایرانی عبای بهتری درست کرد، من از همان عبا استفاده می‌کنم. در مجلس پیشنهاد داد تا همه کارکنان دولت از پارچه و لباس ایرانی استفاده کنند. حتی در زندان از کسی درخواست کرد تا لباس از جنس کرباس برایش تهیه کند. 🔹آیا ارتباطات مردمی دارد و مردم‌دار است؟ روزى مدرس در راهى که از مجلس شورا به منزل مى رفت، به بقالى محل رفت تا ماستى تهیه کند، موقعى که بقال مشغول کشیدن ماست بود، مدرس ‍ به شرح مسائل سیاسى و آنچه که در مجلس گذشته بود پرداخت و به نطقهایش در مجلس نیز اشاره کرد. وکیل دیگرى که در کنارش بود به اعتراض گفت: آقا براى چه اینها را به بقال مى گویى؟ مدرس گفت: چون این موکل من است و باید بداند و حق آن است که مردم از مسائل سیاسى و اجتماعى و روابط کشور مطلع باشند. 🔹 آیا مثل عامه مردم زندگی می کند یا زندگی اشرافی دارد؟ دختر مدرّس گرفتار بیماری حصبه شدید شد. پزشک معالج او به آقا گفت: اجازه بدهید در شمیران محلی تهیه کنیم و فرزند شما را به آن جا منتقل کنیم که معالجات مؤثر افتد. مدرّس گفت: همه فرزندان این مملکت فرزندان من هستند. نمی پسندم که فرزند من به ییلاق منتقل شود و دیگران در محیط گرم تهران و یا جاهای دیگر در شرایط سخت به سر ببرند، مگر این که برای همه آنها چنین شرایطی فراهم شود. ئقتی نماینده شد، به هنگام اجاره منزل همراهان مدرس به او گفتند: اتاق سی و پنج ریالی راحت تر است، چرا آن را نمی گیرید، فرق معامله پنج ریال بیشتر نمی باشد ولی این یکی رفاه و آسایش شما را بهتر تأمین می کند. مدرس پاسخ داد: چیزی که استقلال، عقیده و اراده را مورد تهدید قرار می دهد نیاز است، من نمی خواهم به کسی احتیاج پیدا کنم، من به اندازه دارایی خود و در حد توان خویش باید اتاق اجاره کنم، می خواهم محتاج مردم نباشم. احتیاج به پول، نوکری می آورد، من می خواهم زبانم برای بیان حقایق و دفاع از مردم محروم و مظلوم، آزاد باشد... 🔸قسمت دوم
🔸قسمت سوم 🔹 آیا شجاعت برخورد با فاسدان را دارد روزی یكی از آشنایان مدرس آمد و یك دسته كاغذ آورده به مدرس گفت: جناب وزیر این كاغذها را فرستانده‌اند كه حضرت آقا مطالب خود را روی آنها مرقوم فرمایند. مدرس گفت: عبدالباقی! چند ورق از آن كاغذهای مرغوب خودت را بیاور. فرزند مدرس فوری بسته‌ای كاغذ آورد. مدرس به آن شخص گفت: آن بسته كاغذ وزیر را بردار و این كاغذها را هم روی آن بگذار. سپس روی تكه كاغذ قند نوشت: جناب وزیر! كاغذ سفید فراوان است ولی لیاقت تو بیشتر از این كاغذ كه روی آن نوشته‌ام نیست. 🔹آیا به خاطر زد و بند با وزرا ساکت نمی شود سرلشكر خدایار از طرف رضا خان نزد با مقداری پول نزد مدرس آمد و با احترام گفت: رضا شاه می‌گوید: خوب است شما به درس و بحث خود بپردازید و از دخالت در امور سیاسی خودداری كنید. رضا شاه میل دارد باب مراوده را با شما باز كند و به هر طر یق كه بپسندید با شما روابط حسنه داشته باشد و همه اوامر شما را در امور مملكتی اطاعت خواهد كرد. ضمنا مبلغ یكصد هزار تومان برای شما فرستاده تا در هر راهی كه صلاح می‌دانید به مصرف رسانید. مدرس چند لحظه‌ای به آن پول نگاه كرد. سپس فرمود: به رضا خان بگویید كه من وظیفه شرعی دارم كه در امور مسلمین دخالت كنم. اسم آن را سیاست بگذارید یا چیز دیگر هر چه باشد فرق نمی‌كند. من وظیفه خود را انجام می‌دهم. سیاست در اسلام چیزی جدایی از دین نیست. در اسلام دین و سیاست با هم است. اسلام، مسیحیت نیست كه فقط جنبه تشریفاتی، آن هم هفته‌ای یك روز در كلیسا داشته باشد. این پولها را هم ببر كه اگر اینجا بماند تمامی آن به مصرف نابودی رضا خان خواهد رسید. خدایار مأیوسانه از خانه مدرس ـ به همراه پول‌ها ـ بیرون رفت. 🔹آیا در برابر امضای قراردادهای ننگین سکوت نمی‌کند نصرت الدوله وزیر داریی رضا قلدر که قرارداد استعماری و ننگين 1919م را امضا کرده بود، به دليل انفجار لوله تفنگ دستش مجروح شده و تا آخر عمر دچار رعشه بود. روزى در راهرو مجلس به مدرس برخورد, آقا انگشتان او را در ميان انگشتان دست چپ خود گرفت و چنان فشار داد كه فرياد نصرت الدوله بلند شد. وقتى مدرس چنين وضعى را ديد به او گفت شاهزاده دست راست تو با خوردن چند ساچمه تفنگ در هنگام شكار چنين ضعيف و فرسوده شده, در حالى كه دست چپ من با خوردن سه تير تفنگ (در جريان ترور) باز هم قوى و محكم است مى دانى چرا؟ نصرت الدوله پاسخ داد: نمى دانم. مدرس به او گفت براى اين كه با اين دست قرارداد وثوق الدوله را امضا كردى و لاجرم از كار افتاد و رعشه گرفت. 🔴 مدرس ویژگی حریت، شجاعت، مناعت، قناعت، مردم داری، ساده زیستی و ... را داشت چون وابستگی نداشت. مدرس دهانش باز بود چون جیبش بسته بود. اگر در بین کاندیداهای مجلس، کسانی را می‌شناسید که از چنین ویژگی‌هایی برخوردارند، رأی دادن به او و کمک کردنش برای ورود به مجلس بر شما واجب است. اگر برای انتخابات اسفند ماه چنین ویژگی‌های برای شما شاخص نیست و بر اساس روابط حزبی و باندی یا نسبت‌های قومی و قبیله‌ای انتخاب می‌کنید، با تأسف تمام و بدون تردید با رأی شما مجلسی با این ترکیب تشکیل می‌شود که در این خاطره از شهید مدرس نقل شده: 🔹یک روز وقتی پدرم از مجلس بازگشت، عده‌ای از مردم به خانه آمدند و با سر و صدای زیاد و اعتراض گفتند آقا این چه لایحه‌ای بود که امروز تصویب شد؟! خلاف مصلحت است. آقا فرمود اگر بیست رأس الاغ و یک آدم را در مجلسی جمع کنند و از آن‌ها بپرسند ناهار چه می‌خورید، چه جواب می دهند؟! همه گفتند جو؛ آقا فرمود: آن یک نفر هم مجبور است سکوت کند، این وکلایی که شما انتخاب کردید، شعورشان همین اندازه است، بروید آدم انتخاب کنید. پایان
«چك دولت انگلیس برای شهید مدرس» یك شبی، نیمه های شب یك مرد خارجی با یك مترجم به منزل مدرس آمدند. شخص خارجی شروع به صحبت كرد و دیگری هم ترجمه می نمود و معرفی كرد كه، آقا... ایشان نمایندة دولت انگلیس هستند. یك چك سفید برای شما آورده‌اند كه مبلغ آن را هر طور می‌خواهید بنویسید و به هر طریق كه می خواهید خرج كنید...مدرس گفت: «این چك چیست؟»... جواب داد: «آقا! چك كاغذی است كه می‌نویسند و می‌برند در بانك، آنجا امضا می‌كنند و هر مبلغی كه در آن نوشته از بانك می‌گیرند.»... مدرس گفت: «چرا حالا (نصف شب) آوردی؟»... جواب داد: «ما شنیده بودیم شما پول نمی‌گیرید؛ حالا نصف شب چك را آوردیم.»... مدرس اظهار داشت: «نه، هر كه به شما گفته بی خود گفته. من پول می‌گیرم منتهی به این صورت نه. اولاً، باید طلا باشد؟... آن هم بار شتر و در میان روز روشن و بعد از نماز در مدرسة سپهسالار با شتر بیاورند. در این صورت می‌گیرم و هیچ اشكالی ندارد.»... وقتی پاسخ را ترجمه می‌كند، نماینده یا سفیر می‌گوید: «مدرس می‌خواهد آبرو و حیثیت سیاسی ما را در تمام دنیا ببرد.»... در نتیجه بلند می‌شوند و می‌روند کتاب فاتحان قله های عاشقی، ناصر کاوه سالروز سید حسن مدرس و روز مجلس https://www.shora-gc.ir/fa/news/5444/%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%AF-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B3-%D9%88-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3 ویکی شیعه https://fa.wikishia.net/view/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%AD%D8%B3%D9%86_%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B3
🔴این پیشروی های مقطعی و شارلاتان بازیهای رسانه های دشمن در سوریه ما را به یاد عملیات منافقبن در غرب کشور در ۱۳۶۷ در روزهای آخر جنگ می اندازد که پس از چند روز حمله و کشتار مردم، بچه های ایرانی با عملیات مرصاد آنها را سرکوب کردند و شیرینی پایان جنگ را با نابودی منافقبن خداوند به مردم ایران اعطا کرد و به یاری خدا هم این بار در سوریه تمام گروهکها و پشتیبان آنان نابود خواهند شد... 🔴این عکس از اتاق عملیات تروریست‌های تکفیری در حلب سوریه نشان می‌دهد که اینها یک «شتر گاو پلنگ» بی‌هویت هستند. 🔹چطور می توان ایده سلفی تکفیری را با خط مغولی و نژادپرستی ترکی باگرگ خاکستری ترکیب کرد؛ و آن را با برنامه‌ریزی موساد و پشتیبانی ترکیه پیش برد؟