eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
883 دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
15.2هزار ویدیو
515 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 🔴 نحوه تهیه مهمات 1⃣ در گفتگو با محسن رفیق دوست ━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ در عملیات فتح فاو، ۱۸۰ قبضه توپ ارتش مامور و تحت فرمان نیروی عمل کننده یعنی سپاه بود. طراح ما برای عملیات این بود که ۲۰ روز حمله و ۴۰ روز پدافند داشته باشیم که تصویب شود. نرخ شلیک در زمان حمله (آفند)، چندین برابر وضعیت پدافند است یعنی اگر یک توپی زمان حمله ۵۰ شلیک دارد،   در دفاع ۱۰ عدد شلیک می‌کند.  ۵۷ روز از عملیات گذشته بود و در قرارگاه استراحت می‌کردم. اطلاع دادند که فرماندهی با شما کار دارد. آمدم و دیدم برادرم محسن رضایی فرمانده وقت سپاه و شهید حسن شفیع‌زاده فرمانده توپخانه، رنگشان پریده است. شهید شفیع‌زاده گفت که برای  ۲۰ روز آفند و  ۴۰ روز پدافند به ما مهمات دادید اما ۵۷ روز است که حمله می‌کنیم و اگر این ۵ قلم مهمات را با همین روند شلیک کنیم، ۴۸ ساعت دیگر تمام می‌شود. کمی فکر کردم و به شهید شفیع زاده گفتم که برود و با همین روند مهمات را شلیک کند. سپس آقای رضایی گفت که اگر بعد از ۴۸ ساعت مهمات نرسد، باید دست‌هایم را بالا ببرم. از همانجا تلفنی با وزیر دفاع  و رییس ستاد ارتش سوریه تماس گرفتم. فاش و بدون رمز گفتم که این ۵ قلم مهمات را به ظرفیت ۱۰۰۰ تن نیاز دارم و چند ساعت دیگر هواپیماهای ما برای بردن این مهمات به دمشق حرکت می‌کنند. ساعت حدود ۹ شب بود و قرار بود دو نفری بروند و با حافظ اسد ملاقات کنند و از او اجازه بگیرند اما من منتظر جواب آنها نشدم و بلافاصله با یک فروند فالکون از پایگاه هوایی دزفول به فرودگاه مهرآباد آمدم و بعد با شهید منصور ستاری و محمد سعیدی‌کیا وزیر وقت راه تماس گرفتم تا هواپیماهای باری ۷۴۷ را آماده کنند و با آن به سمت دمشق رفتم. گفتم نمی‌دانم آنها به من مهمات می‌دهند یا خیر، ولی آنقدر توکلم به خدا قوی است که حتماً با هواپیمای پر برمی‌گردم. در این سه تا چهار ساعتی که در هواپیما بودم به خودم گفتم که اگر دست خالی برگردی هم جنگ و هم آبرویت را باخته‌ای. خوشبختانه وقتی صبح به آنجا رسیدیم و با مصطفی طلاس وزیر دفاع سوریه تماس گرفتم. او گفت که آقای اسد دستور این کار را داده است. پس از بارگیری تجهیزات با هواپیمای اول به پایگاه دزفول برگشتم و قبل از ۳۶ ساعت، پای قبضه‌ها مهمات رساندیم. ✦━•··‏​‏​​‏•✦❁🍃❁✦•‏​‏··•​​‏━✦ ادامه در قسمت بعد http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 🔴 نحوه تهیه مهمات 2⃣ در گفتگو با محسن رفیق دوست ━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ بلوک شرق و غرب ما را تحریم نظامی کرده بود. ابتدا که جنگ را آغاز کردیم، اردوگاه غرب به سرکردگی آمریکا و هم اردوگاه شرق به رهبری شوروی، از نظر نظامی ما را تحریم کرده و به صدام برای حمله به ایران چراغ سبز نشان داده بودند. غربی‌ها که رسما اعلام می‌کردند که ما تحریم نظامی هستیم و بلوک شرق در ابتدا عنوان می‌کرد که امکاناتشان را به صدام فروخته‌اند ولی کشورهای بلوک شرق چون بلغارستان، لهستان، چک و اسلواکی و یوگسلاوی به دلیل نیاز مادی به ما پیشنهاد کردند که ما با یک واسطه با آنها معامله کنیم. تنها کشوری که از ابتدای جنگ به شکل مستقیم به ما سلاح می‌فروخت کره شمالی بود چون «خیلی برای شوروی تره خرد نمی‌کرد سلاح‌های تولید خودشان را به ما می‌داد.» در مورد کشورهایی که به عنوان واسطه ما برای خرید تجهیزات نظامی از کشورهای بلوک شرق عمل می‌کردند در ابتدای کار با هیاتی از افسران لیبیایی و یا افسران سوری به این کشورها می‌رفتیم. «لیست برای من بود و من در جلسه می‌نشستم و آنها معامله می‌کردند، قرارداد می‌بستند ولی کشتی را من می‌فرستادم که سلاح‌ها را بیاورد.» قایق‌های عاشورا را خودمان می‌ساختیم و معمولا از برخی کشورها به ویژه ژاپن، موتور آن را خریداری می‌کردیم. در طول دوران دفاع مقدس ۷ تا ۸ نوع قایق را بنا به نیازمان و تطبیق شرایط با نامهای عاشورا، یاور و ذوالفقار و ... ساختیم. نخستین موشک‌هایی که در جنگ استفاده کردیم موشک‌های اهدایی لیبی بود که شلیک آن باعث شد صحنه جنگ دگرگون شود. ۵ تا ۶ موشکی که در ابتدا پرتاب کردیم به هدف اصابت کرد. لذا معمر قذافی رهبر لیبی برای توقف جنگ شهرها نامه‌ای به رهبران ایران و عراق نوشت که امام (ره) نامه او را پاسخ دادند. وی گفت: زمانی که ۱۰ عدد موشک را از لیبی به ایران آوردم. شهید حسن طهرانی مقدم به وزارت سپاه آمد و خواست یکی از موشک‌ها را برای مهندسی معکوس در اختیار او قرار دهم. ما در زمان جنگ، حتی قبل از اینکه این موشک‌ها را بیاوریم، گروه‌های مختلفی تولید موشک را شروع کرده بودند. صنایع دفاعی مدرن ما از همان زمان آغاز شد و بعد از جنگ همه با حضور جوانان متعهد و خوشفکر پیشرفت‌های برق‌آسایی کردند. به همراه علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه دیداری با حضرت امام (ره) داشتیم. در این دیدار امام (ره) فرمودند که ما شروع‌کننده نیستیم، اگر صدام جنگ شهرها را قطع کند ما هم به آن پایان می دهیم. خلاصه اینکه آن موشک‌ها باعث شد که جنگ در شهرها فروکش کند. بعد هم موشک‌هایی از کره شمالی و  چین خریداری کردیم و بعد هم همانطور که گفتم خودمان اقدام به ساخت موشک کردیم. ✦━•··‏​‏​​‏•✦❁🍃❁✦•‏​‏··•​​‏━✦ ادامه در قسمت بعد http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 🔴 نحوه تهیه مهمات 3⃣ در گفتگو با محسن رفیق دوست ━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ وقتی متخصصان در پروژه «یامهدی»  موشک تاو را با خطای کمتر از یک متر بازسازی کردند، بر سرشان سکه ریختم، اتفاقا زمانی به آنها سکه دادم که می‌خواستیم نخستین موشک تاو را آزمایش کنیم. با اعضای کمیسیون دفاعی مجلس به میدان سمنان رفتیم آن موشک به جای اینکه به سمت هدف برود به بالای سر ما حرکت کرد. در آن روز سازنده‌های موشک تاو را تشویق کردم. به فاصله کمی موشک تاو ساخته شد و به هدف متحرک اصابت کرد که باز هم بچه‌ها را تشویق کردم. حدود ۲ سال پیش، بعد از ۳۵ سال و در سالروز ساخت موشک تاو از من دعوت کردند. وقتی که رفتم دیدم که موشک تاو سلاح اولیه موشک‌های ضدتانک تولید سپاه بود و موشک‌هایی بود که در جنگ ۳۳ روزه حزب الله و رژیم صهیونیستی بر ضد تانک‌های مرکاوا استفاده شد. آرپی جی ۷ هم سلاح ضدتانک بود که اواسط جنگ اقدام به ساخت آن کردیم. نخستین بار، قبل از آغاز جنگ، ۵۰۰ عدد از آنرا به همراه ۲ هزار قبضه کلاشینکف و ۲۰۰ هزار فشنگ از یاسر عرفات خریداری کردم. اگر چه در همه سلاح‌هایی که از بلوک شرق خریداری ‌کردیم، آرپی‌جی ۷ به عنوان یک سلاح معمولی وجود داشت. همچنین از مجاهدین افغان موشک استینگر تهیه کردیم. درباره تهیه لباس غواصی هم از چند کشور برای لو نرفتن اقدام کردیم. ما در همه مراحل جنگ، لطف و عنایت خداوند را به چشم می‌دیدیم. می‌خواستیم یک نیروی بزرگ رزمی از یکسوی اروندرود عبور کند و به سمت دیگری برود. در ابتدا گفتند ۶۰۰ نفر و بعدها شمار نیروهای عملیات به چندهزارنفر رسید، که یکی از الطاف خداوند این بود که ما توانستیم به روش‌های مختلف بدون آنکه دنیا از این عملیات خبردار شود لباس غواصی خریداری کردیم. ✦━•··‏​‏​​‏•✦❁🍃❁✦•‏​‏··•​​‏━✦ ادامه در قسمت بعد http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 🔻 ظلمت نفسی ظلمت نفسی ✅ مسؤل تدارکات بود، منتها از آن تدارکاتیهای که همه گروهان می گفتند ما بچه ها یمان هم با او خوب نمی شوند. خیلی اهل حساب وکتاب و درست و دقیق، از آن زرنگ‌هایی که پشه را روی هوا نعل می کنند. خودش شیرین تعریف می کرد. می گفت: از همه جا بی خبر داشتم میرفتم گردان، جلسه، که دیدم از آن پایین، توی رودخانه پشت چادر صدای ناله و ندبه می آید. حالا نگو بچه ها مرا دیده اند وعمداً صدایشان را بلند کرده‌اند که توجه من را به خودشان جلب کنند. خوب که گوش کردم. چند نفر با تضرع تمام داشتند ظاهراً با خدای خودشان راز و نیاز می کردند : ظلمت... ن... فسی، ظلمت نفسی.. ن فسی. اما چرا این وقت روز!؟ پاورچین پاورچین رفتم نزدیک. آقا چشمت روز بد نبیند، چه دعایی، چه شوری چه حالی. تنقلاتی را که تا آن ساعت هیچکس رنگش را ندیده بود ریخته بودند وسط، می خور دند و می خندید ند و «ظلمت نفسی» می گفتند :خودم هم با همه ناراحتی خنده ام گرفته بود. چه بگویم؟ چه می توانستم بگویم؟ راهم را گرفتم وآمدم و به روی خودم نیاوردم. ✅ بر گرفته از کتاب فرهنگ جبهه شوخ طبعیها جلد دوم صفحه 149و150 ارسال کننده: عبدالعظیم اسماعیلی http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 🔻 کرونای جبهه‌ای یادش به خیر آون روزها 😊 روزایی که خبری از کرونا نبود. فوق فوقش یه سرما خوردگی بود و یه گرما زدگی و دو سه تا عطسه و .... یه گال ! بله گال یه بیماری خارشی واگیردار خب، حق هم داشتیم بگیریم یه روز فکه بودیم و تا حمام لشکر میومد مستقر بشه، آب گرم نشده می گفتن بار و بندیل رو ببندید که جابجایی داریم. هنوز جاگیر نشده که باز... نمیدونم اسم اونجا چی بود که خیلی خارش بجونمون افتاده بود. نه آبی ، نه رودخونه ای، نه چاهی! بهداری لشکر با یه حرکت انقلابی تشخیص داده بود این خارشها طبیعی نیست. احتمالا همه گال گرفتین. گفته بود، همه باید حمام کنن و همه لباسها رو بشویند و اونا که وضعشون خیلی خرابه، قرنطینه بشن. از ماسک و الکل و پروتکل هم که خبری نبود.. شب و صبح اون روز، صبح گاه و دویدن و رزم شب تعطیل شده و همه دار و ندارمون که یه کوله بیشتر نبود رو انداختیم پشت کول و سلانه سلانه رفتیم سر صف. خنده دار شده بودیم. نه به هر روز که اونقدر مرتب و منظم بودیم نه به امروز.. صف بطرف نیمچه چشمه ای که نزدیک یکی از روستاها بود حرکت کرد. یک دسته سی نفره و یه باریکه آب و مشتی لباس. تدارکات هم لطف کرده بود چند قالب صابون قهوه‌ای محلی با مقداری تاید برا لباس ها فرستاده بود. لخت شدن روبروی هم (با حداقل لباس) برامون خجالت آور بود و مایه شرم ساری. اولش کسی زیر بار نمی رفت ولی با تشر فرمانده گروهان، لخت شدن هم تکلیف شد و امر بر اطاعت از مافوق گذاشتیم و شروع کردیم به درآوردن لباس ها و شست و شوی اونها و حمام با شامپوهای تک نفره زرد رنگ و ... چند خانم محلی با ظروف آب‌بری تا از دور چشمشان به ما غاصبان آب افتاد از همانجا برگشتند و بی‌آب رفتن را به لقای ما بخشیدند. عجب صحنه ای درست شده بود. یکی آب روی سر دیگری می ریخت و دیگری پشت اون یکی را لیف می زد و دو نفر مشغول چلوندن لباس و.. تا نزدیک ظهر شستیم و رُفتیم و استحمام کردیم و همانطور به محوطه گردان برگشتیم. درمحوطه هم داستان دیگری بر پا بود. از همه جذابتر دیدن لباس شستن عباسپور با آن هیبت خاص بود که لباس هایش را در حلبی آبجوش روی آتش گذاشته بود و با چوب، هم می زد، گویی در حال پختن و پز است. و ریسه های پر از لباس خیس آویز شده بین علمک های چادر ها و پتوهای پهن شده در آفتاب و چادرهایی که بالها را بالا زده بودن و.. شیرینی خنده اون روز بر لب و لوچه بچه ها فراموش ناشدنی شد و یادگاری از کرونای جبهه‌ای.😘 یادش بخیر اون روزها جهانی مقدم http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 🔴 نحوه تهیه مهمات 4⃣ در گفتگو با محسن رفیق دوست ━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 🔅 استفاده از توان داخلی برای ساخت مهمات ۱۲ میلیون گلوله توپ و خمپاره در مدت چهار ماه ساختیم. مثلا فرماندهی قبل از عملیات کربلای۴ از ما می‌خواست ۱۲ میلیون گلوله توپ و خمپاره تهیه کنیم. اگر می‌خواستیم این تجهیزات را از خارج تهیه کنیم دست کم ۳ میلیارد دلار و حداقل ۱۸ ماه زمان نیاز داشتیم. ارزی که ما برای این کار داشتیم، حداکثر ۴۰۰ میلیون دلار و حداقل زمان مورد نیاز ۴ ماه بود. ما با به‌کارگیری تمام ظرفیت‌های داخلی یعنی ۱۰۳ کارخانه‌ای که می‌توانستند ریخته‌گری کنند و بیش از سه هزار تراشکار، در این ۴ ماه، بیش از ۱۲ میلیون گلوله توپ و خمپاره را ساختیم و از آن زمان به بعد با مهمات خودمان می‌جنگیدیم. 🔅 امام (ره) قبل هر عملیات نظر فرماندهان را می‌پرسیدند امام (ره)   معمولا صحبت‌های فرماندهان را گوش می‌کردند و نظراتی می‌دادند ولی اجرای آنرا بر عهده خود فرماندهان می‌گذاشتند و برای موفقیت آنها دعا می‌کردند. یکبار خدمت ایشان بودم آقای رضایی عملیات را برای امام (ره)  شرح می‌داد، امام فرمودند که این عملیات را به شکل «کَمّاشِه» انجام دهید. ایشان این کلمه عربی را گازانبری معنا کردند و گفتند که دشمن را به شکل گازانبری محاصره کنید. فرماندهی هم با تغییراتی که به عملیات داد، به موفقیت رسید. 🔅 ساخت و نصب ۱۴ کیلومتر پل خیبر در ۱۶ روز از معجزات بود در عملیات خیبر و برای تصرف جزایر مجنون در سال ۱۳۶۲ سخت‌ترین عملیات را برای تدارک رزمندگان داشتیم. ما باید از هورالهویزه عبور می‌کردیم و جزایر مجنون را تصرف می‌کردیم. ساخت و نصب ۱۴ کیلومتر پل خیبر در ۱۶ روز یکی از معجزات خداوند بود. 🔅 موافق ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر بودم من موافق پذیرش قطعنامه از سوی امام (ره) بودم اما در فتح خرمشهر مخالف پذیرش قطعنامه و ادامه جنگ بودم چون باور داشتم اتفاقی نیفتاده است و ما فقط یک شهرمان آزاد شده و دشمن در اهدافش تغییری ایجاد نکرده است. مساله دیگر اینکه دشمن از نقاط حساس مرزی کشور ما خارج نشده بود. پس از فتح خرمشهر اگر آتش بس را می‌پذیرفتیم به دشمن فرصت می‌دادیم تا با شناخت نقاط ضعف ما از سوی بلوک شرق و غرب دوباره تجهیز شود و کمتر از ۶ ماه به ما حمله کند و به تهران برسد. بنابراین ما باید جنگ را به داخل خاک عراق می‌بردیم و ارتش عراق را تضعیف و خودمان را تقویت می‌کردیم که این اتفاق افتاد. اینکه امروز فرمانده سپاه پاسداران عنوان می‌کند اگر شما به یک ایرانی حمله کنید ما همه کرک‌ و پر شما را به باد می‌دهیم به پشتوانه‌ خودکفایی ما از نظر دفاعی است. ما امروز جزو ۳ تا ۴ کشور نخست جهان از نظر صنایع موشکی هستیم. در پهپاد، جزو کشورهای نخست و در نانو جزو ۵ کشور مطرح دنیا هستیم. حدود ۲۰ سال پیش رتبه علمی ما در جهان ۱۴۳ بود، در حالی که امروز این رتبه به ۱۴ رسیده است. لذا آن ۶ سال جنگی که ما بعد از فتح خرمشهر انجام دادیم، مقدمات ایجاد یک نیروی نظامی‌ که به خودش متکی باشد و از هیچ قدرتی نهراسد را فراهم ساخت. خلاف کسانی که می‌گویند چون ضعیف شده بودیم قطعنامه را پذیرفتیم باید بگویم بعد از پذیرش قطعنامه، منافقین در عملیات مرصاد به خاک کشور تجاوز کردند و صدام نیز با ۱۵ لشکر گارد حمله کرد که هر دو با بدترین وضع شکست خوردند. عملیات مرصاد پرونده منافقین را برای همیشه از نظر نظامی جمع کرد و صدام هم متوجه شد که ایران تضعیف نشده، بلکه قدرتمند است. لذا این قدرت در طول۳۲ سال پس از پذیرش قطعنامه به جایی رسید که هیچ نیروی نظامی نمی‌تواند آنرا تهدید کند. ✦━•··‏​‏​​‏•✦❁🍃❁✦•‏​‏··•​​‏━✦ ادامه در قسمت بعد http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 🔴 نحوه تهیه مهمات 5⃣ در گفتگو با محسن رفیق دوست ━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 🔅 ماجرای تشکیل وزارت سپاه  از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در شورای فرماندهی اول، دوم و سوم مسئول تدارکات سپاه بودم، از  همان روز تصمیم گرفته شد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل شود. مجلس شورای اسلامی به استناد قانون اساسی وظیفه پیدا کرد که حدود و ثغور وظایف سپاه را معین کند. وزیر سپاه در دوران دفاع مقدس خاطرنشان کرد: در اساسنامه‌ای که خود سپاه پیشنهاد کرده بود، اسمی از وزیر  نبود. بعد از بحث‌های فراوان کمیسیون دفاعی، مجلس به این نتیجه رسید، همانطور که ارتش از سوی وزیر دفاع با دولت و مجلس در ارتباط است، سپاه هم باید با ایجاد وزارت سپاه با مجلس و دولت در ارتباط باشد. در اساسنامه سپاه سه رکن فرماندهی، وزارت و نمایندگی ولی فقیه به تصویب رسید تا همین ارتباط را هم وزارت سپاه با قوه مجریه و مقننه داشته باشد. با سابقه‌ای که از سال ۵۷ تا ۶۱ به عنوان مسئول تدارکات سپاه داشتم، وقتی از سپاه خواسته شد نماینده معرفی کند، مرا معرفی کرد. وی در پاسخ به این پرسش که در طول جنگ تداخل وظایف یا اختلافی با فرمانده وقت سپاه نداشته است، گفت: مشکلی با سردار محسن رضایی نداشتم و شرح وظایف ما مشخص بود. من باید امکانات تهیه می‌کردم و آقای رضایی باید در جبهه افراد تحت فرمان را اداره می‌کرد. با آقای رضایی رفیق بودیم و حضرت امام (ره) در جلسه‌ای تکلیف کردند که از فرماندهی سپاه حمایت کنم و من تا زمانی که مسوولیت داشتم از او حمایت ‌کردم. 🔅سردار سلیمانی گفت دعا کن شهید شوم از این شهید بزرگوار خاطرات زیادی دارم. شهید سلیمانی همواره انسان متوکل، آرام و متفکری بود. به‌خاطر دارم زمانی که برای ملاقات جانشین فرمانده سپاه می‌رفتم، شهید سلیمانی را ۱۶-۱۷ ساعت قبل از شهادتش دیدم. ایشان را بغل کرده و بوسیدم، پرسیدم به کجا می روی؟ پاسخ داد به بغداد می‌روم. در چهره ایشان همان نشاط ۳۵ سال قبل در جبهه را دیدم. به ایشان گفتم دعا می‌کنم به‌سلامت برگردید که پاسخ داد: «دعا کن شهید شوم.» ✦━•··‏​‏​​‏•✦❁🍃❁✦•‏​‏··•​​‏━✦ ادامه در قسمت بعد http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 داش مشتی های .دفاع مقدس .. از ویژگی‌های دفاع آن بود . همه طیفی بودند .. تفکرهای متفاوت اما هدف یکی فراخنای دفاع مقدس را نباید تنگ کرد ... http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 حاج قاسم سلیمانی: جنگ ما یک گنج بود که بیت الله الحرام و طواف حجاج در مقابل آن کم است. عرفات بود! به این دلیل امام در پیام حج‌شان فرمودند، ای نشستگان در مقابل خانه ی خدا به ایستادگان در مقابل دشمنان خدا دعا کنید! ببین چقدر عظمت دارد! ای نشستگان در مقابل خانه ی خدا به ایستادگان در مقابل دشمنان خدا دعا کنید. http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 مجموعه نظرات و جریانات در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۳۶۶ قریب ۸ روز قبل از عملیات والفجر۱۰ عراق اعلام کرد: " برای اولین بار در تاریخ، ما می خواهیم که ایرانی ها حمله کنند." (روند پایان جنگ. ص ۲۶۱) http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 مجموعه نظرات و جریانات 🔅 تناقص در مدیریت جنگ! محسن رضایی در نامه ی مورخ ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۷ خطاب به هاشمی رفسنجانی می نویسد؛ " ما در منطقه ی جنوب در دو نقطه فاو و شلمچه در پایان بهمن ماه ۶۶ آماده حمله بودیم ، اما به دلیل لو رفتن طرح عملیات به جبهه ی شمالی رفتیم." (اکبرهاشمی رفسنجانی، پایان دفاع، آغاز بازسازی ص۷۴۵) هاشمی رفسنجانی در تاریخ ۳۰ آبان ۱۳۶۶ در جمع طلاب مازندران؛ " فردای جنگ، در عمق کردستان عراق است و شما رزمندگان ، فردا میدان جدیدی در پیش دارید." (تکاپوی جهانی برای توقف جنگ، ص۶۸) http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 🔅 مجموعه نظرات و جریانات هاشمی رفسنجانی مورخه ۱۰ دی ۱۳۶۶ در جمع فرماندهان قرارگاه های قدس و نجف؛ " امیدواریم مشکل جدیدی پیش نیاید. الان عراق جنوب را جدی می داند و بچه های جنوب مصمم هستند که بزنند. طبعا عراق فرصت انتقال نیرو به این جبهه را نخواهد داشت. اگر بتوانید باید نیروهایی که دارید را به گونه ای وارد عمل کنید که اینجا (در جبهه شمال) عملیات از دور نیفتد و قدم به قدم جلو برود. آقایان، بنا بر این نباشد که توقف کنند تا عراق بیاید و یک خطی تشکیل بدهد‌. بچه ها باید ادامه بدهند. عملیات جنوب را می خواهیم بعد از اینجا انجام بدهیم و انتطار داریم پس از عملیات جنوب، باز هم اینجا عملیات داشته باشیم. در شرایطی که عملیات روی دور باشد، ما پول را می رسانیم و مشکلات را حل می کنیم."!! ( تکاپوی جهانی برای توقف جنگ ص ۴۹۸) نکته؛ در این سند هیچ اشاره ای به " بن بست جبهه های جنوب" و یا " هشیاری دشمن و لو رفتن عملیات " اشاره نمی شود. تنها برای اقناع سرداران به تحقق کمک های مالی اشاره می شود. http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 نواهای ماندگار ای جان نثاران حسین یارتان 🔻 بانوای حاج صادق آهنگران http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 مجموعه نظرات و جریانات 🔅 سردار غلامعلی رشید؛ " من از نیمه دوم آذرماه که بحث های عملیات گسترده سال ۱۳۶۶ در قرارگاه شهید بروجردی (بانه) مطرح می گردید، هشدار می دادم که دشمن ممکن است به فاو حمله کند." (غلامعلی رشید، پیش درآمدی بر سقوط فاو، فصلنامه مطالعات جنگ ایران وعراق، تابستان ۱۳۸۶ص ۱۰۴) 🔅 غلامعلی رشید؛ خطاب به محسن رضایی در سال ۶۶؛ " ارزش فاو برای دشمن بیشتر از خرمشهری است که ما گرفتیم. با اقدام عراق برای حمله به فاو، هم کویت موافق است هم عربستان و آمریکا و هم موجب می شود که روحیه ی سربازان شان بالا برود." (مجید نداف. بررسی اجمالی شرایط حاکم برجنگ و چگونگی بازپس گیری فاو توسط عراق. فصلنامه مطالعات جنگ ایران وعراق. تابستان ۱۳۸۶ص ۱۱۷) http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 🔻 پیر مرد آرپی جی زن سن زیادی داشت. معرفی شد به گروهان ما. خیلی متین و با ادب و سر به زیر، سلام کرد و برگه امضا شدة حسین رو نشونم داد. از گوش های شکسته و حالت بینی اش معلوم بود در جوانی کشتی گیر بوده. پرسیدم: «حاج آقا، اسم و شغلتون؟» خسروی هستم. معلم مدرسه ابتدایی. رفت دسته یک. اصرار که می خوام آرپی جی زن بشم. گفتم: «پدرم شما یا امداگر بشو یا برانکاردچی.» اما زیر بار نمی رفت. به بچه ها گفتم: «فعلا بهش بگین آرپی جی زنی، تا شب عملیات یا موقع رفتن به خط پدافندی منصرفش می کنیم.» بچه ها داشتند آموزش می دیدند. سلاح آن روز آرپی جی هفت بود. بعد از آموزش قرار شد چند نفر از بچه ها شلیک کنند تا به صدا و حال و هواش عادت کنند. هدف یک بشکة 220 لیتری بود. گلولة اول رو خودم نشانه رفتم و بعد شرح چگونگی شلیک. آتش کردم، اما به هدف نخورد. نفر دوم هم نتونست به هدف بزنه. گلوله سوم رو دادیم به حاج آقا خسروی. پیش خودم گفتم که با شلیک اولین گلوله قید آرپی جی زدن رو می زنه. قبضه رو گذاشت روی شونه اش و بعد از خواندن آیه «وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکنّ اللّهَ رَمی.»(1) شلیک کرد. فریاد الله اکبر بچه ها بلند شد. درست زد به هدف. شد آرپی جی زن. گفتم: «حاجی جون، تو عملیات فرصت خوندن « ما رَمَیْتَ...» نیست. باید سریع شلیک کنی، وگرنه با قناسه می زنندت. آتش دشمن سنگین بود. تیربار دشمن امان نمی داد. هر کسی می رسید، یک گلوله آرپی جی شلیک می کرد، اما اثری نداشت. حاجی خوابید روی سر خاکریز. داد و بیدا بچه ها که «حاجی بیا پایین، زود باش، الان می زنندت.» اما اون بی خیال، مشغول هدف گیری بود. باصدای بلند فریاد کشید: «وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکنّ اللّهَ رَمی» و شلیک کرد. فریاد الله اکبر بچه ها بلند شد. تیر بار عراقی ها خاموش شد. چند وقت پیش، سوار تاکسی شدم. از پل سپاه تا سه راه فردوسی شاهین شهر. یک پیکان لاجوردی، که از بس آفتاب خورده بود، به سفیدی می زد، جلوی پایم ترمز کرد. راننده پیرمردی بود با محاسن سفید. او رانندگی می کرد، اما من فقط نگاهش می کردم. نفر بغل دستیم همش نق می زد که بابا تندتر. حاجی هم خیلی با ادب گفت: چشم، ببخشید، پیریه دیگه. اشک توی چشمام حلقه زده بود. باید پیاده می شدم. گفتم: حاجی جون، یادش بخیر. فقط لبخندی زد و رفت. کاش به اون مسافر گفته بودم که این راننده تاکسی چه دلاوری بوده. http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 🔴 نحوه تهیه مهمات 6⃣ در گفتگو با محسن رفیق دوست ━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 🔅 سفیر یکی از کشورها گفت دو رهبر هرگز دروغ نمی‌گویند خاطره‌ای می‌گویم. سفیر یک کشور قدرتمند خارجی، ۲ سال پیش به ملاقات من آمد. پرسیدم چرا پیش من آمده‌ای؟ پاسخ داد که درست آمده‌ام. پس از صحبت‌های مقدماتی گفت امروز در دنیا ترامپ، پوتین، رهبر چین، نخست‌وزیر ژاپن و آنگلا مرکل و خیلی افراد دیگر سخنرانی می‌کنند، بخشی از دنیا به صحبت‌های آنها گوش می‌کنند و معتقدند که آنها دروغ می‌گویند اما دو نفر در دنیا صحبت می‌کنند، همه دنیا به حرف‌های آنها گوش می‌دهند و معتقدند که آنها  راست می‌گویند. یکی از آن دو نفر رهبر معظم انقلاب اسلامی و دیگری سیدحسن نصرالله است. آن سفیر پرسید که حضرت آقا اخیراً فرموده‌اند که اسرائیل ۲۵ سال دیگر از بین می‌رود. گفت که معتقدیم که آقای خامنه‌ای دروغ نمی‌گوید و اسراییل از بین خواهد رفت. من در ادامه چگونگی از بین رفتن اسراییل را برای او شرح دادم و گفتم که اسراییل را برای کل منطقه و شعار نیل تا فرات به منطقه آوردند اما الان دور خودش دیوار می‌کشد. بعد از شکست مفتضحانه صهیونیست‌ها در جنگ ۶ روزه، از سفیر قطر در سازمان ملل به دلیل آنکه کشورش با ایران روابط خوبی داشت می‌خواهند از ایران بخواهد برای پذیرش آتش بس میانجیگری کند. با این اتفاق اسرائیل از بین رفت و روز به روز هم تحلیل می‌رود. اتفاقی که این‌روزها افتاده شبیه دو غریقی است که برای بقا به هم چسبیده اند. هم اسرائیل نابود شدنی و هم حکومت‌های آنها پوشالی است البته جمهوری اسلامی از چنین اتفاقی خوشحال نیست، خوفی هم از آنها ندارد و این روند را به نفع جبهه مقاومت می‌داند. وی درباره جنگ همه جانبه آمریکا علیه ایران نیز گفت: اگر آمریکا به ایران حمله کند در همان ساعات اولیه رژیم صهیونیستی و بعد هم بقیه پایگاهای آمریکا در منطقه نابود می‌شود. خود آنها نیز بارها اعلام کرده‌اند و این توان را هم در ما می‌بینند. ما با کسی شوخی نداریم. ما حمله کننده نیستیم ولی اگر به ما حمله شود پاسخی به آنها می‌دهیم که پشیمان کننده باشد. ✦━•··‏​‏​​‏•✦❁🍃❁✦•‏​‏··•​​‏━✦ پایان http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 🔻 خبر شهادت شهید حسنعلی احمدپور روز‌های اول ماه مبارک رمضان بود، من هم از جمع گردان همیشه پیروز مسلم‌ابن‌عقیل از لشکر ویژه ۲۵ کربلا بودم، تازه چند صباحی بود شلمچه، خط تحویل گرفته بودیم، بچه‌های بابل، گرگان و بهشهر زیاد بودیم، فرمانده گردان حاج تقی ایزد بود، همیشه تو سنگر از شجاعت‌های حاج تقی و سردار شهید سیدعلی دوامی می‌گفتیم و افتخار می‌کردیم، دنیا، دنیای دیگری بود. سیدعلی از گشت آمده بود، وقت رفتن به یکی از بچه‌ها سپرده بود که موقع برگشت هوایش را داشته باشد، خیلی راحت برخورد می‌کرد، اما در شلمچه حتی اگر برای چند ثانیه سرت را از خاکریز بالا می‌گرفتی خطرناک بود، وقتی برگشت تو سنگر نگهبانی با چند تا از دوستان و رزمنده‌ها گرم صحبت شد تا اذان شود و نماز اول وقت رو بخواند، روی گونی‌های سنگر نشسته بود که یکی از بچه‌ها گفت: «سید! ببخشید خطرناک است». اما سید گفت: «شما سرتان را بیارید پایین، من الان چیزی‌م نمی‌شود». همه تعجب کردند، سید گفت: «من ۲۱ رمضان به دنیا آمدم و ۲۱ رمضان هم شهید می‌شوم. راست می‌گفت، ۲۱ رمضان بر اثر جراحات خمپاره ۶۰ به شهادت رسید. تو سنگر بودیم، شهید مصطفی کلاهدوز سراسیمه آمد، بچه‌ها دعا کنید، سیدعلی مجروح شده، واقعاً چه سِرّی را سیدعلی می‌دانست؟ سیدعلی مگر چه کسی بود؟ به چه درجه‌ای رسید که حتی تاریخ شهادتش را می‌دانست، اما قبل شهادت به خودش نگفت حالا زوده! باشه کمی پیرتر بشوم و ماند و جاودان شد،‌ای کاش کمی بیشتر حواس‌مان بود. یادباد خاطرات همه شهدای لشکر ویژه ۲۵ کربلا و شهدای گردان مسلم که تا آخرین روز‌های جنگ حماسه‌ها آفریدند و جزیره مجنون را برای همیشه باخون‌شان رنگین کردند. http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 🔅 مجموعه نظرات و جریانات شهیدغلامرضا صالحی قائم مقام لشکر۲۷ در یادداشت های شخصی خود نوشته است: " پنج شنبه ۲۳ مهر ۱۳۶۶، اعتقاد شخصی من این است ( البته استدلال منطقی ندارم ولی احساس می کنم ) که همیشه باید در ذهن‌مان باشد که ممکن است سیاست دشمن (آمریکا) این باشد که در حال حاضر توسط طالبانی ها وتوانایی هایی که آنان دارند، ذهنیت جمهوری اسلامی را از جنوب به غرب بکشند تا توان ما در این منطقه صرف شود که قطعا ارزش کل استان سلیمانیه ، به هیچ عنوان با بصره قابل مقایسه نیست." (یادداشت های ارزشمند این شهید که قریب ۲هزار صفحه است متاسفانه اجازه ی انتشار نداشته و فقط از سوی خانواده در دسترس محققین و پژوهشگران قرار می گیرد) http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 مجموعه نظرات و جریانات 🔅 سردار غلامعلی رشید؛ " حدود یک ماه قبل از عملیات والفجر ۱۰، در تاریخ دوم اسفند ۱۳۶۶ از تهران رفتم پیش برادرمحسن در باختران . چندین بار استدلال کردم که دشمن به فاو حمله می کند و می گفتم؛ با توجه به اطلاعات رسیده دشمن از مهران تا فاو نیروهای زیادی را جمع آوری کرده و قریب به ۴۰۰هزار سرباز و و ۴۰۰۰دستگاه تانک و نفربر و ۱۲۰۰ قبضه توپ را در حوالی عماره و بصره جمع کرده است. دشمن ببیند ما به حلبچه حمله کرده ایم موقع را مغتنم شمرده و به فاو حمله می کند. چون ما در جنوب دست بکار بسیار خطرناکی زده ایم و هیچ نیروی سازمان یافته ای را در آنجا متمرکز نکرده ایم و نیروی ما در فاو بسیار ضعیف است، این کار را نکنیم و حداقل ۲ لشکر را در فاو بعنوان احتیاط نگه داریم." (پیش درامدی بر سقوط فاو ص۱۰۴) http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
☀️اگر شهید حاج قاسم سلیمانی و یارانش نبودند(۷) نگاهی به جنایات «داعش» 👈«داعش و بلایی که بر سر زنان و دختران آورد»؛جنایتی که در تاریخ ثبت نشد