eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
882 دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
15.2هزار ویدیو
515 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📣بـعـضـے از نـشـانـه هـاے عـمـومـے در آخـــرالـزمــان... 1⃣ آرزوے کمـے فرزنـــد ✍پیامبر اسلام (ص) فرمود: «رستاخیز بر پا نمی شود تا آن که کسی پنج فرزند دارد آرزوی چهار فرزند کند. و آنکه چهار فرزند دارد می گوید: کاش سه فرزند داشتم ، و صاحب سه فرزند آرزوی دو فرزند دارد. و آن که دو فرزند دارد، آرزوی یک فرزند بنماید. وکسی که یکی فرزند دارد آرزو کند که کاش فرزندی نداشت.» 📚(فردوس الاخبار ،ج 5،ص227) 2⃣ شـهوتـــ گرایـے و لـذت جویـے ✍عفّت ونجابت زنان و مردان آخر الزّمانی در تاخت و تاز اسب وحشی شهوت تاراج می گردد و روح ایشان به لجن زاری بدبو از بی عفّتی و هواپرستی تبدیل می گردد: "همّ و غم مردم (در آخر الزّمان) به سیر کردن شکم و رسیدگی به شهوتشان خلاصه می شود، دیگر اهمیّت نمی دهند که آنچه می خورند است یا حرام؟ و اینکه آیا راه اطفای غرایزشان مشروع است یا نامشروع؟! 📚(اصول کافی، ج8، ص42) ✍زنان در آن زمان، بی_حجاب و برهنه و خودنما خواهند شد. آنان در فتنه ها داخل، به شهوت ها علاقه مند و با سرعت به سوی لذّت ها روی می آورند. خواهی دید که زنان با زنان ازدواج می کنند. درآمد زنان از راه خودفروشی و بزهکاری تأمین می گردد. آنان حرام های الهی را حلال می شمارند و بدین سان در جهنّم وارد و در آن جاودان می گردند اگر توبه نکنند.. 3⃣ مـرگــهـای ناگهــانـے ✍پیامبر اکرم (ص) فرمود: «قیامت برپا نمی گردد، تا این که مرگ سفید ظاهر شود. گفتند: ای رسول خدا!؟ مرگ سفید چیست ؟ فرمود : مرگ ناگهانی.» 📚(الفائق ، جلد 1 ،ص141) 4⃣ جنـگــ و کشتـار⚔ ✍ امام رضا (ع): «پیش از ظهور امام زمان (ع) کشتارهای پیایی و بی وقفه رخ خواهد داد.» 📚(الغیبه نعمانی ص271 ) 🌟حکایتی عبرت‌آموز, از امام باقر (ع) روایت شده: خداوند عزوجل به حضرت شعیب نبی علیه‌السلام وحی فرستاد که صد هزار نفر از قومت را عذاب می‌کنم؛ چهل هزار نفر از اشرار و شصت هزار نفر از نیکان را! عرض کرد: پروردگارا! اشرار مستحق عذاب هستند، اما نیکان را چرا عذاب می‌کنی😇 خداوند وحی فرستاد: " زیرا آنان با 😈 معصیت‌ کاران سازش کردند و به خاطر غضب من، نسبت به آن‌ها خشمگین نشدند... 📚 "الکافی؛ ج‏5؛ ص 55 "مداهنه" یعنی چه؟👇 یکی از رفتارهای مذموم که مورد نکوهش قرار گرفته، "مداهنه "است... 📍ادهان و مداهنه به معنى نرمش و انعطاف به خرج دادن و کنایه است از روى خوش نشان دادن است و این تعبیر معمولاً در مورد انعطاف‌های مذموم و منافقانه به کار مى‏رود. تفسیر نمونه، ج‏24، ص 385 ✳️ مقابله قانونی با کشف حجاب در ماشین شخصی ✉️ من کشف حجاب توی ماشین رو به شماره ۱۱۰۱۹۷ پیامک می‌کنم. دست کم نگیرین حتما رسیدگی میشه.‌‌.. پلاک و رنگ و مدل ماشین با شهر و آدرسی که اونجا دیدین همون موقع بفرستین به شماره : 110197 📌تاثیر داره جوری که خود اون بی حجابا هم جا می‌خورند ... یهو واسش پیامک میاد از پلیس که مثلا در فلان تاریخ کشف حجاب کردین و... این شماره ناجا برای کشف حجابه← ۱۱۰۱۹۷ 🖇 بزارین واسه کشف حجابشون جریمه بشن ماشینشون بره پارکینگ تا فکر نکنن ماشین ، چهار دیواری اختیاریشونه و پس فردا با بلوز دامن داخل ماشینشون تردد کنن و ما به دور از فقط منفعل بمانیم. 🔖ارسال پیامک کشف حجاب داخل ماشین را به شماره: 110197 و اینکه شماره را در گوشی خود ذخیره کنید. 🔹تبصره ماده 638 قانون مجازات اسلامی :«زنانی که در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند ، به حبس از ده روز تا دو ماه و یا از پنجاه هزار تا پانصد هزار ریال جزای‌ نقدی محکوم خواهند شد» . البته ، بر اساس قانون جرایم رایانه ای نیز ، برای گذاشتن عکس های بی حجاب ، مجازات هایی مقرر شده است 📝 اما علاوه بر جرم بودن، کشف حجاب در خودرو مطابق قوانین راهنمایی و رانندگی نیز تخلف محسوب و برای آن، تعیین شده است. جریمه کشف حجاب در خودرو ، 100 هزار تومان جریمه و 10 نمره منفی می باشد .
*جنگ شهوت، سکس و کشف حجاب برای تسخیر ایران!* عده ای پول گرفته اند تا کشف حجاب کنند و در خیابان راه بروند! میخواهند عادی سازی کنند. پول میگیرند و برهنه در خیابان راه میروند! و عده ای دیگر هم از آنان تقلید می کنند. *اما سر همه این جریانها به یک جا ختم میشود؛ میخواهند ایران را آندلس کنند!* *توجه مردم را از مسائل مهم و حیاتی به سمت شهوت گرایی میبرند!* اینگونه جامعه زودتر رو به زوال میرود! بدون اینکه جنگی بشود و خونی ریخته بشود! کشور را میگیرند! *امروز بخش بزرگی از نوجوان ۱۲ ساله تا پیرمرد ۶۰ ساله را چنان شهوت پرست کرده اند که یکی از فشار شهوت حتی قاتل هم میشود و دیگری با داشتن فرزند و نوه میرود سراغ روابط نامشروع جنسی!!* *جنگ امروز در داخل شهرهاست:* *جنگ شهوت، * *جنگ هوا و هوس،* *جنگ مشروب، * *جشن مخلتط و روابط نامشروع،* *جنگ رقص های شیطانی و مسخ کننده* *جنگ مسابقه بی حیایی و دلربایی، بخشی از جنگ امروز در شبکه های اجتماعی است.* *جایی که نوجوان در کنار پدر و مادرش در خانه نشسته اما در گوشی دنبال چت جنسی ...* *دشمن خوب فهمیده که در جنگ نظامی با ما پیروزی ندارد و به جایی نمیرسد.* اما با جنگ شهوت نهایت تا چند سال دیگر ... *چون همه را درگیر خودش کرده از خانواده های مذهبی گرفته تا آنهایی که دیگر حتی برهنگی برایشان عادی است، همه درگیر این جنگ شده اند.* *خودمان را گول نزنیم.* *همینگونه بی تفاوت پیش برویم فردا ایران یک آندلس بزرگ خواهد بود و زهر یک شکست بزرگ و تاریخی را به کام ملت ایران می ریزند…* *دیر بجنبیم همه چیز از دست می رود!!!* *فراموش نمی کنیم آندلس از طریق نفوذ راهبان جاسوس مسیحی بوسیله یکی از امرای خائن یا ساده لوح حکومت اسلامی به درون مرزهای مسلمانان با پوشش مذاکره و تعامل و گفتگوی تمدنها و ادیان صورت گرفت و قرار شد تبلیغ و مفاهمه دوطرفه انجام شود. اما راهبان جاسوس بجای تبلیغ دین و مذاکره بین ادیان، دختران موطلایی و زیبای رومی را برای شل نمودن مسلمانان با خود به سوغات می آوردند و این سوغاتی های جنسی و شهوتی اراده امرا و بدنه اجتماعی حکومت اسلامی را سست کرد ناگهان پس از سپری شدن شب گناه، صبح هنگام از خواب غفلت بیدار شدند و دیدند که سرشان روی سینه شان قرار گرفته است!* *هدف دشمن در جنگ نرم فروپاشی نظام جمهوری اسلامی از داخل است بوسیله عوض کردن ذائقه و تفکر مردم
✅ *حوادث بسیارمهم قبل از ظهور که این روزها شاهد آنیم بخوانید ومنتشر نمائید* 🇮🇷 🇾🇪 ♦️متن سخنان بسیار مهم *سيد حسن العماد،* دبیرکل جنبش تنظیم مستقبل العداله 👌آنهایی که از روایات ظهور و برنامه امام زمان اطلاع ندارند، نمی فهمند چرا عربستان، اسراییل، انگلیس و امریکا دارند حمله می کنند به یمن. 👌باید برگردیم به کتاب های دینیمان. متاسفانه و متاسفانه، دشمن بیشتر از ما کتاب های دینی، روایی مهدوی و علائم و مقدمات ظهور را می خواند. دشمن کتاب های ما را بررسی کرده و فهمیده امام زمان ظهور نمی کند جز این که مقدماتش اماده شود! 👌مقدمه اش چیست؟ پرچم خراسانی، پرچم یمانی... شما ایرانیان، اگر دقت کنید همین هایی که عامل حمله به یمن هستند، حامی هشت سال جنگ علیه شما بودند، با همین پول ها و موشک ها و سلاح ها که به ما حمله می کنند به شما حمله کردند ، چرا؟ چون آن روز نمی خواستند ایران آزاد بشود، مستقل بشود و پرچم خراسانی بایستد. 👌ولی شکست خوردند، ایران مستقل شد و امروز نگران استقلال یمن هستند که حلقه یمنی ظهور تکمیل نشود! اینها یمن را نابود می کنند چون دشمنی دارند با خود امام زمان عج! با خود ظهور، با خود دولت عدالت امام زمان دشمنی دارند! 👌امروز ما یمنی ها چشممان باز شده و بیدار شده ایم؛ به برکت جمهوری اسلامی، به برکت امام خمینی، به برکت سیدعلی خامنه ای و به برکت شهدای قبل و بعد از انقلاب شما! 👌آن انفجار نور رسید به یمن. آمریکا و عربستان کور خوانده اند که یمن برگردد به سابق! اینها امروز علیه یمن در جنگ هستند چون اگر یمن مستقل بشود، دو بال ظهور تکمیل شده و ظهور امام زمان محقق می شود. اینها می دانند و دارند روی این نقشه کار می کنند. 👌حالا شما برگردید به صحبتهای محمد بن سلمان که مدتی پیش در مصاحبه ای گفت ما نمیگذاریم ایران در منطقه گسترش یابد چون ایران به دنبال زمینه سازی ظهور امام زمان است. دقت کنید علنا دارد می گویند مشکلشان ظهور است، که بعد از آن بود که سید حسن نصر الله در سخنرانی پاسخش را این طور داد که چه تو، چه بزرگتر از تو، چه اربابان تو، نمیتوانند و نخواهند توانست جلو ظهور امام زمان را بگیرند. 👌امروز جنگ با یمن، جنگ با امام زمان و برنامه امام زمان و زمینه سازان ظهور امام زمان است. اینها می دانند امام زمان مقدمات دارد و با جلوگیری از مقدمات ظهور، جلو ظهور را میگیرند. 👌فدای امام زمان بشوم که هنوز ظهور نکرده اینطور از او میترسند، اگر خود حضرت بیاید چه کار می کنند!؟ امروز یک امتحان بزرگ است برای منتظرین امام زمان، چون فقط آنها هستند که از مسئولیت مهم خود اطلاع دارند. چون میدانند یمن مقدمه ظهور است. لذا دفاع و کمک به یمن یعنی کمک به ظهور امام زمان. 👌دشمن دارد کار می کند، برادران و خواهران عزیز اگر ما بخوابیم، دشمن خواب نیست ، ۲۴ ساعته کار می کند. ما چه کار کرده ایم؟ فقط بحث عاطفی مسئله یمن را نگیرید؛ مسئله یمن، هر منتظر امام زمان است. 👌امام خامنه ای فرمود همانا باطل رفتنی است. نابودی آل سعود قطعی است، اما شرط دارد. اگر مومنین خوب کار کنند، اگر ما فقط نگاه کنیم و دست روی دست بگذاریم اتفاقی نمی افتد و دشمن همچنان ادامه می دهد. روایت داریم که ظهور با دستان ما محقق می شود. پس باید تلاش کنیم، در هر عرصه که ممکن است. 👌حتی اگر همین جوان ها سعی کنند در فضای مجازی مظلومیت یمن را به گوش جهانیان برسانند، بدون شک به ظهور کمک کرده اند. اگر از این امتحان موفق بیرون بیاییم، ظهور زودتر محقق می شود. 👌برادران و خواهران ایرانی، خوشا به حال شما که صاحب آماده کردن مقدمه اول ظهور یعنی خراسانی هستید و همچنین خوشا به حال شما که کمک کننده به مقدمه دوم یعنی یمانی هستید. خوشا به حالتان! امروز در یمن با افکار امام خمینی چه معجزاتی انجام می دهند. با چه؟ با بعضی از کتاب های امام خمینی، با بعضی کتاب های سیدعلی خامنه ای.. «این سخنان مهم در سومین همایش "مجاهدان در غربت" در دامغان برگزار شد» 👌منتظران، آماده باشید اکنون مجاهدین یمنی در حال جنگی بسیار خونبار و نفس گیر برای آزاد سازی مهمترین دژ دشمن در مارب هستند تا میتوانید دعا کنید واز کمکهای همه جانبه در حمایت از یمن و مقدمه سازی در امر ظهور غافل نمانید 👌به امید ظهور منجی و... : 🚩 🚩
✅ توصیه رهبر معظم انقلاب به کانال داران،رسانه‌ها، سخنرانان و... در سخنرانی نوروزی: 🔸کسانی که برای مردم سخن می‌گویند و یا مطلب می‌نویسند و یا پیام می‌فرستند، هر چه می‌توانند در مردم امید ایجاد کنند زیرا امید عامل مهم پیشرفت است. 🔸بحمدالله خدای بزرگ برای ملّت ایران موجبات امید را هم فراهم کرده؛ زمینه‌های امید در بین ملّت ما و کشور ما بحمدالله کم نیست. بگذارید دشمنان از امیدواری ملّت ایران به خشم بیایند، و ان‌شاءالله امید روزبه‌روز در دل ملّت ایران افزایش پیدا کند. ۱۴۰۱/۱/۱
🔰 | 🔻امام‌خامنه ای: اگر پیام شهدا را درست بشنویم، گرایش به شرق و غرب از بین ما می‌رود. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | 🔻هیچکی پشتتون نیست، هیچکی پشت آدم نیست... 🌷شهید علی خلیلی🌷 ➕به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | 🔻 پویش سراسری قاب وصال عکس‌های خود در یادمان‌های دفاع مقدس را در دو بخش سلفی و هنری، برای ما ارسال کنید و جایزه بگیرید. ➖ تعداد عکس‌های ارسالی برای هر بخش یک عدد می‌باشد. ⛔️ ارسال بیش از یک عکس در هر بخش، موجب حذف شرکت کننده از مسابقه خواهد شد. ➖ عکس‌های ارسالی باید در یکی از یادمان‌های راهیان نور ثبت شده باشد. 🌟 اشتراک عکس در اینستاگرام با هشتگ و تگ کردن صفحه راهیان نور به نشانی Rahiye_noor ▪ارسال عکس از طریق آی دی @Emtedad_net در پیام‌رسان ایتا ⏱ مهلت ارسال: اول لغایت دوازدهم فروردین‌ماه ۱۴۰۱ 🎁 به ۵ نفر از برگزیدگان به قید قرعه جوایزی اهدا خواهد شد. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
شهید هرمز پور.mp3
3.73M
📻 رادیوپلاک کافه کامنت ((وصیت نامه شهیدان)) ⭐️ تولید و انتشار در رادیو پلاڪ⭐️ °•﴿رادیورسمےستادراهیان نورڪشور‌‌‌﴾•° 〰️〰️🖊نگارنده: زهرا شاپورآبادی ••💻 تدوین:محمدحسین گودرز 🎙گوینده: سیدامیرحسین‌ امیری 📥پیشنهاد دانلود 📤پیشنهادارسال ✨پیشڪش میشود بھ سیدالشهداے جبهه مقاومت: [سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانے🇮🇷] و همه شهدای مدافع حرم 🖇به رادیو پلاک بپیوندید... 🎙【 @radiopelak 】🎧
🎨 | 🌟وَ اَنْ اَدْخَلْتَنِی النّٰارِ اَعْلَمْتُ اَهْلَهٰآ اَنّٖٓی اُحِبُّك... و اگر مرا به آتش دوزخ بری اهل آتش را آگاه خواهم کرد که من تو را دوست می داشتم... 💠 فرازی از مناجات شعبانیه 💠 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
جامانده رادیو.mp3
5.05M
📻 رادیوپلاک حال فراق (برای جاماندگان از راهیان نور)) ⭐️ تولید و انتشار در رادیو پلاڪ⭐️ •﴿رادیورسمےستادراهیان نورڪشور‌‌‌﴾• 〰️〰️🖊نگارنده:الهه بیگدلی ••💻 تدوین:محمدحسین گودرز 🎙گوینده: خادمین شهدا 📥پیشنهاد دانلود 📤پیشنهادارسال ✨پیشڪش میشود بھ سیدالشهداے جبهه مقاومت: [سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانے🇮🇷] و همه شهدای مدافع حرم 🖇به رادیو پلاک بپیوندید... 🎙【 @radiopelak 】🎧
راهیان نور _لبیک.mp3
4.93M
📻 رادیوپلاک بیسیم چی ((راهیان نور _لبیک یا مهدی‌ست)) ⭐️ تولید و انتشار در رادیو پلاڪ⭐️ °•﴿رادیورسمےستادراهیان نورڪشور‌‌‌﴾•° 〰️〰️🖊نگارنده:الهه بیگدلی ••💻 تدوین:محمدحسین گودرز 🎙گوینده: سید خادم 📥پیشنهاد دانلود 📤پیشنهادارسال ✨پیشڪش میشود بھ سیدالشهداے جبهه مقاومت: [سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانے🇮🇷] و همه شهدای مدافع حرم 🖇به رادیو پلاک بپیوندید... 🎙【 @radiopelak 】🎧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| 🔻رفیقانم دعا کردند و رفتند مرا زخمی رها کردند و رفتند... 🌷شب زیارتی ارباب، شهدا را یاد کنید باصلوات...🌷 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔰 | 🔻امام‌خامنه ای: شهدا در حال تقویت روحیه‌ای ملت ایرانند.نقطه‌ی مقابل دلسردی‌ها، ناامیدی‌ها، رکود و رکون‌ها. تحرک، آمادگی، شوق، عشق و آرمانگرایی؛ این کار شهدا است. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
📊 | 🔻اینفوگرافی شهدای شاخص ۱۴۰۱ شهید عباس پورش جهانی. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
base.apk
4.47M
📱 | 📥پیشنهاد_دانلود 📥 📌نرم افزار علم و اخلاق : مقام معظم رهبری زیبا و حکیمانه فرموده اند: «آمیزش علم و معنویت، علم و ایمان، علم و اخلاق، آن خلا امروز دنیاست. دانشگاه اسلامی، علم و ایمان، علم و معنویت، علم و اخلاق را با هم همراه می کند.» 🔻مجموعه «شهدای علم و اخلاق» آمیزه ای از خاطرات علمی واخلاقی شهدا است که می تواند از طرفی الگوی جامعه الگوی جامعه علمی و دانشگاهی ما باشد و از سوی دیگر الگوی جامعه اخلاقی و عرفانی... ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | 🔻با تو هر لحظه‌ی من بوی خدا می گیرد عطر اخلاص و مناجات و دعا می گیرد بچشان بر دل ما طعم عبودیت را سجده هامان به نگاه تو بها می گیرد... با پای دل راهی آسمان شو...! ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
base.apk
4.56M
📱 | 📥پیشنهاد_دانلود 📥 📌ایستاده در باد، یادی است از زنان جوان و پرنشاطی که نردبان رستگاری را تا آسمان شهادت پیمودند و نسیم بهشت را با رایحه ایثارشان معطر ساختند... ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
❀ ﴾﷽﴿ ❀ 📓خطبه 19از نهج البلاغه 🔻 «اشعث بن ابن قیس» به امام(علیه السلام) اعتراض کرد که اى امیرمؤمنان! این مطلبى که گفتى به زیان توست نه به سود تو، امام با بى اعتنایى نگاهى به او کرد و فرمود: ✅ تو چه مى فهمى چه چیز به سود من است یا به زیان من؟ لعنت خدا و لعنت همه لعنت کنندگان بر تو باد اى بافنده (دروغ) و فرزند بافنده و اى منافق فرزند کافر! ✅به خدا سوگند یک بار کفر، تو را اسیر کرد و یک بار اسلام، ✅مال و حسب تو نتوانست تو را از هیچ یک از این دو اسارت آزاد سازد (و اگر آزاد شدى به کمک اموال دیگران یا با خواهش و التماس و خیانت بود)! ✅ (آرى!) آن کس که شمشیرها را به سوى قبیله اش هدایت کند و مرگ را به سوى آنان سوق دهد سزاوار است که نزدیکانش به او خشم ورزند و بیگانگان به او اعتماد نکنند. 🗓 جمعه 5فروردین 1401 22شعبان 1443 ‌ ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🍂 برادر پدر •┈••✾💧✾••┈• به من می گفت: «لااقل شما به او چیزی بگویید، من كه هر چه می گویم به گوشش فرو نمی رود. پسر من است آن وقت جلو چشم دیگران به من می گوید برادر!😂 این عیب نیست. آخر آدم این حرف را به كی بزند. چند روز بیشتر نیست آمده جبهه خودش را گم كرده. تازه می گوید این جا پدر و پسر ندارد همه با هم برادریم و برابر. بابا جنگ كه دیگر رابطۀ پدر و فرزندی را به هم نمی زند من لرم به غیرتم بر می خورد» •┈••✾💧✾••┈• http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 🔸خاطرات فرنگیس حیدرپور (۴۳ 🔹بقلم: مهناز فتاحی کانال حماسه جنوب، ایتا •┈••✾❀🔸❀✾••┈• وقتی همه جا امن بود و گلوله از آسمان نمی‌بارید، به ده می‌رفتیم. آذوقه برمی‌داشتیم و دوباره به کوه برمی‌گشتیم همان‌جا بود که پسرعمویم به شوخی گفت: «فرنگیس، راست گفتی! رد تو را گرفته‌اند. تو باعث شدی که روستای ما را هم بمباران کنند. دیدی چه بر سرمان می‌آورند؟!» گلوله‌باران هر لحظه شدیدتر می‌شد. بعد از شش روز، گفتیم ماندن فایده ندارد، باید از اینجا هم فرار کنیم. از زمین و آسمان بمب می‌بارید. همۀ وسایل را توی خانه گذاشتیم و از خانۀ عمویم، از کنار کوه‌های بان‌دروش فرار کردیم. این بار خانوادۀ عمویم هم همراه ما آواره شده بودند! کوه‌های بان‌دروش را که پشت سر گذاشتیم، عمویم گفت: «باید برویم دورتر. بهتر است به روستای گواور برویم. آنجا امن‌تر است. نزدیک هم هست. نزدیک جاده رفتیم. یک ماشین ریوی ارتشی به آن سمت می‌رفت. ایستاد و راننده‌اش گفت: «خدا خیرتان بدهد! اینجا چه می‌کنید؟ از جانتان سیر شده‌اید؟ زود سوار شوید تا شما را به عقب ببرم.» با ماشین، قسمتی از راه را رفتیم تا به گواور رسیدیم. خسته و کوفته، از ماشین پیاده شدیم. گواور تقریباً از جنگ دور بود. آنجا نیروهای امداد مستقر بودند. چند تا چادر به ما دادند و چراغ علاءالدین و پتو و... . وسایل را گرفتیم و چند روزی ماندگار شدیم . در آن چند روز، یک چشممان به سمت گیلان‌غرب بود و چشم دیگرمان به آسمان. بعد از چند روز، به شوهرم گفتم: «من دلم طاقت نمی‌آورد. بیا به دولابی برویم. زن‌ها می‌گویند بعضی از مردم آنجا پناه گرفته‌اند. آنجا نزدیک گیلان‌غرب است. به خدا اینجا از ناراحتی می‌میرم.» علیمردان وقتی ناراحتی‌ام را دید، قبول کرد. رفتم و با عمویم صحبت کردم. حال و روز او از من بدتر بود. او هم سریع قبول کرد. اما پدر و مادرم تصمیم گرفتند با بچه‌ها به ماهیدشت بروند؛ به یک جای دورتر و امن‌تر. همگی جمع شدیم و دوباره آمدیم سر جاده. آنجا با هم خداحافظی کردیم. آن‌ها به سمت ماهیدشت حرکت کردند و ما منتظر ماشین ماندیم تا به سمت گیلان‌غرب برویم. این بار هم ماشین‌های نظامی ‌ما را سوار کردند. پشت ماشین سوار شدیم. چند تا ارتشی هم کنار ما توی ماشین بودند. با تعجب می‌گفتند: «مردم دارند به جاهای دورتر فرار می‌کنند، شما می‌خواهید بروید توی دل آتش؟!» یکی از ارتشی‌ها گفت: «چرا این کار را می کنید؟ به جای اینکه به جای امن‌تر بروید، به قلب دشمن می‌روید؟ بروید همدان، اصفهان یا تهران. چرا فرار نمی‌کنید؟» با ناراحتی گفتم: «برادر، شما نمی‌دانید توی قلب ما چه خبر است. از وقتی چشم باز کردیم، اینجا را دیده‌ایم. وجب به وجب خاکش را می‌شناسیم. کجا برویم؟ نزدیک خانه‌مان، توی کوه‌ها زندگی کنیم، بهتر است از اینکه از اینجا دور شویم.» •┈••✾❀🔹❀✾••┈• ادامه دارد.. کانال حماسه جنوب http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂 ۴۳
🍂 🔻 🔸خاطرات فرنگیس حیدرپور (۴۴ 🔹بقلم: مهناز فتاحی کانال حماسه جنوب، ایتا •┈••✾❀🔸❀✾••┈• به دولابی که رسیدیم، دیدیم توی دره، یک عالمه چادر زده‌اند. با دیدن آن منظره ومردمی ‌که آنجا بودند، دلم ‌شاد شد. دولابی نزدیک گیلان‌غرب بود. جای زیبا و امنی بود. اطرافش همه کوه و تپه بود و توی دره‌، رودخانۀ بزرگی جریان داشت. از آبادی‌ها و طایفه‌های مختلف آنجا جمع شده بودند. با مردم، شروع کردیم به خوش و بش کردن. هر کدام از یک ده و از یک طایفه بودند. این همه چادر را هیچ‌ وقت یک جا با هم ندیده بودم. همۀ مردم، از طایفه‌های مختلف کنار هم بودیم. زیر هر درخت بلوط، چادری بود. توی کوه، پر از آدم بود از نوک کوه تا ته دره. همه جا چادر بود. به محض اینکه رسیدیم، به ما هم چادر دادند؛ یک چادر، چراغ خوراک‌پزی، چند تا پتو و مقداری وسایل ریز دیگر. با خوشحالی چادر زدیم و پتوها را توی چادر گذاشتیم. از دبۀ آبی که داده بودند، توی کتری ریختم و روی چراغ گذاشتم. احساس خوبی داشتم. به خانه‌ام نزدیک‌تر بودم. شاید روزی هم می‌توانستم توی دل تاریکی تا خانه‌ام بروم و برگردم. آنجا ساکن شدیم. کار و تفریحمان شده بود به ماشین‌هایی که می‌آمدند و می رفتند، نگاه کنیم. علیمردان حرص می‌خورد. می‌گفت کاش می‌شد برویم جایی که بشود کارگری کرد و بتوانیم خرجی‌مان را دربیاوریم. چاره‌ای نبود. باید مانند بقیۀ مردم روزگار می‌گذراندیم. هوا کم‌کم سرد شده بود. در آن روزها، چراغ علاءالدین برایمان خیلی مهم بود. بیشتر کارهامان را با آن انجام می‌دادیم. کم‌کم احتیاج به نفت بیشتر شد. نیروهای امدادی، تانکرهای نفت را می‌آوردند. گاهی نفت را مجانی می‌دادند، اما گاهی مجبور بودیم خودمان بخریم. آن‌هایی که توان داشتند، تانکر‌های کوچک خریدند و نفت را توی تانکر نگهداری می‌کردند. بعضی‌ها بشکه داشتند و عده‌ای هم چند تا دبۀ پلاستیکی خریده بودند. اما من و علیمردان که فقیرتر بودیم، توان خرید نداشتیم. یک روز علیمردان را فرستادم و سه تا دبه از روستای نزدیک خرید و آورد. گفت باید با همین سه تا دبه بسازیم. دبه‌ها را پر ‌کردیم. سعی می‌کردم قناعت و صرفه‌جویی کنم. یک روز نگاه کردم و دیدم قطره‌ای نفت نداریم . سوز سردی می‌آمد. توی کوه، سرما تن را می‌سوزاند. با خودم فکر کردم چه ‌کار کنم. نمی‌خواستم از کسی هم نفت قرض بگیرم. نفت برای همه مهم بود و در آن سرما حکم کیمیا را داشت. رفتم سمت کوه. پارچه‌ای دور دستم پیچیدم و بنا کردم به کندن چیلی. صبح بود و هوا سرد. علیمردان را فرستادم تا منقلی از روستای نزدیک بخرد. تا برگشت، چیلی‌ها را دسته کردم. چوب‌ها را آتش زدم و زغال که شدند، آن‌ها را ریختم توی منقل و بردم توی چادر گذاشتم. چادر گرم گرم شد. کمی ‌که چادر دم گرفت، علیمردان گفت: «حالا چه ‌کار کنیم؟ گازِ زغال، ما را می‌گیرد.» خندیدم و گفتم: «برای آن هم فکری دارم!» کمی ‌نمک روی آتش ریختم تا گاز ما را نگیرد. علیمردان که این وضع محقرانه آزارش می‌داد، با ناراحتی و خجالت گفت: «فرنگیس، ببخش!» بلند شدم و گفتم: «این چه حرفی است که می‌زنی؟ اینجا که خانۀ خودمان نیست. باید خودمان چاره کنیم. ما آواره‌ایم. •┈••✾❀🔹❀✾••┈• ادامه دارد.. کانال حماسه جنوب http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂 ۴۴
🍂 •┈••✾••┈• 🔻تشدید حملات هوایی عراق درخلیج فارس و افزایش ناوگان نظامی آمریکا در منطقه براي اسکورت نفتکش‌هاي کویتی، رویارویی و درگیری نظـامی ایران و آمریکـا را بـاعث شـد و تحولات خلیـج فـارس و لشکرکشـی آمریکـا به منطقه نیز به تحریـک بیشتر افکار عمومی در ایران انجامیـد. مسـئولان بـا بیـان اینکه جنـگ بـا آمریکا برای ملت ایران ازجنگ با عوامل آن شـیرین‌تر است، تبلیغات گسترده‌اي را براي جـذب نیروهـای مردمی به راه انداختنـد. در نتیجه، کاروان مـدافعان خلیـج فارس با برگزاري مراسم گوناگون از سراسر کشور به جبهه هاي جنگ رهسپار شدند. ✵✦✵ http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 🔻 🔸خاطرات فرنگیس حیدرپور (۴۵ 🔹بقلم: مهناز فتاحی کانال حماسه جنوب، ایتا •┈••✾❀🔸❀✾••┈• فصل هفتم تلخ بود، اما باید تحمل می‌کردیم. رفتم بیرون و جلوی در چادر نشستم. توی سرما، دست‌هایم را بغل کردم و به رود دولابی که تا ته دره می‌رفت، نگاه کردم. بارها از دولابی رد شده بودم، اما فکر نمی‌کردم یک روز دولابی خانه‌ام شود. رودخانه از بالا مثل ماری بود که می‌خزید و می ر‌فت. همان هم برای مردم نعمت بود. هم از آبش می‌خوردیم، هم وسایلمان را توی آب می‌شستم و هم در آن حمام می‌کردیم. این طرف و آن طرف رودخانه، کوه و تپه بود همه جا پر بود از چادر آواره‌ها. مردم از صبح تا شب کنار هم می‌نشستند و حرف می‌زدند و رفت و آمد ماشین‌ها را تماشا می‌کردند. هر وقت رفت و آمدها بیشتر می‌شد، می‌دانستیم که نیروهای خودی دارند حمله می‌کنند. و ما از روی همان کوه‌ها برایشان دعا می‌کردیم. بیشتر وقت‌ها به فکر خانواده‌ام بودم که رفته بودند به روستایی نزدیک ماهیدشت. دلم برایشان تنگ شده بود و خبری از آن‌ها نداشتم. دائم فکر می‌کردم جمعه و لیلا و ستار و جبار و سیما چه می‌کنند؟ آن دو برادرم رحیم و ابراهیم که در جبهه بودند، چه می‌کردند؟ از همه‌شان بی‌خبر بودم. یک شب که توی چادر نشسته بودیم، صدای فریاد زنی بلند شد. جماعت از چادرها زدند بیرون. زنی که توی چادرِ نزدیک ما بود، جیغ می‌کشید و می‌گفت: «عقرب... عقرب.» دویدم رفتم ببینم چه خبر است. عقرب توی پتوهای زن بیچاره رفته بود و زن دنبال عقرب می‌گشت و فریاد می‌کشید. کمک کردیم و عقرب را با تکه سنگی کشتیم در آنجا، عقرب‌ و مار و مارمولک‌هایی که ما به آن‌ها کولنجی می‌گفتیم، مردم را می‌گزیدند. مار و عقرب فراوان بود. هر شب عقرب‌ها چند نفر را نیش می‌زدند. تمام کوه، پر بود از لانۀ عقرب‌ها. یک روز از حرصم آفتابه‌ای دست گرفتم و اطراف چادرها گشتم. لانۀ عقرب‌ها و مارها را می‌شناختم. از وقتی بچه بودم، یاد گرفته بودم که از آب بدشان می‌آید. توی لانۀ عقرب‌ها آب ریختم. عقرب‌ها یکی‌یکی از زیر خاک بیرون می‌آمدند. با پا و سنگ آنها را کشتم. هر کدام از این عقرب‌های سیاه، می‌توانستند بچۀ بی‌گناهی را بکشند. پس از آن، کار خاصی نداشتم، به جز اینکه هر روز تا آنجا که می‌توانم، عقرب بکشم. یواش‌یواش هواپیماها هم از بالا به جانمان افتادند. جایمان را پیدا کرده بودند و روزی نبود که به ما سری نزنند. می‌آمدند و صدای وحشتناکی می‌دادند که بعدها از رزمندگان شنیدیم به آن دیوار صوتی شکستن می‌گویند. وقتی دیوار صوتی را می‌شکستند، تمام کوه پر از صدا می شد کوه صدای هواپیماها را چند برابر می‌کرد. حاضر بودیم بمباران شویم و این همه صدا توی گوش بچه‌ها‌مان نپیچد. هواپیماها از بالا بمباران می‌کردند و حیوانات وحشتناک هم از روی زمین امانمان را بریده بودند. زمستان و برف، با هم از راه رسیدند. مجبور بودیم در دولابی بمانیم. سرما تا مغز استخوانمان را می‌سوزاند. چراغ‌های علاءالدین نمی‌توانستند چادر را گرم کنند. از سرما می‌لرزیدیم و دست و پامان سرخ می‌شد. توی آن سرما، حیوانات وحشی هم به ما نزدیک می‌شدند. هر خانواده‌ای با خودش تفنگ داشت تا اگر گرگ یا حیوان درنده‌ای به طرفشان آمد، بتوانند دفاع کنند. دیگر فهمیده بودیم این جنگ طولانی می‌شود. دولابی هم زیاد بمباران می‌شد. دیدیم آنجا با خط مقدم تفاوتی ندارد. مدتی بعد نیروهای خودی آمدند و با بلندگو اعلام کردند کسی نباید اینجا بماند، همه باید بروند ‌عقب. چادرها را که جمع می‌کردیم، همه گریه می‌کردند. دوباره با علیمردان سوار ماشینها شدیم. از دولابی حرکت کردیم و یک ساعت بعد برگشتیم به گواور. گواور امن بود. در گواور، زمین بزرگی بود که سپاه آنجا را برای ما آماده کرده بود. اول چادر زدند. چادرهای زیادی آماده کرده بودند و هر خانواده‌ای زیر یک چادر نشست. همان وسایل اولیه زندگی را به ما دادند. پدر و مادرم و بچه‌ها توی یکی از روستاهای اطراف ماهیدشت در امان بودند. دلم خوش بود که اقل‌کم جای آن‌ها خوب است. کم‌کم نیروهای کمکی هم آمدند و شروع کردند به خانه ساختن. نیروهای جهادی بودند و از استان‌های دیگر آمده بودند. خانه‌ها ساخته شدند؛ خانه‌هایی ساده، مخصوص زمان جنگ. خانه‌هایی با یک یا دو اتاق کوتاه و ساده، فقط برای اینکه سرپناهی داشته باشیم و توی سرما و گرما زجر نکشیم. خانه‌ای که برای من ساختند، یک اتاق دراز داشت و یک اتاق کوچک. با سنگ و گل ساخته بودند. وقتی خانه‌ام را می‌ساختند، جلوی خانه می‌نشستم و با خودم می‌گفتم: «فرنگ، این یعنی اینکه جنگ مدت‌ها طول می‌کشد و حالا حالاها نباید فکر کنی که به خانه‌ات برمی‌گردی.» آرام‌آرام شهرکی درست شد و شهرک گواور نام گرفت. •┈••✾❀🔹❀✾••┈• ادامه دارد.. کانال حماسه جنوب http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂 ۴۵