🍂
🔶 گفتگو چهار فرمانده ارشد ۱۱
( تاریخ شفاهی )
تابلوی کنار جاده:
تا آخرین قطره خون میجنگیم
علی شمخانی: من یک خاطره بگویم. شهید رجایی در این احوال آمد خوزستان و با هم رفتیم طرف سوسنگرد. توی جاده سوسنگرد تابلویی بود دلالت بر این داشت که تا آخرین قطره خون میجنگیم. رجایی گفت: آقای شمخانی، این تابلو واقعی است؟ اینطوری است؟
گفتم: همین سوسنگرد را عراق دوبار گرفت، پس گرفتیم؛ پس میشود جنگید. گفت: واقعاً میشود جنگید؟ یعنی بنیصدر در تهران داشت این سؤال را ایجاد میکرد که باید برویم طرف دیپلماسی. گفتم همین جادهای که داری میروی عراقیها تا اینجا آمدند؛ پس میشود جنگید. یک سؤال از من کرد، گفت: واقعاً میشود جنگید؟ گفتم حتماً میشود جنگید.
محسن رضایی: بله. ببینید این مسئله مهّم است که اوّلاً دو جریان عملیاتی هرکدام با رویکرد و اندیشه متفاوت شکل گرفت: یکی عملیات رسمی و جنگ رسمی با رویکرد کلاسیک که یا میجنگیم یا باید برویم ازطریق دیپلماسی مسئله را حل کنیم. رویکرد دیگر، عملیاتهای غیررسمی و مبارزهدانستن و جنگ مبارزه حق و باطل دانستن آن و اینکه ما سازشی نداریم، ولو شده سنگربهسنگر خواهیم جنگید، میتوانیم عراق را از خاک ایران بیرون کنیم.
اکنون وارد بحث عملیات محدود بشویم. دوستان باید بگویند که عملیاتهای محدود کجاها بود. از تپههای مدن (آبادان) بگویند تا اللهاکبر و عملیات المهدی(عج) و اینها. هرچند خاطرات شفاهی من هست، ولی چون ما جنگ را بهصورت جمعی اداره کردیم میخواهیم خاطراتمان را هم بهصورت جمعی بگوییم که منحصر به من نشود. لذا دوستان را دررابطهبا هر عملیات دعوت میکنیم بیایند خاطراتشان را بگویند. اگر خاطراتی هم از من در آن عملیاتها دارند آنها را هم بازگو کنند.
ادامه دارد
@defae_moghadas
🍂
🔶 گفتگو چهار فرمانده ارشد ۱۲
( تاریخ شفاهی )
تحریف نقشها در دفاع مقدس
غلامعلی رشید: شیوه بحث این بود که آقای اردستانی یکسری سؤال مطرح میکرد، میداد دست ما. الآن چند جلسه است که قطع شده. [محسن رضایی: آره] شما (اردستانی) هر میزان در تاریخ شفاهی جنگ سؤالهای بیشتری مطرح بکنید برادرمان آقای محسن رضایی میتواند بیشتر حرف بزند. شما خیلی کم سؤال طرح میکنید. باید کتبی 20، 30 تا سؤال کتبی مطرح بکنید بدهید دست ما، قبلش فکر بکنیم درطول این هفته که با آمادگی کامل بیاییم در جلسه. این جلسات انصافاً دارای ارزش بسیار بالایی است و دیگه تکرارپذیر نیست و بعید است ما بار دیگر بتوانیم دور هم جمع بشویم. هرچه هست همین است دیگه. مباحث سوسنگرد همین است دیگه، هرچی آقای عندلیب گفت، گفت، دیگه تکرار نمیشود.
سه سال دیگر هم نمیتوان آقای عندلیب را پیدا کرد که آقا بیا بگو در سوسنگرد چه خبر بوده است. متأسفانه برادران ارتش هم درطول این 23 سال بعد از جنگ با راهانداختن هیئت معارف جنگ اینقدر گفتن، گفتن، گفتن به دروغ که نسل جدید ارتش باور کرده، یقین کرده که جنگ را از ابتدا تا انتها آنها عهدهدار بودهاند و اصلاً وقتی آقای غلامپور را روی صفحه تلویزیون میبینند فکر میکنند دارد دروغ میگوید و الآن در نامههایشان هست. دارند تُندتُند نامه مینویسند به من* و روی میزم دهها نامه ارتشی هست که دارند دادوفریاد میزنند که آقا این چه وضعی است؟ اگر جنگ را ما کردیم پس چرا سپاهیها از صبح تا شب دروغ میگویند؟
چون باور ندارند. وقتی دانشکده افسری تمام دانشجوها را بهمدت 7 روز، 8 روز، 10 روز میبرند جبهههای جنوب و میگویند هرچی به سپاه گفتیم آقا این کار را بکنید، نکردند... 23 سال است که دانشجویان دانشکده افسری ارتش اینها را میبرند آنجا. بارها آقای اسدی میگوید وقتی شما رفتید توی جلسات اینها، من آخر نشسته بودم ـ نمیدانستند من توی جلسه هستم ـ میگفت هیچ نقشی برای سپاه قائل نبودند، هیچی.
همین آقایون، همین آقای موسوی قویدل و همه اینها میآیند شروع میکنند به گفتن. به شما میگویم الآن سپاه شده یک تهدید در میان ارتشیها، علیه سپاهیها میگویند که سپاهیها نجنگیدند، نبودند. پس چرا دروغ میگویند جنگ را ما کردیم و این ارتشی که اینهمه قهرمانبازی درآورده، چه کرده؟ چه کرده؟ پس چقدر مظلوم است اصلاً دارد برعکس میشود. میخواهم بگویم ارزش این جلسات خیلی زیاد است.
علی شمخانی: آقای رشید این جلسه پاسخ به آن اقدام ارتش نیست، چون این ضبط میشود، بایگانی میشود سپاه باید یک کاری کند.
ادامه دارد
@defae_moghadas
🍂