eitaa logo
جملات‌زیبا
1.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
380 ویدیو
13 فایل
#_کانال‌_جملات_زیبا 🌼شامل متن های زیبا 🌸عکس های زیبا و خاص و مناسبتی 🌷استوری ویدئو کلیپ 😄طنزهای شاد ❤️شما بهترین هستید که بهترین کانال درایتارا انتخاب کرده‌اید ‌ ┏━━━━━━❤️ @nava11 ┗━━━━━━🤍 ادمین @mnmn123
مشاهده در ایتا
دانلود
طب‌سنتی: برای سنگ کلیه عرقیات خارشتر خارمریم خار خاسک سرکه انگبین ، دوسین ، الان وقت هندونه هست خیلی استفاده بشه ،خربزه میتونید کامل با پوست وتخمه بزارین توی اسیاب ابمیوه گیری وشربت درست کنید خیلی عالیه برای سنگ کلیه
🔻هرگز در مورد سن يک زن و حقوق يک مرد سوال نکنيد! چون زن هيچ وقت برای خودش زندگی نمیکنه و مرد برای خودش پول در نمياره... ✅به جملات زیبا بپیوندید👇
هیچ نقطه از دنـــــــیا زیـــــــبا و آرامـــــــتـــــر از قلبی که خالی از کینه باشد، نیست ....... روزگارتون بی کینه ✅به جملات زیبا بپیوندید👇
کبیری: واکنش‌های جالب و متفاوت تعدادی از چهره‌های سیاسی و رسانه‌ای آمریکا و اروپا درباره حوادث اخیر کشور •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• کانال یکی به جای همه
،زندگیست و،امنیت و چه خوب می شود وقتی مردی تمامِ مردانگیش را خرجِ امنیتِ زندگیش کُند و چه زیبا می شود وقتی زنی تمامِ زندگیش را خرج غرورِ امنیتش کُند ✅به جملات زیبا بپیوندید👇 🆔: @nava11
📚 مردی که از برابر عزرائیل به هندوستان گریخت مردی شتابان به طرف بارگاه سلیمان می دوید. چون به درگاه او رسید، خود را به درون بارگاه انداخت. سلیمان او را دید که از شدت ترس رنگ از صورت او پریده و لب هایش کبود شده است. پس رو به آن مرد کرد و گفت : ای بزرگوار! چه ترسی تو را به این روز انداخته است ؟ مرد گفت: ای پیامبر، به باد دستور بده مرا بردارد و زود به هندوستان ببرد، شاید دور بشوم و از دست عزرائیل جان به در ببرم.😱 سلیمان دستور داد تا باد او را به شتاب ببرد و در آن سوی هندوستان در جزیره ای که آن مرد دوست دارد، بر زمین بگذارد. باد مرد را برد و در هندوستان گذاشت.🌬 روز دیگر سلیمان، عزرائیل را دید و داستان مرد را به او گفت و پرسید: چرا به مردم باایمان چنین با خشم و غضب نگاه می کنی؟ دیروز آن بی چاره چنان از خشم تو هراسان شده بود که از خان و مان آواره شد! عزائیل جواب داد: من با خشم و غضب به کسی نگاه نکردم. نگاه من از حیرت و تعجب بود. چون خداوند به من دستور داده بود جان او را در هندوستان بگیرم. با خودم می گفتم که اگر او صد بال بزرگ هم داشته باشد، بعید است که بتواند خود را به هندوستان برساند. از حیرت نگاهش کردم، نه از خشم! 🌿🌿🌿 این داستان ناظر بر این مسئله است که در جهان همه چیز در بند حکم قضاست و انسان در هر مرتبه ای که باشد، از حقیقت و راز امور و اسرار پنهانی خبر ندارد و تدبیر و چاره جویی در این کار راه به جایی نمی برد و نمی توان از حکم قضا گریخت و هیچ راهی جز تسلیم و قبول قضا در برابر انسان باقی نمی ماند و گریز از حکم قضا بیهوده است! ‎‎‌‌‎ •✾📚 @nava11 📚✾•
حکیمی از شخصی پرسید: روزگار چگونه است؟ شخص با ناراحتی گفت: چه بگویم امروز از گرسنگی مجبورشدم کوزه سفالی که یادگار سیصد ساله اجدادیم بود را بفروشم ونانی تهیه کنم. حکیم گفت: خداوند روزی ات را سیصد سال پیش کنار گذاشته و اینگونه ناسپاسی می کنی؟… ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅┅┄┅✽💕♥️💕✽┅┄┅┅┄ @nava11
خـدایــا . . . ﺣس ﺑﻮﺩﻧﺖ ﻗﺸﻨﮓ ﺗﺮﯾــــﻦ ﺣﺲ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ ﺗﻮ ڪﮧ ﺑﺎﺷﯽ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﻧـﻪ ! ﻫﺮ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺭﺍ ﻋﺸـق است ‍✅به جملات زیبا بپیوندید👇
994_811_27.mp3
351.7K
بر امام حسن عسکری(ع) اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرِّ التَّقِيِّ، الصَّادِقِ الْوَفِيِّ، النُّورِ الْمُضِيءِ، خازِنِ عِلْمِكَ، وَالْمُذَكِّرِ بِتَوْحِيدِكَ، وَوَلِيِّ أَمْرِكَ، وَخَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّينِ الْهُداةِ الرَّاشِدِينَ، وَالْحُجَّةِ عَلَىٰ أَهْلِ الدُّنْيا، فَصَلِّ عَلَيْهِ يَا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَىٰ أَحَدٍ مِنْ أَصْفِيائِكَ وَحُجَجِكَ وَأَوْلادِ رُسُلِكَ يَا إِلٰهَ الْعالَمِينَ.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆 عاقبت تملّق کریم‌خان زند پس از آنکه به پادشاهی رسید، شیراز را به پایتختی انتخاب کرد و از چنان محبوبیتی برخوردار شد که نامش به‌عنوان سرسلسله زندیه در سراسر ایران پیچید. روزی عموی او برای دیدنش به پایتخت آمد. کریم‌خان دستور داد از وی پذیرای کنند و لباس‌های فاخر به او بپوشانند. چند روزی از اقامتش نگذشته بود که در یکی از جلسات مهم مملکتی شرکت کرد. با دیدن قدرت و منزلت برادرزاده‌اش بادی به غبغب انداخت و گفت: کریم‌خان، دیشب خواب پدرت را دیدم که در بهشت کنار حوض کوثر ایستاده بود و حضرت علی (علیه‌السلام) جامی از آب کوثر به او می‌داد. کریم‌خان اخم‌هایش را درهم کشید و دستور داد وی را از مجلس اخراج و سپس از شهر بیرون کنند. رؤسای طوایف از او علت این رفتار خشونت‌آمیز را جویا شدند. کریم‌خان گفت: من پدر خود را می‌شناسم. او مردی نیست که لایق گرفتن جامی از آب کوثر از دست حضرت علی باشد. این مرد می‌خواهد با تملّق و چاپلوسی مورد توجه قرار گیرد و اگر تملّق و چاپلوسی به‌صورت عادت درآید، پادشاه دچار غرور و بدبینی می‌شود و کار رعیت هرگز به سامان نمی‌رسد. •✾📚 @nava11 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به کانال عدل علی رسوا کننده مسیح علی نژاد بپیوندید. @nava11 ارسال سراسری اون تو فیلماست که شما قهرمانید مرد میدان ما هستیم. این کشور صاحب داره اگه قرار بود جلوی دنیا کم بیاریم که منتظر امام زمان نبودیم. فعلا در مقام دفاع هستیم تا امام ما بیاد بترسید از روزی که به ما فرمان حمله داده شود. # 💬 @nava11
❤️❤️❤️ از حکیمی پرسیده شد درون مردم در چه حالت هایی شناخته می شود گفت: ۱.مرد در هنگام بیماری همسرش شناخته می شود ۲.زن در هنگام فقر همسرش ۳.دوست در هنگام سختی ۴.فرزندان هنگام پیری پدر و مادر ۵.برادران و خواهران هنگام رسیدن به ارث و تقسیم آن ۶.اقوام هنگام غربت ۷.عشق واقعی هنگام پایان یافتن مصلحت ۸.مؤمن هنگام افتادن در امتحان و بلا ‌‌‌ ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌@nava11
زشت ترین قسمت بدن بینی بد فرم یا شکم برآمده نیست زشت ترین قسمت بدن ذهنی است که پر است از افکار منفی،خشم،بد بینی،بدرفتاری و ‍‌✅به جملات زیبا بپیوندید👇 🆔@nava11
🌷 امام صادق(علیه السلام) فرمودند : ✍ با پدرانتان خوشرفتار باشید فرزندانتان با شما خوش رفتاری کنند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅┅┄┅✽💕♥️💕✽┅┄┅┅┄ @nava11
ﺣﺮﻑ ﺩﻟـــﺖ ﺭﺍ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺰﻥ !!!!! ﺍﮔﺮ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮔﻔﺘﯽ ... ﺍﺳﻤﺶ " ﺣـــﺮﻑ ﺩﻝ" ﺍﺳﺖ... ﺍﮔﺮ ﻧﮕﻔﺘـــﯽ... ﻓﺮﺩﺍ ﻣﯽ ﺷـﻮﺩ... "ﺩﺭدِ" ﺩﻟـــﺖ !! ✅به جملات زیبا بپیوندید👇 🆔@nava11
رابطه ها؛ در دو حالت قشنگ میشوند. اول: پیدا کردن شباهت ها دوم: احترام گذاشتن به تفاوتها ✅به جملات زیبا بپیوندید👇 🆔@nava11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😳این فیلم رو هربار می‌بینم ناخودآگاه احساس نگرانی به من دست میده. کاری که این فیلم با ذهن ما می‌کند شبیه کاری است که فضای مجازی با ذهن برخی از مردم میکنه. 🇮🇷 مثل اون لطیفه ای که در اینستاگرام میگن، نظام ایران هر شب سقوط می‌کنه ولی در واقع هیچ خبری نیست. @nava11
‍ 📚 زنی مشغول درست کردن تخم مرغ برای صبحانه بود. ناگهان شوهرش سراسیمه وارد آشپزخانه شد و داد زد : مواظب باش ، مواظب باش ، یه کم بیشتر کره توش بریز…. وای خدای من ، خیلی زیاد درست کردی …حالا برش گردون … زود باش باید بیشتر کره بریزی … وای خدای من از کجا باید کره بیشتر بیاریم ؟؟ دارن می‌سوزن مواظب باش ، گفتم مواظب باش ! هیچ وقت موقع غذا پختن به حرفهای من گوش نمی‌کنی … هیچ وقت!! برشون گردون ! زود باش ! دیوونه شدی ؟؟؟؟ عقلتو از دست دادی ؟؟؟ یادت رفته بهشون نمک بزنی … نمک بزن … نمک … زن به او زل زده و ناگهان گفت : خدای بزرگ چه اتفاقی برات افتاده ؟! فکر می‌کنی من بلد نیستم یه تخم مرغ ساده درست کنم؟ شوهر به آرامی گفت : فقط می‌خواستم بدونی وقتی دارم رانندگی می‌کنم، چه بلائی سر من میاری 👳 @nava11 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سرچشمه حيات آدمى "دل" است. هر آنچه را كه از دل بگذرانيم؛ دير يا زود همان در زندگيمان رخ خواهد داد پس، به دل بيآموزيم كه فقط نيكى ها را از خود بگذراند ✅به جملات زیبا بپیوندید👇 🆔@nava11
آدمها را لحظه ها پیر نمیکنند آدمها راآدمها پیر میکنند سعی کنیم هوای دل همدیگر را بیشتر داشته باشیم.. همدیگر را پیر نکنیم ‍‌✅به جملات زیبا بپیوندید👇 🆔@nava11
تا وقتی کسی در کنارت هست خوب نگاهش کن...! گاهی آدم ها آنقدر سریع میروند که حسرت یک نگاه سرسری را هم به دلت میگذارند!! ‍✅به جملات زیبا بپیوندید👇
🌸🍃🌸🍃 مردی از خانه اش راضی نبود، از دوستش که بنگاه املاک داشت خواست تا خانه اش را بفروشد. دوستش یک آگهی نوشت و آنرا برایش خواند: خانه ای زیبا که در باغی بزرگ و آرام قرار گرفته، تراس بزرگ مشرف به کوهستان، اتاق های دلباز و پذیرایی و ناهار خوری وسیع. صاحبخانه تا متن آگهی را شنید، گفت: این خانه فروشی نیست، در تمام مدت عمرم میخواستم جایی داشته باشم مثل این خانه ای که تو تعریفش را کردی! خیلی وقت ها نعمت هایی که در اختیار داریم را نمی بینیم چون به بودنشان عادت کرده ایم، مثل سلامتی، پدر ، مادر، دوستان خوب و خیلی چیزهای دیگه که بهشون عادت کردیم. قدر داشته هامون رو بدونیم @nava11
🌸🍃🌸🍃 مردی با دوچرخه به خط مرزی می‌رسد. او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد. مأمور مرزی می‌پرسد: «در کیسه ها چه داری؟» او می‌گوید: «شن.» مأمور او را از دوچرخه پیاده می‌کند و چون به او مشکوک بود، یک شبانه روز او را بازداشت می‌کند. ولی پس از بازرسی فراوان، واقعاً جز شن چیز دیگری نمی‌یابد. بنابراین به او اجازه عبور می‌دهد. هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا می‌شود و مشکوک بودن و بقیه ماجرا. این موضوع به مدت سه سال هر هفته یک بار تکرار می‌شود و پس از آن مرد دیگر در مرز دیده نمی‌شود. یک روز آن مأمور در شهر او را می‌بیند و پس از سلام و احوال‌پرسی، به او می‌گوید: «من هنوز هم به تو مشکوکم و می‌دانم که در کار قاچاق بودی. راستش را بگو چه چیزی را از مرز رد می‌کردی؟» مرد می‌گوید: «دوچرخه!» گاهی وقت‌ها موضوعات فرعی ما را به کلی از موضوعات اصلی غافل می‌کنند. @nava11
🌸🍃🌸🍃 عارفی را پرسیدند : زندگی به ''جبر'' است یا به ''اختیار'' ؟ پاسخ داد : امروز را به ''اختیار'' است... تا چه بکارم ... اما فردا ''جبر'' است... چرا که به ''اجبار'' باید درو کنم هر آنچه را که دیروز به ''اختیار'' کاشته ام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام شب بخیر جلسه هیئت هفتگی قمر بنی هاشم مسجدحضرت ابوالفضل ع شهرری سه شنبه ها امشب هیجدهم إبان
🦋از بهلول پرسیدند در قبرستان چه میکنی؟ 🤔 ✨گفت: با جمعی نشسته ام که آزار نمی رسانند.... ✾📚 @nava11 📚✾