.
🌱 نمونهاى از عدالت و احسان خدا
بانويى فقير و بينوا در عصر حضرت داوود عليه السلام زندگى مىكرد. با اندك پولى كه داشت هر روز (يا هر چند روز) اندكى پشم و پنبه مىخريد و به كلاف نخ تبديل مىنمود و سپس آن را مىفروخت و به اين وسيله معاش ساده زندگى خود و بچههايش را تأمين مىكرد.
يك روز پس از زحمات بسيار و تهيه كلاف، آن را براى فروش به بازار مىبرد. ناگهان كلاغى با سرعت نزد او آمد و آن كلاف را از او ربود و با خود برد.
بانوى بينوا بسيار ناراحت شد، سراسيمه نزد حضرت داوود عليه السلام آمد و پس از بيان ماجراى سخت زندگى خود و ربودن كلافش از ناحيه كلاغ، عرض كرد: «عدالت خدا در كجاست؟...»
حضرت داوود عليه السلام به او فرمود: «كنار بنشين تا درباره تو قضاوت كنم.»
اين از يك سو، از سوى ديگر گروهى در ميان كشتى از دريا عبور مىكردند كه بر اثر سوراخ شدن كشتى در خطر غرق شدن قرار گرفتند. نذر كردند اگر نجات يافتند هزار دينار به فقير بدهند.
خداوند به آنها لطف كرد و همان كلاغ را مأمور كرد تا آن كلاف را از دست آن بانو بربايد و به درون كشتى بيندازد و سرنشينان به وسيله آن كلاف، تخته كشتى را محكم كرده و سوراخ را ببندند. آنها از كلاف استفاده نموده و نجات يافتند.
وقتى كه به ساحل رسيدند به محضر حضرت داوود عليه السلام براى اداى نذر آمدند، هزار دينار خود را به حضرت داوود عليه السلام دادند و ماجراى نجات خود را شرح دادند.
حضرت داوود عليه السلام حكمت و عدالت و احسان خداوند را براى آن بانو بيان كرد، و آن هزار دينار را به او داد، آن زن در حالى كه بسيار خشنود بود، دريافت كه عادلتر و احسان بخشتر از خداوند كسى نيست.
📔 اقتباس از كتاب ثمرات الحياة
#حضرت_داوود #داستان_بلند
🔰 @DastanShia
rafiei-3.mp3
3.44M
🎙 پنج دلیل جدایی بهشتیان از جهنمیان
#منبر_کوتاه
کانال سخنرانی دلنشین
@sokhanrani313
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
هـر شــ🌙ــب
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
داشتم به میهمانم میگفتم:
اگر راحتتر است رویه نایلونی روی مبلهای
سفید را بردارم البته اراده کرده بودم
قبل از رسیدنشان برشان دارم
او تعارف کرد و گفت: راحت است
من اما گرمم شد و برش داشتم
بعد یک دفعه حس کردم چقدر راحتتر است
سه سالی میشد خریدمشان
اما هیچ لک و ضربهای بر آنها نیفتاده
اگر چه بیشتر اوقات به دلیل ماندن همین
روپوش نایلونی بر رویشان
از لذت راحتیشان محروم ماندهام
بعد یاد همهٔ روکشهای زندگی
خودم و اطرافیانم افتادم
روکش روی موبایلها، شیشهها
صندلیهای ماشین، کنترلهای تلویزیون
روکش روی لباسهای کمد و …
که همه این روکشها دال بر دو نکته است:
یا بر نالایقی خود باور داریم
یا اینکه قرار است چنین چیزهای
بی ارزشی را به ارث بگذاریم
هر روز در روابط روزمره خودمان
همین روکشها را بر رفتارمان میگذاریم
تا فلانی نفهمد عصبانی هستیم
تا فلانی نفهمد چقدر خوشحالیم
تا فلانی نفهمد چقدر شکست خوردهایم
آری نقابها و روکشها را استفاده میکنیم
برای اینکه اعتقاد داریم اینگونه شخصیت
اجتماعی ما برای یک روز مبادا بهتر است
کدام روز مبادا ؟!
زندگی همین امروز است
همین امروز لذت ببر
💎از حکیمی پرسیدند مردم در چه حالت شناخته میشوند؟ پاسخ داد:
۱-اقوام در هنگامِ غربت
۲-مرد در بیماریِ همسرش
۳-دوست در هنگامِ سختی
۴-زن در هنگامِ فقرِ شوهرش
۵-مؤمن در بلا و امتحانِ الهی
۶-فرزندان در پیریِ پدر و مادر
۷-برادر و خواهر در تقسیمِ ارث