eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.6هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
371 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
با شال عزا زائرا میان، چه خبره مشهد امشب سینه می زنند، روضه می خونن رو به روی گنبد امشب *چی می گن؟ تو هم با اون زائرا بگو* (یا امام رضا به خدا غریب و تنها / تو خونه شبیه زهرا جوونتو کشتن آقا) ۲ (نبودی بیینی جیگرش، برا یه کم آب می سوزه / نبودی ببینی تنش سه روز تو آفتاب می مونه) ۲ همیشه دلم توی کاظمین کنار باب المراده ۲ یا که زائر مشهدالرضا کنار باب الجواده یا امام رضا مگه چی بوده گناهش؟ می بینه با اشک و آهش که خونشه قتلگاهش… ❈❈❈ *دو تا امام ما رو تو خونشون همسرانشون به شهادت رسوندند؛ یکی امام حسن، یکی امام جواد؛ هر دو به دست همسرانشون مسموم شدن؛ اما از بغداد تا مدینه فرق زیاده، امام حسن رو زهر دادن اما امام حسن، خواهر داشت تا دید جیگرش داره پاره می شه گفت “بگید زینبم بیاد…”؛ امام حسنم زهر دادند اما امام حسن یه برادر مثل عباس داشت… یکی مثل حسین داشت… امام حسن بچه هاش دورش بودند…” اما امروز امام جواد هی به در و دیوار نگاه کرد، نمی تونست بگه “پسرم…” یه نفر نبود سرش رو بغل بگیره… این سفارش انبیا و اولیاء ماست، همشون می گفتن دم جون دادن بگید همه بیان، پیغمبر مگه نبود؟! دستور داد علی بیاد، فاطمه بیاد، حتی حسن و حسین که خودشون رو روی سینه پیغمبر انداختن امیرالمومنین خواست بلندشون کنه پیغمبر فرمودند: علی جان اینا رو سینه من باشند من راحت جون میدم. بیام جلوتر؛ مگه مادر ما می خواست بره همه دورش نبودن؟! زینب یه طرف، حسن یه طرف حسین… حتی وقتی کفنش کردند بچه هاش دورش بودند. بیام جلوتر؛ امیرالمومنین مگه نبود؟ خودش گفت همه دورم باشند حتی عباسش رو نذاشت ببرن. امام حسن همه دورش بودند… “عبدالله و قاسم…” بقیه اهل بیت هم همینطور. امام رضا تو خراسان جون میده، امام جواد از مدینه آمد، امام جواد تو بغداد جون میده امام هادی علیه السلام به علم امامت رفت کنار بدن… همه ائمه ما گفتن بیاید کنار ما… فقط یه نفر گفت: زینب نیا… زینب نیا بالای گودال… اگه بیای می بینی رو سینه حسینت نشستن… وای… زینب آمد بالای تل دید حسین داره می گه: “ارجِعی اُخَیَّ” خواهرم برگرد… زین العابدین تو خیمه است… بچه ها تو خیمه اند… زینب برگشت، خیلی طول نکشید دید زمین کربلا داره می لرزه، همه دارند تکبیر می گن… چه خبره؟ یه نگاه کرد دید سر حسین بالای… حسین
علی اکبر ختم مجلس جوان هر که میخواهد جمال حضرت داور ببیند منطق و خوی و خصال و خلق پیغمبر ببیند   یا به خندق یا به خیبر بازوی حیدر ببیند خلق و خوی و دست و بازوی علی اکبر ببیند   آنچه خوبان جهان دارند او دارد خدا را بنگرید این خلق و خوی و این جمال دلربا را   🍁🍁🍁   وقت میدان رفتنش ارض و سما میگفت حیدر از یسار و از یمین هر آشنا میگفت حیدر   زیر سم مرکب او کربلا میگفت حیدر مصطفی میگفت حیدر، مرتضی میگفت حیدر   نی عجب کآید ندا از جانب پروردگارش لافتی الا علی، لا سیف الا ذوالفقارش   🍁🍁🍁   آی مردم دختر با پسر برا بابا خیلی فرق داره   دختر ،بابا هم سراغش نره، خودش رو یه جوری به بابا وصل میكنه   دختر پا به سنم میذاره، میآد، وقت وداع، وقت استقبال توقع داره بابا ببوستش    اما پسر یه جوریه كم كم بین بابا و پسر حیا مانع میشه   یه خورده كه به نوجوانی میرسه، همش میگه خدا، كی میشه یه بار دیگه پسرم رو ببوسم    میگه ان شاءالله وقتی میره سربازی می بوسمش  ان شاء الله وقتی میآد مرخصی می بوسمش ان شاء الله شب دامادیش می بوسمش هی به خودش وعده می ده   🍁🍁🍁   شنیدن روضه علی اکبر برای پدرایی که داغ دیدند خیلی سخته...   آخه درد داغ جوون رو چشیدند غم فراق از فرزند جوان رو دیدن برای این روضه باید بلند بلند گریه کرد   🍁🍁🍁   به گمانت نرسد داغ جوان آسان است خون اگر گریه کنی بهر جوان جا دارد   🍁🍁🍁   خواب ملای دربندی   ملای دربندی میگه:حضرت اباعبدالله رو در خواب دیدم    دیدم همه بدن امام حسین علیه السلام پُر از زخمه    گفتم:آقا برات بمیرم، چرا این همه زخم به بدن شماست؟    حضرت فرمود:اینها زخم های كربلاست    گفتم:آقاجان الان از من چه كاری بر میاد؟    حضرت فرمود: اشك چشم دوستان ما مرهم زخم های منه.   میگه:اومدم روضه گرفتم، مردم رو صدا زدم، روضه خون صدا زدم  میگه:بعد ده شب گریه و اشك، دوباره حضرت رو ملاقات كردم، دیدم همه زخم ها خوب شده،یه دفعه دیدم دو تا زخم هنوز روی بدن آقا تازه است   عرض کردم آقاجات این زخمها چیه؟    آقا یه نگاهی كرد،فرمود:این زخها حالا حالاها خوب نمیشه گفتم:آقا من كه اشك ریختم، روضه گرفتم، این همه گریه؟ فرمود: این زخم شمشیر نیست این زخمی که روی پهلو و کمرمه؛داغ برادر ابالفضله از زخمی که روی سینه منه؛داغ علی اكبرمه حسین......
روضه علی اکبر جوان بـزرگـت كـردم و خيرت نديدم  گلـي از گـلشن رويــت نچيدم   تو گل بـودي نه وقت چيدنت بود  جـوان بـودي نه وقت مردنت بود   عـزيـز مـن چه وقت رفتنت بود  چه وقت زير خاك خوابيدنت بود   عـزيـزم رفـتي و از مــا بريدي  بـه ســوي آسـمانها پر كشيدي   فلــك آخــر تـوانـم را گرفتي  ز دســتـم نـو جـوانم را گرفتي   خـدايـا بـي سرو سامانم امشب  اسيــر درد بـي پـايـانم امشب   گريز: اگر شما ببينيد پدري كنار جسم بي جان جوانش ناله ميزند ، چه ميكنيد؟...   حتما به او تسليت مي گوييد ، اشك چشمانش را پاك مي كنيد ...   ولي بميرم براي پدري كه آمد كنار بدن پاره پاره ي علي اكبرش...    لالـه اش را ديـد پرپر روي خاك  قـطعه قـطعه ريز ريـز روي خاك   داد از كـف طـاقـت و از پـا فتاد  صورتــش بـر صـورت اكبر نهاد   گـل كــجا و صـدمه ي آهن كجا  من كــجا و خنده ي دشمن كجا     ديده بستي يا ز من دل كنده اي؟  دســت و پا زن تا ببينم زنده اي    كوفيان چه كردند؟ تسليت دادند؟ اشك چشمان حسين را پاك كردند؟ نه ، تا اين پدر صورت به صورت علي گذاشت صداي هلهلـه ي كوفيـان بلنـد شـد ،  ديدند بانويي مجلله از سوي خيمه ها آمد و زير بغلهاي حسين را گرفـت و بـه  خيمه برگرداند ، همه گفتند: اين زن را چه كسي مي شناسد؟ جواب آمد: ايـن دختر علي ( زينب س) است...   مي خواهم بگويم اينجا زينب زير بغل برادر را گرفت ، اي كاش مَحرمي هم بود و زينب را تسليت ميداد ، كجا؟ آن زمان كه لب به رگهاي بريده ي حنجر برادر   گذاشته بود...    يـافـت آن گـل را ولي پرپر شده  پـاره پـاره پـيـكري بي سر شده    گفـت:آيـا يـوسـف زهــرا توئي  آن كـه مـن گم كرده ام آيا توئي   گرچه سر تا پاي تو بوسيدني است  ليـك يك جـا براي بوسه نيـست 
دلم از روضه های فاطمیه گرفته در هوای فاطمیه بیا ای التیام روی نیلی بیا صاحب عزای فاطمیه *  بیا از جاده های بی نشانی بیا ای آفتاب آسمانی بیا شب های دلگیری ست آقا بیا که روضۀ مادر بخوانی *  نگاهی شعله ور، ای وای مادر هجومی بی خبر، ای وای مادر مغیره ... بی هوا ... ای وای بابا تو و دیوار و در، ای وای مادر
امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه   آقا بیا دعای مرا مستجاب کن ما را برای نوکریت انتخاب کن قلبم شبیه سنگ شد از کثرت گنه امشب بیا و سنگ دلم را تو آب کن تأثیر جرم و معصیت اشک مرا گرفت دستی بکش به روی دلم فتح باب کن تا کی به لب دعای فرج، تا کی انتظار؟! آقا به حقّ فاطمه پا در رکاب کن ای منتقم بیا که دلم سخت زخمی است رحمی نما بر این دل زارم شتاب کن ای روضه خوان فاطمیه روضه ای بخوان امشب میان سینۀ ما انقلاب کن ما در پی تلافی سیلی کوچه ایم یعنی به روی غیرت ما هم حساب کن ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌼🌷🌼🌷 مهربان خدای من... این دست های خالی به سوی تو بلند میشود تو خود ای خزانه دار بخشش ها ، بهترین ها را برای ماودوستانمان محقق کن! اگر قابل بدانی دعا میکنم هیچ بنده ای از بندگانت، عمر به بیماری نگذراند و اسیر درد و رنج نگردد… دعا میکنم شفا دهی تمام دردمندان را... سلامت بدار تمام کسانی را جز تو پناه و یاوری ندارند و براستی که همه ی ما کسی جز تو نداریم… پرکن دامان کسانی راکه دستشان به درگاه بی نیاز توست و صبور گردان تمام منتظران و بی قراران. سلام دلتان سرشار از مهر خدا نفستون گرم روزگارتان خوش عاقبتتان بخیر الهی تکیه بر لطف تو کردم بجز لطفت ندارم تکیه گاهی دل سرگشته ام را راهنما باش که دل بی رهنما افتد به چاهی خدایا.... امروزمان را با نام و یاد تو، و به امید لطف و کرمت، و لحظاتی سرشار از معحزه، و اتفاقات خوب آغاز می‌کنیم ...
اشعار مناجات فاطمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ استاد غلامرضا سازگار 🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴 من پسر خون خدا مهدی ام طالب خون شهدا مهدی ام مادر من مادر خون خداست مادر من ائمه را مقتداست مادر من ام ابیها بود مادر من حضرت زهرا بود مادر من بهشت احمد بود روح دو پهلوی محمد بود مادر من سید الانبیاست دائره المعارف کبریاست مادر من اسوه صبر و رضاست اینه پیمبر و مرتضاست مادر من روح نماز شب است حاصلی از تربیتش زینب است مادر من حسین می پرورد دامن پاک او حسن پرورد مادر من دست ید الله بود دست مگو هست ید الله بود مادر من بود و نبود علیست مادر من یاس کبود علیست مادر من فدایی حیدر است شاهد او ناله پشت در است مادر من کیست امید علی مادر اولین شهید علی مادر من چو مرغ بی بال شد مثل کتاب وحی پامال شد حیف از ان نخل که بی برگ شد اول زندگی جوان مرگ شد حیف که ناموس خدا را زدند مادر مظلومه ما را زدند حیف از ان سینه که در خون نشست حیف از ان دست که دشمن شکست 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
مناجات با امام زمان عج 🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴 روضه خوان مادر ما رفته بیا روضه بخوان روح از پیکر ما رفته بیا روضه بخوان باغمان پرپر و گل ها همگی پژمردند گل نیلوفر ما رفته بیا روضه بخوان همه آیات ، عزادار غم قرآنند سوره ی کوثر ما رفته بیا روضه بخوان از همین خانه که جبریل به وحی آمد و رفت جان پیغمبر ما رفته بیا روضه بخوان مهر و لطفی که خدا داشت در او بود عیان مهربان از بر ما رفته بیا روضه بخوان ماه شب های حرم رفته و در لیله ی تار نور چشم تر ما رفته بیا روضه بخوان نه توان مانده که نالیم و نه گریه نه سخن روضه خوان مادر ما رفته بیا روضه بخوان تا ابد داغ به دل از غم زهرا داریم تا قیامت بخدا ماتم زهرا داریم 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
mehdi_rasoli_jodai 128.mp3
2.71M
نوحه سلام ای قرار دل بیقرارم سلام ای قرار دل بیقرارم سلام ای طلوع شب انتظارم بیا ای عزیز دل فاطمه به زخم دل شیعه مرهم بزن تو آقا بیا من خراب توام همیشه دلیل عذاب توام تویی حاضر و ناظر من ولی منم که همش در غیاب توام یابن الحسن بگو کجایی تنگه دلم از این جدایی شبای فراقت شبای غمه برای تو صد بار بمیرم کمه بیا که برای رسیدن به تو همش غصه داره دل فاطمه دلم خونه آقا از این قصه ها بیا تا جوونم بمیرم برات بیا یا که شب مثه جون حسین همه هستی مو من بریزم به پات یابن الحسن بگو کجایی تنگه دلم از این جدایی به درد من امشب دوا بنویس منو خادم روضه ها بنویس اگه زنده موندم به تقدیر من شب اربعین کربلا بنویس بذار تا نمردم مسافر بشم بیام به کربلا یه زائر بشم شبیه حبیب و ظهیر و سعید کنارم حبیبم مجاور بشم یابن الحسن بگو کجایی تنگه دلم از این جدایی نمیدونم آقا کجایی کجا که چشمم شده خون از این گریه ها شب جمعه و بوی سیب حرم گمونم که امشب میری کربلا میباره دوباره دل آسمون میخونه بنی یه یاس کبود تو گودی مقتل به یاد حسین کنار تو مادر میشه روضه خون غریب من به زیر دشنه کشته شدی با لب تشنه یابن الحسن بگو کجایی تنگه دلم از این جدایی 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
کاری که با بانوی او مسمار کرده هفت آسمان را بر سرش آوارکرده   تابوت میسازد میان اشک و اندوه از بس که بانویش به او اصرار کرده   از رنگ و روی فضه فهمیده است حیدر نجارٍ در بر درچه میخی کارکرده   دندان گرفته آستینش را ز غربت رفتارهای دشمنش ناچار کرده   حال و هوای دودی شهر پیمبر بانوی مولای مرا بیمار کرده   زانو گرفته در میان دستهایش رخسار زهرا حال او را زار کرده   دیوارهای کوچه ی تنگ مدینه چشمان زهرای علی را تار کرده   لبخندهای ممتد همسایگانش این زندگانی را به او دشوارکرده   پروانه را از شمع خود محروم کرده کاری که با بانوی او مسمار کرده  
با تمام درد ها بانو ترحم میکنی گاه گاهی لحظه ای کم کم تبسم میکنی   چشمهای کودکانت غرق ماتم میشود تا که در بین قنوتت یاد مردم میکنی   روزهای آخری کمتر به زینب میرسی کم نوازش میکنی کمتر تکلم میکنی   لاله ی پیراهنت هی آبیاری میشود روزهای آخری تا پخت گندم میکنی   در میان روز بر پیغمبرت سر میزنی وقت برگشتن تو گاهی خانه را گم میکنی   آنقدر خونریزی بال و پرت گسترده است بین معراج شبانه هی تیمم میکنی   مرتضی خوشحال میگردد و خندان میشود تا که بین خانه اش بانو تلاطم میکنی   در میان بسترت وقتی که میخوابی چرا آن شهادتگاه محسن را تجسم میکنی   ای پرستوی مدینه حرف رفتن را نزن از چه رو شعر پریدن را ترنم میکنی  
هجده بهار میگذرد از جوانی ات قربان لطف و معرفت و مهربانی ات   جمع ملایکه به شما سجده کرده اند بین قنوت نافله ی آسمانی ات   در خانه ی علی چقدر کار کرده ای با پهلوی شکسته و با ناتوانی ات   پیغمبری و کار پدر کرده ای شما با جلوه های چادر پاک یمانی ات   در کوچه ذوالفقار علی بوده ای شما در بین کوچه دیده شده قهرمانی ات   چشمان مرتضی پر از احساس غم شده با دیدن هلال رخ ارغوانی ات   حالا میان بستری و گریه میکنی با غنچه های پیکر رنگین کمانی ات  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_2300476669.mp3
1.08M
خدا برا کسی نیاره تو شعله مادرش بسوزه جلو چش یه عده نامرد چادر و معجرش بسوزه خدا برا کسی نیاره دستای باباشو ببندن غریبه ها بیان با طعنه به اشک مادرش بخندن یه عده لا اُبالی:مارو به غم نشوندن الهی خیر نبینن:خونمونو سوزوندن مادر با بارِ شیشه: موند بین دود و آوار خونابه های پهلوش:نشست به روی دیوار کابوس تلخ کوچه رو یادم نمیره ای خدا هنوز صداش توو گوشمه فضه رو میزدِش صدا واویلتا واویلتا دلم پُره از این مدینه به حق مادرم جفاشد از زندگی خیری ندیدو نیومده گلش فداشد دلم پُره از این مدینه نصیبمون غصه و غم شد مادر هیجده ساله ی ما قدش شکسته شدو خم شد رمق نداره دیگه: حتی بلندشه از جا چندروزیه میگیره: تو خونه روشو ازما صورت زخم مادر: شده کبودونیلی به روی هر دو گونش:نشسته جای سیلی میدونم اینو که دیگه فصل غمش شده خزون بین نماز میگه خدا مرگ منو زود برسون واویلتا واویلتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد پر از یاقوت شد عالم، سوار از روی زین افتاد دگرگون شد جهان، لرزید دنیا، زیر و رو شد خاک دمی که زینت دوش نبی روی زمین افتاد پس از بی مهری دریا، قسي القلب شد آتش به جان دودمان رحمة للعالمین افتاد خدایا هیچ زخمی بد تر از دلواپسی ها نیست که چشمش سوی خیمه لحظه های واپسین افتاد شکستن با غلاف تیغ را سر بسته میگویم زبانم لال...النگوی زنان از آستین افتاد برای من نگه دار و بیاور زخمهایت را اگر خواهر مسیرت سوی من در اربعین افتاد نفهمیدند طه را....نفهمیند یاسین را.... به چوب خیزران دندانه ای از حرف سین افتاد سید حمید رضا برقعی👆 ای کاش تو را به دشت غربت نکُشند لب تشنه پس از بیعت و دعوت نکُشند لب تشنه اگر کُشند و تنها و غریب ای کاش تو را به قصد قربت نکُشند... محمد مهدی سیار👆 از نفاق بی فضیلت ها، فضیلت کشته شد خاک عالم بر سرم دریای رحمت کشته شد بی بصیرت ها به قصد قُرب سنگش می زدند زینت دوش نبی از جهل امت کشته شد چند عضو حضرتش از تشنگی حسی نداشت عاقبت هم با لبان تشنه حضرت کشته شد هرچه تیر و نیزه مانده بود رویش ریختند با هزار و نهصد و چندین جراحت کشته شد آه از آن حرفی که فرموده است مولانا الرضا روز عاشورا عزیز ما به ذلت کشته شد گفته مقتل خنجری کُند از قفا با ضربه ها... نصّ مقتل گفته آقا با مشقت کشته شد دختری که معجرش آتش گرفته ناگهان زیر سم اسب، در هنگام غارت کشته شد خواهری با دست بسته در کناره ناقه گفت: ساقی لشگر کجایی، شرم و غیرت کشته شد قاسم و عباس و جعفر، اکبر و عون و حسین هرچه مَحرم داشتم، در چند ساعت کشته شد محمد جواد شیرازی👆 روی جسمَش نیزه و تیر و سِنان افتاده بود زیر خنجر سر پناه کاروان افتاده بود شمر،باچَکمه به روی سینه اش می ایستاد در کنارش مادری قامت کمان افتاده بود جای خود را با لَگَد های سَنان تعویض کرد خنجر کُندی که دیگر از توان افتاده بود یادگار مادر او را به غارت برده اند جامه ی شاهی به دست این و آن افتاده بود شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد برق انگشتر به چشم ساربان افتاده بود نعل ها طوری عمل کردند که از پیکرش گوشه ی گودال قدری استخوان افتاده بود در نگاه تار او اهل حرم می سوختند قرعه ی آتش به نام کودکان افتاده بود روی نیزه بستن سَر، کار آسانی نبود از قضا این کار، دست کاردان افتاده بود بارش ظلمت بیابان را به خون آغشته کرد بر زمین آیات ناب آسمان افتاده بود دخترش کنج خرابه ناگهان تبخال زد چون که یاد ضربه های خیزران افتاده بود علی اصغر یزدی👆
روی جسمَش نیزه و تیر و سِنان افتاده بود زیر خنجر سر پناه کاروان افتاده بود شمر،باچَکمه به روی سینه اش می ایستاد در کنارش مادری قامت کمان افتاده بود جای خود را با لَگَد های سَنان تعویض کرد خنجر کُندی که دیگر از توان افتاده بود یادگار مادر او را به غارت برده اند جامه ی شاهی به دست این و آن افتاده بود شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد برق انگشتر به چشم ساربان افتاده بود نعل ها طوری عمل کردند که از پیکرش گوشه ی گودال قدری استخوان افتاده بود در نگاه تار او اهل حرم می سوختند قرعه ی آتش به نام کودکان افتاده بود روی نیزه بستن سَر، کار آسانی نبود از قضا این کار، دست کاردان افتاده بود بارش ظلمت بیابان را به خون آغشته کرد بر زمین آیات ناب آسمان افتاده بود دخترش کنج خرابه ناگهان تبخال زد چون که یاد ضربه های خیزران افتاده بود علی اصغر یزدی👆 خاک زمانه بر سر سینه زن حسین خون مثل چشمه بود روان از تن حسین لب تشنه ماند و آه که سیراب گشته بود حتی در آن زمان فرس دشمن حسین نفرین به پست بودن دنیا و قصرهاش چون غیر ریگ داغ نشد مسکن حسین از بس که نیزه ها به تنش گیر داده بود چون گل ورق ورق شده پیراهن حسین تا که سرش نشست نوک نی، همان زمان افتاد خواهرش به روی دامن حسین خورشید رنگ خون شد و دنیا به خود دگر یک روز خوش ندید پس از کشتن حسین محمد جواد شیرازی👆 ﭼﺸﻢ ﻣﺎ ﺗﺎ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﺧﻢ ﺑﺪﻧﺖ ﮔﺮﯾﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺍﺷﮏ ﻣﺎ ﮔﻮﻫﺮ ﺭﺧﺸﺎﻥ ﯾﻢ ﻋﺮﻓﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺁﯾﻪ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﯼ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻧﯿﺰﻩ ﻗﺴﻢ ﺧﻮﻥ ﭘﺎﮎ ﺗﻮ، ﺣﯿﺎﺕ ﺩﮔﺮ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﻦ ﺯ ﺧﻮﻥ ﺑﺪﻧﺖ ﺟﺎﻣﻪ ﮔﻠﮕﻮﻥ ﭘﻮﺷﯿﺪ ﮔﺮﭼﻪ ﺩﺭ ﺩﺍﻣﻦ ﺻﺤﺮﺍ ﺑﺪﻧﺖ ﻋﺮﯾﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺣﻮﺽ ﮐﻮﺛﺮ ﺷﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﺷﮏ ﻣﺤﺒﺎﻥ ﺗﻮ ﭘﺮ ﺳﺎﻗﯽ ﺍﺵ ﺩﺳﺖ ﺧﺪﺍﯼ ﺍَﺣﺪ ﻣﻨّﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻫﺮﮐﻪ ﺭﺍ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﺩﻝ ﺩﺍﻍ ﺗﻮ، ﺩﺍﻏﺶ ﺑﻪ ﺟﮕﺮ ﻫﺮ ﮐﺠﺎ ﻧﯿﺴﺖ ﻋﺰﺍﺧﺎﻧﻪ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻔﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﻮ، ﭘﯿﺮﻫﻦ ﺳﯿﻨﻪ ﺯﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﺧﺎﮎ ﺯﻧﺠﯿﺮﺯﻧﺖ، ﺩﺭﺩ ﻣﺮﺍ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺁﺏ ﺗﺎ ﺭﻭﺯ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺟﮕﺮﺵ ﻣﯽ ﺳﻮﺯﺩ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺧﻮﺩ ﺧﻀﺮ ﺣﯿﺎﺗﯽ ﻭ ﻟﺒﺖ ﻋﻄﺸﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺭﻭﺿﻪ ﺟﺎﻧﺴﻮﺯ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺧﺪﺍ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻦ ﺗﻮ ﭘﺪﺭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺣَﯿَﻮﺍﻥ ﺑﻬﺮ ﺗﻮ ﮔﺮﯾﻨﺪ، ﺧﺪﺍ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﻣﻨﮑﺮ ﮔﺮﯾﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﭘﺴﺖ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﭼﻪ ﺑﻪ ﺩﻭﺯﺥ ﺑﺒﺮﻧﺪﺵ، ﭼﻪ ﺑﻪ ﮔﻠﺰﺍﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﭼﺸﻢ "ﻣﯿﺜﻢ" ﺑﻪ ﺟﺮﺍﺣﺎﺕ ﺗﻨﺖ ﮔﺮﯾﺎﻥ ﺍﺳﺖ استاد حاج غلامرضا سازگار👆
: رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد پر از یاقوت شد عالم، سوار از روی زین افتاد دگرگون شد جهان، لرزید دنیا، زیر و رو شد خاک دمی که زینت دوش نبی روی زمین افتاد پس از بی مهری دریا، قسي القلب شد آتش به جان دودمان رحمة للعالمین افتاد خدایا هیچ زخمی بد تر از دلواپسی ها نیست که چشمش سوی خیمه لحظه های واپسین افتاد شکستن با غلاف تیغ را سر بسته میگویم زبانم لال...النگوی زنان از آستین افتاد برای من نگه دار و بیاور زخمهایت را اگر خواهر مسیرت سوی من در اربعین افتاد نفهمیدند طه را....نفهمیند یاسین را.... به چوب خیزران دندانه ای از حرف سین افتاد سید حمید رضا برقعی👆 ای کاش تو را به دشت غربت نکُشند لب تشنه پس از بیعت و دعوت نکُشند لب تشنه اگر کُشند و تنها و غریب ای کاش تو را به قصد قربت نکُشند... محمد مهدی سیار👆 از نفاق بی فضیلت ها، فضیلت کشته شد خاک عالم بر سرم دریای رحمت کشته شد بی بصیرت ها به قصد قُرب سنگش می زدند زینت دوش نبی از جهل امت کشته شد چند عضو حضرتش از تشنگی حسی نداشت عاقبت هم با لبان تشنه حضرت کشته شد هرچه تیر و نیزه مانده بود رویش ریختند با هزار و نهصد و چندین جراحت کشته شد آه از آن حرفی که فرموده است مولانا الرضا روز عاشورا عزیز ما به ذلت کشته شد گفته مقتل خنجری کُند از قفا با ضربه ها... نصّ مقتل گفته آقا با مشقت کشته شد دختری که معجرش آتش گرفته ناگهان زیر سم اسب، در هنگام غارت کشته شد خواهری با دست بسته در کناره ناقه گفت: ساقی لشگر کجایی، شرم و غیرت کشته شد قاسم و عباس و جعفر، اکبر و عون و حسین هرچه مَحرم داشتم، در چند ساعت کشته شد محمد جواد شیرازی👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جاودانه عالم.m4a
4.2M
ا﷽ا نام اثر: جاودانه عالم ... جدید 💯 ــــــــــــــــــــــــــــــ ✍️ 📝 ای روشنایی دنیا _ نور هر دل گمراه جاودانه ی عالم _ یافاطمه یا اماه سایه‌ی چادرت _ سایه‌ی رحمته یازهرا گفتنم _ عین عبادته برتر از زنهای دوجهانی باعث خلق کون و مکانی آرامش داره اسم پاک تو واسه ، قلب نوکرا ضربانی ــــــــــــــــــــ مدد یازهرا ۳ ای مادر ــــــــــــــــــــ ✍️ 📝 من سرتاسر زندگیم _ بیمه این پرچمه جونم رو هدیه کردم _ به علی و فاطمه هرچی که دارمو - مدیون مادرم کاش این جونم بشه _ قربون مادرم حال خوب من به لطف مادره نورش ، تسکین دلای مضطره وقتی غرق موج غصه‌ها میشم حضرت زهرا امید آخره ــــــــــــــــــــ مدد یازهرا ۳ ای مادر ــــــــــــــــــــ ✍️به قلم :
یازهرا سلام الله حیدر کنار تو ز پا افتادنی نیست فریادهایت از صدا افتادنی نیست بین در و دیوار پوشاندی خودت را پرده ز ناموس خدا افتادنی نیست افتادی اما چادر از رویت نیفتاد این پرچم حجب و حیا افتادنی نیست فهمیدم از طرز نفس هایت عزیزم این استخوان دنده جا افتادی نیست تو سیب نوبر داشتی حالا نداری جز با تکان، بارِ شما افتادنی نیست فریاد زد قنفذ کمک کن بر مغیره زهرا ز مولایش جدا افتادنی نیست جای قلاف افتاده پشت گردن تو سر بی شتاب ضربه ها افتادنی نیست لشگر همه گفتند محکم‌تر بزن شمر سر با بریدن از قفا افتادنی نیست گودال روی دامن تو سر جداشد گیسو به خاک کربلا افتادنی نیست قاسم نعمتی
‍ ‍ و روضه بسیار جانسوز_ حضرت اباعبدالله علیه السلام _ ویژه شب جمعه _استادمیرزامحمدی لطف حسین ما را تنها نمیگذارد گرخلق واگذارد او وا نمیگذارد او کشتی نجات و کشتی شکسته ماییم مولا به کام غربال مارا نمیگذارد زهرا به دوستانش قول بهشت داده ست بر روی گفته ی خویش او پا نمیگذارد ما مستحق ناریم از بس گناهکاریم باید که سوخت مارا زهرا نمیگذارد *وقتی پیغمبر خبر داد به صدیقه طاهره که فرزندت حسین و میکشند پرسید بابا کجا میکشنش؟"فی ارض یقال لها کربلا" گریه فاطمه شروع شد، پرسید بابا اون روزی که میکشنش شما زنده ای یا نه؟ فرمود نه دخترم، باباش علی در قید حیات هست یا نه؟ نه دخترم، من هستم یا نه؟ نه دخترم، گریه فاطمه بیشتر شد پرسید "یا ابا فمن یبکی علیه؟!!" پس کی بر حسینم گریه میکنه؟!! به به ، رحمت خدا به این ناله ها ..." امام صادق فرمود خاموش کننده ی آتش جهنم است گریه بر حسین " یا ابا ... فمن یبکی علیه؟!! پس کی بر حسینم گریه می کنه؟!! فرمود دخترم : غصه نخور، یه امتی میان مثل مادر بچه مرده بر حسین تو زار میزنن ... "جِیلًا بَعْدَ جِیلٍ"نسل به نسل اینا میان بر حسین تو گریه می کنن" گریه ی فاطمه بند اومد" گل لبخند به لب های زهرا نقش بست _یعنی چی؟_ یعنی گریه بر ابی عبدالله سبب رضایت فاطمه ست ...." بعد پیغمبر فرمود:دخترم باید یه قولی به من بدی؛قیامت تو باید از زن هاشون شفاعت کنی،منم از مرد هاشون شفاعت می کنم ...." ممنونتیم بی بی جان که با گریه ی بر حسین تو ما رو مشمول به شفاعتت می کنی ..." حالا آماده ای یا نه ؟!! السلام علیک یا اباعبدالله ..... حسین ....... خود ابی عبدالله فرمود: "أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إِلَّا اسْتَعْبَرَ" گریه بر منه حسین سنگ محک ایمانه،هیچ مومنی نیست که منو یاد کنه و اشکش جاری بشه" حالا میخوای بری کربلا؟!! کدوم کربلا ؟!! میروم بینم،درکجا زینب شکوه از شمر بی حیا دارد ... بگم کجا بود؟!! همون جایی که کربلا میرسی میگن تل زینبیه ...." اومد بالا بلندی دختر امیرالمومنین راوی میگه دیدم دو دست روی سر گذاشت ...." هی میگه یا غیاث المـــستــغیثین ...." دوان دوان افتان و خیزان از بالای بلندی به سمت گودی قتلگاه هی زمین میخوره و بلند میشه" هی فریاد میزنه وا محمدا ..." وا علیا ..." وا اماه ..." اما دیدن لحن مناجات زینب عوض شد ..." فقط صدا میزنه واحسینا ...." اخه دید "وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ" ناله بزن یا حسین ...... وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِک مُولِعٍ سَیفَهُ عَلَی نَحرِکَ ..."با عجله از گودال قتلگاه برگشت" داداشو محاصره کردن هرکی با هر چی دستشه داره ضربه میزنه ..." یا الله ..." یه تعبیری امام باقر اینجا دارن"  گفتم و دعات کنم؛ فرمود: "لقد قُتِل الحسینَ بالسّیف و السنان و بالحجارةِ و بالخَشبِ و بالعصا ...." یعنی یه عده ای کربلا بودن توانایی حمل سلاح جنگی رو نداشتن، با عصا جدمو میزدن ....." بأبی المستضعف الغریب،یا قتیل الله یااباعبدالله .... السّلام عَلیَ الحُسَین (ع) وعَلی عَلِِیِ ابن الحُسَین (ع)  وعَلی اوْلادِ الحُسَین (ع) و عَلی  اَصحابِ الحُسَین (ع( لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین .... بالحسین ده مرتبه یا الله .....