eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.6هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
371 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
1. عیان شده به جهان.mp3
7.99M
( علیه السلام ) عیان شده به جهان جمال لم یزلی محمد آمده از دو فاطمه دو علی ماه انجم آمده نور پنجم آمده یا امام باقر میلادت مبارک امام ارض و سما محمد ابن علی سلام ما به تو یا محمد ابن علی در هزاران انجمن هم حسینی، هم حسن یا امام باقر میلادت مبارک مهِ تمام علی مهِ حسین و حسن به روی شیرخدا دوباره خنده بزن تو حسن یا حیدری تو حسین دیگری یا امام باقر میلادت مبارک توئی همیشه ولی، تویی هماره امام که شخص ختم رسل، رسانده عرض سلام دادی ازصدق وصفا چشم جابر را شفا یا امام باقر میلادت مبارک شب ولادت تو شب سرور خدا برد جمال تو دل ز سیدالشهدا تو حسین دیگری از همه عالم سری یا امام باقر میلادت مبارک چه می شود شبی از عنایت و کرمت شود نصیب دلم زیارت حرمت سید و مولای من شافع فردای من یا امام باقر میلادت مبارک ..
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ اگر چه نوکری نکردم هوایِ کربلاتُ کردم یه بار دیگه بگو بیامُ دوباره دورِ تو بگردم از این زمونه سیر شدم یه برات امضاء کن حالا که سر به زیر شدم یه برات امضاء کن تو روضه ی تو پیر شدم یه برات امضاء کن تو دنیا آروزم زیارتِ آقامِ هر کی کربلا نره ناکامِ حَرَمِت قشنگ ترین رؤیامِ ای آقا…. *شب جمعه، شب زیارتیِ سید الشهداء، کاشکی با امام زمان صدایِ مادرمون رو می شنیدیم،کاشکی با آقامون صدای مادرِ قد خمیده مون رو می شنیدیم،عرش رو بهم ریخته،هی به سینه می کوبه…: “بُنَیَّ! قَتَلوکَ، ذَبَحوکَ، وَ مِنَ الماءِ مَنَعوکَ” بذار یه مقدمه بسازم،یهو نبرمت اون جایی که امام زمان مثل ابر بهار باریده…لحظه هایِ آخر،لحظه های احتضار،امیرالمؤمنین همه رو ساکت کرد،اما هر کاری کرد دید حسین داره گریه میکنه،اونقدر گریه کرده،چشماش مجروح شده،صدا زد:باباجان! هیچ روزی مانند مصیبتِ تو نیست،مگر روزی که جدم پیغمبر از دنیا رفت… آقا دید حسین آرام نمیگیره،صدا زد:بیا جلو حسین جان! با این دستایِ بی رمقش اشکای حسین رو پاک کرد،یادش اومد پیغمبر خیلی به صدای امام حسین حساس بود،یادِ شبِ آخری افتاد که زهرا گفت: علی جان! خیلی مراقبِ حسینم باش… دید حسین آرام نمی گیره،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلبِ سیدالشهداء،حسین جان! خدا صبرت بده..میگن: فرزند هرکاری بزرگترش کنه یاد میگیره،دست که افتاد رو قلبِ سیدالشهداء،آقا آرام شد…. کربلا که رسید،هرچی خواست زینب رو آروم کنه،وداعِ آخر دید حسین رو رها نمیکنه،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلب زینب،زینب آرام شد،اهل خیمه دارن عمه جانِ رو می بینن،برو خدا به همرات،برو دعایِ مادرم پشتِ سرت،اهل خیمه میگن: زینب آروم شد،اما لحظاتی گذشت،دیدن خانوم از خیمه اومد بیرون،چادرش رو به کمرش بست،از بالایِ تل سرازیر شد،دید دورِ گودال حلقه زدن…* خاک به سَرِ من از غم حسین شکست کَمَرِ من زدنش جلویِ چشایِ تَرِ من خاک به سَرِ من مادرش صدا می زد:پسرِ من تشنگی کشید و سوخت جِگرِ من نا نداشت،سقا نداشت برایِ دست و پا زدن تو قتلگاه جا نداشت جون نداشت،سامون نداشت طاقتِ زخمشُ گرگِ بیابون نداشت *هر کجا نشستی صدا بزن:حسین…..
AUD-20220603-WA0015.opus
424K
🏴💔 روضه شب جمعه اگر چه نوکری نکردم هوایِ کربلاتُ کردم ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
. (ع)   یک مادر با وفا مرامش این است دیدار عزیزان خودش می اید درهرشب جمعه ظرف آبی بردست دیدار حسین جان خودش می آید   فریاد زند بُنی برخیز حسین ای تشنه لبم برایت آب آوردم گهواره ای از بال ملک ساخته ام آرامش سینه رباب آوردم   نزدیک و هزار چند سال است حسین با پارگی لباس تو می سوزم جای صدو ده نیزه به پیراهن توست آرام یکی یکی یکی می دوزم   تقصیر من است نازداری اینقدر بر دامن و با بوسه بزرگت کردم امشب لب من میل لبت را کرده دنبال سر بریده ات می گردم قاسم نعمتی✍ .
AUD-20220603-WA0011.opus
281.4K
(ع) 😭😭 چشمی که دریا می شود شبهای جمعه محبوب زهرا می شود شبهای جمعه توبه همان اشک است، با اشکی که دارم این دیده زیبا می شود شبهای جمعه گرچه گنهکارم، ولی با دست زهرا این نامه امضا می شود شبهای جمعه درد فراق کربلا، درد گناهم این دو هم آوا می شود شبهای جمعه خیلی دلم حال و هوای گریه دارد در سینه غوغا می شود شبهای جمعه از اول هییت همیشه رسم این است با روضه معنا می شود شبهای جمعه عطر حرم تا بر مشام من می آید دردم مداوا می شود شبهای جمعه فرقی به فرزندان زهرا نیست اما باب الحسین وا می شود شبهای جمعه هرجا که نامی از حسین آید یقیناً عرش معلا می شود شبهای جمعه با روضه های شاه بی لشکر همیشه غم خانه بر پا می شود شبهای جمعه چون قامت زهرا خمید از زخم حنجر هر قامتی تا می شود شبهای جمعه اصلاً نميخواهم دگر روضه بخوانم... ...مادر که تنها می شود شبهای جمعه شبهای جمعه سوختن را دوست دارم گریه به شاه بی کفن را دوست دارم 😭😭 التماس دعا ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5882071696009070338.mp3
14.42M
‍ ‍ تقدیم به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام به سر هوای حرم به لب نوایِ حسین نفس بزن سینه زن از ازل تا ابد فقط برایِ حسین .. چه عزتی دارم ای خدا پیرهن سیاهِش تنِ منه چه منتی رو سر منه شاهِ کربلا صاحِبِ منهِ ، یا ثارالله .. به دمِ المظلوم به دمِ العطشان همه ی ما را به کربلا برسان ... درسته سربارتم ، ولی گرفتارتم تو عزتم دادیُ من زیرِ سایتون فقط بدهکارتم .. فقط میتونم بگم آقا صادقانه اِنی اوحِبُکَ باکام عطشان تو کربلا کشتنت ولا یَوم کَیومِکَ ، یا ثارالله .. به دمِ المظلوم به دمِ العطشان همه ی ما را به کربلا برسان ... اصالتم نوکری تو هیئتایِ حسین الهی راهیم کنه مادرت اربعین تو موکبایِ حسین .. تو روضه ها گریه میکنم از حرارت غربت حسین یه عمریه خاک هیئتُ می خورم بشه تربت حسین ، یا ثارالله .. به دمِ المظلوم به دمِ العطشان همه ی ما را به کربلا برسان ... خنده و شادی بس است رزق مرا غم کنید سینه زنان میرسند ، نوحه دمادم کنید روضه که هر جا به پاست مرکز دار الشفاست خِیل مریض آمدن ، چایِ عزا دم کنید درکِ شب قدر را ، شام غریبان دهند از رمضان مانده ها ، رو به محرم کنید ای کشتهِ ی فتاده به هامون سلامُ عَلَيكم، و قَلْبي لَدَيْكم ای صید دست و پا زده درخون سلامُ عَلَيكم، و قَلْبي لَدَيْكم ای نیزه از تنت زده بیرون سلامُ عَلَيكم، و قَلْبي لَدَيْكم سلام الله علی الحسین ... حسین ... حسین ... ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی آنلاین - نماهنگ خوابم یا بیدار - رعنایی.mp3
6.52M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃خوابم یا بیدارم 🍃الان که بین حرم تو و علمدارم 🎤 🌷 🌙 یا زهرا س: خوابم یا بیدارم الآن که بین حرم تو و علمدارم آمدم اینجا توشه ی عمرم و بردارم خوابم یا بیدارم سرم و رو کاشی های صحن تو میذارم خیره به گنبدت شدم برا تو می بارم خوابم یا بیدارم مگه باورم میشه منه رو سیاه کجا بهشت بین الحرمین مگه باورم میشه میکشم نفس تو صحنت پادشاه عالمین مگه باورم میشه معلومه هنوز منو دوستم داری ارباب حسین آرام جانم حسین حسین حسین از شما ممنونم زائرتم به مادرت خدایی مدیونم حالا که توی این بهشت چند روزی مهمونم از شما ممنونم راهم دادی تو حرم بیام نکردی بیرونم نکردی بی محلی به چشمای گریونم از شما ممنونم کاش همین جا بمیرم یا نباشه این زیارت آقا بار آخرم تو رو جون مادرت قسمتم کن یه دفعه بیام آقا با مادرم تو خودت میدونی که خیلی دلتنگ تو بود نشد بیارمش حرم مگه باورم میشه منه رو سیاه کجا بهشت بین الحرمین مگه باورم میشه میکشم نفس تو صحنت پادشاه عالمین مگه باورم میشه معلومه هنوز منو دوستم داری ارباب حسین آرام جانم حسین حسین حسین 💠💠💠💠💠💠💠
🖤 💔قلب من شد مبتــلایت یا حسین 💔عاشق صحن و سرایت یا حسین 💔از خدا خواهم که روزی من شوم 💔زائـــر کــرب و بــلایـــت یا حسین 💔کعبه هم گشته سیـه‌ پوش شما 💔برتـنـش رخـت عــزایت یا حسین 💔آرزو دارم نـمــیــرم تـــا شــود 💔جان مــن آخـر فدایت یاحسین 💔سـرمـه‌ چـشــمـان بـیمارم شود 💔ذرّه‌ای از خــاک پـایت یا حسین 💔کـاش چــون حـرّ ریاحی عاقبت 💔قـسمـتم گــردد عنایت یا حسین 💔تا ابــد مِـهـر تـو حـک شـد در دلم 💔تا دلـم شــد آشـنـایــت یا حسین 💔دوسـت دارم شـامـل حـالـم شود 💔درقـیـامت هـم دعـایت یا حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. مناجات (عج) باز هم از عمل خویش به دل غم دارم خسته از این همه آلودگی و تکرارم دل من تنگ برای همه شد الا تو وای از تیرگی این دل بی مقدارم معصیت کرده مرا دور ز تو ، می دانم پر شده نامه ی من از گنه بسیارم نامه ام اشک تو را باز درآورده...ببخش وای بر من که همیشه سر تو سربارم مهربان تر ز خودت در همه ی عالم نیست با همه تیرگی ام سوی شما رو آرم یک نظر کن که من از دست خودم خسته شدم بی نگاه تو اثر نیست بر استغفارم من اسیر غم دنیا شده ام کاری کن تا رها گردم از این زندگی غم بارم هر که دور از سر کوی تو شده خوار شده نده غیر از خودت آقا به کسی افسارم با همه پستی من دست مرا می گیری ای فدای تو و بخشیدن تو دلدارم سمت نوکریت را به دو عالم ندهم فخرم این است که من نوکر این دربارم # مجتبی قاسمی
. (عج) فکری برای وضع بد این گدا کنید باشد قبول من بدم اما دعا کنید هر کار می کنم دلم احیا نمی‌شود قرآن به نیت من بیچاره وا کنید بی دردی‌است دردِ من در به در شده بر درد عشق جان مرا مبتلا کنید برگشته‌ام به سوی شما ایها العزیز در خیمه‌گاه خویش مرا نیز جا کنید بی التفاتِ دوست تقلا چه فایده؟ قدری به دست و پا زدنم اعتنا کنید در پشت خانه‌ی تو نشستن مرا بس است اصلا که گفته حاجت من را روا کنید؟! یابن الحسن به حرمت شاه نجف مرا آماده‌ی ورود به ماه خدا کنید لطفی کنید، با همه‌ی رو سیاهی‌ام در راه زینبیه سرم را جدا کنید عمری‌است بنده‌ی سر کوی رقیه‌ام اهل زمانه کفر مرا بر ملا کنید بابایم آمده ز سفر یاری‌ام کنید اهل خرابه نافله ها را رها کنید تا که نفهمد او سر گیسوی من چه شد یک مقنعه برای سرم دست و پا کنید این پهلوی شکسته مرا زجر می دهد قدری کمک کنید مرا جا به جا کنید
مدح و مرثیه حضرت ام کلثوم سلام الله علیها ندارد عشق در مدح کسی جز یار مفهومی فدایت ای‌که بر هفت آسمان عشق منظومی تویی کوه کرم چون حضرت شیر خدا آری، چرا که با شما دیگر، نماند عبد محرومی.. اگر زهراست خورشید جهان، تو ماه او هستی که اینگونه میان ظلمت شب‌ها تو معلومی تویی معصومه پرورده، تویی معصومه از این رو.. که هم دختر وَ هم خواهر وَ هم عمه به معصومی نباشد مدح تو کار کسی غیر از خدای تو که مداح تو اللّه و.. تو مدح حیّ قیومی تو اسرار خدایی چون اَب و اُم و اَخی‌هایت که در دنیای فانی فاش گویم، سرّ مکتومی فدای نام زیبایت، به قربان صفاتِ تو... تویی ام الحیا، ام الوقار و ام کلثومی به طفلی در میان کوچه ها غم‌ دیده چشمانت که از طفلی به رنج و غصه‌ی سیلی تو محکومی پس از روز دوشنبه، روز عاشورا میان آمد سری بر نیزه ها بود و.. تویی کز ناله مغمومی بمیرد «ملتمس» وقتی، نوشته مقتل این غم را که بی عباس در کوفه، تو مظلومی تو مظلومی
. چشمم به غیر لطف تو چیزی ندیده است این خارو زار جز تو عزیزی ندیده است این صید دست و پا زده در دام لطف تو هر قدر گشته راه گریزی ندیده است از لطف بی نظیر تو که بگذرد دلم خیر از کسی به قدر پشیزی ندیده است این کاسه شکسته ی در دست خسته ام آن لحظه را که خیر نریزی ندیده است هر کس چشید شهد غمت را بدون شک از روزگار تندی و تیزی ندیده است در خانه ات غلام به غیر از امیری و جز خانومی کسی به کنیزی ندیده است . . . شمر این حسود بی سروپا از حسادتش اصلا به این لباس تمیزی ندیده است ..................................................
گرفته چهره ات از داغ صدنشانه رباب چگونه میکشی این داغ را به شانه رباب شبیه شمع به آخر رسیدی از غصه چقدر گریه چقدر اشک دانه دانه رباب لباس رزم نبستی به قد شش ماهه نداد مهلت این کار را زمانه رباب همین که اشک تو افتاده بر زمین تا عرش شده است خون علی اصغرت روانه رباب به اشکهای غریب تو میخورم سوگند نهال روضه زد از اشک تو جوانه رباب مشخص است برای همه که حق با توست در این که روضه بگیری به هر بهانه رباب به گریه های غریبی مبادرت داری به روضه خوانی در روضه ی زنانه رباب به کودکان قبیله نگاه کن اما نریز اشک به این شور کودکانه رباب نشسته ای سر ظهر اینچنین چرا بیرون تو را به جان عزیزت بیا به خانه رباب شده است چادر تو مثل چادر زینب چه کرده با تو مگر ضرب تازیانه رباب ...................................................
ای دختر خیر النساء ، یا ام کلثوم دُردانة شیر خدا ، یا ام کلثوم در خُلق همچون احمدی ، در نطق حیدر حِلم حسن را بوده ای شایسته مظهر زهرای اطهر را عزیزی ، نور عینی پیغمبر فرهنگ عاشور حسینی با صبر خود پیوسته یار مکتبی تو وقت شدائد ، غمگسار زینبی تو قلبی خدا باور ، پر از احساس داری عزم ستم سوزی چنان عباس داری از برتر و بالاتر از تمجید و تعریف کج باوران تاریخ را کردند تحریف دادند بینِ خلق این گفتار ، ترویج که با «عمر» حیدر تو را کرده است تزویج گیرم علی بیداد او کردی فراموش واندر جواب خواستگاری ماند خاموش کی عاقلی این حرف را باور نماید دختر قبول از قاتل مادر نماید کاو را شود یار و شریک زندگانی با او شود همراه و سازد مهربانی کی دختری با قاتل مادر نشیند حتی اگر بر خاک و خاکستر نشیند دُردانة زهرا کجا فرزند خطّاب کی جمع می گردند با هم آتش و آب دختی که بابش حیدر کرار باشد زوجش عزیز جعفر طیار باشد کُفوِ تو شد ، ای بی قرین عون بن جعفر آن سان که می فرمود پیش از آن پیمبر عونی که یار دین حق در کربلا شد در یاری فرزند پیغمبر ، فدا شد یا ام کلثوم ، ای خطیب کوفه و شام تا روز محشر هست مدیون تو اسلام از خردسالی داغ روی داغ دیدی تو آتش بیداد را در باغ دیدی روزی به سوگ خواجه ی اسرا نشستی روز دگر در ماتم زهرا نشستی دیدی به بیت وحی آتش زد زبانه بر مادرت زد خصم قرآن تازیانه دیدی که دونان ، پهلوی زهرا شکستند از کین امیرالمومنین را دست بستند در کودکی گشتی یتیمه ، ناله کردی گریه بر آن بانوی هجده ساله کردی هر چند یادِ مادر دل خسته بودی از بعد او بر مرتضی دل بسته بودی وقتی که هجرت کرد آن مولا به کوفه همراه دست حق نهادی پا به کوفه یک شب که حیدر میهمان خانه ات بود روشن ز نور روی او کاشانه ات بود دیدی امیر عشق بازان در نماز است گرم نیایش با خدای چاره ساز است پس سفره ی افطار را کردی مهیّا نان و نمک با شیر بُردی بهر مولا شاهی که اجرا امرِ او مهرِ فلک کرد افطار خود را باز با نان و نمک کرد آن شب ، شب قدر و شب ذکر و دعا بود امّا پریشان خاطر شیر خدا بود از دیده دُر بارید و اشک افشاند حیدر «انّا الیه راجعون» می خواند حیدر وقت سحر شد سوی مسجد شاه مردان بشکسته شد رکن رکین کاخ ایمان وقتی که در محراب آن مولا قدم زد بر فرق او شمشیر دشمن از ستم زد شمشیر زهر آلود دشمن کار شه ساخت دست خدا را عاقبت از پای انداخت بعد از علی دیدی غریبیّ حسن را بی مهری اصحاب ، بر آن ممتحن را دیدی به دست همسرش در بین منزل مقتول کین گردید از زهر هلاهل دیدی که جسم اطهر او پیش یاران شد در برِ قبر پیمبر تیر باران ای وای بر من بعد از این غم های جانکاه افتاد عترت را به سوی کربلا راه وقتی در آن دشت بلا کردی اقامت دیدی عیان با چشم خود شور قیامت آن جا عزیز مصطفی را تشنه کشتند آرام جان مرتضی را تشنه کشتند شد همسر تو کشته در راه امامت در راه دین چون باب خود کرد استقامت از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام با صبر خود گشتی معین یار اسلام بر «ایزدی» بنگر که او در شور و شین است از مرثیه خوانان دربار حسین است
ای زینب دوم محمّد زهرای دگر به بیت احمد چون خواهر خویش،هست زهرا قرآن علی به دست زهرا مظلومه و دختر دو مظلوم مشهور به نام امِّ کُلثوم ریحانه ی مادر ولایت هم سنگر خواهر ولایت توحید ز منطق تو،پیروز هفتاد و دو داغ دیده،یک روز عصمت ز تو اعتبار دارد زینب به تو افتخار دارد در دُرج حیا،دُرِّ حسینی حقّا که تفاخُر حسینی توحید به چون تو،عشق ورزید دشمن زِ خِطابه ی تو لرزید یک آیه ز آیه های کوثر در حنجره ات صدای کوثر خون از سِتَم زمانه خورده چون فاطمه تازیانه خورده از کعب نی ات به تن نشانی می بود مدال قهرمانی آتش به دل عدو فِشاندی در کوفه و شام،خطبه خواندی ای پاره ی آیه های تطهیر ای در نَفَست،صدای تکبیر سر تا قدمت،همه فروغ است حوریّه و دیو؟!این دروغ است تو دخترِ دخترِ رسولی سر تا به قدم،همه بتولی حیدر که بُوَد ولیّ ذوالمَن هرگز ندهد تو را به دشمن ای اختر آسمان عصمت ای بانوی قهرمان عصمت از تربیت علی است،معلوم قدر و شرف تو،ام کلثوم من (میثم)میثمِ شمایم فریاد محرّم شمایم اوصاف شماست،هست و بودم پیوسته به جان تان،دُرودم
كيست او؟ خواهرِ امام حسين زينــبِ ديگرِ امام حسين امّ كلثوم ، دخترِ حيدر نائبِ مادرِ امام حسين مثل زينب ز هر نظر باشد بهترين مَظهرِ امام حسين بعد زينب مليكه ی عشّاق اوست در كشورِ امام حسين بعد زينب ركاب حضرت اوست پای آب آورِ امام حسين تكيه گاه رشيد او هم هست شانه ی اكبرِ امام حسين بغلش بوده تا سحر اصغر در شب آخرِ امام حسين آخر كار كرده دقْ مرگش روضه های سرِ امام حسين ديدن نيزه زار گودال و خنجر و حنجرِ امام حسين ديدن ساعتی كه از سُم اسب خُرد شد پيكرِ امام حسين چه وفاتی ؟ كه اين همه داغ است قاتل خواهرِ امام حسين رفت وقتی كه معجرش ، ديدند رفت انگشترِ امام حسين ناقه ی بی جهاز، منبر او نيزه شد منبرِ امام حسين پير شد در خرابه يك شبه از ---رفتن دخترِ امام حسين غربتش جنس غربت زهراست أُمّ كلثوم ، آه ، أُمّ بُكاست
ای نامه ی سر به مهر مکتوم ای مادر صبر، ام کلثوم! ای میوه ی بوستان احمد ای حاصل وصلت دو معصوم مجهول جهانیان، چو زهرا چون زهره، ولی به عرش،معلوم هرچند که غافل از تو تاریخ ما گرچه به غفلت از تو محکوم مانند حسین، گشته جاری عطر تنت از حجاز تا روم در صبر و وقار، همچو زینب پرونده ی ظلم کرده مختوم خدمت شده افتخار جبریل وقتی تو و زینبید، مخدوم شرمنده ی خطبه بلیغت منظومه ی هر کلام منظوم "" نان و نمک تو خورده مولا در آن شب واپسین محتوم"" دیدی تو اگر چه داغ زهرا هم غربت دفن، در شبی شوم هم داغ برادری که بی سر هم داغ برادری که مسموم هم داغ برادری که بی دست افتاده به خاک ازآب، محروم هم اکبر خود که گشته پرپر هم قاسم خود که گشته مقسوم اما ز تو صبر گشته عاجز زیرا تو فراتری ز مفهوم هم ظلمت کوفه از تو نابود هم شام سیاه، از تو معدوم جانم به فدای خاک پایت ای سرو خمیده، ام کلثوم!...
دلم دوباره گرفتار ام کلثوم است که فصل رونق بازار ام کلثوم است به روز آخر ماه جمادی الثانی تمام شیعه عزادار ام کلثوم است گرفته است ز حیدر مدال آقایی کسی که خادم دربار ام کلثوم است همیشه سفره ی شیعه اگر نمک دارد به لطف سفره ی افطار ام کلثوم است اگر من اهل بکائم عنایت زهراست و سینه زن شدنم کار ام کلثوم است قیام سرخ حسینی همیشه مدیونِ کلام ناب و گهربار ام کلثوم است درخت کرب و بلا پر ثمر اگر گشته ز جانفشانی و ایثار ام کلثوم است تمام گریه ی ما در مصیبت ارباب نَمی ز دیده ی خونبار ام کلثوم است یقینِ قلبی اَم این است حضرت عباس ز روی نیزه نگهدار ام کلثوم است میان مجلس نامحرمان و بزم شراب سر بریده مددکار ام کلثوم است
می نویسم به اذن ثارالله از زنی با وقار همچون ماه راوی صادق بنی هاشم از علوم خفی حق آگاه مهد علم و مفسر قرآن کوه عصمت، مقرب درگاه چون حسین و حسن سخاوتمند مثل زینب صبور آل الله مثل زینب بلا چشیدن را ام کلثوم بوده خاطرخواه با صلابت مبارزه می کرد با سلاح دعا و اشک و آه خطبه مانند مرتضی می خواند خطبه هایی پر از غم جانکاه مدح او را بس است چون بوده دختر فاطمه، سخن کوتاه دختر دوم ولی خدا ام کلثومِ حضرت زهرا آن قدر داغ و دردسر دیده قد کمان و نحیف گردیده بعد داغ غم رسول الله یاس را در دل شرر دیده وسط کوچه ی بنی هاشم یک نفر به چهل نفر دیده خاک غم روی چادرش مانده چون شکاف سر پدر دیده جگرش پاره شد کنار حسن تشت لبریز از جگر دیده چادر خواهر بزرگش را وسط خیمه شعله ور دیده لب گودال بر زمین خورده غارت جسم محتضر دیده کوفه و شام پر بلا رفته بر سر نیزه ها قمر دیده نیزه ها را ببر از این جا شمر دور کن چشم بی حیا را شمر با دلی پر شراره و گریان لقمه ها را گرفت از طفلان خطبه اش شام و کوفه را لرزاند دشمنش شد از این بیان حیران داغ بازار شام را حس کرد وسط چشم های بی ایمان با دو چشم خودش تماشا کرد خیزران خورد بر لب و دندان رفت ویرانه ای که شامش بود سرد و روزش جهنمی سوزان گریه می کرد پا به پای رباب تا دهد بر دلش سر و سامان چه فراقی کشید این خواهر اربعین بود آخر هجران درد، این است قدر این بانو مانده حتی میان ما پنهان ما بدهکار ام کلثومیم عبد دربار ام کلثومیم
از گُل یاس یاد باید کرد یاد کوثر زیاد باید کرد یاد کن اَختران مولا را روضۀ دختران زهرا را یاد اُخت الحسین یاد حسین مونس زینب ، امتداد حسین بانوی بانوان هر دو جهان ام کلثوم ، تاجدارِ جنان همه جا مثل سایه با زینب بر لبش صبح و شام یا زینب کیست این سایه ، شاخۀ طوبا اولین روضه خوان عاشورا یا حسینش همیشه بر لب بود اولین نوحه خوان زینب بود داشت بر لب میان اهل حرم درد دل با پیمبر اکرم ما که مهمان کربلا بودیم ما گرفتار هر بلا بودیم خون ز دل ها چکید یا جدّا جان به لب ها رسید یا جدّا ظلم و جورِ حرامیان دیدیم سنگباران ز کوفیان دیدیم وای از کوفه و پذیرایی دخترانت همه تماشایی دید چشمان ما جنایت را معجر زخم آل عصمت را روز پَرده نشینی از ما رفت آبرویی ز آل طاها رفت ناقه ها بی جهاز و ما خسته دستهامان به ریسمان بسته بود چشمان مَردمان بر ما پوست ها سوخته شد از گرما بهتر ای مادرا نبودی تو وسط ماجرا نبودی تو حَرمی را که هیچ مَحرم نیست غیر نامَحرمش مجسّم نیست بعد ظلم حرامیِ ملعون همه غارت زده همه محزون بود بی سایۀ برادرها گریه ها گریه های دخترها شاهد ظلم بی حساب شدیم وارد مجلس شراب شدیم لب و دندان ز چوب کینه شکست مادرا حُرمت سکینه شکست نام او را چه زشت می بردند پیش زینب شراب می خوردند روز ما سخت روزگاری شد که حسینت به تشت قاری شد چشم تو در عزای او گرید تا قیامت برای او گرید دخترانت بلند می گِریند نوحه سر می دهند می گریند نام ما تا ابد به شام آید منتقم روز انتقام آید
خدا خلقت نموده آيه آيه كوثری ديگر همين كه داده بر زهرا دوباره دختری ديگر خديجه آمده يا فاطمه بنت اسد دنيا تمامأ مادرش بود و تمامأ حيدری ديگر چه ارثی برده از مادر بلاغت در سخن دارد به گوش آمد صدای مرتضی از حنجری ديگر فدای ام كلثومم غلامم خادمين اش را ملائک آستان بوس اش نخواهد نوكری ديگر به نام او گره خورده غم و مظلومی و غربت زده كل وجودش را به نام خواهری ديگر كنار اصلأ نيامد با غم داغ برادرها به پا كرده است اين ام البكا هم محشری ديگر نشد خم قامت اش جز لحظه ی بوسيدن حنجر همان جائی كه او شد روبرو با پيكری ديگر دلش می خواست بر شانه بچسباند سرش را حيف ندارد پيكر پامال مركب ها سری ديگر...