eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.5هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
371 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔭🔮🔭🔮🔭🔮🔭🔮 🔮🔭 🌟 🔭 💎 *تقویم نجومی* 💎 ✴️دوشنبه 👈24 بهمن / دلو 1401 👈22 رجب 1444👈13 فوریه 2023 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. ❇️اول ماه شباط رومی. در این ماه خوردن سیر و گوشت پرندگان. و شکار و میوه های خشک شده سودمند است. مباشرت و حرکت و کار و تلاش و فعالیت. بسیار نیکوست. 🌙⭐️ امور دینی و اسلامی. ⛔️قمر در برج عقرب است. 🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود). 👶 مناسب زایمان و نوزاد دوست داشتنی و مبارک خواهد بود. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج عقرب و از نظر نجومی  مناسب برای امور زیر است: ✳️مسهل خوردن. ✳️جراحی چشم. ✳️کشیدن دندان. ✳️بیرون آوردن خال و زگیل و... ✳️نیشتر زدن به دملهای چرکین. ✳️خرید باغ و زمین. ✳️از شیر گرفتن کودک. ✳️درختکاری و جابجایی درختان. ✳️حفاری چاه و کانال و آبراه‌. ✳️بذر افشانی و کاشت. ✳️امور تحقیقی و تفحصی. ✳️استحمام. ✳️و آبیاری نیک است. 🔵کتابت ادعیه و امور حرز و نماز و بستن حرز برا اولین بار خوب نیست. 📛ولی امور اساسی و زیر بنایی مثل ازدواج و مسافرت خوب نیست. 💇‍♂ اصلاح سر و صورت: طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث فقر و بی پولی می شود. 🔴 حجامت: یا در این روز از ماه قمری ، باعث قوت دل می شود. 🔵ناخن گرفتن: دوشنبه برای ، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد. 👕دوخت و دوز لباس: دوشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود. ✴️️ استخاره: وقت در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن). ❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات  ۱۰۰ مرتبه. ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد. 💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 😴😴 تعبیر خواب: تعبیر خوابی که شب " سه شنبه " دیده شود طبق ایه ی 23 سوره مبارکه "مومنون" است. و لقد ارسلنا نوحا الی قومه فقال یا قوم... و از معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده را خیر و‌ خوبی از جانب بزرگی برسد که باور نکند یا نصیحتی به کسی کند و او باور نکند. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید 🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿 🌸زندگیتون مهدوی 📚 منابع مطالب کتاب تقویم همسران نوشته ی حبیب الله تقیان با این دعا روز خود را شروع کنید 🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟 ✨ *اللّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ یا قَریبَ الفَتحِ وَ الفَرَجَ یا رَبَّ الفَتحِ وَ الفَرَج یا اِلهَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ عَجِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ سَهِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ یا فَتّاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا مِفتاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا* *فارِجَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صانِعَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا غافِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا رازِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا خالِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا صابِرَالفَتحِ وَ الفَرَجِ یا ساتِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ وَاجعَل لَنا مِن اُمُورِنا فَرَجاً وَمَخرَجاً اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینَ بِرحمتک یا اَرحَمَ الرّاحمینَ*✨ 🔭 🔮🔭 ⭐️ 🔭🔮🔭🔮🔭🔮🔭🔮
❣﷽❣ 🔘 🔘 (3) 🔘گریز به امام رضا ع 🔘گریز به حضرت رقیه ع 🩸برحضرت مصطفی محمدصلوات 🩸بر مرشد مرتضی محمد صلوات 🩸بر دشمن شیعیان حیدر لعنت 🩸بر سیدالا نبیا محمد ص صلوات ♨️ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِيِّ الْأَبْرَارِ وَ إِمَامِ الْأَخْيَارِ ♨️ "الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ وَ الْجَنَازَةِ الْمُنَادَى عَلَيْهَا بِذُلِّ الاسْتِخْفَافِ وَ الْوَارِدِ عَلَى جَدِّهِ الْمُصْطَفَى وَ أَبِيهِ الْمُرْتَضَى وَ أُمِّهِ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ،" ♨️السلام علیک یا باب الحوائج یا موسی ابن جعفر ◾کشیده شعله در دلها ◾عزای حضرت کاظم ◾بسوز ای دل بسوز ای دل ◾برای حضرت کاظم ◾میان محبس هارون ◾زغربت ناله ها میزد ◾به اشک و آه جانسوزش ◾ رضایش را صدا میزد ◾بمیرم من بمیرم من ◾که زندان قتلگاهش شد ◾تمام پیکرش نیلی ◾شد از شلاق زندانبان ◾به زندان با تنی مجروح ◾به زهر کینه جان داده   ⬅️امروز دلتو روونه کاظمین کن... بریم کنار حرم آقا موسی ابن جعفر.. همه حاجتهارو مد نظر بگیرید..میخوایم در خونه باب الحوائج رو بزنیم.. 🔘تو تاریخ نوشتند هر وقت هر کسی گرفتار میشد ( حتی سنی های کاظمین و بغداد..) وقتی بیماری داشتند.. وقتی دکتر جواب کرده داشتند... وقتی امیدشون ناامید میشد.. میرفتند دره خونه آقا موسی ابن جعفر ..آقا جان شما باب الحوائجی حاجت مارو بده.. آقا هم جواب شونو میداد.. 🔲یا موسی ابن جعفر..فدات بشم آقا جان.. یا باب الحوایج...‌ (امروز کیا گرفتارند..کیا مریض دارند..کیا جوون دارند..کیا حاجت به دل دارند.. آقا باب الحوائجه..) امروز یجوری گریه کن دست خالی برنگردی... آی مادری که میگی جوونم گرفتاره... ای عزیزی که گفتی مریض دارم.. ای کسی که گفتی دردایی تو‌دلمه نمیتونم به کسی بگم... درد نگفتنی داری امروز در خونه آقا موسی ابن جعفر ناله بزن... ⬅️قربون غصه های دلت آقا... امروز برا اون آقایی گریه کن به روایتی 7سال .. به روایتی 14 سال ..از این زندان به آن زندان.. ( اونم زندانی که شب روز مشخص نمیشد.. مثل چاه بود زندان..) پاهای حضرت رو با غل و زنجیر بسته بودن ‏بمیرم برا غریبیت آقا... ‏قربون مظلومیت برم آقا جان.. ‏چه غصه ها به دل آقا کردند.. ‏یا باب الحوایج یا موسی ابن جعفر... ‏قربون اسمت برم آقا‌جان.. ‏کنج زندان بغداد ناله میکرد... 🔹آخ صدای ناله ای از کنج زندان 🔹به گوشم می‌رسد با آه سوزان 🔹گمانم باشد این صوت مکرر 🔹صدای حضرت موسی ابن جعفر (چی میگه آقا) 🔹دگر معصومه جان بابت نبینی 🔹به مرگم در مدینه مینشینی 🔹آخ رضا بابا بیا اندر بر من 🔹روم سوی وطن باچشم خونبار ⬅️مسّیب می گه.. یک وقت دیدم آقا داره ناله می کنه... آقا داره ضجه می زنه... خیلی حالش منقلبه. گفتم: آقا جان! چی شده امشب خیلی ناراحتید خیلی منقلبید؟ صدا زد: مسیب! به خدا دلم برا رضام تنگ شده .. می خوام برم مدینه پسرمو ببینم. می خوام برم مدینه رضامو ببینم.. ✔️ (ان شاالله آقا موسی ابن جعفر امروز نگات کنه حاجتت رو روا کنه.. دست خالی ردت نکنه..) ⚫️آخ.. لحظات آخر هی صدا میزد .. رضام کجاست.. بگید رضام بیاد.. خدا نکنه کسی چشم انتظار باشه.. (بخدا چشم انتظاری خیلی سخته) این آرزوی هر پدریه دوست داره لحظات آخر سرش به دامن عزیزش باشه.. آخ...قربون غریبیت یا موسی ابن جعفر 🔺مردم به غریبی و ندارد خبر از من 🔺ز دوری رضا نور دو چشمان تر من 🔺معصومه کجایی به عزایم بنشینی 🔺ای دخترغمخوار و ضیا و بصر من می‌خوام بگم یا امام رضا چقدر بابا منتظرت بود ..آقا جان نشد بابا رو ببینی ..نشد لحظات آخر سر بابا رو به دامن بگیری.. (اما ناله داری ببرمت یه جایی ...بریم خرابه شام..) لحظه ای که سه ساله حسین ع سر بابا رو بغل گرفت.. ✴️(ناله داری یا نه) هی سر و میبوسه گریه می‌کنه..ناله می‌کنه.. 🏴عمه بیا گمشده پیدا شده 🏴کنج خرابه شب یلدا شده 🏴 آخ پدر فدای سر نورانیت 🏴سنگ جفاکه زدبه پیشانیت 🏴بابا..بسکه دویدم عقب قافله 🏴پای من از ره شده پر آبله 🏴یا ابتا یا حسین 3 ⏺هر چقدر ناله داری به سوز جگر سه ساله ابی عبدالله ع به سوز جگر حضرت معصومه در فراق پدر ..صدای ناله تو بلند کن سه مرتبه ناله بزن بگو یا حسین... 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹# ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_606465024466092037.amr
100.1K
شهادت .آقاموسی ابن جعفر.. _______________ گوش کنیدیاایهاالناس.اومده عزای دلبر دل آسمون گرفته.برای موسی ابن جعفر پرچم سیاهت آقا.واسه ماشکوه عشقه مصیبتهای توآقا.مثل سلطان دمشقه سیدی موسی ابن جعفر..ع..3 ==================== سره سفره ی توآقا.چه شبایی که نشستیم به ضریح کاظمینت.عمریه دلا روبستیم تا ابدقبله ی عالم.ضریته موسی ابن جعفر همه ی دنیابدونه.قبله ام تویی تو دلبر سیدی موسی ابن جعفر..3.. ==================== امشبی بیاتو ایدل.به عزاخانه ی حیدر به سروسینه بزن تو.برای موسی ابن جعفر.ع اسم زیبای توآقا .روی هرلبی نشسته دل (مجنون)بخداوند.دل چشمای تو بسته سیدی موسی ابن جعفر..3.. شعروسبک..📕 آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ====================
شهادت امام کاظم علیه السلام - سید مهدی میرداماد روضه زندان رواق روشنی شد غرق نورت دیوارها نمناک از شرم حضورت دهلیزها مستند هنگام عبورت زنجیر تسبیحی به دستان صبورت   این بندها در بند زلف دلپذیرت موسای دربندی و هارون ها اسیرت   یوسف که ترس از تنگی زندان ندارد جان جهان است او غم کنعان ندارد سیمرغ عاشق فکر آب و نان ندارد زندان توان بستن مردان ندارد عاشق دلش دریاست ، حتی کنج زندان تصویری از دنیاست ، حتی کنج زندان ای هفت دریا خیره در پهنای صبرت هفت آسمان یک برکه در دریای صبرت ای هفت شهر عشق در معنای صبرت زانو زدند ایوب ها در پای صبرت آقا ! به این حجم بلا عادت ندارم باید بگویم شاعرم ، طاقت ندارم   سنگینی شلاق و آن بازو ! ... خدایا زنجیر بر آن قامت دلجو ! ... خدایا چنگال زندانبان و آن گیسو ! ... خدایا خون و شکست طاق آن ابرو ! ... خدایا   هر چند در دستان او جام بلا بود از تشنگی یکریز یاد کربلا بود   معصومه دلتنگ است چشمانش به راه است فهمیده‌اند انگار یوسف بی‌گناه است بر صورتش اما چرا ردی سیاه است پایان این قصه گمانم اشتباه است یوسف می‌ آید روی تابوت است اما از اشک یاران دجله مبهوت است اما موسای ما از طور سینا بی عصا رفت تخت سلیمان باز با باد  صبا رفت این نوح روی موجی از اشک و دعا رفت تا پر کشید اول دلش پیش رضا رفت   بی او اگر چه عشق مشکی پوش می‌ شد نور خدا بود او مگر خاموش می‌ شد   در بند بود و عالمی دربند اویند سادات جمله نوری از پیوند اویند شهزادگان اینجا همه فرزند اویند هر گوشه فرزندان دانشمند اویند   وا می‌ کند بر روی ما بن بست‌ ها را باب الحوائج شد بگیرد دست‌ ها را
سید مهدی میرداماد_شهادت امام موسی کاظم علیه السلام94_روضه-1492670091.mp3
12.16M
سید مهدی میرداماد_شهادت امام موسی کاظم علیه السلام94_روضه-
|⇦•باید غل و زنجیر کند... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس کربلایی حسین طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ باید غل و زنجیر کند گریه برایت عالم فدایت قربان ناله ی الهی و صفایت عالم فدایت مانند علی دست تو را توطئه بسته قلب تو‌ شکسته خندیده ستمگر به غم‌ و اشک و نوایت عالم به فدایت باید غل و زنجیر کند گریه برایت عالم به فدایت قربان مناجاتِ الهی و صفایت عالم به فدایت هر روزِ تو با روزه و افطار تو با شلاق بر روی دلت داغ تو‌هین شده پیش تو به ناموسِ ولایت عالم به فدایت تو‌ مرد مناجاتی و هنگام‌ ملاقات چون عمهٔ سادات شلاق و شکنجه شده سهم سر و پایت عالم به فدایت آزادی تو‌ در گِرُوِ آمدن زهر و می شنود شهر خوانند تو را خارجی از دین و ولایت عالم به فدایت تابوتِ تن بی رمقت لنگه دری شد آهِ پسری شد سنگینی این‌ روضه ی غمگین و روایت عالم به فدایت دارد کفنت میکند آقای خراسان با حال پریشان آمد دو سه خط روضه به لبهای رضایت عالم به فدایت جد تو غریب است پدر روضه عجیب است این سرخیِ سیب است رفته سرِنیزه، سرِ خورشید دِرایَت جانم‌به فدایت سر بر روی نی رفته خدایا بدنش کو؟ پس پیروهنش کو‌؟ ناموس خدا همسفرِ اهل جنایت عالم به فدایت این روضه عذاب است دلِ عرش کباب است انگار رباب است شاهد که زَند چوب به دندان ثَنایت عالم به فدایت خندید ستمگر به غم‌ و غصه ی زینب خون‌ میچکد از لب شد ندبه نوایِ حرم‌ و صحن و سرایت عالم به فدایت
14001207eheyat-taheri-vahed2.mp3
2.22M
|⇦•باید غل و زنجیر کند... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس کربلایی حسین طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ کسی که بینایی را خلق کرده است یقینأ بیناست. یک کور نمیتواند بینایی خلق کند پس او تو را میبنید از او کمک بخواه
|⇦•دوباره از دل سیاه زندان... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس حاج محمدرضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دوباره از دل سیاه زندان میاد صدای ناله ی ضعیفی از نفسای یوسف فاطمه نمونده غیر خِس خِس خفیفی نوری که برا اهل جهان مثل یه گنجه سهم همه ی ثانیه هاش آهِ و رنجه حالا نداره هیچ رمقی زیر شکنجه تک‌و تنها، توی زندون، براش فرقی نداره روز و شب رو سجاده، با گریه، داره میخونه"خَلِّصٰنِی یا رَب" آه! واویلا، آه! واویلا... تموم آدما قبول دارن‌ که زخم زبون یه خنجرِ بُرَّنْدَه است برا کسی که کوه غیرت باشه بردن اسم مادرش کُشنده است «گفت: زتازیانه و سیلی تو‌ندارم باک به ناسزای تو برمادرم هراس دارم » تا حرف علی رو میزنن با بغض و کینه وقتی زیر پا حُرمت مادر و میبینه سر وا میکنه توی دلش زخم‌ مدینه در ودیوار ،نوک‌مسمار، بمیرم رو‌خاک‌افتاده‌ مادر رخ نیلی ،زدن سیلی، جلو‌ چشم بارونیِ حیدر آه! واویلا، آه! واویلا... چیا سرش آوُرده بودن مگه؟ که‌ جای سالمی نداره تنش این سند غربت آقامونه زنجیر و وا نکردن از گردنش با اینکه پُر از زخمه ولی بال و پری هست توی قتلگاه شهید شده اما سَری هست میشه بدنش غسل و کفن تا پسری هست ته گودال، تنِ پامال، دارن اسبا میتازن رو‌ پیکر جلو‌چشمِ، تَرِ خواهر، به روی نیزه رأس برادر به گوش خاک سپردم تنت بپوشاند بد است کسی ببیند تو را عریان به باد گفتم اگر شد مرتبت بکند که تا خمیده نگردد دوباره مادر جان
14001206eheyat-bazri-zamine.mp3
2.64M
|⇦•دوباره از دل سیاه زندان... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس حاج محمدرضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شهید احمد کاظمی: «خیانت این است که انسان در جایگاهی قرار بگیرد که جای او نباشد»
|⇦•گریه میکنه پای روضه اش... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس سیدرضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ گریه میکنه پای روضه اش چشم آسمون اَلسَّلام عَلَی الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُون اسیر سیاهی شب نمیشه خورشیدِ زهرا میونه سیاه چال هنوز میتابه نورش به دنیا افتاده رو خاکا گوشهٔ زندون تنهایِ تنها آسمونا با دعاهاش، تازیونه پیشِ پاهاش شدن باهاش همراه گریه میکنه میسوزه، میگه با زبون روزه خَلِّصْنِی یا اللّه باب الحوائج، آقا! موسی بن جعفر تو قفس روی بالش زخمِ رَدِّ کینه بود اَلسَّلام عَلَی ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُود حتی غل و زنجیر هم به بنده عشقش اسیرن ملائکه پایِ قنوت شبهاش حاجت میگیرن اونقده غریبه حتی غریبا واسش میمیرن خیلی وقته بی قراره سر به سجده که میذاره همش میگه یارب ساق پاش شده پر از خون ذکرشه گوشهٔ زندون عمه جان زینب .. باب الحوائج، آقا! موسی بن جعفر میشکنه دوباره بغضش با یادِ کربلا أَلسَّلامُ عَلَی المَظلومِ الْمَنْحُورْ فِی الْوَری میدونه‌ که بعداز یه عمرِ زندون چی میشه آخر میدونه که تشیع میشه تنش روی تخته ی در دَم‌ِ آخری باز یادِ حسینِ موسی بن جعفر جد ما با تن خونین آخرش با نگرونی به قتلگاه افتاد روی خاک سرش و میذاشت غصه ی حرمش وداشت وقتی که جون میداد سالار زینب یا حسین
14001207eheyat-narimanizamine.mp3
2.61M
|⇦•گریه میکنه پای روضه اش... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس سیدرضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بیشتر جمعیت راهپیمایی زنان و دختران و خانواده های ایرانی بودند! زنانی که اومدند بگن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بنام خدا "" "" "" "" شیعیان سوی خراسان رو کنید رو به سوی ضامن آهو کنید شهرمشهدهمچوروزی غم سراست صاحب ماتم علی موسی الرضاست مرد و زن افعان و زاری می کنند از دل و جـان غمگسـاری می کنند گلشن آل عبا گشته خزان گشته دلخون مهدی صاحب زمان بار دیگر دشمنان کج مدار آل عترت را نموده دل فکار یا اباصالح شدم بی صبر و تاب می شوم هرلحظه هر دم دل کباب قاصرم از شرح آلام و محن جان جدت نیم نگاهی کن به من هم نوایم با امیر جان عشق ضامن آهو رضا سلطان عشق می نمایم دم به دم افغان و داد می کنم از حضرت معصومه یاد کنج دل گردیده امشب غم سرا در عزای کاظم آل عبا وا مصیبت زین همه ظلم و ستم درد هجران محنت و آلام و غم سالها غربت جدائی از وطن دوری از اهل و عیال خویشتن سالها در بند زنجیر و طناب زیر بار کنده در رنج و عذاب هر چه بنویسیم از این میر هدا حق مطلب را نکردیـم ما ادا عاقبت این هفتمین میر امم جان سپرد در محبس تاریک غم بر نشست در ماتم او انس و جان خون بشد جاری ز چشم عاشـقان گریه و زاری نمود آل رسول شد به معنا فاطمـه زار و ملول الغرض شد روز روشن لیل تار در عزای کاظم زهرا تبار فاخرا خون گریه کن در این عزا تسلیت گو بر امیر ماسوا در غم موسی بن جعفر جان سپار ناله کن چون ابر باران زا ببار «مسلم فرتوت فاخر» @navaye_asheghaan
4_6021781480294843921.mp3
409.4K
زندان شده نورانی از ماه جمال تو دشمن به غل و زنجیر بسته پروبال تو دلها از داغ  تو گردیده مضطر جانم فدایت یا موسی ابن جعفر یا باب الحوائج موسی ابن جعفر نور بصر  زهرا از چه شده زندانی در بند غل و زنجیر آن جلوه ربانی با بغض و کینه میزد بی بهانه دشمن بر پیکر تو  تازیانه یا باب الحوائج موسی ابن جعفر این زهر ستم آخر آتش زده بر جانت زهرا به جنان گرید برحال پریشانت برلب داری دم آخر نوایی ای رضا ای رضاجانم کجایی یا باب الحوائج موسی ابن جعفر لب تشنه دم آخر یاد شهدا بودی باذکر حسین جانم در کرببلا بودی در تشییع پیکرت شد جسارت اما نرفته دخترت اسارت یا باب الحوائج موسی ابن جعفر شوری دگر اندازد یاد حرمت در دل  ما را بطلب یکشب مارا تو بدان قابل ما زنده از فیض نام حسینیم عاشق و دلداه کاظمینیم یا باب الحوائج موسی ابن جعفر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Recording ۱۰۲۴۵۴-۰۲۱۳۲۳.mp3
839.9K
یک بند زمزمه الامام الموسی الکاظم(ع) به روی تخته ای،تشییع پیکرت خدا رو شکر جدا نشد،از بدنت سرت... دشنام و فحش کسی،نداد به دخترت به مجلس شراب نرفته دیگه خواهرت... درسته که دیدی،مصیبت و بلا ولی دیگه نرفت سرت به روی نیزه ها... شنیدی حرف بد،شنیدی ناسزا دیگه کسی نکرد با پا تنت رو جا به جا... حسین و میزدن جلو چشای خواهر تشنه ی بی کفن حسین غریب مادر ///تشنه ی بی کفن حسین غریب مادر.../// شاعر: مهدی ندرخانی،کرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با گریه،با آه دمادم می نویسند در ذیل مُصحف،شرحِ ماتم می نویسند اندوه را با جوهر غم می نویسند این روضه را مثل مُحَرَّم می نویسند کوچه به کوچه مجلس ماتم گرفتند کَرّوبیان با روضه خوان ها دم گرفتند آیات قرآن حضرت موسی بن جعفر ع تسبیحِ ایمان حضرت موسی بن جعفر ع آوای باران حضرت موسی بن جعفر ع دردی و درمان حضرت موسی بن جعفر ع لب تشنه ی عشق توام باران عطا کن از دردمندان توام درمان عطا کن بویِ دل‌انگیزِ بهارِ مَردُم ما نورِ چراغِ شام تارِ مَردم ما بودی همیشه در کنار مَردُم ما خیلی گره خورده است کار مَردُم ما گرچه گرفتاریم یا باب الحوائج امّا تو را داریم یا باب الحوائج خوشبخت چشمی که خودش را نیل کرده آیاتِ اشک آلوده ای تنزیل کرده پای بساطت سال را تحویل کرده بیچاره آنکه روضه را تعطیل کرده مشقِ بقای خضر،درسِ حوزه ی توست آب شفای خلق،اشکِ روضه ی توست جز ذکر "الله" لبت "بسمی" نداریم شیرین تر از نام شما اسمی نداریم با حرز تو از صدبلا قِسمی نداریم ما ترس از بیماریِ جسمی نداریم بیماری ما زندگی منهای روضه است راه علاجِ ما دو قطره چای روضه است چشم مرا تر کن زمان ربّناها لطفاً نگاهم کن میان این گداها پیچیده در هفت آسمان ها این صداها: یا "فاطمه معصومه"ها و یا "رضا" ها این خاک شد "ایرانِ" این خواهر_برادر جانِ همه قربانِ این خواهر_بردار دریای رحمت!ما به موج‌ات خو گرفتیم از هرکسی جز خاندانت رو گرفتیم در اوج بیماری ز تو دارو گرفتیم ما نسخه را از "ضامن آهو" گرفتیم صحن رضا جانِ شما دارالشفا شد پای ضریحش نُطقِ طفل لال وا شد موسایِ طور غم عصایت را شکستند با زجر تو قلب رضایت را شکستند نامردها دست دعایت را شکستند زیر لگدها ساق پایت را شکستند چیزی برای تو به جز ماتم نمانده نای مناجاتی برایت هم نمانده شیعه هنوز از غُصّه ات تشویش دارد داغ تو را در سینه بیش از پیش دارد سِندیِ ملعون بد زبانش نیش دارد روی لبش دشنام قوم و خویش دارد با ذکر مادر درد پهلو می کشیدی داغ حسن را کنج زندان می چشیدی در این قفس بال و پری دیدم؟ندیدم جز روضه چیز دیگری دیدم؟ندیدم زیر عبایت پیکری دیدم؟ندیدم جز استخوان لاغری دیدم؟ندیدم داغ تو ما را کُشت ای فرزند زهرا عَجِّل وفاتی خوانده ای مانند زهرا با جوهر خون نامه ات توقیع گردید اندوه تو در روضه ها توزیع گردید آیه به آیه سوره ات تقطیع گردید بر تختِ‌پاره پیکرت تشییع گردید با این همه..،تو بی کفن ماندی؟نماندی آقا!بدون پیرهن ماندی؟نماندی اصلاً تنت آماج تیغ و نیزه ها شد؟! از پشت سر راس تو از پیکر جدا شد؟! آن‌گونه دور خیمه هایت شر به پا شد؟! ناموس تو راهیِ شامات بلا شد؟! پس هیچ دردی مثل درد کربلا نیست پس هیچ داغی داغ شاه سرجدا نیست شاعر: @navaye_asheghaan
زندان، رواق روشنی شد، غرق نورت دیوارها، نمناک از شرم حضورت دهلیزها مستند، هنگام عبورت زنجیر، تسبیحی به دستان صبورت این بندها، در بند زلف دلپذیرت موسای دربندی و هارون‌ها اسیرت یوسف، که ترس از تنگی زندان ندارد مصر وجود است او، غم کنعان ندارد نوح است و بیم از موج و از طوفان ندارد جان جهان است او، هراس جان ندارد عاشق، دلش دریاست، حتی کنج زندان آیینه‌ی دنیاست، حتی کنج زندان ای هفت دریا، غرق در دریای صبرت! هفت آسمان یک نقطه، در پهنای صبرت ای هفت شهر عشق، در معنای صبرت! زانو زدند ایوبها، در پای صبرت آقا! به این حجم از بلا، عادت ندارم باید بگویم، شاعرم، طاقت ندارم سنگینی شلاق و آن بازو؟ خدایا! زنجیر بر آن قامت دلجو؟ خدایا! چنگال زندانبان و آن گیسو؟ خدایا! خون و شکست طاق آن ابرو؟ خدایا! هر چند در دستان او، جام بلا بود از تشنگی، یک‌ریز یاد کربلا بود معصومه دلتنگ است، چشمانش به راه است فهمیده‌اند انگار یوسف بی‌گناه است بر صورتش اما چرا ردی سیاه است؟ پایان این قصه، گمانم اشتباه است یوسف می‌آید، روی تابوت است اما از اشک یاران، دجله، مبهوت است اما موسای ما، از طور سینا، بی‌عصا رفت این نوح، روی موجی از اشک و دعا رفت دردا! که با دُردانه‌ی زهرا، چه‌ها رفت تا پر کشید، اول دلش، پیش رضا رفت بی او، اگر چه عشق، مشکی‌پوش می‌شد، نور خدا بود او، مگر خاموش می‌شد؟ در بند بود و عالمی دربند اویند بسیاری از سادات، از پیوند اویند شهزادگان، فرزانگان، فرزند اویند هر گوشه، فرزندان دانشمند اویند وا می‌کند بر روی ما، بن‌بست‌ها را باب‌الحوائج شد، بگیرد دست‌ها را شاعر: @navaye_asheghaan
این تن غرق کبودی آسمان را محور است این سرِ از تخته آویزان به عالم سرور است جای او بر روی چشم ماست نه بر تخته چوب مردم! این محنت کشیده وارث پیغمبر است آنقدر سنگینی زنجیر زجرش داده است گردنش از دست‌های لاغرش لاغرتر است ساق پایش را ببیند دخترش دق می‌کند خوب شد که نیست اینجا، او ندیده مضطر است بچه هایش نذرها کردند آزادش کنند گرچه آزادست حالا، حیف دیگر پرپر است ای غلامان برروی دوش شما آقای ماست پس دهید اورا به ما، وقت وداع اخر است قاتل موسی بن جعفر زهر یا زندان نبود قاتلش توهین سندی لعین بر مادر است شیعیان هریک کفن در دستْ، اینجا آمدند کاظمین از واحسینا واحسینا محشر است گریه کن با حضرت موسی بن جعفر بر حسین گریه کن بر آن غریبی که به زیر‌ خنجر است ** خنجرش کند است می‌دانم ولی ای تشنه لب دست و پا کمتر بزن زینب دراین دورو بر است شاعر: @navaye_asheghaan
چه خیری دارد این روضه، چه حالی، احسن الحال است عزا و گریه بر موسی بن جعفر، خیرالاعمال است هر آن کس زد صدا در زندگی، باب الحوائج را علی رغم تمام مشکلاتِ خود، خوش اقبال است کسی که اعتقادش بر شفای روضه اش سُست است اساساً ریشه ی توحید و ایمانش پُر اشکال است همین که نام او در خاطر بیمار می آید طبیب از راه می آید، شفایش هم به دنبال است همیشه کار سائل ها، تمنا از کریمان است کریمان بینشان همواره بخشش، رسم و منوال است زن بدکاره را با یک نظاره زیر و رو کرد و... زن افتاده به سجده، نزد معبودش سبک بال است کسی که عرشیان مشتاق بر پابوسی اش هستند چرا منزلگهش بر خاک نمناک سیهچال است؟! به لب خلصنی یا رب دارد و مانند صدیقه نمی دانم چرا جسمش شبیه باغ آلاله است چرا جسم نحیفش از رد شلاق گلگون شد؟! چرا آخر عبای ریش ریش او لگدمال است؟! چرا مولای ما افتاده گیر بددهانی پست؟! چرا هر صبح و شب در دور آقا جار و جنجال است؟! چگونه ساق پایش را شکسته سندی ملعون؟! تکان که می خورد پایش، تمام روز بدحال است ** چکیده اشک روضه بر لبِ خشکیده از زهرش به یاد غربت لب تشنه ای در بین گودال است مگر آخر چه شد در وقت غارت کردن ارباب؟! به دست هر کسی یک تکه از پیراهن و شال است شاعر: @navaye_asheghaan
بیهوده قفس را مگشایید پری نیست جز مُشتِ پری گوشه ي زندان اثری نیست در دل اثر از شادی و امّید مجویید از شاخه ي بشکسته امّید ثمری نیست گفتم به صبا دردِ دل خویش بگویم امّا به سیه چال، صبا را گذری نیست گیرم که صبا را گذر افتاد، چه گويم؟ ديگر ز من و دردِ دل من خبری نیست امّید رهایی چو از این بند محال است ناچار بجز مرگ، نجاتِ دگری نیست ای مرگ کجایی که به دیدار من آیی در سینه دگر جز نفس مختصری نیست تا بال و پری بود قفس را نگشودند امروز گشودند قفس را که پری نیست شاعر : استاد @navaye_asheghaan
🏴اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ، وَصَلِّ عَلَىٰ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِيِّ الْأَبْرارِ، وَ إِمامِ الْأَخْيارِ، وَعَيْبَةِ الْأَنْوارِ، وَوارِثِ السَّكِينَةِ وَالْوَقارِ، وَالْحِكَمِ وَالْآثارِ، الَّذِي كانَ يُحْيِي اللَّيْلَ بِالسَّهَرِ إِلَى السَّحَرِ بِمُواصَلَةِ الاسْتِغْفارِ، حَلِيفِ السَّجْدَةِ الطَّوِيلَةِ، وَالدُمُوعِ الْغَزِيرَةِ، وَالْمُناجاةِ الْكَثِيرَةِ... قصد سفر کردم که باشد مقصدم مشهد عمری کبوتروار جلد مشهدم مشهد امیدوارانه همیشه پَر زدم مشهد هربار بعد از کاظمینش آمدم مشهد باب الحوائج خیرخواهانه دعایم کرد موسی بن جعفر آستان‌بوسِ رضایم کرد دل‌های مشتاقان همیشه آرزومندش در محشر فردا همه محتاج لبخندش او نیست در بند کسی، دنیاست در بندش اولاد من قربان این بابا و فرزندش عمری بدهکارم بدهکار رضاجانش شد بهترین سلطان عالم طفل دامانش سلطان هوای رعیت‌اش را بیشتر دارد ارباب از حال دل نوکر خبر دارد هرقدر که مهر و محبت این پسر دارد این رأفت‌اش را یادگاری از پدر دارد شمسی که خود می‌پرورد شمس‌الشموس این است در چشم خاص و عام " زین المجتهدین "  است موسای اهل بیت بود از هرکسی سر بود گنجینه‌ی جمع کمالات پیمبر بود او پنجمین ذریه‌ی زهرای اطهر بود جانم به معصومی که خود معصومه‌پرور بود مانند او اولاد او با آبرو هستند سادات ایران بیشتر از نسل او هستند از نسل زهرا از تبار " هاشم" اش خواندند گاهی " وفیّ"  گفتند و گاهی " قائم " اش خواندند اهل ادب، اهل تدبر عالمش خواندند میدانی اصلاً از چه بابت کاظمش خواندند؟ عمری به روی غیظ کردن بست چشم‌اش را حتی ندیده دشمن او نیز خشم‌اش را دارد نسیم مهرورزی عطر خوشبویش تنها تبسم می‌چکد از روی دلجویش سنی و شیعه گوید از اخلاق نیکویش هدیه فرستاده برای شخص بدگویش در هر قنوت خویش مردم را دعا می‌کرد با جمع بدگویانِ خود، اینگونه تا می‌کرد او با زبان حق در این عالم تکلم کرد حتی به روی دشمن خود هم تبسم کرد عمری به هر درمانده‌ای مولا ترحم کرد در پیشگاهش بُشر حافی دست و پا گم کرد این دستگیری‌ها به یُمنِ التفاتش بود احیای دل‌ها هم یکی از معجزاتش بود همراه علم و منطق و برهان امامت کرد بی مزد و منت بارها قصد هدایت کرد جای پدر از منظر اسلام صحبت کرد از پاسخ او بوحنیفه نیز حیرت کرد در کودکی تندیس درک و فهم کامل بود از خردسالی نیز حلّال مسائل بود من خرج مدحش می‌کنم ابیات موزون را وقف وجودش می‌کنم طبع دگرگون را کی چشم پوشی می‌کنم این‌گونه مضمون را؟ باید که یادآور شوم اقرار هارون را جز او کسی آیینه‌ی موسی بن عمران نیست میراث‌دارِ دانش جمع رسولان نیست همچون پدر بر روی منبر درس دین می‌گفت با لحن زیبای امیرالمومنین می‌گفت تفسیری از فحوای آیات مبین می‌گفت شیخ الائمه مدح او را این چنین می‌گفت: قطعاً رحیم است و علیم است و حکیم است او مانند اجدادش کریم بن کریم است او ** افسوس اسیر دست جمعی بی‌مروت شد عمری از این زندان به آن زندان...اذیت شد سهمش از این دنیا فقط درد و مشقت شد در هر سیه‌چالی مکرر هتک حرمت شد شلاق زندان‌بان او خیلی به او بد کرد لعنت به سندی، سندی بن شاهک نامرد هردفعه که راهی زندان بلا می‌شد از دخترش معصومه با حسرت جدا می‌شد در دخمه‌ای با درد غربت آشنا می‌شد ‌ از بی‌کسی هر روز دلتنگ رضا می‌شد آزرده از تنهایی و رنج مصائب بود شب تا سحر هم صحبتش تنها "مسیب" بود یک عده با نامهربانی خسته‌اش کردند با ضربه‌های ناگهانی خسته‌اش کردند با چوب‌های خیزرانی خسته‌اش کردند با ناسزا و بددهانی خسته‌اش کردند هرصبح و شب وقتی به سمت قبله رو می‌کرد بین قنوتش مرگ خود را آرزو می‌کرد مانند زهرا مادر خود درد پهلو داشت عمری نشان از تازیانه روی بازو داشت در صورت نیلی خود، زخمی به ابرو داشت مرثیه در لفافه می‌گویم؛ دو زانو داشت ساق شکسته در غل و زنجیر تا می‌خورد سیلی شبیه مادر خود بی هوا می‌خورد با اینکه رد سلسله بر پیکرش دارد شکر خدا یک جای سالم در سرش دارد حالا که جمعی بی حیا دور و برش دارد الحمدلله جای امنی دخترش دارد معصومه‌اش با چشم‌تر راهی زندان نیست در هر دو پای دخترش خار مغیلان نیست شاعر: @navaye_asheghaan
خدا از ما نگیرد منت باب‌الحوائج را غمِ او روضه‌ی او صحبت باب‌الحوائج را سر هر روضه‌ای که گریه کردم سفره‌ای دیدم خدا از ما نگیرد هیأت باب‌الحوائج را سرِ راهش گرفتم کاسه‌ام را کاسه‌ام پُر کرد گدا باید بداند عادت باب‌الحوائج را کریمان چشم بر راه‌اند چیزِ کم نباید خواست خدا پاینده دارد دولت باب‌الحوائج را  از این نان و پنیر و سبزیِ نذریِ مادرهاست اگر این خانه دارد برکت باب‌الحوائج را سلامش کردم و دیدم رضایش هم جوابم داد خدا را شکر دارم حضرت باب‌الحوائج را برای قُرب لازم بود اگر ما سجده‌ای کردیم نگیرید از سرِ ما عزت باب‌الحوائج را وصیت کرده‌ام آنروز بگذارند بر چشمم کنارِ مُهرِ تربت ، تربت باب‌الحوائج را تمام زندگی مدیون این آقای مظلومیم نمی‌دانیم اما قیمت باب‌الحوائج را ** خدا لعنت کند سَندیِ شاهک را ، به در بگذاشت نگاهِ دخترِ بی طاقت باب‌الحوائج را سیه چال است جای یک نفر ، یعنی که حس می‌کرد یقینا زیر پایش قامت باب‌الحوائج را سیه چال آنقدر تاریک  زهرا هم نمی‌بیند  کبودی‌های روی صورت باب‌الحوائج را برای سقفِ کوتاهش شکسته ساق پایش را حرامی کم نموده زحمت باب‌الحوائج را دعاکن زیر این زنجیرها شلاق‌ها غُل‌ها نبیند دختر او حالت باب‌الحوائج را نمی‌شد پا شود اما زِ حالش خوب پیدا بود کسی زخمی نموده غیرت باب‌الحوائج را به روی تخته‌ای اُفتاده گِردش چار حمال است، اما شُکر نمی‌بیند رضایش غارت باب‌الحوائج را شاعر: @navaye_asheghaan