eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
370 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ نو سروده ای به بهانه ی فصل بهار و طبیعت. به فــرق خـاک از آن پـا نـهـاده است درخـت که دل به عــالم خاکــی نداده اسـت درخـت به خاکساری او غبطه می خــورم که ز خاک نه یک،که صد سر وگردن زیاده است درخت قــدش خـمـیــده ز بـار گــران منّــت نیست که روی شانه ی خود سر نهاده اسـت درخت بــرای اهل دل آئـیــنــه ها به کـــف دارد ز بسکه یکدل و یکرنگ و ساده است درخت ز خـوان رحمت او خــاص و عـام بهره ورند که ســایه سار ســوار و پیاده اســت درخت چه زخـــم ها که ز داس و تـبــر به تن دارد ولی قرار خــود از کف نداده است درخـــت ز بـرگ بـرگ شـجــرنامـه های او پیـداست که ریشــه دار و اصیل و نژاده است درخت من از طبیعـت و آنچــه در اوســت فهمیدم که عضـو ارشـد این خـانواده اسـت درخت غـــــرور و نــاز بـه اهـل کـــرم نـمی آیــد چه بی ادا و اصــول و افـاده است درخـت فـــروتـنــان صمــیـمی بـلنــد مقــدارنـد در این میانه ولی فوق العاده است درخـت همیشــه دســـت نیایــش بـر آســمان دارد بغل به روی اجــابت گشــاده اســت درخت مدام گـــرم ســماع اسـت و دســت افشانی که جام گل به کفش ،جام باده است درخت به رهگذار زمــان تا همـیـشــه پا بـرجـاست که روی پای خودش ایسـتاده اسـت درخت *** ســـــــــوار گمـــشــده انـگار مـی رســـد از راه که چشـم دوختـه بر خط جاده است درخت شعر: استاد محمد علی مجاهدی(پروانه) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @navaye_asheghaan
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ یَا مُقَـلِّبَ الْقـُـلُوبِ وَالْأَبْصَـارِ یَا مُـــدَبِّـــرَ اللَّیْــلِ وَ النَّهَـــارِ یَا مُحَـوِّلَ‏ الْحَـوْلِ‏ وَالْأَحْـوَال حَوِّلْ حَالَنَا إِلَى أَحْسَنِ الْحَالِ مژده ای‌دوست!که از راه،بهار آمده است فصل سرمستی و پایان خمار آمده است چشم دل ، باز نما کز قلم صنع خدای... بین که بربوم جهان نقش ونگار آمده است بر تن شاخ درختان شده پیراهنِ سبز موسم سیرِگل وگشت وگذار آمده است دامن دشت،بساط چمن آراسته است قُمری از شوق به آوازِ هَزار آمده است غنچه از پرده برون آمده با عشوه و ناز تا ز بلبل ببَرد صــــــبر و قرار آمده است ژاله بر لاله زند بوسـه ی مستانه ز مهر تا بشوید ز رُخــش داغِ عِذار آمده است وقت تحویل وتحوّل،شده بر اهل زمین مَرکبِ سِیر،به دلخواهِ سوار آمده است ســـــــــال‌ها در فـرجِ یار، دعا می‌خوانیم غافلانیم که بر دیــــده، غبار آمده است ای خوش آنکو که به تحویل، تحوّل جوید شـاید آنگاه ببیــــــــند که نگار آمده است (ساقیا) عشــــــــــرتِ امروز به فردا مگذار جام توفیق عطا کن که بهار آمده است شعر:استاد گرانقدر سید محمدرضا شمس (ساقی) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @navaye_asheghaan
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ اَحْسَنِ الْحال سال نو گردیده و رو بر جنان داریم ما با شهیدانیم و در گلشن مکان داریم ما بار الها آمدیم از شوق - حَوِّلْ حالَنا دست بر دامان تو دامن کشان داریم ما هرچه کردیم آنچه هستیم آمدیم از لطف دوست نام مهدی را در اینجا بر زبان داریم ما لحظه ی تحویل سال آئینه کن هر دیده را چون غم دیدارِ یارِ مهربان داریم ما می رسد آیا به وصل مهدی موعود دل آری از هجران او فصل خزان داریم ما می شویم از لطف حق ما وارد سال جدید لطف حق را در مقابل بی کران داریم ما طایران کوی یاریم و به شوق کربلا در کنار خیل گلها آشیان داریم ما اَحْسَنِ الْحال این بود ، آلاله ها را زائریم اَحْسَنِ الْحال این که جا در بوستان داریم ما یا مدَّبِّر - کن ز تدبیرت دل ما غرق نور حال کز لطفت نظر بر آسمان داریم ما یا مُحَوِّل - حولِ وصل یار گردان جان ما چون ز هجرانش به رخ اشک روان داریم ما هرچه گفتیم از وصالش بر دل گلها نشست همچو «یاسر» از کرم لطف بیان داریم ما شعر: حاج محمود تاری «یاسر» ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @navaye_asheghaan
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ «نوعروس بهار» حریر سبز به تن کرده ، نو عروس بهار که روی دامن مهرش، هزار نقش ونگار نسیم نغمه زنان ، می وزد به دشت ودمن به گوش میرسد از هر کرانه صوت هزار وَ چشمه های زلال از نشیب کوهستان برقص وزمزمه جاری شدند معجزه وار شکو فه های درختان به ناز میخوانند سرود جشن تولد ، به یمن مقدم یار خروش صاعقه دارد، پیام شادی ابر که گرد غم بنشاند ، به اشک گوهر بار عجب شکوه غریبی ، شبیه معجزه هاست تجسمی ز نشور است وجَنهُ الاَبرار دو عید آمده باهم ، بهار و، ماه خدا خدا کند که بیاید گل همیشه بهار فضای صبح شود پر، ز عطر نرگس مست و هجر یاس بپایان رسد ، در این گلزار دوباره دشت "شقایق " پر از جوانه شود و وصل یار میسر شود ، پس از ادبار..‌‌‌ ✨ سال نو بر همگان مبارک✨ شعر: استاد حمید رضازاده " ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @navaye_asheghaan
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ سینه‌ای چاک نکردیـم درین فصل بهار صبحی ادراک نکردیـم درین فصل بهار گریه‌ای ازسرمستی به تهیدستی خویش چون رگ تاک نکردیم درین فصل بهار ابر چون پنبهٔ افـشرده شد از گریه و ما مژه‌ای پاک نکـــــــردیم دریـن فصل بهار جگر سنگ به جوش آمد وما سنگدلان دیده نمناک نکـــــردیم درین فصل بهار لاله شد پاک فروش از عرق شبنم وما عرقی پاک نکــــــردیم دریـــن فصل بهار غنچه از پوست برون آمد و ما بیدردان جامه‌ای چاک نکردیم درین فصل بهار با دو صد خرمن امید، ز غفلت صـائب تخم در خاک نکردیم درین فصـل بهار ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @navaye_asheghaan
یَا مُقَـلِّبَ الْقـُــلُوبِ وَالْأَبْصَــارِ یَا مُـــدَبِّـــرَ اللَّیْـــلِ وَ النَّهَــــارِ یَا مُحَــوِّلَ‏ الْحَــوْلِ‏ وَالْأَحْـوَال حَـوِّلْ حَالَنَـا إِلَى أَحْسَنِ الْحَالِ مژده ایدوست که از راه، بهار آمده است فصل سرمستی و پایان خمار آمده است چشم دل ؛ باز نما کز قلم صنع خدای... بین که بر بوم زمین نقش و نگار آمده است بر تن شاخ درختان شده پیراهنِ سبز موسم سیرِ گل و گشت و گذار آمده است دامن دشت ، بساط چمن آراسته است قُمری از شوق ، به آواز هَزار آمده است غنچه از پرده برون آمده با عشوه و ناز تا ز بلبل ببَرد صبر و قرار آمده است ژاله بر لاله زند بوسه ی مستانه ز مهر تا بشوید ز رُخش داغِ عِذار آمده است وقت تحویل و تحوّل، شده بر اهل زمین مَرکبِ سِیر ، به دلخواهِ سوار آمده است سال‌ها در فرجِ یار ، دعا می‌خوانیم غافلانیم که بر دیده، غبار آمده است ای خوش آنکو که به تحویل، تحوّل جوید شاید آن‌گاه ببیند که نگار آمده است (ساقیا) عشرتِ امروز ، به فردا مگذار جام توفیق عطا کن که بهار آمده است سید محمدرضا شمس (ساقی) @navaye_asheghaan
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ (بهاریه) وقت عیش و طرب یاران است گاهِ آهنگ ، سوی بستان است شد دی و بهمن و اسفند ، ز یاد دور آذار_مَه و ، نیسان است نوبهار آمده و پیک صبا با بشارت همه سو پویان است نوبهار آمده و شور و نشاط از زمین خاسته تا کیوان است با دم عیسوی خویش بهار بر تن مرده دلان چون جان است دید سرمای زمستان که بهار پشت‌گرمیش به تابستان است نیک دانست حسابش با خصم قصه ی گرگ و سگ چوپان است رنج آن ، هست دگر بی‌حاصل پای جور فلکش لنگان است مُنهدم گشت چو دزدان و گریخت آری این شیوه ی نامردان است شکر لِله که ز الطاف بهار سرِ ما را پس ازین سامان است دُور می خوردن و نوشانوش است موسم عربده ی مستان است دگر از زحمت سرما غم نیست چون به سر سایه ی سروستان است بید مجنون به بر آب روان هر دم از باد صبا لرزان است سرو بن بر لب جو ، جلوه کنان بر سرش فاخته در جولان است طبله ی باغ ، پر از رایح خوش دامن دشت ، پر از ریحان است آبدان ها چو فلک پر ز نجوم از حباب و اثر باران است گل به بار آمده در دامن مَرغ همچو شاهی که برِ ایوان است وز پی تهنیت‌اش مرغ چمن با بم و زیر مدیحت خوان است سرخ گل چون به چمن تکیه زده است هر هزاری را صد دستان است سوری اندر سر نسرین و سمن از سر لطف عبیر افشان است ژاله بر پیرهن لاله ی سرخ در تلألو چو دُر ِ غلتان است گلشن از فرط گلِ رنگارنگ همچو قوس و قزحی الوان است گوهرآگین شده گنجینه ی باغ خود مگر گنجه ی بازرگان است شام اگر غنچه بوَد بسته دهان صبح بنگر که چه‌سان خندان است عاقبت روز وصالش برسد آن که صابر به شب هجران است چاره ی درد ، صبوری باشد صبر ، هر دردِ تو را درمان است گر کنی صبر تو بر کِشته ی خویش حاصلش بهر تو آب و نان است غوره آخر شود از صبر ، مویز صبر را فتح و ظفر پایان است صبر از آیین طبیعت باشد که نتاجش نِعم و احسان است به یقین "صبر کلید فرج است" سخنی نی ز سر هذیان است راست می‌باشد و این گفته گواست آنکه سختیش ز صبر آسان است مُشتبه تا نشود امر به تو... گویمت؛ ورنه مرا کتمان است غرض از صبر ، نباشد سستی بلکه بر سعی عمل برهان است معنی صبر ز اهمال ، جداست این عیان است و نه خود پنهان است صبر اندیشه و فکر است به کار کار ، خسران تو را تاوان است زآنکه اندیشه ی فکرت با صبر در همه کار تو پشتیبان است تلف وقت خود از صبر مدان داند این آنکه نه خود نادان است کندی کار تو با حسن ختام بهتر از تندی با نقصان است ورنه تعجیل تو در کار زمان مَثل مشت و سرِ سندان است (مسجدی) در بر ارباب سخن عذر تقصیر تو را غفران است شایگان گفت اگر بیتی چند شایگان نیست که بس شایان است شادروان میرزا مهدی مسجدی قمی ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @navaye_asheghaan
یَا مُقَـلِّبَ الْقـُــلُوبِ وَالْأَبْصَــارِ یَا مُـــدَبِّـــرَ اللَّیْـــلِ وَ النَّهَــــارِ یَا مُحَــوِّلَ‏ الْحَــوْلِ‏ وَالْأَحْـوَال حَـوِّلْ حَالَنَـا إِلَى أَحْسَنِ الْحَالِ مژده ایدوست که از راه، بهار آمده است فصل سرمستی و پایان خمار آمده است چشم دل ؛ باز نما کز قلم صنع خدای... بین که بر بوم زمین نقش و نگار آمده است بر تن شاخ درختان شده پیراهنِ سبز موسم سیرِ گل و گشت و گذار آمده است دامن دشت ، بساط چمن آراسته است قُمری از شوق ، به آواز هَزار آمده است غنچه از پرده برون آمده با عشوه و ناز تا ز بلبل ببَرد صبر و قرار آمده است ژاله بر لاله زند بوسه ی مستانه ز مهر تا بشوید ز رُخش داغِ عِذار آمده است وقت تحویل و تحوّل، شده بر اهل زمین مَرکبِ سِیر ، به دلخواهِ سوار آمده است سال‌ها در فرجِ یار ، دعا می‌خوانیم غافلانیم که بر دیده، غبار آمده است ای خوش آنکو که به تحویل، تحوّل جوید شاید آن‌گاه ببیند که نگار آمده است (ساقیا) عشرتِ امروز ، به فردا مگذار جام توفیق عطا کن که بهار آمده است سید محمدرضا شمس (ساقی)