5. روضه اصلی.mp3
2.75M
#قسمت_پنجم
#استاد_حیدرزاده 1394
#ورود_به_روضه_اصلی
#تاکید_بر_کلمه_مادر (مستمع باید عادت کند حضرت زهرا س را به عنوان #مادر بشناسد ، و #مادر خطاب کند )
الهی از ناحیه ی سینه صدمه نبینی ، کسی که قفسه ی سینه اش میشکنه ، دیگه نفس کشیدن هم براش سخته ، روزا دیگه نفس کشیدن هم برا بی بی سخت بود ، یه نیگاه میکرد امیرالمومنین ، می دید دیگه فاطمش با سختی نفس میکشه ، فاطمه جان ...
آخه یه موقعی همسر و خانوم خانه ، سنی ازش گذشته ، بچه هاش بزرگ شدند ، اما یه موقع هست ، #مادر 18 سالشه ، یه موقع هست دختر بزرگش 5 سالشه ، پسر بزرگش 9 سالشه ، بچه ها به نوازش #مادر نیاز دارند ، هنوز دختر دلش میخاد #مادر بغلش بگیره ، دختر دلش میخاد #مادر موهاشو شانه بزنه ، دختر دلش میخاد #مادر لباساشو عوض کنه ...
اما از روزی که #مادر بینِ درو دیوار بوده ، دیگه نتونسته زینبشو بغل بگیره ، فاطمه جانم :
با این نفس کشیدنت
داری کبابم میکنی
فاطمه جان مرو مرو،
خونه خرابم میکنی
یا زهرا ... تو همین اشکا اگر حاجتی داری ، متوسل شدی ، وقتی اشک اومد ، بدون بی بی بهت نگاه کرده ، این دل که بشکنه ، اشک هم جاری میشه ، بگو#مادر ممنونم به من نگاه کردی ، #مادر دستمو گرفتی ، دستمو رها مکن ، مهربانتر از #مادر ، خدایِ #مادره ، اگر هزار هم فرزند بی وفا باشه ، اما #مادر راضی نمیشه یه خاری به پای فرزندش بره ...
الحمدلله ، قربون این #مادر برم ، میخای محبتشو ببینی ؟ بیا بریم مدینه مدینه ...
اتریش ، مرکز اسلامی وین
به همت جواد افشانی
5. حضرت رقیه س.mp3
3.31M
#استاد_حیدرزاده
#قسمت_پنجم
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
بمیرم برا اون دختری که میدید مادرش رو میزنند ! هی پناه به برادرش می آورد ، یازهرا یازهرا .. به به عجب حال و اشکی داری ، تو همین اشک ها ، حاجت هایت رو از خدا بخواه ..
امشب نام #رقیه برده شد ، نام سه ساله کربلا برده شد ، اگه مادرش زهرا رو سیلی زدند ، مادرش رو تازیانه زدند ، رقیه ی سه ساله را هم سیلی زدند ! تازیانه زدند ..
دردِدل با سرِ پدر میگفت
خون دل ازمژه روانه نداشت
گفت بابا :
من یتیم و شکسته دل بودم
بابا تن من تاب تازیانه نداشت !
#محمد_جواد_غفورزاده (شفق)
به به ، همه این مجلس باید ناله بشه ، نام این سه ساله اومد ، امشب مهمون این خانوم سه ساله شدیم ، یه نگاه به قد و بالای کوچولوش کنید ، نمیدونم دختر سه ساله داری یا نه ، تو خانوما اگه دختر سه ساله هست ، دخترت رو بلند کن روی پاش بایسته ، یه نگاه به قد و بالاش کن ، یه نگاه به صورت کوچولوش کن ، یه نگاه به این دست های کوچولوش کن ، یه نگاه به این پاهای کوچولوش کن ، من دو تا سئوال ازت میکنم : آخه این صورت نازنین طاقت #سیلی داره ؟ این پاهای نازنین رو #خار_مغیلان دویده ، پر آبله است !
بس که دویدم عقب قافله
پای من از ره شده ، پرآبله
خیلی ها حاجت دارند ، گرفتارند ، ان شاالله خدا قسمت کنه قبر خانم رقیه رو ، اونایی که الان ناامنی ایجاد کردند نابود کنه ، با هم برویم کنار قبر این خانم ، نمیدونم ، اونایی که رفتند دیدند ، اسباب بازی میارن ، عروسک میارن !
اتریش ، مرکز اسلامی وین
#شب_های_جمعه_زیارتی
#سفر_نامه و #صفر_نامه
#قسمت_پنجم
نگاه می کنم آنسو که تل زینبیه ست
نگاه من نگران است حس خواهریَ است
به سمت تل بروم مشکلم فقط حلّ است
مرور روضه باز این نگاه بر تلّ است
نگاه من به نگاهش گره خورد امشب
مرا دوباره به دنبال خود برد زینب
نشسته پیش برادر هنوز هم زینب
و دارد این در و دیوار ذکر او بر لب
مرددم که زیارت بخوانم از این دور
و یا که پیش روم تا ضریح ، تا لب نور
مرددم و چقدر این دو راهی ام عشق است
همین که توی خیالم بخواهی ام عشق است
زینت کریمی نیا (شیدای زینب )
@navaye_asheghaan