eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
370 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. با قصـد مباهلـه بـه میدان آمد با هرچه که داشت، از دل و جان آمد در بهـت ، مسیحیان نجران دیدند با حوریـه و لولوء و مرجان آمد ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
، 💐آفتابى همچون غدير بود 🎉كه روزى طلوع كرد 💐و براى هميشه چراغ 🎊راه شيعه در طول تاريخ شد. 💐24 ذی الحجه روز جلوه عظمت و فضیلت پیامبر و اهل بیت (ع) پیشاپیس گرامی باد💐
«مباهله» با مسیحیان بگو عیسی مرید مصطفاست با مسیحیان بگو انجیل وصف مرتضاست با مسیحیان بگو نَفْس محمّد، حیدر است حیدری که نَفْس او نَفْس نَفیسِ انبیاست با مسیحیان بگو مریم که خود قدیسه بود اُسوه‌ی او در نجابت، حضرت خیرالنساست با مسیحیان بگو جود و کرامت از ازل، عادتِ هر روزِیِ این ماه: یعنی مجتباست با مسیحیان بگو این میوه‌ی قلب رسول این حسین ابن علی، این مقتدای کربلاست با مسیحیان نجران آیه ی تطهیر گوی.. یا بگو که شأن آنها نور و قدر و هَل‌اَتی‌ست فاتح این کارزار لعن و نفرین کیست؟ هان! غیر از این که فتح از آنِ عزیزانِ خداست...؟
. کرانه های نور به نام لاله ها به نام ارغوان نشسته در دلم فروغِ بی کران به نام عشق و خون به نام کربلا به نام قتلگه به نام نینوا نوشته بر دلم طلوعِ مَشْرِقَیْن حَیاتَنَا الْحُسَیْن ، مَماتَنَا الْحُسَیْن تمامِ شهرِ ما سحر شد و سپید که گشته هر گذر به نام یک شهید نرفته از دلی به عرصه ی جهاد شهید شاخصی چو مالکی نژاد به جانِ عاشقان تبِ عبادت است طریقِ زندگی رهِ شهادت است مدینه را ببین که نورِ سرمد است شکوهِ هَلْ اَتی ز آلِ احمد است رسیده موسمِ ثبات قافله رسول با عدو کند مباهله به دل تجلّیِ نجابت است و عشق مباهله همین حقیقت است و عشق درین ببین تو وصفِ حال که فاتح اش یقین محمّد است و آل به نام احمد و ، به نام هر بهار به نام حیدر و ، به نام ذُوالفقار طریق جاودان طریق مصطفی ست نویدِ زندگی ولای مرتضی ست ولای مرتضی ولایت خداست گواه این سخن رسول کبریاست ولایت علی دِژ است و محکم است شهید راه او کسی چو میثم است حدیث میثم و ، علیّ و اقتدار همین بُوَد که او رود به روی دار طنابِ دارِ ما همیشه محکم است که تیغ عاشقی زبانِ میثم است چو میثم از جهان ندارم ای عزیز به غیر مرتضی به روز رستخیز گرفته این دلم مکان به عالَمِیْن به ذکر یا علی ، به ذکر یا حسین منم که مادحم ، منم که ذاکرم همیشه شاکرم ، ازین که شاعرم سروده ام ز حق سروده ام ز عشق همیشه بال و پر گشوده ام ز عشق سروده ام ولی به عشق اهلِ بیت شبیه دعبل و فرزدق و کمیت به نام فاطمه به نام آفتاب مسیرِ حق بُوَد دفاعِ از حجاب قسم به حق که شد به عرشْ قائمه حجاب زینب و حجاب فاطمه حجاب هدیه ی بتول بر زن است وَ کشف این حجاب از آن دشمن است قسم به فاطمه ، قسم به کوثر است که چادر ای عزیز حجاب برتر است قسم به مادر و به خواهری اسیر به کربلا کفن نبود جز حصیر چه گویم از عطش ، وَ یا که حنجری بریده شد سری به پیش خواهری چه گویم از حسین ازین همه شرر تنش به قتلگه ، به نیزه رفته سر ** حاج محمود تاری «یاسر» .
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ ایــن پنـــج نور، علت زیـــبای خلقتنـد اسرار پنج حرفِ شریف «کــرامت»ند ایــن خــــانـواده ، اشـــرف اولاد آدمند آنان طبـیب درد طبــیبــان عـــالمـند این پنج تن،خلاصه‌ی احساس خالقند انـــدازه دل هـمـــه‌ی خـلق ، عاشــقـند خـــاکی شدند تا ره افـــلاک وا کــنند «آنان که خـاک را به نظرکیـمیا کنند» زیباترین سـپاه به مـیدان رسیده بود نام ابوتـراب به نجـــران رســـــیـده بود آنان که لاف، پیـش شـه لافتــی زدند تاچشمشان به هیبتش افتاد،جازدند یک اخم مرتضـی علی و خـتم غائـــله اینگونه‌ شـد خـلاصه‌ی روز شعر:قاسم صرافان ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ کــس را نـبود و نیــــست ، تــــــوانِ مقـابله تا مرتضـــاســـــت یک طــــــرفِ ایـن معادله نصرانیان و صومعــــــه لــــرزند یک به یک تا نام مرتــضاســـــت میــــان مباهـــــله تصــــــــریحِ  نَـــصِّ"انفســــــــنا" داد می زند مابیـــــن مصطفی و علی نیســـــت فاصله در بدر و خــــــیبر و اُحــــــــد و لیله المبیت دستِ علیست در همــــــه جا ختـــم غائله دنــــــــــیا پُر از کــــــتاب شود هم نمی شود پیـــــش خطی ز خطــــبه ی او ، غیرِ باطله از او ســوال کردن ما ، محضِ گفتگوست ورنـــــه جــــــــــواب را بدهد قبلِ مســــــــئله دست خداست دستِ علی ،ما گرفته ایم آری ز دســـــت هایِ یدُاللهی اش صــــــله کار خداسـت مدح علی ،کارِ خلق نیست عاجــــــــز بُوَد ز فهــــمِ مقامش ، مُخیَّلِـــــه ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
. 🔹 گل ِ بِه 🔹 راهبان آمده بودند ، که جولان بدهند اهل تثلیث به ابلیس سر و جان بدهند گره ِ کار ، به پرداختن ِ جزیه نبود... کارشان جز به علم کردن ِ حاشیه نبود طرفی خیر زده خیمه ، در آن سو ، همه شر شده حق ناحق و ، ناحق شده حق ، سرتاسر کعبه با پای خودش ، بین مصاف آمده بود حِجر پشت سر کعبه ، به مَـطاف آمد بود از دل شرجی نجران ، شده وا پای صلیب از مدینه گل احساس ، گل سیب ، حبیب آسمان‌ روی زمین‌ است چه‌ماهی به به ارتش پنج تن آری ، چه سپاهی به به تازه زهرا نکشید آه ، که ناقوس افتاد صومعه خورد ترک ، دِیر به کابوس افتاد سایه در سایه پر از هیمنه ی خورشیدند قُل تعالَوا... که شنیدند ، به خود لرزیدند زَهره بود از جگر ِ خسته ی اُسقف می ریخت ترس در چشم ِ زبان بسته ی اسقف می ریخت ماه در محضر خورشید ، نمایان شده بود همه ذرات به آن سمت ، شتابان شده بود کارزاری شده ، شمشیر در آن ، کاری نیست خون‌وخونریزی و کشتار ، در آن جاری نیست نور ِ زهرا ، نزند تا که بر آنان ، آذر ... به سر ِ فاطمه انداخت عبا ، پیغمبر هیچکس هم که نبود اَبروی حیدر ، بس‌بود چادر خاکی ِ صدیقـه ی اطـهر ، بس بود دست انداخت پیمبر ، به سر ِ بازوی مرد جان خود ، در کف اخلاص به میدان آورد _ بار چندم ، به همه گفت علی ، انفسنـٰاست مشعرست این ، عرفاتست‌ علی سعی‌وصفاست همه‌ دیدند که حق در نفس ِ پنج تن است ... که نبی هست‌وعلی هست‌وحسین‌وحسن است جار زد جار ، در اَنظار ، نگار آوردم پنج تا باغـچه لبریز ِ بهار ، آوردم آنچه گفتیم شنیدید و ، همین جا دیدید ... چشـم‌ ها باز ، نگوییـد نمی‌ فهمیدید ... سَـأل َ سائِـل ِ قرآن ، که شنیدید همه ... سنگ ، آن واقعه ، آن مرد که دیدید همه آمده بود که جهل عرضه ی اندام کند ... فصل رسوایی ِ خود بر همه اعلام کند ای‌ مگس عرصه‌ی سیمرغ؟!... چه می پنداری؟ عـِرض خود می بری و زحمت ما می داری ابر و باد و مه و خورشید ، تمام ملکوت ... آیه ی « نَصر من اللّه » نشسته به قنوت ابر و باد و مه خورشید ، همه لشکر اوست آفرینش همه در ، دایره ی حیدر اوست باغ ِ سیبند ، گلابند و یا زیتونند ... ؟! کیستند این همه معصوم ؟ حواریونند ؟ واژه در واژه بدانید ، کلامم جلی است که علی هست محمد ، که محمد علی است کوچه پس کوچه‌ی یثرب همه پر مِه شده‌بود همه جا مست از احساس گل بِـه شده بود حرف کوتاه کنم ، قَـل َّ وَ دَل َّ به کلام ... حق به حقدار رسید ، آخر این قصه تمام 📝 ✍ .
بنام خدا نگاه متفاوت به داستان مباهله """""""""💫🌹💫""""""""" تا پیمبر گفت آری بر ندای کردگار حمله بنمودند بر وی از یمین و از یسار دشمنی ها بانبی تا آسمان ها سر کشید ختم مرسل مصطفی یک روز خوش اصلا ندید ترس و وحشت بر وجود بت پرستان بر نشست دشمنی ها با محمد مصطفی آغاز گشت هم قسم شد آل سفیان بسته شدپیمان کین بر علیه احمد مختار ختم المرسلین اتحاد دشمنان هر لحظه می شد بیشتر گلشن ال نبی هم می شد هردم بارور الغرض این نخل نو پا جان گرفت و غنچه داد پرثمر شد این نهال سامان گرفت و میوه داد شد خدیجه همسر و هم سنگر میر هدا یاور و دلدار و غمخوار محمد مصطفی جانفشانی ها نمود مولا امیر المومنین زادهٔ حق مرتضی شیر خدا حبل المتین سالها بگذشت شد انوار دین حق عیان زین سبب شد شاد وخرم خاتم پیغمبران چشم وا کرد بر جهان دردانهٔ خیر الامین از قدومش شد منور آسمان ها و زمین نه بهار از عمر پربارش چو باران برگذشت فاطمه با امرحق بامرتضی هم خانه گشت حاصل این ازدواج و وصلت شور آفرین شد چهار فرزند زیبا و عزیز و نازنین در ده هجری فرا خواند قوم نجران را نبی تا ببندند آن جماعت عهد و پیمان با نبی آن مسیجی ها ازل دم از دم عیسا زدند در بر دریا دم از دریاچه در آنجا زدند عاقبت این گفتگو پرشورو؛ پراحساس شد خامس آل عبا دعوت بر این اجلاس شد حضرت زهرا چو آمد با حسین و محتبا در کنار آن سه آمد مرتضی شیر خدا شد تراز این توافق شکر یزدان ناتراز بار دیگر شد پیمبر سر بلند و سر فراز بازتابش همچو انوار جلی تابنده شد قوم نجران با تمام ادعا بازنده شد درس ها باید بگیریم هر زمان زین ماجرا تاج سر برنوح و برعیساست آل مصطفی سوره ی تطهیر نازل شد در این روز خطیر هست درتاریخ شیعه همچوروزی کم نظیر فاخرا تبریک برگو بر عموم مسلمین باشد امروز بهر آنان دلنواز و دلنشین """""""""""""""""""""""""" مسلم فاخر فاخر: گنجینه اشعار مذهبی ترکی و فارسی و اشعار انتقادی اجتماعی شاعر : مسلم فرتوت(فاخر)
به‌مناسبت ٢۴ ذی الحجه چارده نور؛ هم‌چنان دریاست چارده نور؛ محورش زهراست "وَ بِکُم یُمسِکُ السَّما" یعنی: آسمان روی شانه‌ی آن‌هاست مثلِ خورشید تابناک شدند دینِ اسلام را ملاک شدند آمده: "اِنَّما یُریدُ الله" از پلیدی و رجس پاک شدند وصلِ آن‌ها وصالِ پیغمبر رسمِ آن‌ها مثالِ پیغمبر نیست اجرِ رسالتِ طه جز محبت به آلِ پیغمبر به کناری گذار، فاصله را پاره کن برگه‌های باطله را دل به دریای اهلِ بیت بزن گوش کن آیه‌ی را عصمتِ محض؛ از بدی دورند خارج از درک؛ رازِ مستورند منکرانِ حقیقتِ آن‌ها وسطِ روز، منکر نورند راهِ اصلاح را نمی‌دانیم رستن از چاه را نمی‌دانیم بی‌توسل به اهلِ بیتِ رسول راه و بی‌راه را نمی‌دانیم ✍
نه فقط خلیل، تبر به ،کف به مصاف بتكده : يا على... نه فقط کلیم عصا به دست میان شعبده : یا علی... به ركوع آيه «إنّما»، به وفای سوره «هل أتى» به حدیث قدسی ،لافتی که خدا صدا زده یا علی نه کسی شبیه تو تا ابد، که «يَكن لَكَ كُفواً أَحَد» نه کسی شبیه تو از ازل به جهان نیامده یا علی به شهادت «أرنى» قسم، به «فَمَن يَمُت يَرَني» قسم که ز هر طرف به تو میرسم به یکی مشاهده یا علی چه مباهله است و غدیر خم؟ «وَ نِسائنا وَ نِسائكم» که تمام فاطمه یک صدا همه یا علی شده یا علی تو همان که فاتح خیبری تو همان که ساقی کوثری که بدون این همه ،دلبری دو جهان چه فایده یا علی!؟ پسرعدالت ،مرتضی، همه اولیا، همه انبیا « لِتُرابِ مَقدَمِه الفِدا» تو بشارتش بده یا علی! ضربان میکده یا حسین و سکوت میکده یا حسن صلوات میکده یا محمد و ذکر میکده یا علی
. بسم الله الرحمن الرحیم خلقت کجا دیگر چنین درّی ثمین دارد چون پنج خورشیدی که بر روی زمین دارد نه باورش سخت است آن روزی بیاید که نفرین به لب ها رحمت اللعالمين دارد "من حاجک" پس "نبّهل" تقدیر هر قومی ست که ادعای برتری و درد دین دارد پس در شکوه سادگی دیدند پيغمبر آورد آن را که نه آن دارد نه این دارد گفتند اینگونه که او آرام می آید بی شک به حقانیت راهش یقین دارد باطل شده "تثلیث نجراني" که همراهش غیر از پسرها و پدر ، روح الامین دارد آورد با خود خویش را آورد حیدر را دیدند که در دست ، قرآن مبین دارد ابنائنا ابنائکم تکلیف معلوم است تا که محمد از پسرها بهترین دارد از خاک پای فاطمه دیدند مریم را که روی تاج سروری خود نگين دارد دیدند عیسی را که در اوج مسیحایی مهر غلامي علی را بر جبین دارد همواره برحق است آن جمعی که حیدر را در خود بعنوان امیرالمؤمنین دارد .
شورولادت‌امام‌کاظم‌ومباهله.mp3
6.98M
علیه‌السلام و بند۱ امشب، مادر شده به به حضرت حمیده خاتون امشب، شد شهر مدینه روشن از نور آقامون امشب، پر میکشه تا به کاظمین بازم دلامون لقبش باب‌الحوائج میشه با نگاش لطف و جود رایج میشه مرتبه‌ش فوقِ مدارج میشه مددی مولا یا موسی بن جعفر ... بند۲ به به، بچه‌هاش یکی از یکی با اصل و نسبت‌تر به به، معصومه،رضا،شاهِچراغ، هر سه تا سرور به به، ایرانه و خونوادهء موسی بن جعفر کاظمین مثل کربلا محشر حرمش غرق زائر سرتاسر حس میشه تو صحنش عطر مادر مددی مولا یا موسی بن جعفر ... بند۳ وللّه، لوح و قلم و کرسی و عرش گدای پنج تن وللّه، حق گفته که ردخور نداره دعای پنج تن وللّه، نصّ آیهء مباهله‌ست ثنای پنج تن همه دیدن روز مباهله هر کی روبرو زهراست باطله دین احمد با حیدر کامله یا امیرالمومنین یا حیدر... شاعر : ✍ .
شورولادت‌امام‌کاظم‌ومباهله.mp3
6.98M
علیه‌السلام و بند۱ امشب، مادر شده به به حضرت حمیده خاتون امشب، شد شهر مدینه روشن از نور آقامون امشب، پر میکشه تا به کاظمین بازم دلامون لقبش باب‌الحوائج میشه با نگاش لطف و جود رایج میشه مرتبه‌ش فوقِ مدارج میشه مددی مولا یا موسی بن جعفر ... بند۲ به به، بچه‌هاش یکی از یکی با اصل و نسبت‌تر به به، معصومه،رضا،شاهِچراغ، هر سه تا سرور به به، ایرانه و خونوادهء موسی بن جعفر کاظمین مثل کربلا محشر حرمش غرق زائر سرتاسر حس میشه تو صحنش عطر مادر مددی مولا یا موسی بن جعفر ... بند۳ وللّه، لوح و قلم و کرسی و عرش گدای پنج تن وللّه، حق گفته که ردخور نداره دعای پنج تن وللّه، نصّ آیهء مباهله‌ست ثنای پنج تن همه دیدن روز مباهله هر کی روبرو زهراست باطله دین احمد با حیدر کامله یا امیرالمومنین یا حیدر... شاعر : ✍ .
. به مناسبت و عید حقانیت رسول اکرم (ص) و اهل بیت (علیهم السلام) وزن عروضی:فاعلاتن فعولن فعول __ پنج تن، آسمانی ترین در تقابل، سپاه زمین پنج تن، با یقینی سِتُرگ در تقابل، گمانی بزرگ پنج تن، نور حق بی گمان در تقابل، ز حق بی نشان مقتدا خاتم است و طبیب چیست اینجا سخن از صلیب؟ زنده شد یاد عیسی به راه لیک نجران به سوی گناه بشکفد نور در قلب شب افتد از شاخه هایش رطب ای خوشا پر گرفتن به نور از سیاهی نمایی عبور تا به آغوش صبح سپید تا به آغوش نور امید تا به شوق آرَدَت بی دریغ تا به اوج آردت بر ستیغ تا بگیرد ز رویت غبار تا بیاید به رویت بهار اهل بیت آمدند و رسول تا کند رحمت حق حلول آیه آمد که همره نما گو که آید علی، جان ما با علی همسرش فاطمه آنکه بر مهر° شد قائمه مجتبی قهرمان نبرد درکرامت بزرگ است و فرد گو که یارت حسینت شود چلچراغ دو عینت شود گوشواران عرش آمدند افتخارات فرش آمدند درمقابل کسانی لجوج راه نابرده سوی عروج از عقوبت همه بی هراس بر شئون نبی ناسپاس چشم بر بحرها بسته اند نور را دیده بنشسته‌اند هرچه گفتند احمد حق است از سوی خالقِ مطلق است گوش، کر، چشم بستند بس ره گشودند بر خار و خس "نبتهل"* زنگ رسوایی است حاصل دید دنیایی است لعنت احمد و عترتش دورگردیدن از رحمتش برکسی که ز حق دور گشت چشمش از روی حق کور گشت چشم بستن ز نور جلی سد شدن در مسیر ولی کار هر روزِ هر دشمن است مثل روز نبی روشن است بر ولیِ زمان، شد مُباح اعتراضِ قبیح، افتضاح این شعار است در دین و دَین ما تَرَکناکَ یابنَ الحُسَین نیتت در سیاست کجاست در سیاست ولایت کجاست باش طاهر همیشه به فکر فکر طاهر بیاید به ذکر ____ * ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل‌ لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ؛ آن‌گاه کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.(سوره آل عمران،۶۱) . @navaye_asheghaan
🌹 ✍شاعر:علی انسانی 💫💫💫💫💫💫💫 امر نُبی است بهر نَبی، میر مسلمین روز عظیم و عزّت خیرالوَراست این آورده چار یار و خود این یار راستین یعنی گواه عاشق صادق در آستین هستی شده است چشم که بیند مباهله کامل‌ترین رسیده و آورده تکمله شاعر نیامده است که دیوان نشان دهد ساحر نبوده است که ثُعبان نشان دهد آمد به خارزار، گلستان نشان دهد با مصحفش تکامل انسان نشان دهد زین مرد اُسوه، حق به یقین خوب‌تر نداشت محبوب‌تر نداشت و مجذوب‌تر نداشت مردی رسد که چشم فضیلت به راه اوست لبریز از فروغ هدایت نگاه اوست یوسف در آرزوی فتادن به چاه اوست خود حق‌‌پناه و خیل رسل در پناه اوست شاید مسیح چهره بساید به درگهش آید یکی ولی همه هستی به همرهش می‌آید آن‌که منطق و برهان بیاورد بهر کویر سوخته، باران بیاورد امن و امان بیاورد، ایمان بیاورد برتر ز هر چه معجزه، قرآن بیاورد در عزم جزم «کَالجَبَلِ الرّاسِخ» آمده دینش به هر چه دین، پس از این ناسخ آمده این پنج تن، تجسّم باور به داورند عالم تمام پیکره، این پنج تن سرند این پنج هر یکی به جهانی برابرند گفتم برابرند! غلط بود، برترند شوی و دو پور مادر سادات آمدند خم‌خانه‌های پیر خرابات آمدند این آینه که در دل او جز صفا نبود یک لحظه از عطوفت و رحمت جدا نبود این عبد، بنده‌ی احدی جز خدا نبود دستور اگر نبود، به نفرین رضا نبود قلب نبی است منزل آیات مُنزِله آورده روشنی به چراغ مباهله بوحارثا! برو ز مسیحا سؤال کن تورات را ببین و ز موسی سؤال کن معنای لفظ «اَنفُسَنا» را سؤال کن این کیست در کنار نبی؟ ها! سؤال کن او حیدر است و نفسِ نفیسِ نبی، علی است وین دو مبین به غیر یکی، ور نه اَحوَلی است اُسقُف ز صحنه لرزه به جانش فتاده بود هستی به پا، به گفتن آمین ستاده بود لب را اگر رسول به نفرین گشاده بود خاک مسیحیان همه بر باد داده بود نفرین ولی نکرد و بر این راز پرده به روح دعاست احمد و نفرین نکرده به باطل که نور و جلوه‌ی حق دید، رنگ باخت آمد یقین به معرکه، تردید رنگ باخت فانوس‌واره در بر خورشید رنگ باخت تثلیث در برابر توحید رنگ باخت اسلام دین برتر و آیین سرمد است خُلق عظیم و ختم رسولان محمّد است امروز روز احمد و تثبیت مرتضاست در دست مِهرِ دست خدا، دست مجتباست وآن نازدانه‌ای که در آغوش مصطفی است باشد حسین فاطمه، سلطان قلب‌هاست وآن بانویی که چرخ به تعظیم او خم است خیرالنّسای عالم و بانوی مریم است
به‌مناسبت روز (٢۴ ذی‌الحجه) ناگهان صومعه لرزید از آن دقّ‌ الباب اهل آبادی تثلیث پریدند از خواب رجز مأذنه‌ها لرزه به ناقوس انداخت راهبان را همه در ورطۀ کابوس انداخت قصۀ فتنه و نیرنگ و دغل پیوسته‌ست نان یک عده به گمراهی مردم بسته‌ست ننوشتند که باران نمی از این دریاست یکی از خیل مریدان محمد، عیساست لاجرم چاره‌ای انگار به جز جنگ نماند قل تعالَوا... به رخ هیچ کسی رنگ نماند به رجز نیست در این عرصه یقین شمشیر است بر حذر باش که زنّار، گریبان‌گیر است کارزارش تهی از نیزه و تیر و سپر است بهراسید که این معرکه خون‌‌ریزتر است بانگ طوفانیِ القارعه طوفان آورد آنچه در چنتۀ خود داشت به میدان آورد با خود آورد به هنگامه عزیزانش را بر سر دست گرفته‌ست نبی جانش را عرش تا عرش ملائک همه زنجیره شدند به صف‌آرایی آن پنج نفر خیره شدند پنج تن، پنج تن از نور خدا آکنده آفتابان ازل تا به ابد تابنده دفترم غرق نفس‌های مسیحایی شد گوش کن، گوش کن این قصه تماشایی شد با طمانیۀ خود راه می‌آمد آرام دست در دست یدالله می‌آمد آرام دست در دست یدالله چه در سر دارد حرفی انگار از این جنگ فراتر دارد ایها الناس من از پارۀ تن می‌گویم دارم از خویشتن خویش سخن می‌گویم آن‌که هر دم نفسم با نفسش مأنوس است آن‌که با ذات خدا «عزّوجل» ممسوس است من علی هستم و احمد من و او خویشتنیم او علی هست و محمد من و او خویشتنیم نه فقط جسم، علی روح محمد باشد یک‌تنه لشکر انبوهِ محمد باشد دیگر اصلا چه نیازی‌ست به طوفان، به عذاب زهرۀ معرکه را اخم علی می‌کند آب الغرض مهر رسولانۀ او طوفان کرد راهبان را به سر سفرۀ خود مهمان کرد مست از رایحۀ زلف رهایش گشتند بادها گوش به فرمان عبایش گشتند می‌رود قصۀ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام ✍
«مباهله» با مسیحیان بگو عیسی مرید مصطفاست با مسیحیان بگو انجیل وصف مرتضاست با مسیحیان بگو نَفْس محمّد، حیدر است حیدری که نَفْس او نَفْس نَفیسِ انبیاست با مسیحیان بگو مریم که خود قدیسه بود اُسوه‌ی او در نجابت، حضرت خیرالنساست با مسیحیان بگو جود و کرامت از ازل، عادتِ هر روزِیِ این ماه: یعنی مجتباست با مسیحیان بگو این میوه‌ی قلب رسول این حسین ابن علی، این مقتدای کربلاست با مسیحیان نجران آیه ی تطهیر گوی.. یا بگو که شأن آنها نور و قدر و هَل‌اَتی‌ست فاتح این کارزار لعن و نفرین کیست؟ هان! غیر از این که فتح از آنِ عزیزانِ خداست...؟ @navaye_asheghaan
. گواهی می‌دهد انجیل هم آیات قرآن را نمی‌فهمم تقلای مسیحی‌های نجران را محمد، اهل‌بیتش را به همراه خودش آورد که رو در رو ببینند اهل نجران، اهل ایمان را کسانی را به همراه خودش آورد پیغمبر که بر هم می‌زند یک ذکرشان رؤیای شیطان را.. چه در این خاندان می‌دید آیا اسقف نجران؟ که وقتی دیدشان از دور، خالی کرد میدان را هر آن‌کس شک به حقانیت این پنج تن دارد بخواند آیه‌ای از آیه‌های «آل عمران» را ✍ . @navaye_asheghaan
چند بیتی تقدیم به مناسبت روز افتخار شیعه روز مباهله: جایی نمانده است برای مجادله از عرش تا قنوت شما نیست فاصله آنروز در مقابلِ جمع مسیحیان با دست پنج نفر عوض شد معادله احمد نه مرتضی نه ، در اینجاکفایت است آمین دست های حسین در مقابله_ _با هر چه ذکر و هرچه دعایی که می کنند نجرانیان و ریش سپیدانِ سلسله معلوم شد که نفس رسول خدا علی‌ست حیدر قدم گذاشت و خوابید قائله نورخداست جلوه در انوار پنج تن این جمله هست معنی آیات نازله باید به روی صفحه تقویم ها نوشت روز ظهورِ عزت شیعه«مباهله» 🖋قاسم نعمتی @navaye_asheghaan
به‌مناسبت رویداد (٢۴ ذی الحجه) هم جن بیاورید، هم انسان بیاورید یک لشکر بزرگ به میدان بیاورید از سنگ‌های سخت که بالای کوه‌هاست تا ریگ‌های ریز بیابان بیاورید هم مردهای جنگی و یل‌های غول‌کُش هم اسب‌های سرکش تازان بیاورید آورده‌اید هرچه که در چنته داشتید اما اگر کم است، دوچندان بیاورید من با کتاب وحی اگر آمدم، شما صدها هزار حجت و برهان بیاورید من با علی و فاطمه و بچه‌هایشان اما شما سپاه فراوان بیاورید ما پنج تن کفایت اهل زمین کنیم حتی اگر هزار هزاران بیاورید این معجزه به معنی اتمام حجت است وقتش رسیده است که ایمان بیاورید ✍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠نماهنگ پنج تن از عطر خدا آکنده ✨به مناسبت روز مباهله با نوای سید حمیدرضا برقعی....
. ناگهان صومعه لرزید از آن دقّ‌ الباب اهل آبادی تثلیث پریدند از خواب رجز مأذنه‌ها لرزه به ناقوس انداخت راهبان را همه در ورطۀ کابوس انداخت قصۀ فتنه و نیرنگ و دغل پیوسته‌ست نان یک عده به گمراهی مردم بسته‌ست ننوشتند که باران نمی از این دریاست یکی از خیل مریدان محمد، عیسی است لاجرم چاره‌ای انگار به جز جنگ نماند قل تعالَوا... به رخ هیچ کسی رنگ نماند به رجز نیست در این عرصه یقین شمشیر است بر حذر باش که زنّار، گریبان‌ گیر است کارزارش تهی از نیزه و تیر و سپر است بهراسید که این معرکه خون‌‌ریزتر است بانگ طوفانیِ القارعه طوفان آورد آنچه در چنتۀ خود داشت به میدان آورد با خود آورد به هنگامه عزیزانش را بر سر دست گرفته‌ست نبی جانش را عرش تا عرش ملائک همه زنجیره شدند به صف‌ آرایی آن چند نفر خیره شدند پنج تن، پنج تن از نور خدا آکنده آفتابان ازل تا به ابد تابنده دفترم غرق نفس‌های مسیحایی شد گوش کن، گوش کن این قصه تماشایی شد با طمانیۀ خود راه می‌آمد آرام دست در دست یدالله می‌آمد آرام دست در دست یدالله چه در سر دارد حرفی انگار از این جنگ فراتر دارد ایها الناس من از پارۀ تن می‌گویم دارم از خویشتن خویش سخن می‌گویم آن‌که هر دم نفسم با نفسش مأنوس است آن‌که با ذات خدا «عزّوجل» ممسوس است من علی هستم و احمد من و او خویشتنیم او علی هست و محمد من و او خویشتنیم نه فقط جسم علی روح محمد باشد یک تنه لشکر انبوهِ محمد باشد دیگر اصلا چه نیازی‌ست به طوفان، به عذاب زهرۀ معرکه را اخم علی می‌کند آب الغرض مهر رسولانۀ او طوفان کرد راهبان را به سر سفرۀ خود مهمان کرد مست از رایحۀ زلف رهایش گشتند بادها گوش به فرمان عبایش گشتند می‌رود قصۀ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام ✍سیدحمیدرضابرقعی 🎤 ○○○○○○○○ @navaye_asheghaan
﷽ *دوبیتی های ()* ...ابنائنا و ابنائکم ونسائنا ونسائکم وانفسنا وانفسکم ... *سوره آل عمران* ای نیم جرعه خورده زجام مباهله بشنو حدیث نور وپیام مباهله تشخیص حق و باطل از اینجا شروع شد نازم به اعتبار مدام مباهله درآیۀ مباهله رمز خِفا بوَد آری حسین و هم حسن اَبنائنا بود نور نِسائنا ، شرفش نور فاطمه است نفس رسول، انفسنا، مرتضی بود این، بیتِ آسمانیِ ابیات من بود تنها وصیّ و جان نبی بوالحسن بود پرسید مدّعی فرِ فرهنگ شیعه چیست گفتم مباهله شرف پنج تن بود آمد کند مباهله با اجنبی نبی نگشوده بُد هنوز به نفرینشان لبی نجرانیان منطقه تسلیم حق شدند به به چه خاندان شریفی چه مکتبی گرچه غدیر ، شأن نزولش زبان زد است اما مباهله سندش بیش و بیحد است آنجا رسول گفت وصیّ یم بود علی اینجا ولیک گفت ، علی خود محمد است ای افتخار آل عبا یاعلی مدد ای اعتبار انفسنا یا علی خواهیم گفت باز، که عمریست گفته ایم تنهاتویی تو، شاه ولا یا علی مدد. ملتمس دعا کلامی زنجانی ـــــــــــــــــــــــ @navaye_asheghaan
(لولاك لما خلقت الافلاك) (پنج تن آل عبا) جمله‌ی «لولاك» شد نازل برای پنج تن در بیان اعتبار جان‌فزای پنج تن از کرامات ولا ، قاصر بوَد لوح و قلم تا دهد شرح یک از بی انتهای پنج تن کی همای عقل ما ره می‌بَرد سوی خیال تا که گردد در حقیقت ، آشنای پنج تن؟ آل نجران هم به زانو آمد آن وقتی که دید اقتدار و هیبت آل عبای پنج تن شهر علم است احمد و دروازه‌اش باشد علی درک کن خود زین عبارت اعتلای پنج تن از سخا و از جو‌انمردی همین یک نکته بس حاتم طایی بوَد حتیْ گدای پنج تن ‌ هرچه میخواهی بخواه از این ذوات بی بدیل تا ببینی بخشش و جود و عطای پنج تن با توسل گر کنی جاری به لب‌ها می‌کند قفل‌ها را باز ، نام دل‌ربای پنج تن در تمام مشکلات و معضلات زندگی با صداقت از تهِ دل زن صدای پنج تن نه درین دنیا که حتی لحظهٔ جان دادنت چشم دل وا کن که تا بینی وفای پنج تن تا جهان، باقی و تا ایزد خدایی می‌کند هست برپا هم مرام و هم ‌لوای پنج تن بارالها دست ما کوتاه و خرما بر نخیل کن نصیب ما غلامی در ولای پنج تن ای خوش آن عمری که در این آستان گردد تمام ای خوش آن جانی که میگردد فدای پنج تن گر چه ما عبد گنهکاریم اما از کرم شامل احوال ما گردان رضای پنج تن (ساقی) کوثر علی باشد اگرچه روز حشر شیعیان را مست می‌سازد صفای پنج تن سید محمدرضا شمس (ساقی)