eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
370 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم یا ربیع الانام و ربیع الایام شراب عشق نوشید آنکه در جامش علی باشد مسلمان می‌شود هرکس که اسلامش علی باشد خدا می‌خواست پیغمبر که پیغامش علی باشد ظهورش شد علی آغاز و انجامش علی باشد خدا آورد در شعبان علیِ آخرینش را خدا را شُکر می‌بینیم امیرالمومنینش را دلی دیگر نمی‌ماند که گیسویی کمند آمد بهشت اُفتاد در پایش که بالایی بلند آمد دهان ماکه وا مانده زبانِ ما که بند آمد دلیری دلپسند آمد امیرِ بی گزند آمد حسینش را ندیدیم و خدا آورد عینش را خدا آورد با نرگس حسین ابن حسینش را خدا آورده آری مرتضای مرتضا‌ها را همه ابن الکریم ابن الجواد ابن الرضا‌ها را پس از سوالقضا رو کرده او حُسن القضاها را که پُر کرده است بوی حُسنِ یوسف‌ها فضاها را عَلم بر دوش می‌آید به عالم گام می‌کوبد کنارِ مرقد زینب  عَلَم در شام می‌کوبد اگر این بال بگذارد هوای سوختن دارم قمار عشق یعنی که خیال باختن دارم "مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویَش را چو جانِ خویشتن دارم" دعایِ عهد می‌خوانم ببینم جانِ زهرا را ببینم تیغِ جوهردارِ خون‌خواهانِ زهرا را دوباره می‌دهد رزمش به میدان اعتبارش را همان وقتی که می‌گیرد به دستش ذوالفقارش را علی حَظ می‌کند وقتی ببیند تار و مارش را نیابد کافرش سر را نبیند الفرارش را چه میدانی که این سویش عَلم دست علمدار است چه رزمی می‌شود وقتی علی اکبر جلودار است نباید فرق باشد در ظهور و غیبتش ما را صدامان می‌کند حتما برای رجعتش ما را هوایی می‌کند روزی هوای صحبتش ما را خطیب کعبه می‌خواند برای بیعتش ما را زمانش می‌رسد نورش به این مُرداب می‌ریزد زمانش می‌رسد زهرا به پشتش آب می‌ریزد "مرا چشمیست خون افشان زِ دست آن کمان ابرو" جهان عاشق شود روزی از آن چشم و از آن ابرو چنان طوباست آن قامت که باشد سایبان ابرو زمین بی عشق می‌خُشکد ببار ای آسمان ابرو هوایِ ابری ما را بیا خورشید باران کن بیا ما را کنارِ خود شبی شش گوشه مهمان کن دل مجنون بجز با دیدنِ لیلا نمی‌سازد بجز تو هیچ کس با ما رعیتها نمی‌سازد مزار مادرت را غیر تو آقا نمی‌سازد و جز آب و هوای کربلا با ما نمی‌سازد شود آیا که با تو یک زیارت یک شب جمعه... بخوانی از اسارت از جسارت یک شب جمعه نوشتم که فراق تو چه خون انداخت در دلها "که عشق آسان نمود اول ولی اُفتاد مشکلها" نوشتم که علی دیدم در آن شیرین شمایلها "متی ما تلقَ من تهوی دعِ الدُّنیا و اهمِلها" الهی هب لنا عیداً که ما باشیم منظورش "سلیمان با چنان حشمت نظرها بود با مورش" (حسن لطفی ۹۷/۰۲/۱۱)
بسم‌الله الرحمن الرحیم شبم پُر شد از ماهتابِ علی لبم تر شده از شرابِ علی رطب می‌شوم زیرِ ایوان او مرا می‌پزد آفتابِ علی در ایوان طلایِ علی دیده‌ام خداوندِ خود را به قابِ علی حساب و کتابِ خدا جور شد فقط با حساب و کتابِ علی بجز بیتِ زهرا ندارد زمین نَه تابِ پیمبر نَه تابِ علی همین گفت و گو شامِ معراج  بود سوالِ پیمبر جوابِ علی تَرَک خورد اگر کعبه طاقت نداشت که ذره کجا ، آفتابِ علی - - علی گفتم و مانده‌ام با علی که قسمت شود آخرین یاعلی سرا پرده‌ها را چراغان کنید پُر از طاقِ نصرت خیابان کنید مگو ماهِ شعبان که ذی‌الحجه است مرا نذرِ این عیدِقربان کنید کریمان به ما گوشه‌ای جا دهید کمی گیسوان را پریشان کنید تنزل نمایید ای ابرها تفقد به حالِ بیابان کنید از این خانه بوی کَرَم می‌رسد مرا میهمانِ حسن جان کنید گدایان برایش بقیع گر نشد دعا پیشِ شاهِ خراسان کنید اگر شد که مشهد اگر شد نجف گمی گریه در زیر ایوان کنید و یا کربلا زیر قُبّه روید بنالید و پاره گریبان کنید - - صدایش کنید العجل العجل دعایش کنید العجل العجل بیا تا خدا باده در خُم کند و دنیا نبی را تجسم کند بیا ذوالفقارِ علی هو کشد بیا تا که زهرا تبسم کند بیا با حسن دستِ ما پُر شود و جان با حسینت طلاطم کند بیا تا ابوحمزه‌ات بشنویم و باقر حدیثی ترنم کند بیا تا که صادق تصدق دهد بیا تا که موسیٰ تکلم کند بیا ای رضای جواد علی بیا تا زمین دست و پا گم کند - - رجز خوانِ زهرا به خیبر بزن  به انگشترت نامِ حیدر بزن بزن تکیه بر کعبه و پَر بکش بزن تکیه  الله‌اکبر بکش به سر دستمالِ علی را ببند و دستی به تیغِ دو پیکر بکش علمهای پیروزی خویش را تو بر دوش عباس و اکبر بکش برای تو و فتح عالم بس است به پیش اباالفضل حیدر بکش تقاص علی را به تیغِ علی سرِ خاکِ زهرایِ اطهر بکش مدینه بیا در جوارِ نبی غضب کن تقاص از دو کافر بکش انا ابنُ‌الحسینِ خودت را بگو قلم بر شب غیبت آخر بکش - - بیا گنبدِ مادرت را بساز زِ ایرانیان لشکرت را بساز تو را دیده‌ام بارها بارها ولی رد شدم مثلِ دیوارها تو را دیده‌ام گرچه نشناختم دریغ از شما پیشِ بی عارها سلام علیک و علیک السلام چه بسیار بوده چه بسیارها چه می‌بینی از دستِ مانند من؟ زده پینه دستت از این خارها بجز تو به رویِ من آورده‌اند بدهکاری‌ام را طلبکارها فقط آه بینِ بساطِ من است فقط آه دارند بیمارها کسی را نداریم ما را ببخش ندارند جز تو گرفتارها - - فقط جانِ این جمله دستم بگیر امیری حسین و نعم الامیر تو امواجِ سرخی و دریا حسین تو مجنونِ اشکی و لیلا حسین فقط از دهانِ تو باید شنید حسینم حسینم حسینا حسین مرا مادرم یاد داده تو را کنارم نشانم فقط با حسین شبیه حسینی صدا می‌کند تو را مادرت : جان زهرا حسین حسینیه میگردد آنجا که تو صدا می‌کنی آه جدّا حسین دو خط روضه می‌خوانم  اینجا بیا که طشتِ طلابود و لبها...حسین یتیمی از آن گوشه سر را شناخت فقط گفت بابا بابا حسین دل طفل شیرین زبان را شکست چنان زد به لب خیزران را شکست (حسن لطفی)
بسم الله الرحمن الرحیم یااباصالح‌المهدی‌ادرکنی اگر بِرکه‌ام ماهتابی شدم اگر ذره‌ام آفتابی شدم مرا مَست کرده هوایِ نجف علی گفتم و هِی شرابی شدم گَهی در فراق و گَهی در عراق اسیرِ همین بی حسابی شدم بنا نیست تا که بنایم کنند که آباد از این خرابی شدم چه فرقی کند مثلِ خون سُرخَم و وگر مثل امواج آبی شدم هوایم همیشه هوایِ علی است مرا قبله ایوان طلایِ علی است همانکه مرا اهلِ باران نوشت خودش حالِ من را پریشان نوشت دلم بُرد راهِ نجف کربلا مرا زائرِ یک خیابان نوشت پس از کربلا سامرامان رساند شب قدر ما را به شعبان نوشت حرام است  اگر بر کَسی رو زنیم که روزیِ ما با کریمان نوشت خودش خواست اگر جمکرانی شدیم گدایانِ صاحب زمانی شدیم چه زلفی سرِ شانه دارد کریم عجب نیست پروانه دارد کریم تمامیِ آنرا به ما می‌دهد هرآنچه که در خانه دارد کریم خودش لقمه دستِ گدا می‌دهد درِ بازِ کاشانه دارد کریم سرِ سفره‌هاشان همیشه شلوغ چه لطفی به بیگانه دارد کریم در این خانه ما خانه زادش شدیم کرَم با کَرَمخانه دارد کریم تمامِ امامانِ من را ببین شبِ نیمه شعبان حسن را ببین خدا آمد و تیغ مولا کشید علی را به چشم تماشا کشید خدا نام دیگر به احمد گذاشت خدا امد و باز زهرا کشید خدا رویِ دامانِ نرگس شکفت چه زیبا چه زیبا چه زیبا کشید خدا چارده جلوه را جمع کرد تمامیِ خود را به یکجا کشید خدا در شبِ سامرا  الغَرَض شبیه حسینش حسن را کشید رسیده تمامیِ پیوندها رسیده خداوندِ لبخندها بزن تکیه بر کعبه با ذوالفقار بزن تکیه ای مردِ این کارزار بزن تکیه گو که اَنابنُ‌الحُسین بزن نعره تا بشنوم الفرار بگو یا لثاراتُ جَدی حسین بکِش تیغِ خود را  درآری دمار به عباس بیرق ، به اکبر عَلَم بگو یا علی   بر یمین و یسار اگر مُرده باشم لحد بشکنم اگر زیرِ خاکم مرا هم درآر شود تاکه  باشیم عمّارِ تو و از سیصد و سیزده یارِ تو میان من و تو که دیوار نیست ولی حیف یار است و عمار نیست چه بسیار دیدم تو را پیشِ رو و دیدی  دلم را گرفتار نیست سلامم که کردی ندادم تو را جوابِ سلامی که دشوار نیست چه بسیار آغوشِ تو باز شد ولی گفتی‌ام این  خریدار نیست چه بسیار گفتی بمان حیف حیف که گوشم به حرفت بدهکار نیست به من سرزدی و ندیدم تو را چقدر آمدی و ندیدم تو را مبادا بگویی که ما رد شدیم نفهمیدم آقا چرا بد شدیم به هم رحم قدری نکردیم هیچ میان کَجی‌ها زبانزد شدیم تو خونِ دل از حالِ ما خوردی و ولی ما هرآنچه نباید شدیم زِ خوبی و اخلاق ماندیم دور میان بد و بد مُردد شدیم اگر فاصله بینِ ما شد زیاد ولی باز راهیِ  مشهد شدیم تو دیدی که این خاک خاکِ رضاست تو دیدی که ایران هلاکِ رضاست دعا کردی آقا که بهتر شویم رحیم و کریم و کبوتر شویم دعا کردی آقا شبیهِ قدیم دوباره همه چون برادر شویم که ما مثل مردانِ بی ادعا شبیهِ شهیدانِ خیبر شویم همه مَردِ وَالفجر و فتح المبین همه از اهالیِ سنگر شویم چکید اشکِ چشم توو سیل شد که بارِ دگر مَردِ معبر شویم همه دوش بر دوش هم آمدیم مدافع شدیم و حرم آمدیم بگو نیمه شبها کجا می‌رَوی به دنبالِ یک آشنا می‌رَوی شبیه یتیمان چرا می‌شَوی به دنبال مادر کجا می‌رَوی دلم گفت نامِ عمویت بَرَم شنیدم به این روضه‌ها می‌رَوی مرا می‌بَری می‌کشی با حسین شب جمعه ها کربلا می‌رَوی به لبهای تو وا علی اصغر است اگر سمت آن بوریا می‌رَوی بیا  با شما  اربعین می‌رویم همه کربلا اربعین می‌رویم (حسن لطفی) @navaye_asheghaan