#مجلس ترحیم مادر
دشتی :
ختم، هفتم، چهلم...
سبڪ : یامولا دلوم تنگ اومده...
مهربونیات، یادم نمیره مادرم
کاش یه بار دیگه،دست بکشے روے سرم
بے تو زندگی، براے من درد آوره
درد و غمتو، با جون و با دل میخرم
مادر تویے آروم جون
اے مهربون بازم کنار من بمون
دنیاے منه، گرمے اون دستاے تو
بارون میباره، همیشه از چشماے تو
بدون تو که خوشے دنیا نمیخوام
بهشتِ منه، مادر به زیر پاے تو
مادر ، فداے روے تو
مادر فداے تار هر گیسوے تو
تنگه دل من یه بار منو صدا بکن
درد منو با ،اشڪ چشات دوا بکن
اے مهربونم، خواهشے دارم ازت
از زیر خاکا، بازم برام دعا بکن
مادر دلم تنگه برات
مادر دلم تنگه براے خنده هات
*◾دشتی جانسوز ختم مادر◾*
*بنالید ای عزیزان بهرِ مادر*
*که رفته از برِ من گنج و گوهر*
*نشستم مرگ او کردم تماشا*
*دوچشمم از غمش گردیده دریا*
*سرو سامان ندارم وای بر من*
*زِ دوریش گرفتم سر به دامن*
*بیا مادر گره افتاده در کار*
*ندارم در کنارم یار غمخوار*
*الا ای روزگار با من نساختی*
*نهال غم به جان من تو کاشتی*
*فلک سامان من دادی تو بر باد*
*بگو از غم دلم کی گردد آزاد*
*شده ماتم سرا کاشانۂ من*
*ببین غم سایه زد بر خانۂ من*
*تمام حاصلِ من رفته در خاک*
*زِ داغش قلب من گردیده صد چاک
💠💠💠💠
🖤🖤🖤 *◾نوحۂ مراسم ختم مادر◾*
*مرو مادر مرو مادر*
*چه خاکی من کنم برسر*
*مرو ای گرمیِ کاشانۂ من*
*تو بوده ای چراغِ خانۂ من*
*زِ بعدِ تو اسیرِ درد و داغم*
*گُلی بودی که تو رفتی زِباغم*
*مرو مادر مرو مادر*
*چه خاکی من کنم برسر*
*تو بودی تک ستارهِ آسمونم*
*برایت روضۂ مادر بخونم*
*ندارم من بدون تو بهایی*
*به دردِ این دلم بودی دوایی*
*مرو مادر مرو مادر*
*چه خاکی من کنم برسر*
*همه آمال من رفته چو برباد*
*عجب داغی فلک بر قلبِ من داد*
*غم مادر برایم بس گران است*
*غمت سنگین ترین دردِجهان است*
*مرو مادر مرو مادر*
*چه خاکی من کنم برسر*
*شبِ جمعه بیایم بر مزارت*
*بیا یک بارِ دیگر بر دیارت*
*بریزم اشک حسرت برسرِ سنگ*
*فلک بختِ سیاهم را زده رنگ*
*مرو مادر مرو مادر*
*چه خاکی من کنم برسر
🖤🖤🖤🖤🖤
#_دشتی
سه روز است که رویت را ندیدم جون مادر وایی جون مادر
شدی خاموش ای شمع وجودم وایی جون مادر...
سه روز است دم در می نشینم
آخ که شاید روی ماهت راببینم
توگل بودی چه وقت چیدنت بود
چه وقت زیر خاک خوابیدنت بود جون مادر
آخ بنال ای دل که قلبم وبی شکیب است
وایی دلم محتاج درمان وطبیب است
خداوندا چه آمد بر سر من
زکف رفت آن گرامی مادر من
تومادر رفتی واز مابریدی
آخ بسوی آسمانها پرکشیدی
مادر به خدا ماه دراین خانه تو بودی مادر..
روشن گر این کلبه ی ویرانه توبودی مادر...
هرموقع میومدم مادر چراغ خونت روشن بود
از خاطر دلها نرود یاد توهرگز
ای آنکه به نیکی همه جا نام تو بودی
آخ ندیدم عاشقی همتای مادر
به دلها مهربانتر جای مادر
خدااز بارگاه آفرینش
بهشت انداخت زیر پای مادر
به شبهای جدایی گاه وبی گاه
دلم پر می گشاید سوی مادر
به چشمم جلوه ای دارد شبانگاه
جمال مادر وروءیای مادر
به هر گل درچمن دل می سپارم
که از گلها بجویم روی مادر
خداوندا میان بندگانت
کسی هرگز نگیرد جای مادر
چراغ خانه ی ماگشته خاموش
ولی مادر نمی گردی فراموش
سفر کردی که جایت مانده خالی
جون مادر جون مادر...
که حرفات مونده پیشم یادگاری
جون مادر...
کجایی مادر داغت نشسته بر دل من
تورفتی سرد وخاموش است دیگر محفل من
اگر باگریه هایم سر بر مزارت میگزارم
وایی غم دوری تو ای خوب خوبان مشکل است
مادر..
همی نالم که مادر در برم نیست
وایی صفا وسایه ی او بر سرم نیست
مراگردولت عالم ببخشندبرابر با نگاه مادرم نیست